0

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

شعر مرثیه امام حسن مجتبی (ع)

حدیث من مگر از لطف تو حسن باشد

وگر نه شاعر تو کی خسی چو من باشد؟!

غریبی تو عجیب است یا حسن که تویی

کسی که در وطن خویش بی‌وطن باشد

کسی نبود که مرد جدال با تو شود

عجیب نیست اگر قاتل تو زن باشد

هزار حرمله تشییع کرده است تو را

مدینه نقطه‌ی پیوند تیر و تن باشد

به حرمتِ کفن پاره پاره‌ات آقا

برادر تو یقیناً که بی‌کفن باشد

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

من از دربار آن شاهم، که صد حاتم گدا دارد

به جود و بخشش و احسان، دو دست با صفا دارد

به کانون کرامت ها، بود او نقطه ی پرگار

که حتی بر عدو دستی، پر از جود و سخا دارد

جواب ناسزا را او، به حلم و مهربانی داد

وقار و حلم و تمکینش، کدامین پادشا دارد

ز نسل حیدر کرار(ع)، حسن(ع) نام نکوی او

که در وقت نبرد او هم، دلی چون مرتضی(ع) دارد

شه با غیرت و سازش؟، کجا دیدی دل غافل

به نوع صلح او بنگر، اطاعت از خدا دارد

اگرچه پادشاه است او، ندارد قصری از زرها

که زیر پای خود فرشی، ز جنس بوریا دارد

اگرچه مهربان بودش، به همسر در همه احوال

ولی ملعونه دوران، سرشتی بی وفا دارد

ز زهری داد او را که، عدو را شاد و خندان کرد

پیامدهای آن زهر است، که مرگی بی صدا دارد

به وقت دفن او حتی، هزاران تیر باریدند

نمایان شد عدوی او، که از او عقده ها دارد

از آن خاموشی محض، مزارش میتوان پی برد

که غربت های این مولا، هنوزم ماجرا دارد

بقیعش ساکت و خاموش، مزارش خاکی خاکی

خدایا ننگ میباشد، (مُحبی) همچو ما دارد

 

علی نظری(محب الحسن)

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

برای غربت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

ای مرد داغ دیده ز نامردهای شهر
گرد آمدند گرد تو آدم فروش ها
ای بی کسی که هیچکست آشنا نبود
پر گشته خانه تو ز محرم فروش ها
قربان غربت تو که حتی تو همسرت
همدست بوده با همه سم فروش ها
خنجر کشیده اند همه همرهان ببین
پشت تو گرم بوده به این هم فروش ها
تنها گذاشتند تو را در ازای زر
دارد ضرر معامله با کم فروش ها
لابد سلاح صلح صلاح تو بوده است
از دست این قبیله پرچم فروش ها
با خیل تیر و نیزه به تن می توان چه کرد
خالی است دست شافی مرحم فروش ها
ای شرحه شرحه ی جگرت شرح غصه ها
هیچند پیش قصه تو غم فروش ها
****
آل تو مثل مادر و مثل برادرت
عادت نموده اند به آدم فروش ها

 

 

مجتبی نادری طاهری

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

جانِ مادر (خدمت حضرت کریم)

اگر بناست که دستم شود گدای دری

به پیشگاه تو مولا، گدا شدن بهتر

چقدر دست کریمت ندار، دارا کرد!!

به آستانه ات آقا، "نداشتن" بهتر

برای اینکه تو در جان او بگیری جان

ز جان حضرت زهرا (س) کجاست زن بهتر؟

کمی ز خاک مزارت (فقط کمی!... یک مشت!)

ز کوههای طلا و مس یمن بهتر

نخواستم که طلایم به کیمیا بکنند

همینکه خاک تو باشم برای من بهتر

هر آنچه گشتم و گشتم نیافتم آخر

میان خیل کریمان من از حسن (ع) بهتر

 

سجاد شاکری

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات

 

پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت

همراه با نجوای زیبای دعایت

در جام چشمان زلالت شور داری

در کیسه با خرما مگر انگور داری؟

دارد شراب کوثری میخانه‌ی تو

شال شکوه حیدری بر شانه‌ی تو

با نان و خرما می‌رسی، من هم یتیمم

اما نه خرما، مست دستان کریمم

می‌زد به پایت بوسه لب‌های مدینه

ای خوش به حال نیمه شب‌های مدینه

در دست هایت یاکریمان لانه دارند

وقت قنوتت قدسیان پیمانه دارند

نوشیده‌ام با قدسیان ساغر به ساغر

نوشیده‌ام با نام تو تا جام آخر

از واژه‌ها مِی می‌چکید و می‌نوشتم:

سرمست آقای جوانان بهشتم

شمس ابن شمسی، آبروی آفتابی

با صحن خاکی، ساقی ابن بوترابی

میخانه‌ی خاکی غبارش هم شراب است

اِنعام صحن خاکیت هم بی حساب است

این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد

روح القدس گویی هوای یک غزل کرد

«یا محسن»م در حال مستی «یا حسن» شد

نامت قلم را محو نوری در ازل کرد

من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم

وقتی که دستان تو «قاسم» را بغل کرد

آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی

تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد

دست کریمت یاکریمان را غذا داد

شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد

با تو وجود عشق اثباتی نمی‌خواست

نور خدا را چشم هایت مستدل کرد

آورده‌ای از آسمان نور خدا را

چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را

پای تو دوش مصطفی را عرش کرده

جبریل بالش را برایت فرش کرده

پای پیاده کعبه می‌آید به سویت

لب های زمزم تشنه‌ی آب وضویت

روح تو را از نور زهرا آفریدند

از اسم تو اسماء حسنا آفریدند

نام حسن  یعنی تمام حُسن دنیا

حالا من و دست کریم آل طاها

 

قاسم صرافان

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات

 

حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد

از خاک پای تو دُر و گوهر درست کرد

ته مانده ی پیاله ی آب تو را گرفت

تا سلسبیل و چشمۀ کوثر درست کرد

از گرد و خاک رزم تو کولاک آفرید

از شیوه ی نبرد تو محشر درست کرد

باید برای وقت سکوتت ذبیح داد

باید هزارتا علی اکبر درست کرد

دل روی دل برای تو باید ضریح ساخت

باید حرم برای تو دلبر درست کرد

باید به جای شمع مزار تو آب شد

باید شبیه خاک مزارت خراب شد

عاشق شدن به گوشه نگاهت عجب نداشت

هرکس که دید روی تو را روز و شب نداشت

ای قبلۀ مدینه و درمان دردها

جز خانۀ تو، شهر مدینه مطب نداشت

با روی باز بر همگان لطف می کنی

حتی به سائلی که رسید و ادب نداشت

سهمش قبول توبه نشد هر که در قنوت

یا محسن و به حق حسن روی لب نداشت

 حیف! از صحابه تو کسی خوش مثل نشد

حیف! از زمانه ی تو که آقا! وَهَب نداشت

اینجا نواده های تو صاحب حرم شدند

یعنی ارادت عجمی را عرب نداشت؟

در شهر ری مزار تو را یاد می کنیم

روزی رسد بقیع تو آباد می کنیم

 

محسن حنیفی

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم

هنر وصل نداریم؛جدایی بلدیم

دیر و خانقاه کدام است، کرم خانه که هست؟

بهتر از سفره ی تو بزم خدایی بلدیم؟

قسمش می دهم امروز "الهی بحسن"

نذر حل گشتن حاجات دعایی بلدیم

زائر دائم "بیت الحسن"م یک عمر است

پا کجا؟بال کجا؟طی سمایی بلدیم

حرف خالق شدن توست نه تعریف ز خود....

با به لب بردن نام تو خدایی بلدیم

 

فضل تو زودتر از گریه و اصرار من است

کرمت بیشتر از حاجت بسیار من است

 

سخن از لطف کریم است،گداها برسند

موسم عرض نیاز است، دعاها برسند

عاشقانی که به عشق تو مسلمان شده اند 

بعد یک عمر گدایی به کجاها برسند

یا شفا از لب تو یا که بمیرم بهتر

نگذارید به بیمار دواها برسند

حسنی بودن ما مایه ی حیثیت ماست

عزت فاطمیون ارث به ماها برسند

 

کفنم را به دو تا تیر تراشی بدهید

بگذارید به این کشته بلاها برسند

شاعر: محمد كاظمي نيا

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی

تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی

 

تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی

در ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی

 

تنها تو با زخم زبان ها خوش زبانی و

تنها تو با نامهربانی ها مهربان هستی

 

آنان که می گفتند تو باقی نمی مانی

رفتند و رفتند و ... تو اما همچنان هستی

 

وقت عبورت کوچه ی ما بند می آید

تو یوسف پیغمبر در این زمان هستی

 

باید برای تو عقیقه کرد بسیاری

آخر تو خیلی در نگاه این و آن هستی

 

اصلاً مزار تو برای ما خودش روضه است

یعنی همین که سال ها بی سایبان هستی

 

گیرم جواب گرمی ات را سرد می دادند

تو گرمی خورشید ظهری تو همان هستی

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

این گدا مرحمت از دست شما می خواهد

سخت بیمار شده دل که شفا می خواهد

با صفا با تو صفا ، بی تو صفا بی معناست

بیت ویرانهء من از تو صفا می خواهد

بی تو ارباب شدن مثل گدا بودن هاست

با تو ارباب شدن حال گدا می خواهد

"عاشقی شیوهء رندان بلاکش باشد"

هیچ شک نیست که این درد دوا می خواهد

عاشقم ، بال بده تا بپرم تا بامت

این پریدن پری از جنس خدا می خواهد

حرم اینجاست ، همینجا که شکسته است که باز

چشم واکرده و باز عشق تو را می خواهد

تو کریمی و من امّید کرامت دارم

این دل از دست تو یک کرببلا می خواهد . . .


