0

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن(ع)-شهادت

 

 زهر آتش شد و بر زخم دلی مضطر خورد

جگری سوخته را تا نفس آخر خورد

زهر سوزاند ولی بر جگرم هیچ نبود

آه از آن زخم که بر سینه ی پیغمبر خورد

زهر سوزاند ولی قاتلم عمری ست حسین

پنجه ای بود که بر برگ گل پرپر خورد

او مرا پشت سر چادر خود پنهان کرد

تا نبینم چه بر آن چهره ی نیلوفر خورد

ایستادم به روی پنجه ی پایم امّا

دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

مادرم خورد زمین گرد و غباری برخاست

دست من بود که با ناله ی او بر سر خورد

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-رباعی شهادت

 

ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید

بر آل علی این همه عصیان مکنید

گر لاله نریزید به تابوت حسن

شرمی ز رسول، تیر باران نکنید

×××

روزی که شرار ظلم افروخته شد

یک بار دگر حاصل دین سوخته شد

از بعد شهادتش حسن را از تیر

تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد

×××

آن لاله که عشق و خون بهارش بودند

مرغان بهشت بی قرارش بودند

آن روز که جای مجتبی خالی بود

در کرب و بلا دو یادگارش بودند

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت

 

ای کرم، خاک قدم‌هـای گدای در تو

ای فـدای نظر حُسن خـدا منظـر تـو

چشم ارباب کرم مانده به دست کرمت

آبـرو یافتـه خورشیـد ز گـرد حرمت

عرش، خشتی‌ست ز ایوان رفیع تو حسن!

وسعت ملک الهی‌ست بقیع تو حسن!

مهر تو شیرۀ جان، میوۀ باغ دل ماست

قبر بی‌شمع و چراغ تو چراغ دل ماست

پســــر اول زهــــرا و امـــام دوم

چارمین فـرد ز پنجـی و فـروغ سوم

بوسه‌های نبوی بـر دهنت گل کرده

آیت وحی خـدا از سخنت گل کرده

بوسه برداشته پیوسته دعا از لب تو

شانۀ عرش، نشـانِ نبـوی مرکب تو

حسنـی؛ حُسن خدای احـد ذوالمننی

در کمال و ادب و حسن و ملاحت حسنی

تو کریمی تو زعیمی تـو امامی تو ولی

کرده ده‌سال امامت به حسین‌بن‌علی

سینـه و شانـه و آغـوش محمّد جایت

گـل لبخنـد خـدا ریخته بـر سیمایت

وسعت ملک خدا سفرۀ مهمانی توست

خوش‌ترین ذکر خداوند، ثناخوانی توست

تـو ز طفلـی غــم ایـام، مکـرر دیدی

سوختی، آب شدی، داغ پیمبـر دیدی

شاهـد غـربت و تنهایی حیــدر بودی

تـا اُحـد گریه‌کنان همـره مادر بودی

تـو درِ خانــۀ آتـش زده را مـی‌دیدی

مادرت نقش زمین می‌شد و می‌لرزیدی

قاتلت اوست که در پیش دو چشمان ترت

تازیانــه زده بــر مــادر نیکـو سیـرت

قاتلت اوست که با خشم، لگد بر در زد

مـادرت نالـه کشیـد از جگـر و پرپر زد

دوست هم طعنـه زد و قلب تو آزرد به قهر

آخرین قاتـل تو زخم‌زبـان بـود نه زهر

زندگانیت همه خون جگـر خوردن بود

کوه انـدوه، سرشـانه خـود بـردن بـود

خورد شمشیر ستم تا که به فرق پدرت

زخم آن تیغ شـد و رفت فرو در جگرت

گشت هر روز جسـارت به تو از اعدایت

بلکـه سجـاده کشیدنـد ز زیــر پــایت

نـه فقـط در غـم تو حیدر و زهرا گرید

بهـر تـو مـرغ هـوا، ماهـی دریـا گریـد

گر چـه در زندگی‌ات ظلم فراوان کردند

در عوض موقع تشییع تو جبران کردند!

عـوض گـل کـه گذارنـد بـه آیات تنت

لاله‌هـا تیر شـد و رفـت فـرو در بـدنت

چه جگرها که چو آتش همه افروخته شد

چه بگویم؟ تن و تابوت به هم دوخته شد

تیرهایی که بر آن نخـل گل یـاس زدند

همـه را بـر جگـر حضـرت عبـاس زدند

داغ‌هــا بـــر جگــر آل علــی بنهـادند

خوب بر ختم رسل اجـر رسـالت دادند!

زخم‌هـا گشت نمایـان ز حجـاب کفنت

تـا حسین‌بن‌علـی تیــر کشیـد از بدنت

سوزهـا را بـه درون جگـر خـود پوشید

تا که تیر از گلـوی کودک شش‌ماهه‌ کشید

تیر خصم از تن و تابوت گذشت و ناگاه

رفـت در دیــدۀ عبــاس و دل ثــارالله

شـد یکی از شـرر زهـر و ز تیر دشمن

تن صدچاک حسین و جگر پاک حسن

دل هـر سوخته‌دل گشت دیار غم‌شان

اشک «میثم» همه‌جا باد نثار غم‌شان

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

ای مادری ترین پسر فاطمه ، حسن!

ای مجتبی ترین ثمر فاطمه ، حسن !

آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد

با اینکه هست تاج سر فاطمه ، حسن!

وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند

یعنی شکست بال و پر فاطمه ، حسن!

حتی صدای تو به سپاهت نمی رسید

یعنی شکسته شد کمر فاطمه ، حسن!

روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد

چشم تو دید درد سر فاطمه ، حسن!

در ناله ها و نافله های شبش کسی

چون تو ندید چشم تر فاطمه ، حسن!

در بین اهل بیت ، خدایی خودت بگو

مثل تو کیست خونجگر فاطمه ، حسن!

چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است

ای قامتت عصا به بر فاطمه ، حسن!

سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند

دیوار بود و زخم سر فاطمه ، حسن!

زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی

آری تویی ، تویی سپرِ فاطمه ، حسن!

الحق که از حسین تو هستی غریب تر

این غربت است ، در نظر فاطمه ، حسن!

یک یار هم کنار تو روز وفا نماند

در غربتی تو هم اثر فاطمه ، حسن!

یک عمر خونِ دل ز گلویت به تشت ریخت

ای پاره پارۀ جگر فاطمه ، حسن!

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

یا امام حسن (ع)

 از روز ازل خلق شدم چون حَسَنِینی

قلب حسنی دارم و احساس حُسینی

از کرب و بلا تا به بقیع هروله دارم

زهرا به دلم ساخته بین الحرمینی

محمود ژولیده

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

سايه ي دستي ميان قاب چشمان ترش

چادرخاكي زهرا بالش زير سرش

رنگ خون پاشيده بر آيينه ي احساس او

لكه هاي سرخ روي گوشوار مادرش

اين دم آخربه ياد ميخ در افتاده است

خانه را آتش زند با روضه ي پشت درش

لخته ها را پاك مي كرد از لب خشكيده اش

زينب خونين جگر با گوشه هاي معجرش

برخلاف رسم سرخ كشتگان راه عشق

رفته رفته سبزتر مي شد تمام پيكرش

با نظر براشك قاسم گفت: واي از كربلا

نامه اي را داد با گريه به دست همسرش

روضه ي «لايوم» مي خواند غريب اهلبيت

كربلايي ها چه گريانند در دوروبرش!

چشم اميدش به قد وقامت عباس بود

ايستاده با ادب ساقي كنار بسترش

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

گلها به عطرعود تنت گیر می دهند

پروانه ها به سوختنت گیر می دهند

منبر ندیده هایِ نمازخلیفه ها

حتی به شیوه ی سخنت گیر می دهند

دیروزاگربه صلح شما گیرداده اند

امروزهم به سینه زنت گیر می دهند

زهرا چرا همیشه دراین کوچه های تنگ

غمها به خنده ی حسنت گیر می دهند؟

اصلا فدک بهانه شان بود،ای غریب

بی برگه هم به ردّ شدنت گیر می دهند

ای یوسف مدینه چرا جای پیرهن!

با تیغ وتیر، برکفنت گیر می دهند؟

این چند تیرمانده، دگرقسمت تو نیست

وقتش، به پاره های تنت گیر می دهند

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیت

آغوش باز می رسد از مهربانیت

حالا بیا و سفره مینداز سفره دار

حالت خراب می شود و ناتوانیت

دارد مرا شبیه خودت پیر می کند

جان برده از تمام تنم نیمه جانیت

یوسف ترین سلاله ی تنهاتر از همه

سبزی رسیده تا به لب ارغوانیت

این گرد پیری از اثر خاک کوچه است

بر موی تو نشسته ز فصل جوانیت

باید که گفت هیئتِ سیار مادری

خرج عزا شدیّ و خدای تو بانیت

زهر از حرارت جگرت آب می شود

می گرید از شرار غم ناگهانیت

زینب به پای تشت تو از دست می رود

رو می شود جراحت زخم نهانیت

آقای زهر خورده چرا تیر می خوری؟

چیزی نمانده از بدن استخوانیت

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

کسی که صحن خانه اش گلــیم بود

چهـــارمین صـــراط مســتقــیم بـود

خـــدا نبود اگــــر چـــه او کریـــم بـود

همان که کــــم صداش می کنیم بود

کرامــــتش بـــه غربتــش نمـی رسد

و دســت هـــم به تربـتش نمی رسد

دو چشم نه دو چشمه ی شراب ساز

کـــه ذره پـــرورنــــد و افــتا ب ســاز

سریــــع الســــتجابه مستـجاب ساز

سکـــوت کــــردن تـــــو انقـــلاب ساز
 

و زیــــر گنـــــبد کبــــــود کــربــــــلا

نبـــــود صــــــلح تـــــــو نبــود کربلا
 

چــــقدر از تـــــو کــم غــزل نوشته اند

لــــب تـــــو را پـــر از عسل نوشته اند

تـــــو را دلــــــاور جمـــــل نوشــته اند

کــــه دشــــمنان تــو را اجل نوشته اند
 

به معـــــرکـــه کـــم از عــلی نداشتی

سپـــــاه و لـــــشکری ولـــی نداشتی
 

شهــــید کـــوچه بودی و شـهید کشت

رخ کــــبود و گیـــــسوی ســـپید کشت

تــــو را یکـــــی دو روز قـــبل عید کشت

زنـــــت تـــــو را بــــه خـاطر یزید کشت

 

تـــو زخـــــم از زبـــــان شــهر خورده ای

تــــو اولیـــــن امـــــام زهــــر خـورده ای

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

بی قرار حسنم در شب تنهایی ها

ترسم امشب بکشد کار به رسوایی ها

آن امامی که دلش پای شهادت خون شد

جای جای کفن از خون تنش گلگون شد

دارد امشب دلم از داغ حسن می ترکد

بغضم از این گل صدپاره کفن می ترکد

داد وبیداد از این غم که به جان افتاده

حسن بن علی آن ماه خدا جان داده

آنکه در صورت وصیرت به پیمبر ماند

کی روا بود که بی همدم ویاور ماند

ای فدای تو چه غمها که ندیدی آقا

چه از آن مردم نادان نکشیدی آقا

خون دل خوردی ولب باز نکردی عمری

درقفس ماندی وپرواز نکردی عمری

سایۀ غم همه جا برسر تو غالب بود

خانه ات سخت تر از شعب ابی طالب بود

صلح کردی که مگر دین تو پاینده شود

بعدها معجزۀ کرببلا زنده شود

صلح کردی وبه اسلام نفس بخشیدی

با سکوتت چه همه زخم زبانها دیدی

بس که خون دردل لبریز امیدت کردند

با همین زخم زبان بود شهیدت کردند

جان به قربان تو وخلوت تنهایی تو

ای فدای قد وبالای تماشایی تو

چهرۀ ماه تو امشب چقدر تابان است

امشب از زهر تمام جگرت سوزان است

ای که مظلوم تر از نام تو در عالم نیست

غیر نام تو به درد دل ما مرحم چیست

بیقراریم از این درد که در جان داری

از همان شعله که در قلب خروشان داری

از غم عشق تو جان وتن ما توفانیست

ای که با تیر تمام کفنت بارانیست

بس که تیر از همه سو گشت فرو دربدنت

دشمنت دوخته گویی کفنت را به تنت

ماه کنعانی ما از غمت افروخته ایم

قرنها می شود از هجرت تو سوخته ایم

زده آتش به دل ودیدۀ ما دوری تو

پیرمان کرده دگر غصۀ مهجوری تو

ما گنه کار ترین عاشق بی مقداریم

از دم گرم تو امید شفاعت داریم

استاد فرامرز عرب عامری.

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مرثیه

 

صبوری به پای تو سر می گذارد

 غمت داغ ها بر جگر می گذارد

کمی خواستم از غریبی بگویم

 نه؛ این بغض سنگین مگر می گذارد؟

 و من نیستم بدتر از مرد شامی

 نگاه تو در من اثر می گذارد

 کریمی که از کودکی می شناسم

 قدم روی چشم ترم می گذارد

 دلم باز با یاد غم هایت آقا

 غریبانه سر روی در می گذارد

....

 نمک ریخت یک شهر بر زخم مردی

 که دندان به روی جگر می گذارد

حسین عباسپور

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

حسن جان(ع)

روزي رسد كه يك حرمي را بنا كنيم

تا تَحتِ قُبه يِ حسني ات دعا كنيم

 

با اولين سلام به درب ورودي ات

ذكر دخول درب حرم را نوا كنيم

 

طفلانِ ما برايِ تو قُلَك شكسته اند

شادند از اينكه كُلِّ حرم را طلا كنيم

 

يك پنجره براي حرم جور ميكنيم

دردي كه بي دواست در آنجا دوا كنيم

 

بر رويِ قبر اُمِّ بنين مادر شما

آيا شود كه خانه ي سقا بنا كنيم؟!

 

حتماً براي شستن قبر رفيع ِ تو

با اين گلاب چشم حرم را جلا كنيم

 

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه

 

چراغ و چشم رسول خدا امام حسن

به جن و انس و ملک مقتدا امام حسن

هزار بارم اگر سر جدا شود، دستم

ز دامن تو نگردد جدا امام حسن

در آن زمان که نبودیم ما، ز لطف خدا

ولایت تو عطا شد به ما امام حسن

عجیب نیست مسیحا اگر شود بیمار

ز خاک کوی تو گیرد شفا امام حسن

تمام ارض و سما سفره کرامت توست

کریم کیست به غیر از شما امام حسن

فدای خُلق کریمت شوم که دشمن هم

کند ز کثرت عفوت حیـا امـام حسن

هـزار مـرتبه جـانم فـدای آن پدری

که کرد با تـو مـرا آشنـا امـام حسن

ز کـوه طـور بـود زائـر مـدینه کلیم

شود به کوی تو حاجت روا امام حسن

که گفته دور بقیع تو نیست زوّاری؟

ستـاده‌اند همـه انبیـا امـام حسن

بـه غـربتِ حرم بی‌چراغ تو سوگند

که هر دلی حرم توست یا امام حسن

بـه روز حشر کـه پیغمبران گرفتارند

تو را زنند خلایـق صـدا امـام حسن

دهان و صورت و چشم و لب تو را بوسید

هـزار بـار رسـول خـدا امـام حسن

همای قافِ اجابت همیشه رام کسی ست

که در حریم تو خوانَد دعا امام حسن

کریـم آل محمّـد کـرامتی فـرما

که من به کوی تو باشم گدا امام حسن

ز پایداری و صلح و سکوت و صبر تو بود

ظهـور واقعـه کـربلا امــام حسن

سکوت توست نبرد و قیام تو همه صبر

گـرفت از تـو ولایت بقا امام حسن

میان زخم تن و زخم دل تفاوت‌هاست

کـه زخـم دل نپذیـرد دوا امـام حسن

نه دشمنان، به خدا خیل دوستان کشتند

تو را ز زخم زبان، بارها امام حسن

به ننگ قتل تو هر چند «جعده» شد مشهور

«مغیره» کشت از اول تو را امام حسن

روا نبود که با آن هجوم زخم جگر

تو را کشند به زهر جفا امـام حسن

روا نبود تن پاک تو به دوش حسین

شـود نشـانه تیـر خطا امـام حسن

خدا گواست که مثل تو ای غریب وطن

ستم ندیده کس از آشنا امام حسن

نـه جـراتی که بگریم کنار تربت تو

نه رخصتی که بگیرم عزا امام حسن

چو شمع سوخته با اشک بی‌صدا زوّار

ستاده دور مزارت بپـا امام حسن

چقـدر دور مـزار تـو بشنود شیعه

ز دشمنان شما نـاسزا امـام حسن

تمام ثروت «میثم» بـوَد همـان دل او

که هست هر شب و هر روز با امام حسن

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

یا کریم اهل بیت

ساقی نصیب ما دوسه جرعه شراب کن

مِی نوشمان کن و همه مان را خراب کن

با دل سخن بگو کمی از زندگانی ات

وز ماجرای خود دلمان را کباب کن

یا ذُالکرم کرامتی از خود بروز ده

ما را برای خود بخر، آقا ثواب کن

بعداً برای اینکه نگردیم از تو دور

محکم به دست و پا و گلومان طناب کن

حالا که بین ما و شما سِنخیت کم است

ما را جزامیان مسیرت حساب کن

مگذار تا خطاب به بی صاحبی شویم

اندیشه ی بَدان همه نقش برآب کن

 

تحت لوای قاسم تو سینه میزنیم

پس جز به دست تو به کسی جان نمی دهیم

 

پائین پلک چشم تو دائم پر از نم است

چشمت قشنگ، سوی نگاهت ولی کم است

از بسکه اشک ریخته ای در عزای یاس

از بسکه کوچه پیش نگاهت مجسم است

رَدِ شراره بر رخ تو نقش بسته است؟

یا رد پای ضربه ي سیلی محکم است؟

سنّت زیاد نیست ولی پیر گشته ای

این ارث مادری است که قَدِ شما خم است

آقا فدات شم چقدر غصه میخوری

تصویر لحظه لحظه ي عمرت چه پر غم است

این گریه ها که میکنی از بهر مادرت

پایه گذار اشک عزای محرّم است

در روضه های حضرت ارباب، یاحسن

سرمشق یا حسین حسین دمادم است

 

هرکس که سائل کرم مجتبی نشد

شایسته ی بکاء به شه کربلا نشد

(حسين قربانچه)

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

      یا کریم ابن الکریم

تا خدا خلق نمودت ز خودش این را گفت:

"فتبارک" به تو که مثل خودم زیبایی

 

محو رخسار تو ابلیس شد و سجده نکرد

مات ومبهوت فقط گفت :عجب سیمایی

 

بحث یکتایی حق را به تو نتوان سنجید

"لا شریک له" اگر هست٬تو استثنایی

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها