پرسش :
من تقریباً بیست سال سن دارم مدّت زیادی زیارت عاشورا و زیارت آل یاسین و نماز شب و كارهای مستحبّی دیگر را انجام میدادم حتّی بعضی مواقع سعی كردم ترک نشود در صورتی كه برای نماز شب حالی داشتم كه موقع نماز شب از خواب میپریدم و زود برای اقامه نماز بلند میشدم امّا ...
شرح پرسش :
من تقریباً بیست سال سن دارم مدّت زیادی زیارت عاشورا و زیارت آل یاسین و نماز شب و كارهای مستحبّی دیگر را انجام میدادم حتّی بعضی مواقع سعی كردم ترک نشود در صورتی كه برای نماز شب حالی داشتم كه موقع نماز شب از خواب میپریدم و زود برای اقامه نماز بلند میشدم امّا با همه این كارها غرور هم داشتم البته سعی میكردم این صفت رذیله را در وجودم نابود كنم با وجود این، صفات رذیله دیگر هم در وجودم بود امّا این صفت بیشتر مرا اذیت میكردو در وجودم خود را سرزنش میكردم و با شیطان بحث میكردم امّا بعد از مدّتی كه دیدم فایدهای ندارد و عوض اینكه بیشتر به خدا نزدیك شوم نه تنها غرور باعث دوری من از خدا میشود بلكه اعمالم را پیش خدا بیارزش میكند دیگر سعی كردم اوّل صفات رذیله را نابود كنم و بعد دوباره شروع به كارهای مستحبّی بكنم امّا تا حالا هر چه كه سعی كردم نشده است همه چیز را از دست دادم بهطوری كه فقط واجباتم را انجام میدادم و از خدا دور شده بودم و بعضی كارهای حرام را انجام میدادم حتّی موقعی كه به اهل بیت: توسّل پیدا میكردم این توسّل هم موجب غرور بیشتری میشد و بیشتر وجودم را كثافات صفات رذیله میگرفت تا الان همه چیز را از دست دادم فقط نمازم را اوّل وقت میخوانم اصلاً نمیدانم چكار كنم سر در گم شدهام نمیدانم از كجا شروع كنم خودم درک كردهام كه قلبم خیلی سیاه شده است نمیدانم اوّل باید صفات رذیله را نابود كنم یا دوباره سعی كنم مثل قبل باشم و به حالت قبلیام شاید هم این اصلاً شیطان باشد كه در وجودم رسوخ كرده و مرا از همه چیز دور كرده است و شاید هم وسواس فكری داشته باشم اصلاً نمیدانم چكار كنم و از كجا شروع كنم اصلاً نمیدانم اینها صفات رذیله هستند در وجودم یا اینكه شیطان دارد مرا فریب میدهد كه از خدا دورم كند، آیا برای پاك شدن از صفات رذیله صرف توسّل به اهل بیت: كفایت میكند؟ یعنی بدون استفاده از راه و روشهای اخلاقی، چون توسّل به اهل بیت هم مرا مغرور میكند و با خود میگویم من چه انسانی هستم كه به خاطر از بین بردن صفات رذیلهام به اهل بیت متوسّل شدهام و اصلاً كسی صفات رذیله خودش را نمیشناسد ولی من ....، من از كتابهای اخلاقی هم برای نابودی این صفات سعی كردهام استفاده كنم مل معراج السعاده و رساله اخلاقی شما و كتابهای اخلاقی دیگر، امّا فایده نكرده است، شاید هم اصلاً وسواس فكری باشد و من بیجهت به خودم بدگمان باشم اصلاً حالتی دارم كه در یک جمع نمیتوانم حتّی نماز واجبم را بدون آزار و اذیتهای روحی بخوانم با اینكه سعی میكنم خیلی ساده بخوانم كه ریا نشود امّا باز هم در همان نماز با خود میگویم حالا میگویند این چه زیبا نماز میخواند، خلاصه خیلی اذیت میشوم حتّی سعی كردم همه مستحبّات نماز را البته تا جایی كه امكان دارد ترک كنم و فقط به واجبات اكتفا كنم با اینكه همه چیز را از دست دادهام باز هم كفابت نكرده است حال از شما استدعا دارم برایم بنویسید از كجا شروع كنم كه بتوانم آنچه خدا میخواهد بشوم؟
پاسخ :
شما بايد از اوّل شروع كنيد اهمّيّت به واجبات مخصوصاً نماز، اهمّيّت به مستحبّات مخصوصاً نماز شب، اهمّيّت به اجتناب از گناه، و اگر گناه جلو آمد فوراً توبه و دست برداشتن از اين وسوسهها، حتماً خدا دست شما را خواهد گرفت، البته استقامت در كار و ادامه به آنچه گفته شد، و بايد بدانيد اين راه مشكلی است صبر و استقامت و حوصله میخواهد.
منبع: almazaheri.ir