شاعر: وحيد محمدي

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم

بی سرو سامانم و دنبال سامان نیستم

در حرم پروانه خاکستر شود راضی تر است

در میان شعله ات فکر گلستان نیستم

آیه کهف تو سگ را هم طهارت میدهد

دست بر دامان شدم آلوده دامان نیستم

به همین مور تو بودن تا قیامت راضی ام

هیچ محتاج مقامات سلیمان نیستم

سجده آوردن اگر شرط مسلمان بودن است

گربه چای تو نیفتم من مسلمان نیستم

من سرم را نذر کردم هرچه بادا باد باد

گر ببازم هر دو عالم را پشیمان نیستم

میهمان خوشحال ....آقا میزبان خوشحال تر

بر سر هر سفره ای اینگونه میهمان نیستم

گیسویی دارم به درد گرد گیری میخورد

ورنه من دنبال گیسوی پریشان نیستم

 

     شاعر :  علی اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

مجتبی حاذق

دولت فقر را به هم زده و در بساطم غذا گذاشته است

به خدا روی سفره با دستش کاسه کاسه خدا گذاشته است

دست با برکتی است دستی که کیمیا کرده است

وقتی در کاسه های گدائی مسی ام سکه های طلا گذاشته است

او نشسته است کل روزش را سر یک سفره با جزامی ها

همه دنیا به دست او، اما روی دنیاش پا گذاشته است

با نگاهش به مرده جان داده، به یتیمان شهر نان داده

سرنوشت مرا عوض کرده، تا که بر لب دعا گذاشته است

خنده هایش چه رحم آمیز و اخم هایش چه درس آموزند

با بهشت و جهنمش ما را بین خوف و رجا گذاشته است

سهم او از من آتش عشق و سهم من هر چه او کرم بکند

سهم او را جدا گذاشته ام، سهم من را جدا گذاشته است

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

در مدح تو باید كه ببندیم دهان را

وقتی كه بریدند ادیبانه زبان را

بازار سر زلف تو از بس كه شلوغ است

انگشت به لب كرده زلیخا صفتان را

وصف مژه ها و خم ابروت مرا كشت

زحمت نده صیاد دگر تیر و كمان را

با تكه كلافی به وصال تو رسیدم

زهرا به حسابم زده این سود كلان را

تا سفره ی احسان كرم خانه تان هست

سائل نخورد ثانیه ای غصۀ نان را

ما بهتر از این روضه بهشتی نشناسیم

بهتر كه بچسبیم همین نقد جهان را

با طشت نگو كوچه ی غم خون جگرت كرد

ترسم كه به زینب برساند جریان را

 

وحید قاسمی

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

اگر کریم تویی مابقی گدا هستند

همیشه در طلبت دست بر دعا هستند

طبیب را چه نیازی است، نسخه کافی نیست

تمام مردم این شهر مبتلا هستند

بگو که حاتم طائی بیاید آقا جان

بگو که مدعیان کرم کجا هستند؟

تویی که زندگی ات را سه بار بخشیدی

بقیه پیش تو در حد بچه ها هستند

کریم زاده همین است، دست او باز است

بقیه جیره خور سفرۀ شما هستند

تو ارث برده ای از آفتاب و آئینه

یتیم، اسیر، گدا با تو آشنا هستند

تو کافی است که لب تر کنی وگرنه همه

به وقت وصف تو در اصل با خدا هستند

خدا چقدر مرا دوست دارد آقا جان

وگرنه اینهمه مردم که بی شما هستند...!!!

خدا کند که کریمان همیشه خوش باشند

که تکیه گاه دل خلق بینوا هستند

 

مهدی صفی یاری

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

یا امام حسن مجتبی (ع)

بعضی زمانها هر گدائی یا کریم است

آن وقت حساب یا کریمان با کریم است

همّیشه در جا می زنم من در گدائی

آقا کرامت می کند آقا کریم است

وقتی عنایت می کند بر سائلانش

انگار که دنیا و مافیها کریم است

تا بی نهایت می رود طول کرامت

من هم گدائی میکنم او تا کریم است

نامش دلیل بخشش آدم شده پس

قبل از وجود آدم و حوّا کریم است

مثل حسین فاطمه در بین گودال

حتی برای ابن مرجان ها کریم است

از او فقط یک قطره می خواهی عجیب است

اندازه ی پهنای صد دریا کریم است

در این قبیله هم پسرها مادری اند

او هم شبیه حضرت زهرا کریم است

 

 

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند

از هر دو تا نگار یکی ناز می کند
عشاق روزگار یکی در میان خوشند

نانی که می پزند به همسایه میرسد
این خانواده با خوشی دیگران خوشند

این سفره دارها که شدم میهمانشان
بعد ازبیا، برو ست، ولی با بمان خوشند

ما می خوریم و اهل کرم شکر میکنند
با این حساب بیشتر از میهمان خوشند

جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده
عشاق با معامله های گران خوشند

با اخم خویش راه فرار مرا ببند
صیاد اگر علیست همه با کمان خوشند

علی اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 26 آبان 1396  3:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها