0

فرهنگ پذیری در نوجوانان

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

فرهنگ پذیری در نوجوانان

 

فرهنگ پذیری در نوجوانان – قسمت اول


می دانیم که اگر نوجوانان و جوانان به فرهنگ و جامعه دیگری تعلق داشته باشند ، در محیط جدی با موضوع ها ، مسائل و مشکلات جدیدی رو به رو میشود و صرف نظر از این که خود او چگونه این راه را پشت سر می گذارد ، تحت تاثیر حالات ، نظریات و رفتار ما میتواند شرایط و وضعیت خودش را بهتر و یا بدتر ببیند. به هر حال خانواده های مهاجر و یا افرادی که از یک فرهنگ به فرهنگ دیگری کوچ می کنند از شش مرحله یا دوران و یا بحران می گذرند :
مرحله ی اول مرحله ی جشن و شادمانی یا عزا و سوگواری است . برخی از افراد مایل و مشتاق آمدن به سرزمین جدید هستند و برای آن دست به هر کاری می زنند و امید و آرزوهای فراوانی را در این سفر با خود به همراه می آورند و گروه دیگری به دلیل اجبار از آنچه که مجبور به انجام آن شدند ، کاملا ناراحت و حتی غمگین و خشمگین و در برخی از موارد حتی بیمار و گرفتار میشوند. بنابراین وقتی که افراد مهاجر به سرزمینی وارد میشوند ، این دوگانگی را در بَدو ورود آنها به راحتی میتوان دید.
مرحله ی دوم مرحله ای است که بیشتر افراد ، اعم از این که آزادانه یا مجبور ، به این کوچ و حرکت شدند و ارتباطی با فرهنگ پیدا میکنند. به این معنا که بسیاری از این افراد به دلیل فقط آشنایی و نه آگاهی این تصور را دارند که به زودی جزیی از اجزای این فرهنگ خواهند شد و به خاطر آگاهی کمی که با زبان و فرهنگ آن کشور دارند و برای این که هر چه بیشتر و زودتر عضوی از اعضای این جامعه شوند ، همه کاری را انجام می دهند و تغییراتی اساسی و بنیادی را در رفتار و گفتار خودشان ظاهر میکنند.
حتی برخی از اوقات فریب ، تقلب ، دروغ و تظاهر را به جایی می رسانند که از خود افراد جامعه نیز که به آن فرهنگ تعلق دارند ، علاقه و توجه بیشتری نشان می دهند.
مرحله ی سوم مرحله ای است که معمولا بعد از چند سالی اتفاق می افتد و دیر یا زود افراد متوجه میشوند که به این فرهنگ و جامعه تعلق ندارند و همیشه به عنوان حاشیه نشین و خارجی شناخته میشوند.
در برخی از موارد نه تنها تفاوت و اختلافی را می بینند بلکه مخالفت و ظلم و زوری را متوجه خود می بینند و تبعیض را در حد آزاردهنده ی خودش حس و احساس می کنند. در اینجاست که حالت غم و اندوه و ناراحتی سبب میشود تا درباره ی آنچه که انجام داده اند و یا تصمیماتی که گرفته اند ، بیندیشند و بسیاری از آنها پشیمان و متاسف می شوند.
مرحله ی چهارم مرحله ی رسیدن به این نتیجه است که در این جامعه من پذیرفته نیستم و با نفی فرهنگ آنها به دنبال ریشه ، اصل و اساس خودش می گردد و مفهوم جدایی را همراه با غم و اندوه و اشتباه در انتخاب و تصمیم خود مشاهده می کند و برخی از اوقات حمله به فرهنگ آن کشور را تا آنجایی پیش می برد که حتی جنبه های مثبت آنها را نه تنها ندیده می گیرد بلکه مورد انتقاد و اعتراض قرار می دهد. در این مرحله است که تصور می کند خودش را فروخته یا درگیر شست و شوهای مغزی شده که دیگران موجب شده اند و از این بابت متاسف و پشیمان است.

