بنابراين، لحظه شماري براي ظهور منجي موعود، در طول تاريخ و قرون مختلف، بين امتهاي گوناگون، استمرار داشته است و فقط مغرضان و حاكمان جور سعي داشتهاند اين حقيقت را محو كنند. بهترين دليل بر حقانيت موعودباوري و ظهور مصلح بزرگ را ميتوان وجود اين عقيده در اديان توحيدي و حتي غير توحيدي دانست.[1]
باور موعود در قوم يهود
طبق متون مذهبي يهود، موضوع موعود یهود و نجات نهايي، از جمله اهداف اولية آفرينش جهان و اصول اساسي دين يهود است به اين معنا كه پيش از آنكه جهان آفريده شود موعود یهود خلق شده بود، امّا از نظر فيزيكي و جسماني، او فردي انساني و خاكي از اولاد بشر است كه به طريق عادي زاده شده و اصل و نسب او به داوود و فرزندش سليمان ميرسد. صداقت و پارسايي او از آغاز تولد مدام در حال افزايش است و به سبب فضيلت و اعمال شايستهاش به عاليترين درجات تكامل روحاني دست خواهد يافت.
اعتقاد به موعود یهود برميگردد به زمان و عصر پس از موسي(ع) كه هربار يهوديان به مشكل برميخوردند و در رنج و زحمت ميافتادند، از خدا طلب داوري ميكردند تا اينكه تصميم گرفتند حكومتي واحد داشته باشند و بدين ترتيب سموئيل، طالوت را به عنوان موعود یهود برگزيد. امّا داوود(ع) اولين موعود واقعي بود. عصر داوود و سليمان(علیهم السلام) را ميتوان دوره شكوفا شدن آرمان مسيحايي در اذهان قوم يهود دانست.[2]
انديشة مسيحايي پس از سليمان(ع) و همزمان با تجزية اسرائيل، جديتري شد. گرچه همة انبياء به آمدن مسيحا وعده ميدادند امّا اين آموزه پس از سليمان به صورت يك اصل ثابت دين يهود در آمد.[3]
موسي و يوشع از نخستين انبياي بنياسرائيل بودند كه پيشگويي خود در مورد مسيحا و آينده قوم بنياسرائيل را بيان نمودند.
یهود قبل از زمان إشعیا نبی به موعودی معتقد بود که به بنی اسرائیل اختصاص داشت وتنها موجب نجات قوم بنی اسرائیل شود، اما در زمان إشعیا نبی این اندیشه عوض شد وایشان موعودرا جهانی معرفی کرد؛بنابراین اولين پيامبري كه انديشة مسيحا را به صورت جهانی وخارج از مرزهای یهود مطرح كرد اشعيا بود. اشعيا ميگفت «تبعيد قطعي است و مجازات الهي بر قوم گنهكار فرود خواهد آمد ولي باقيماندگان باز خواهند گشت و حكومت عدل و راستي را در سرزمين صهيون برپا خواهند كرد».
اساساً اين پيشگوييها زماني بود كه حاكمي ظالم بر بنياسرائيل غلبه كرده و گاه آنان را آواره مينمود، از اينرو اميد به صلح و زندگي ديني، نويد يك مصلح و منجي را تقويت ميكرد. دوران منسيّ و آمون نمونهاي از وجود چنين حاكمان ظالمي بود كه در عصر إشعيا و پس از آن حكومت ميكردند.[4]
اعتقاد ظهور مسيحا مانند ساير اعتقادات يهود پس از جلاي بابل (پس از حكومت كاهنان) به اوج خود رسيد و در قلبهاي مردم قرارگرفت؛ زیرا هنوز سخنان مّلاكي نبی –آخرین پیامبر عهد عتیق –طنین انداز بود او بار دیگر یهود را مژده می دهد که خداوند قربانی های (یهودا واورشلیم) را دوباره می پذیرد.
ملاکی انديشهاي نو بر انديشه مسيحايي افزود. او خبر از آمدن الياس نبي داد. ملاكي او را فرشتة عهد ميدانست كه فرا رسيدن روز بزرگ خدا را اعلام ميكند و ميان پدران و فرزندان آشتي خواهد داد.[5] (ملاكي 4: 5 ـ6)
تفكر مسيحايي در يهود آنقدر تأثيرگذار بود كه وقتي يحياي تعميد دهنده ندا داد: «توبه كنيد؛ زيرا ملكوت آسمان نزديك است»، تودههاي مردم به سوي او رفتند و همين امر باعث شد هردوس _حاكم رومي اورشليم _يحيي را زنداني و سپس به شهادت برساند.
عيسي بن مريم(ع) شاگرد يحيي نيز بر همين اساس خود را مسيحا خواند و به شاگردان خود، مسيحا بودن خود را اعلام كرد و به آنان گفت به كسي نگويند كه او مسيح است. بر اين اساس يحيي همان الياس است كه قبل از مسيح آمده است.
بسياري از يهوديان، مسيحا بودن عيساي ناصري را نپذيرفتند چون او موفق به نجات بنياسرائيل نشد و آن عده كه مسيحا بودن او را پذيرفتند، به تشكيل فرقهاي دست زدند كه بعدها «مسيحيت» خوانده شد.
بدين ترتيب، يهوديان همچنان منتظر مسيحاي موعود خود ماندند_ به ويژه پس از تخريب معبد در سال 70م و سپس 132م_ و پراكندگي و آوارگي آنان، اين انديشه قوت يافت. آنان هنوز منتظر ظهور پسر داوود(ع) براي نجات قوم خود هستند.[6]
باور موعود در مسيحيت
در مسيحيت نيز مانند دين يهود، آموزة «انتظار» براي فرارسيدن آخرالزمان و ظهور منجي وجود دارد. مسيحيان منجي آخرالزمان را عيسي مسيح ميدانند، همان كسي كه پس از صلیب کشیدنش به آسمان صعود كرد. مسيحيان معتقدند عيسي مسيح دوباره، در زماني كه دنيا فاسد و تباه شده و ايمان مسيحيان سست گرديده و مؤمنان گرفتار بلايا و مصيبتهاي بسيار شدهاند ظهور خواهد كرد و سلطنتي فراگير و جهاني، برپا خواهد ساخت.
در كتاب مقدس براي بازگشت عيسي مسيح تفاسير گوناگوني به چشم ميخورد. در آياتي از آن، بازگشت عيسي بازگشتي آسماني است :«تا خدا را در آسمان ملاقات كنيم»[7] در آياتي ديگر، بازگشت عيسي و حضورش بازگشتي زميني است: «همين عيسي كه از ميان شما بالا برده شده است، باز خواهد گشت.»[8]
در جايي از اين كتاب، مسيح براي خاصان ميآيد و در جاي ديگر، براي تمام مردم جهان داوري خواهد كرد. در جايي ديگر، همة جهانيان را رهايي خواهد داد. الهيدانان، راه خروج از اين ابهام را در اين دانستهاند كه براي مسيح دو نوع بازگشت و يا دو مرحله ظهور تصوير كنند: بازگشتي به آسمان و بازگشتي به زمين، هر كدام با هدفي خاص.
به هر روي اين نوع برداشت را ميتوان از كتاب مقدس استفاده كرد كه، عيسي كه براي رستگاري انسانها به زمين آمده بود، پس از آنكه رنج كشيد، مصلوب شد، مرد و به خاك سپرده شد، در روز سوم از ميان مردگان برخاست به آسمان صعود كرد و در كنار دست راست خداي پدر قادر مطلق بنشست، از آنجا براي داوري بر زندگان و مردگان باز خواهد گشت.
بنابر آنچه در كتاب مقدس آمده است: عيسي باز خواهد آمد، تا ايمان داران را در آنجايي كه هست بپذيرد،[9] در ميان امت داوري كند،[10] بني اسرائيل را رهايي بخشد،[11] هستي را از فساد رهايي دهد،[12] به جهان بركت دهد،[13] ملكوت الهي را اقامه كند[14] و... اين وعدهها برخلاف ماهيت بازگشت عيسي خيلي روشن بوده و مسيحيان را در انتظار تاريخي نگه داشته است.
بر اساس اين باور، عيسي ( شخصي او)[15] به صورت ناگهاني و بدون اطلاع قبلي[16] در جلال و هيبت پدر و همراه فرشتگان[17] و با پيروزي و فتح[18] باز خواهد گشت؛ به دنبال اين بازگشت پيروزمندانه است كه انتظار ديرين يهوديان را برآورده ميكند و ملكوت موعود را برقرار ميسازد.[19]
كتاب مقدس از زبان خود مسيح جريان ظهور دوبارهاش را چنين بيان ميكند: شاگردانش از او پرسيدند: كی شما به اين جهان باز ميگرديد؟ و كي دنيا به آخر خواهد رسيد؟ عيسي به ايشان گفت:« مواظب باشيد كسي شما را فريب ندهد، چون بسياري آمده خواهند گفت كه مسيح هستند و عدّه زيادي را گمراه خواهند كرد.و.......»
عيسي در ادامه از حوادثي كه در آخرالزمان و قبل از ظهور خودش در دنيا اتفاق ميافتد بيان ميكند تا ميرسد به اينجا «پس اگر بيايند و به شما بگويند كه مسيح در بيابان ظهور كرده، به سخنانشان اهميت ندهيد و اگر بگويند نزد ما مخفي شده، باور نكنيد، چون آمدن مسيح مانند برق آسمان خواهد بود كه در يك لحظه از شرق تا غرب را روشن ميسازد».[20]
باور موعود در اسلام
تمام فرق اسلامي نيز به ظهور منجي موعود در آخر الزمان اميد و اعتقاد دارند، گرچه در چگونگي و ويژگيهاي فردي او اختلاف است. اهل تسنن به ظهور مهدي موعود از نسل پيامبر اسلام(ص) اعتقاد دارند كه در آينده خواهد آمد، اما اعتقادي به امام حيّ و حاضر، از عقايد اصلي فرقة شيعه و برخي از عالمان اهل تسنن است، بنابراين شيعه و سني به سبب احاديث متواتر از پيامبر اسلام (ص)، به منجي موعود اعتقاد راسخ دارند كه با آمدن او، بساط ظلم وجور برچيده و عدل و قسط برپا ميشود.
برای بررسی انديشه موعود باوري در اسلام ميتوان به آيات قرآن تمسك كرد. این آيات بر دو قسم است:
1. آياتي كه به خودي خود در بردارندة نوعي وعدة نجات در آينده جهان است كه مهدويت را ميتوان به عنوان يكي از مصاديق آن، يا مصداق كامل و اتم آن تلقي كرد.[21] تعداد اين آيات زياد نيست.
2. آياتي كه به خودي خود دلالت روشني بر نجات و منجي موعود ندارد، اما در روايات مختلف، آنها را به مهدويت و يا شخص مهدي تفسير و يا تأويل کردهاند. تعداد اين گروه ازآيات بيشتر از گروه اول است. روايات دربردارندة اين گونه تفسيرها و تأويلها، در تفاسير و مجامع حديثي مختلف نقل شده است.
بعد از آيات قرآن اولين منبعي كه به آموزة منجي موعود در اسلام پرداخته روايات نبوي ميباشد. روايات نبوي دربردارندة تمام آن چيزي است كه براي تأسيس آموزه منجي موعود در يك دين لازم است. روايات فراوان نقل شده از پيامبر، آشكارا منجي موعود اسلام را با اسم و عنوان معرفي ميكند. اين احادیث، دربردارندة جزئيات بسياري درباره شخص منجي، حوادث پيش و مقارن ظهور او و ثمرات و نتايج قيام اوست. اين روايات سينه به سينه نقل شده و سپس با نگارش كتابها و مجموعههاي حديثي، در آنها ثبت و ضبط شده است.[22]
در روايات شيعي در توصيف شخصيت ظاهري و باطنی منجي موعود آخرالزمان بسيار صريح و به دور از هرگونه پيچیدگي سخن گفته است.
توصيف امام باقر (ع) ـ پنجمين امام شيعيان ـ از او چنين است:
«او شايستهترين باقيمانده از فرزندان آدم (ع) و بهترين ذخيره از نوح پيامبر (ع) و برترين برگزيده از ابراهيم (ع) و آخرين امام راستين (ع) از نسل محمد (ص) پيامآور عدالت و حريت است. او نزديكترين انسان به كتاب آسماني و سزاوارترين فرد به سنت و روش پيامبر (ص) و تحقق بخش آرمانهاي والاي قرآن و سنت است».[23]
بنابراين او خليفه خدا به مفهوم واقعي و حقيقي است و خدا او را جانشين پيامبر اسلام (ص) قرار داده است. بنابراين او برگزيده خداست نه برگزيده مردم. خدا او را برگزيده تا نقشه خويش را به دست او عملی كند.
در روايات اسلامي علاوه بر ظهور حضرت مهدي (ع) به ظهور عيسي (ع) بعد از ظهور ايشان اشاره شده است كه حضرت عيسي (ع) در نماز به ايشان اقتدا ميكند و در امر حكومت مشاور و همراه حضرت مهدي (ع) خواهد بود.
فهرست منابع:
1. قرآن
2. كتاب مقدس (ترجمه قديم)
3. جوليوس گرينستون انتظار مسيحا در آيين يهود ترجمة حسين توفيقي، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، چاپ دوم سال 87
4. علي اصغر رضواني، منجي از ديدگاه اديان، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ اول، سال 1385
5. علي بوروني، ماشيح، مسيحا، مهدي در اديان ابراهيمي، انتشارت مرغ سليمان، چاپ اول سال 89
6. علي موحديان عطار و ديگران، گونهشناسي انديشه منجي موعود، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب سال 88
7. محمد حسين طاهري آكردي، يهوديت، انتشارات مركز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي (ص)، چاپ اول 1390
8. محمد حسين محمدي، آخرالزمان در اديان ابراهيمي، انتشارات بيناد فرهنگي حضرت مهدي (ع)، چاپ دوم سال90.
________________________________
[1]. محمد حسين محمدي، آخرالزمان در اديان ابراهيمي، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(ع)، چاپ دوم، سال90، ص279.
[2]. جوليوس گرنيستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ترجمة حسين توفيقي، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، چاپ دوم، ص19 و 20
محمد حسين طاهر آكردي، يهوديت، مركز بين المللي ترجمه ونشر المصطفي(ص) چاپ اول، ص210.
[3]. همان (انتظار مسيحا در آيين يهود) ص21؛ همان، (يهوديت طاهري آکردي)، ص210.
[4]. محمدحسين طاهري آكردي، يهوديت، انتشارات مركز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي(ص)، چاپ اول، ص210.
[5]. جوليوس گرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ترجمه حسين توفيقي، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، ص36 و ص37/ يهوديت، طاهري آکردی، ص213.
[6]. محمدحسين طاهري آكردي، يهوديت، انتشارات مركز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي(ص) چاپ اول ، ص215.
[7]. تسالونيكيان اول، 4: 16.
[8]. اعمال رسولان، 10: 4.
[9]. يوحنا 14: 3.
[10]. يوحنا 5: 26.
[11]. اشعيا 66: 8.
[12]. روميان 8: 21.
[13]. حزقيال 34: 25.
[14]. دوم سموئيل، 7: 8ـ16.
[15]. يوحنا 14: 3، 21: 22 ـ23.
[16]. متي 16 : 27؛ 19:28؛31:25
[17]. متي: 16: 27؛19: 28.
[18]. لوقا19: 11ـ27.
[19]. مقالة مهراب صادقنيا در گونهشناسي انديشة منجي در مسيحيت، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، چاپ اول، سال89، ص227.
[20]. متی24: 1-28، مرقس 12: 1-37
[21] . از جمله آيه 33 توبه، 28 فتح، 9 صف، 105 انبياء، 55 نور، 5 و 6 قصص.
[22] . گونهشناسي انديشة منجي موعود در اديان، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، چاپ اول، سال 89، ص227.
[23] . علي بوروني، ماشيح، مسيحا، مهدي در اديان ابراهيمي، انتشارات مرغ سليمان، چاپ اول، سال 89، ص72.
پدیدآونده:جمال فلاح يخداني