0

اسلام شناسی در کلام شهید بهشتی

 
nasrinzebihi
nasrinzebihi
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 716
محل سکونت : بوشهر

اسلام شناسی در کلام شهید بهشتی

اسلام شناسی در کلام شهید بهشتی:

بسم رب الشهدا والصدیقین

«جاودانه‌های تاریخ» مجموعه‌ای است که آشنایی با افکار و اندیشه‌های شهید مظلوم آیت الله بهشتی را مدنظر دارد. پنج جلد از مجموعه مذکور که قبلا از سوی انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است، گفتارهای شهید مظلوم آیت الله بهشتی را در بردارد. در این جا بخش‌هایی از گفتار « خط امام و خط سازش » که در جلد سوم « گفتارها » آمده است جهت بهره برداری خوانندگان نقل می‌کنیم:

دکتر بهشتی

ما در تاریخ 14 قرن اسلاممان سه جور اسلام شناسی داریم، یک جور اسلام شناسی کسانی که اسیر ظاهر الفاظ کتاب و سنت هستند و از حد مفهوم ظواهر الفاظ اندیشه‌شان فراتر نمی‌رود، خیلی متحجر فکر می‌کنند، متحجرانه می‌فهمند. برد فهم و اندیشه‌شان در برخورد با نصوص کتاب و سنت کوتاه است . به اینها در تاریخ اسلام بر حسب قرون مختلف عناوین مختلفی داده شده . ظاهریون، اخباریون، شاید خیلی از این نوجوان‌های ما اصطلاح اخباری را نشنیده باشند اما آن میانسال‌های این شهر باید یادشان بیاید که همین 20 ، 30 سال قبل هم در اینجا مسئله اخباری و غیر اخباری مطرح بود. اینها کسانی هستند که می‌گویند باید متعبد باشیم به ظواهر قرآن و حدیث و در فهم قرآن و حدیث همچنان ملا لغتی باشیم که مبادا یک ذره از اصل اسلام تخلف کنیم.

گروه‌های مسلمان مآب

چون می‌خواهیم با تمام این گروه‌های مسلمان مآب برخورد کنیم و منصفانه برخورد کنیم . زشت و زیبای هر گروه را بگوئیم، فقط زشتش را نگوئیم . یا فقط تعریفش را نکنیم . باید منصفانه بگویم که بسیاری از افراد این گروه واقعا از اعماق جان و قلبشان به اسلام عشق می‌ورزند. این مقید بودن آنها به این که از ظواهر قرآن و حدیث یک سر مو آن طرف نروند، این از روی احساس تعهد دینی است. ولی عیب کارشان این است که برداشتی که اینها از اسلام دارند، اینها هرگز نمی‌تواند پاسخگوی مسائل فرد و جامعه در طول قرن‌ها و در عرض جغرافیائی بشری باشد. برای پاسخ بسیاری از مسائل در می‌مانند، برای این که ظواهر قرآن و حدیث برای دادن پاسخ به همه این سئوال‌ها هرگز کافی نیست بنابر این مسلمان‌هایی هستند کاملا پاک نیت . متعبد با ایمان قوی، حتی تجلی اسلام در عمل آنها گاهی بسیار عالی و والا و ارزنده است و جاذبه دارد. ولی به محض این که با مسائل پیچیده پیشرفت بشر در طول تاریخ برخورد کنند یا مسائلی که در اماکن مختلف جغرافیائی گسترده بشر، امروز انسان با آن برخورد می‌کند، می‌بینید کُمیتشان لنگ است.

ظاهریون و اخباریون

ظاهریون و اخباریون غالبا آدم‌های بسیار خوب، با ایمان، ولی از نظر اندیشه اسلامی متحجر و نارسا برای پاسخ به مسائل پیچیده‌ای که بشر با آن روبرو شده و می‌شود. این یک نوع برداشت.

برداشت دوم، شکل دوم از شناخت اسلام، شکل دوم اسلام شناسی کسانی است که آرا و عقاید و اندیشه‌های بیگانه از اسلام را قبلا پذیرفته‌اند. از یک فکر غیر اسلامی خوششان آمده آن را قبول کردند با یک چنین زمینه ذهنی قبلی آمده‌اند سراغ کتاب و سنت، سراغ آیات قرآن و احادیث، و بعد نخواسته‌اند صمیمانه بفهمند این آیه قرآن چه می‌گوید، این حدیث چه می‌گوید پس چه کردند کوشش کردند این آیه قرآن یا این حدیث را آن طور بفهمند که دلشان می‌خواهد.

اصحاب رای و قیاس

در طول تاریخ 14 قرن ما از همان قرن دوم بلکه از همان اواسط قرن اول از این افراد و گروه‌ها پیدا شدند و به آنها اصحاب رای و قیاس گفته‌اند، کسانی که از روی استحسان، از روی رای، از روی قیاس با نصوص اسلامی برخورد کردند، این گروه دوم در میانشان افراد و جمعیت‌های دوست داشتنی، پاک نیت. با ایمان فراوان است همچنین نیست که همه شان آدم‌های دغل ناجوری باشند در میان اینها کسان فراوانی بوده‌اند که زاهد بودند، عابد بودند، با تقوا بودند اما زهد و عبادت و تقوا ایشان بر اصل همان برداشت ذهنی قبلی‌شان بوده که از اسلام داشتند. آن صوفی خانقاه نشین متواضع حصیرنشین خاک نشین تخت پوست نشین، با محبت، با صفا که برداشتش از اسلام، از قرآن، از حدیث برداشتی بوده است از قبیل برداشت اهل رای و قیاس یعنی قبلا از زندگی صوفی مآبانه خانقاهی خوشش آمده آن را پذیرفته، قرآن این را می‌گفت: می‌پذیرفت، نمی‌گفت هم می‌پذیرفت . بیش از هر چیز تحت تاثیر اندیشه زهد و تصوف، زهد خانقاهی قرار گرفته این آدم می‌آید درون قرآن و حدیث می‌گردد و ده‌ها آیه و ده‌ها حدیث پیدا می‌کند تا به شما بگوید این زهد خانقاهی من، زهد اسلام است . برخورد این گروه با اسلام برخورد اهل رای و قیاس است اما وقتی به خودش نگاه می‌کنی می‌بینی که خیلی آدم ناجوری که آدم دوستش ندارد نیست کمالاتی دارد.

اندیشه التقاطی

یا در آن طرف آن انقلابی دارای اندیشه التقاطی که قبلا اندیشه‌های لیبرالیستی یا مارکسیستی را پذیرفته مارکسیست را مطالعه کرده یا لیبرالیسم را مطالعه کرده طرفدار یک نوع تحول و دگرگونی لیبرال مآب است یا طرف یک نوع انقلاب خونین و خشن برخوردار از روش‌های مارکسیستی و احیانا حتی استالینیستی است آدمی هم هست دارای کمالات، از خود گذشتگی‌ها. روشنفکری‌ها، جاذبه دارد، واقعا وقتی انسان با او می‌نشیند و حرف می‌زند یا به زندگیش از نزدیک آشنا می‌شود می‌بیند که آدمی است که کم و بیش برای ما دوست داشتنی است ولی اینها قبلا آمده‌اند یک مکتب دیگر، یک عقیده دیگر، یک فکر دیگر، یک اندیشه دیگر را قبول کرده‌اند و بعد هم آمده‌اند سراغ کتاب و سنت، سراغ آیات و روایات، و لذا می‌بینید برای افکار و آرا از پیش پذیرفته شده‌اش پشتوانه و سنت از کتاب و سنت می‌آورد، ده تا آیه قرآن می‌آورد، 30 تا حدیث می‌آورد اما آیه قرآن و حدیث را تطبیق کرده است بر آرا و اندیشه‌ها و افکار و عقاید بیگانه از اسلام که قبلا آنها را پذیرفته است این هم یک نوع شناخت اسلام است . شناخت اهل رای و قیاس و استحسان کسانی که سراغ قرآن و حدیث که می‌آیند نمی‌آیند تا رنگ قرآن و حدیث را بگیرند قبلا رنگ گرفته هستند. می‌آیند تا از قرآن و حدیث برای اثبات اسلامیت و حقانیت رنگ از پیش گرفته شده دلیل پیدا کنند. شناخت اصحاب رای و قیاس و استحسان از اسلام، این یک جورش، این هر دو اسلام خط امام نیست نه آن اولی و نه این دومی.

نوع سوم اسلام شناسی

نوع سوم از اسلام شناسی عبارت است از اسلام شاخص، صاحبان اجتهاد زنده و پویا، سابقا همین طور می‌گفتند تا 30 ، 40 سال قبل می‌گفتند مجتهدین، اخباریون و اصحاب رای و قیاس، اینها اصطلاحاتی است که در فرهنگ تاریخی و پر سابقه ما وجود دارد. گاهی هم می‌گفتند اصولیون در برابر اخباریون و در برابر اهل رای و قیاس، اسلام مجتهد، اسلام شناس مجتهدان آگاه، اسلام شناس انسان‌های درس خوانده؛ مطالعه کرده، آشنا به علوم و فنون لازم برای قرآن فهمیدن و حدیث فهمیدن، آشنا به مسائل بشر و بشریت . اما (این اما باید خوب در ذهن جا بگیرد) کسانی که با تمام این تخصص و آگاهی وقتی سراغ قرآن و حدیث می‌آیند، می‌آیند واقعا ببینند قرآن و حدیث چه می‌گوید، همان را قبول کنند.

می‌گویند یک مجتهد در یک حوزه فقاهتی زندگی می‌کرد که اگر یک قطره خون درون یک چاه پر آب افتاد آن آب و حدیث چه می‌گوید، همان را قبول کند. می‌گویند یک مجتهد در یک حوزه فقاهتی زندگی می‌کرد که اگر یک قطره خون درون یک چاه پر آب افتاد آن آب چاه نجس می‌شود، هر قدر هم زیاد باشد. این فقیه و مجتهد روایات و اخبار مربوط بر این قسمت را مطالعه کرده بود به نظرش رسیده بود که اینطور نیست یک چاه پر آب اگر یک قطره خون در آن افتاد همه آب نجس نمی‌شود. اگر آنقدر خون زیاد در آن بریزد که رنگش قرمز بشود نجس است ولی اگر یک قطره خون افتاد و در این همه آب حل نشد، آب نجس نیست، یکی بار، دو بار مطالعه کرده بود، کلمات فقها را، کتاب‌های فقهی را، روایات را، همه ادله را جمع بندی کرده بود دیده بود واقعا جمع بندیش این است که آب چه با یک قطره خون نجس نمی‌شود ولی این فتوا را نمی‌گفت و به آن هم عمل نمی‌کرد، مدتی گذشت یکی از او پرسید که آقا شما که نظرتان در درس مباحثه این است که آب چاه با یک قطره خون در آن ریختن نجس نمی‌شود، چرا این نظر و فتوا را نمی‌دهید و به آن عمل نمی‌کنید گفت حقیقت این است که من خودم در خانه‌مان یک چاه آب دارم می‌ترسم خودم تحت تاثیر این قیاس قرار گرفته باشم که آب چاه با یک قطره خون نجس بشود، و باید مقدار زیادی از آن آب کشید تا پاک شود این کار دشواری است . روی اصل این که این کار دشواری است این فتوا به نظرم رسیده مدتی گذشت و چاه آب منزل فقیه خشک شد این فقیه با تقوا یک بار دیگر آمد دو مرتبه دلایل مطلب را مطالعه کرد جمع بندی کرد دید نه، همان فهم اولیه‌اش درست بوده واقعا آب چاه با یک قطره خون نجس نمی‌شود و کشیدن چندین دلو آب هم لازم واجب نیست . آن وقت صریحا فتوا داد. گفت بله فتوای من این است مقلدینم می‌توانند عمل کنند مبادا یک ذره هوا و میل و زمینه قبلی فکری و روحیش در فهم او از اسلام اثر گذاشته باشد به این می‌گوئیم اسلام شناسی خالص و مجتهدانه، نه تابع ظواهرات و تابع و پیرو آرا این و آن است و نه تابع زمینه‌های قبلی فکری و آرا، تمایلات قبلی با فکر باز، با اندیشه دور برد سراغ قرآن و حدیث می‌رود برای این که ببیند اسلام، قرآن، حدیث به او چه می‌گوید، همان را بگیرد و عمل کند، به این ما می‌گوئیم اسلام شناسی اصیل و صحیح.

منبع:روزنامه جمهوری اسلامی

شنبه 17 اسفند 1387  4:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها