پاسخ به:سخنی از علامه جعفری
اخلاق يعنى شكوفايى حقيقت در درون آدمى.
سهراب سپهری
يك خنده بى موقع، و يك ضربه روانى براى انتقام جويى بى مورد، حقوقِ بى نهايتِ جانهاى آدميان را پايمال مى سازد.
از نظر روانى، لقمه هاى نامشروع باعث تاريكىِ درون شده و لقمه هاى مشروع، كارگاه روح را فروزان مى سازد.
دين بدون برخوردارى از رويكردى علمى، فاقد ارزش مى نمايد و علمِ بدون دين، ساخته اى ميان تهى است.
دنيا بدون محبّت، زندانى تاريك است.
معناى توبه عبارت است از: بازگشت به خويشتن براى نوسازيِ خود.
على (عليه السلام) انسان را محصولِ بازىِ طبيعتِ ناخودآگاه نمى داند، بلكه انسان را يك محصول جدّى از يك كارگاه جدّى مى داند كه با مشيّت بسيار والاى هستى آفرين، شروع به كار كرده است.
شهادت امام حسين(عليه السلام) با عظمت ترين شهادتى است كه در تاريخ بشر بروز كرده، زيرا او با شناخت همه ابعاد و امتيازات زندگى و توانايى بر برخوردارى از آنها دست از زندگى شسته است.
حركتِ كشتىِ نجاتِ آدميان احتياجى به دريا ندارد اين كشتى از قطره اشك مقدّسى مى گذرد كه براى حسين(عليه السلام) ريخته مى شود.
ورود به پيشگاه خداوند كه در اذهان عمومى مرگ ناميده مى شود، سعادت عظمايى است كه براى انسان هاى حسابگر، در زندگى همواره مورد انتظار است.
علم توأم با ايمان، مرگ را به عنوان آغاز شكوفايىِ زندگى نويد مى دهد.
هر لحظه اى كه در زندگانى انسانى بدون آگاهى به حكمتِ وجودِ خويش و بدون توجه به اين كه: از كجا آمده و به كجا ميرود، سپرى شود، مرگ ابدى است.
مرگى كه حيات، براى انسان شكوفا مى كند، سعادت محسوب مى شود، زيرا ثمره درخت زندگى ما همين مرگ است.
معماى حيات قابل حل نيست، مگر اينكه ابديت در برابر آن باشد.
تازگي مستمرِّ روح، حقايق دريافت شده را همواره تازه نشان مى دهد.