یوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه ى احزان شود روزى گلستان، غم مخور
سرانجام، دوران انتظار و نهان بودن آخرين منجى، به سر مىرسد و به زودى، سپيدى صبح بر سياهى شب چيره خواهد شد؛ (أليس الصّبح بقريب). آن زمان دور نيست؛ (إنّهم يرونه بعيداً و نراه قريباً) و اين انسان است كه با انتخاب خود و فراهم آوردن زمينه ى ظهور، مىتواند بر پا بماند و خود را با اين حركت منظّم هستى، هماهنگ كند و در اين فرجام نيك آفرينش، سهيم باشد و به رستگارى برسد، و نيز مىتواند حركتى نكند و وظيفه ى خود را به نهايت نرساند. آن وقت، ظلمِ فراگير، زمينه ساز قسط و عدل مىشود و سياهى، زمينه ساز نور مىشود و در دل تاريكى ها، چراغها افروخته مىشود. اكنون شايسته است به دو نكته توجه كنيم:
1. پيروزى حتمى سپيدى بر سياهى
اين درس قرآن است: (جاء الحقّ و زهق الباطل) اگر حق را بياورى، باطل مىرود، امّا اگر حركتى نشد، باطل به ميدان مىآيد و با اين وجود، باز باطل نابود شدنى است. باطل، زمينههاى فساد و نابودى را در نهان خود دارد. زيرا كسى كه خلاف قانونها و سنّتهاى حاكم بر هستى مىرود، ناچار در معرض زوال است. خوب است به جملات زير توجه كنيم:
«چه قدر امروز به سپيده ى فردا نزديك است،»
مردم، در واپسين حركت تاريخ و آخرالزمان، گران مردى از فرزندان من، ظهور خواهد كرد. هنگامى كه پرچمش به اهتزاز در آيد، شرق و غرب جهان را روشن مىسازد. با ظهور او، موجى از شادى و نور، عالم گستر مىگردد.
اين جملات اميد بخش، از زبان مهربانى در تاريخ ثبت شده كه رنج نسلها را از گذشتههاى دور ديده، براى آن برنامه ريخته، در نگاه و عمل، همه ى آنها را منظور داشته است. آن، نگاه مهربان على(عليه السلام) است كه چنين زيبا، پايان تاريخ را به تصوير مىكشد. سرچشمه ى عشق على(عليه السلام) محبت خالق هستى است. در روايت ديگرى آمده است: «اگر كسانى كه از درگاه الاهى روى گردانده اند، اشتياق خداوند به آنان مىدانستند چگونه است، از شدّت شوق، قالب تهى مىكردند و جان مىباختند.»
بنابراين، محبتِ همراه حكمت حق، حاكميّتِ عدالت را به زمين بر مىگرداند و اين، يك ضرورت است.
2. نقش دعا در تعجيل فرج
ما، شبى دست بر آريم و دعايى بكنيم غم هجران تو را چاره زجايى بكنيم
سايه ى طائرِ كم حوصله، كارى نكند طلب از سايه ى ميمون هُمايى بكنيم
محبّت و حكمت و عزّت كه تجلّيّاتى از جلوههاى الله است، زمان ظهور را تعيين مىكند. از طرف معصومان(عليهم السلام)، زمانى براى ظهور تعيين نشده است. تنها آمادگى و زمينه سازى سريع تر، همراه دعا و التجا به درگاه خدا، لحظه ى ظهور را نزديك مىكند. حضرت صاحب الامر(عليه السلام) در توقيعى كه خطاب به اسحاق بن يعقوب صادر شده، مىفرمايد: وأكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج؛ فإنّ ذلك فرجكم.
امام حسن عسكرى(عليه السلام) نيز دعا براى تعجيل فرج را شرط رهايى از فتنههاى دوران غيبت دانسته، مىفرمايد:
به خدا سوگند! غيبتى خواهد داشت كه در آن، تنها كسانى از هلاكت نجات مىيابند كه خداوند او را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته، در دعا براى تعجيل فرجش، موفّق كرده است.
دعا براى تعجيل فرج، از چنان اهميّتى برخوردار است كه امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد:
هر كس، بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگويد: خداوندا، بر محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) و خاندان او درود فرست و در فرج ايشان شتاب كن، نميرد تا قائم را دريابد.
بنابراين، شيعه ى منتظر، بايد در طول شبانه روز، اوقات نماز و همه ى ايّامى كه در آنها به دعا سفارش شده، دعا براى تعجيل فرج را يك تكليف و وظيفه ى مهمِّ عصرِ غيبت بداند و آن را فراموش نكند. دعا براى تعجيل فرج، دعاى هميشگى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه ى اطهار(عليهم السلام) و ملائكه ى آسمانها بوده و هست.
به هر تقدير، كسانى كه خواستار ديدن عصاره ى خلقتند، طالب حضور بهترين آفريده ى خدايند را، به دعا براى تعجيل فرجش روى مىآورند. چون، تأثير دعا در نزديك شدن فرج را باور كردهاند.
در ميان بنى اسرائيل، دعا سبب شد تا حضرت موسى(عليه السلام) صد و هفتاد سال زودتر از وقت تعيين شده، براى نجات بنى اسرائيل برانگيخته شود؛ كه در اين امّت، خود امام موعود(عج) هم اصرار بر ظهور دارند و در چيدن پايههاى آن، مخفيانه مىكوشند.
آرى، سرانجام، انتظار، پايان مىپذيرد و سپيدى بر سياهى پيروز مىگردد.
به اميد آن روز.