0

وصیت‌نامه شهید داود براتی/ امیدوارم پدر و مادرم از صابرین درگاه خداوند باشند

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت‌نامه شهید داود براتی/ امیدوارم پدر و مادرم از صابرین درگاه خداوند باشند

وصیت‌نامه شهید داود براتی/ امیدوارم پدر و مادرم از صابرین درگاه خداوند باشند

شهید براتی در وصیت‌نامه خود خطاب به پدر و مادرش آورده است: «پدر و مادر عزیزم که امیدوارم از صابرین درگاه خدا باشند، می‌خواهم امانت‌هایی که در دست دارند هر چه بیشتر و بهتر تربیت کنند و به اجتماع اسلامی و شهیدپرور ما تحویل دهند.»

کد خبر: ۲۶۲۷۷۳

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۴ - 21October 2017

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «داود براتی» 2 فروردین 1341 در تهران چشم به جهان گشود. وی همواره در راهپیمایی‌ها علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و جهت تحقق استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. شهید براتی بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 2 فروردین 13611 در دشت عباس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

وصیت‌نامه شهید داود براتی/ امیدوارم پدر و مادرم از صابرین درگاه خداوند باشند

«بسم رب الشهدا و الصدیقین

به نام الله یاور بی‌یاوران. حبیب حبیبان. جان جانان.

به نام او که هستی بخش جهان است، وصیت‌نامه‌ی خود را آغاز می‌کنم. و با سلام به کلیه شهیدان راه خدا، در آغاز بگویم که از کلیه‌ی فامیل و دوستان حلالیت می‌طلبم، از هر لحاظ و از کلیه‌ی شماها و مخصوصا خانواده‌ام می‌خواهم که به فرامین امام عزیز گوش فرا دهید و اطاعت از امر ولی فقیه کنید و همیشه رهرو راه خدا باشید. سفارشی دارم که از من حقیر امیدوارم قبول کنید و آن اینکه تا آن جا که می‌توانید مجالس عزاداری حسینی را بر پا دارید و حتی المقدور در آن شرکت کنید.

از پدر و مادر عزیزم که امیدوارم از صابرین درگاه خدا باشند، می‌خواهم امانت‌هایی که در دست دارند هر چه بیشتر و بهتر تربیت کنند و به اجتماع اسلامی و شهیدپرور ما تحویل دهند، این بنده‌ی حقیر از شما عذر می‌خواهد که نتوانسته است زحمات شما را جبران کند، امیدوارم که از دست بنده راضی باشید و همینطور از برادران خودم و اهل خانواده‌ام طلب حلالیت می‌کنم.

چند کلامی به دوستان عزیز و برادران هیئتی که با هم بودیم سخن دارم و این که اولا ما را حلال کنید و برای ما دعا کنید، تا گناهانم بخشیده شود که لااقل کمتر در درگاه خدا خجل باشم.

ضمنا سخن و سفارشی برادرانه برای شما دارم که امیدوارم روی آن فکر کنید و برای هم کس آن را نخوانید.

«بچه‌ها می‌خواهم بگویم بروید طرف آن کس که باید بروید، بروید با آن کسی دوست شوید که دوست واقعیتان باشد و آنقدر بروید به طرف آن تا مثل گرداب که هم شما در آن غرق شوید و هم او شما را جذب کند بروید از من عبرت بگیرید، از من گنهکار، مرا هم دعا کنید، حسین وار بمیریم تا لااقل کمی از خجالت او در بیاییم، همیشه به یاد خدا باشید، بروید مجنون شوید در درگاه الهی و بروید حسینی شوید تا حسین (ع) با شما باشد، از شما می‌خواهم که در هیئت‌های حسینی یادی هم از ما بکنید، هیئت امام حسین (ع) را هر چه با فضیلت‌تر برگزار کنید.

ولی این را هم بدانید که من نوکری از نوکران امام حسین (ع) بودم و خاک پای عاشقان حسین (ع)».

در آخر از همه حلالیت می‌طلبم و از شما عزیزان می‌خواهم که جمع خود و جلسات روحانی را حفظ کنید.

عاشقان را سر ژولیده به پیکر عجب است

دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

والسلام داود براتی 63/2/29»

انتهای پیام/ 181

 
 
شنبه 29 مهر 1396  6:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها