گفته میشود امام حسین علیهالسلام در شب عاشورا به یکی از یاران خود فرمود: اعلام کن اگر کسی دَینی بر عهده دارد فردا در رکاب ما پیکار نکند؛
گفته میشود امام حسین علیهالسلام در شب عاشورا به یکی از یاران خود فرمود: اعلام کن اگر کسی دَینی بر عهده دارد فردا در رکاب ما پیکار نکند؛
بودن دَین دیگران بر عهدۀ انسان، نه گناه است و نه عیب؛ آن چه بد است و باید از آن پرهیز کرد کوتاهی یا سرباز زدن از ادای دَین است؛ برای همین جان فشانی و شهادت در راه حق و دفاع از آرمانها با بدهکار بودن هیچ منافاتی ندارد؛ همانگونه امام حسین علیهالسلام در حالی که دَین دیگران بر عهدهاش بود به شهادت رسید.
عن موسى بن عمير عن أبيه قال: أمرني الحسين بن علي قال: نادِ أن لا يُقتَل معي رجل عليه دَينٌ. (احقاق الحق، ج19، ص429؛ با کمی اختلاف در المعجم الکبیر، ج3، ص123؛ سیر أعلام النبلاء، ج3، ص301؛ ترجمة الامام الحسین علیهالسلام مِن طبقات ابن سعد، ص71)سپس در چرایی این دستور فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: هر کس در حالی که دِینی بر عهدۀ اوست از دنیا برود روز قیامت، خدا از نیکیهای او برداشته [به صاحب دِین میدهد]. (احقاق الحق، ج3، ص429)
و در نقل دیگر فرمود: چنین کسی را خدای متعال وارد آتش میکند. (همان، ص430)
و آن گاه که مردی گفت همسرم ادای دَین مرا بر عهده میگیرد حضرت این کفالت یا ضمانت را هم کافی ندانست. (همان؛ المعجم الکبیر، ج3، ص123).
این تمام ماجرایی است که به شکل مستند، بازگو میشود و گویندگان ارجمند و نویسندگان محترم با مبنا قراردادن آن، مردم را به ادای دَین و پرهیز از خوردن مال دیگران و توصیههایی از این دست تشویق میکنند.
درنگ در این گفته با این پرسش آغاز شد که مگر از نظر شرع مقدس، بدهکار بودن گناه است و در قانون اسلام، جرم تلقی میشود؟ آن هم جرمی به این بزرگی که انسان را از همراهی با امام زمانش و جانفشانی در رکابش باز دارد!
این پرسش، نویسنده را برانگیخت سخن یادشده را بررسی کرده اعتبار آن را از نظر متن و سند با تکیه بر قواعد علمی ارزیابی نماید.
ارزیابی سندی
این روایت حتی با اختلاف یادشده در الفاظ آن، در هیچیک از منابع روایی شیعه یافت نشد. متنی را هم که مرحوم تستری در احقاق الحق آورده است به تصریح خود ایشان از یک کتاب خطی به نام «المتفق و المتفرق»، نوشتۀ ابوبکر احمد بن علی نویسندۀ کتاب تاریخ بغداد است.
این روایت گرچه در منابع عامه با سند ذکر شده است؛ اما همه به «موسی بن عمیر»ی ختم میشوند که ذهبی (یکی از نقل کنندههای این روایت در کتاب سیر أعلام النبلاء خود) او را فردی ناشناخته معرفی میکند (میزان الاعتدال، ج4، ص215، ش8902) که این توصیف، به معنای تضعیف روایت است.
بنابراین روایت یادشده فاقد ارزش و اعتبار سندی برای استناد به آن است.
ارزیابی محتوایی
1. پیام روایت یاد شده این است که امام حسین علیهالسلام هر کسی را که دَینی بر عهده داشت از دایرۀ مجاهدان در راه حق بیرون کرد؛ چرا که او در قیامت از جهنمیان خواهد بود و یا خدا از حسنات او برداشته به صاحب دَین میدهد.
دلیل اول (جهنمی شدن بدهکار) در صورتی با دیگر متون روایی سازگار است که شخص به عمد و با قدرت بر ادای دَین از انجام این واجب سرباز زده باشد که در این صورت هم باز بر اساس روایات دیگر؛ مانند روایت ندادن مهریه (من لایحضره الفقیه، ج4، ص13) از حسنات او بر می دارند به صاحب دَین میدهند (= دلیل دوم) در نهایت اگر دَینش کفاف نداد او را به جهنم میاندازند.
اینها همه در صورتی است که شخص قصد پرداخت نداشته و دَینش را ادا نکرده است که در روایات او را در ردیف دزدان قراردادهاند (کافی ج5، ص99، ح2)؛ اما اگر بنای بر ادای آن را داشته است و با این حال مرگ او را دریابد؛ خدا از او میگذرد (همان، ح1). البته حق طلبکار محفوظ است و بر ورثه یا متولی امورِ درگذشته، واجب است از اموال او، دَین او را ادا کنند. (کافی، ج4، ص277)
2. این مبنا (وجوب پرداخت دَین از سوی ورثه) بخشی از سخن نقل شدۀ دوم را هم رد میکند که در آن، حضرت پرداخت دَین آن مرد توسط همسرش را هم نپذیرفت.
3. بر اساس روایات امامیه و عامه «مدیون بودن» نه تنها جرم و گناهی محسوب نمیشود پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله نیز بدهکار بود و بدهکار از دنیا رفت؛ امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز چنین بودند؛
قَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ ع وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ. (کافی، ج5، ص93)
با این حال چگونه میتوان روایت یادشده را پذیرفت و گفت امام حسین علیهالسلام با این که خود مدیون بود فرمود کسی که مدیون است در رکاب ما پیکار نکند؟!
4. طبرانی پس از آن که مینویسد امام حسین علیهالسلام در حالی که «بدهی فراوانی» داشت به شهادت رسید این را هم میافزاید که وارث او، امام سجاد علیهالسلام اموالی را فروخت تا دَین پدر را ادا کند؛
قُتِلَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام و عَلَيهِ دَينٌ كَثيرٌ، فَباعَ فيها عَلِيُّ بنُ حُسَينٍ عليهالسلام عَينَ كَذا و عَينَ كَذا. (المعجم الكبير: ج 3 ص 123)
5. نقل شده است پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بر جنازۀ یکی از انصار که دو دینار بدهکار بود نماز نگزارد؛ اما دیگران را نهی نکرد؛ به اصحابش امر کرد بر او نماز بخوانند. نمازنخواندن ایشان، دیگران را به فکر و اقدام واداشت تا اینکه برخی از نزدیکان درگذشته، ادای دَین او را بر عهده گرفتند و آن گاه حضرت نیز نماز خواند.
راوی که گویا بدهکاربودن را علت نمازنخواندن پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله انگاشته است درستی این روایت و نیز علت را از امام صادق علیهالسلام جویا میشود. امام علیهالسلام پس از تصریح به درستی خبر سه علت را برای آن کار بیان میکند: توجه دادن به اهمیت حقوق مردم؛ واداشتن مردم به اینکه عدهای پا پیش گذاشته و ادای دَین درگذشته را برعهده بگیرند و سوم مبادا ادای دین سبک شمرده شود.
آن گاه امام صادق علیهالسلام برای این که تصور «بدی بدهکاربودن و بدهکار از دنیا رفتن» را از ذهن پرسشگر بزداید فرمود:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت در حالی که بدهی داشت، امام حسن علیهالسلام نیز چنین بود؛ حسین علیهالسلام نیز در حالی که بدهکار بود به شهادت رسید. (کافی، ج5، ص93)
عن موسى بن عمير عن أبيه قال: أمرني الحسين بن علي قال: نادِ أن لا يُقتَل معي رجل عليه دَينٌ. (احقاق الحق، ج19، ص429؛ با کمی اختلاف در المعجم الکبیر، ج3، ص123؛ سیر أعلام النبلاء، ج3، ص301؛ ترجمة الامام الحسین علیهالسلام مِن طبقات ابن سعد، ص71)سپس در چرایی این دستور فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: هر کس در حالی که دِینی بر عهدۀ اوست از دنیا برود روز قیامت، خدا از نیکیهای او برداشته [به صاحب دِین میدهد]. (احقاق الحق، ج3، ص429)
نتیجه این که
1. راویت یادشده از نظر متن و سند از اعتبار کافی برای استناد برخوردار نیست.
2. بودن دَین دیگران بر عهدۀ انسان، نه گناه است و نه عیب؛ آن چه بد است و باید از آن پرهیز کرد کوتاهی یا سرباز زدن از ادای دَین است؛ برای همین جان فشانی و شهادت در راه حق و دفاع از آرمانها با بدهکار بودن هیچ منافاتی ندارد؛ همانگونه امام حسین علیهالسلام در حالی که دَین دیگران بر عهدهاش بود به شهادت رسید.
3. برای تشویق مردم به ادای دَین دیگران و پرهیز از پایمال کردن حقوق و دیون آنها باید از آیات و روایات معتبری بهره جست که نمونهای از آنها در این مقاله آمد؛ اما این روایت نه تنها اعتبار علمی ندارد؛ بلکه با تعارضات جدی هم دست به گریبان است.
تبیان