مرحله ی پنجم مرحله ی رسیدن به این واقعیت است که بهتر است از هر کدام از این فرهنگ ها ، بهترین را برگزیند و با توجه به آزادی عمل و آگاهی و آشنایی که پیدا کرده است انتخاب بهتری را داشته باشد و به اوضاع نابسامان خودش سر و سامانی بدهد.
در مرحله ی ششم فرد به جایی می رسد که افراد و یا دیگرانی که مانند او وارد فرهنگ و جامعه ی جدید شده اند را در جایگاه و پایگاه آنها بفهمد و بپذیرد و با آنها کاری نداشته باشد و زندگی خودش را از آن ها جدا و تفکیک کند و در نتیجه به جمع دوستان و یا کسانی که مانند او هستند بپیوندد.
اینجاست که معمولا بعد از حدود 15 تا 25 سال خرده فرهنگی تشکیل می شود و روابط ویژه ای برقرار می گردد . به لحاظ اجتماعی و عمومی کوشش می کند که جزئی از فرهنگ آن کشور باشد اما مسائل فردی و شخصی خودش را همچنان تعقیب می کند و در حالی که ممکن است با افرادی در ارتباط باشد و زندگی کند ، درست مانند کسی است که در این کشور و یا این محیط جدید برای خودش خانه ای یا بُرج و بارویی ساخته و در جنگ و جدایی با دیگران است.
اما وقتی که به موضوعات اجتماعی و عمومی می رسد مایل است که در فعالیت های اجتماعی شرکت کند و از طریق فعالیت و شرکت در صحنه ی سیاست و یا روابط اجتماعی ، جایگاه و پایگاه خود و خانواده اش و یا هم وطن خودش را مستحکم تر کند.
به نظر می رسد که بیشتر خانواده ها از این راه و مسیر شش گانه گذشته اند . اما برای بچه ها موضوع کاملا متفاوت است.
اگر فرزندان ما قبل از 4 سالگی وارد چنین محیطی شدند ، طوری عمل میکنند که ما به آنها می آموزیم و در بیرون به صورتی رفتار می کنند که از آنها انتظار می رود.
اگر بین سن 5 تا 15 سالگی هستند با این مسائل و مشکلات حتی بیش از پدر و مادر درگیر هستند و برای پذیرفته شدن در فرهنگ جدید دست به اقداماتی می زنند و برخی از اوقات آن زمان که مایه ای داشته باشند با دوری و انزوا ، خود را از صحنه ی حرکت اجتماعی جدا میکنند.
ولی اگر سنشان بیشتر از 15 سال است ، کوشش میکنند تا برای خود هویت ، شخصیت و فردیتی را در محیط جدید پیدا کنند و اگر در این کار موفق شدند بیشتر به سمت و سوی جامعه ی جدید حرکت میکنند تا فرهنگ و گذشته ی خودشان .
اگرچه از زبان و فرهنگ قدیمی خود در زندگی و حالت هایشان خبری است و به صورت نمایشی و سمبلیک اینجا و آنجا ظاهر می شوند ، اما واقعیت مسئله این است که حتی آن زمانی که در محیط دوستان و اطرافیان خود هستند به زبان دیگر و به نوعی در تعقیب فرهنگی دیگر زندگی خانوادگی خودشان را ادامه می دهند.

سه شنبه 18 مهر 1396  6:20 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرهنگ پذیری در نوجوانان

فرهنگ پذیری در نوجوانان – قسمت دوم


به همین علت پدر و مادر باید بدانند که آسیب و خطراتی که فرزندان آنها در این ایام با آن رو به رو هستند به مراتب شدیدتر و بیشتر از پدران و مادران است و اگر پدر و مادر با مسائل و مشکلاتی رو به رو هستند باید بدانند که فرزندانشان برخی از اوقات چند برابر و چندین برابر با این گرفتاری ها درگیر هستند.
وقتی که ما به فرهنگ جدیدی وارد می شویم ، ابتدا مدعی هستیم که مثلا ایرانی هستیم ، بعدا کوشش بسیار زیادی می کنیم که مانند افراد آن کشور شویم ، بعد از مدتی متوجه میشویم که ما ایرانیان آن کشور هستیم و بالاخره به این نتیجه می رسیم که خارجی های ایرانی هستیم ولی در پایان و مرحله ی آخر متوجه می شویم که انسانیم و با وجود آنکه به هر دو فرهنگ تعلق داریم باید بهترین را برگزینیم و به این جدال فرهنگ ها در درون زندگی خودمان پایان بدهیم.
آنچه که اهمیت دارد این است که بدانیم متاسفانه جوانان ما با توجه به این که در اینجا متولد شده اند یا در دوران کودکی به اینجا آمده اند یا در بزرگسالی ، باز مسائل و مشکلات ویژه ی خودشان را دارند.
متاسفانه در بیشتر شرایط و موقعیت ها که خوشبختانه باید گفت در خصوص برخی از ایرانیان صادق نیست ، افراد مهاجر در مناطقی زندگی می کنند که از امنیت و آرامش لازم برخوردار نیستند و اصولا گروه های حاشیه نشین درون آن فرهنگ ، همسایه خواهند بود.
بنابراین خطری که بچه ها را در این دوران تهدید می کند این است که هم از فرهنگ خود و راه و روش درست و مطلوبی که در آن بودند دور شوند و هم وارد فرهنگ جدید ، مزایا و امتیازات جدید آن نشوند بلکه به خاطر ایجاد ارتباط با نوجوانانی که مانند آنها سرگشته و پریشان هستند و مخصوصا با توجه به امکانات محدود مالی و یا توانایی های دیگر اجتماعی ، درگیر موقعیت و شرایطی شوند که متاسفانه کار آنهابه ارتباط با افراد ناسالم و ناصالح برساند.
و به خاطر آن درگیر استفاده از مواد مخدر ، روابط نامناسب ، درگیر شدن در گروه و دسته هایی که مسائل و مشکلاتی را برای خود و خانواده و محیط اجتماعی فراهم می کنند بشوند و خاصیت آسیب پذیری را برای حل مسائل و مشکلات و ناتوانی های خود افزایش می دهند و به صورتی دربیایند که تحت فشار محیط اجتماعی و یا روابط  اطراف خود ، گرفتاری ها و یا بیماری هایی پیدا کنند.
به همین علت پدر و مادر باید مطمئن باشند که در این زمینه میتوانند فرزندان خود را تا آنجایی که ممکن است کمک کنند.

رفتن به محیط جدید و جا به جایی و نکاتی که باید رعایت شوند :
نباید انتظار داشته باشید که در محیط جدید، راه و روش گذشتگان را تعقیب کنند.
پدر و مادر با وجود مسائل و مشکلاتی که در این زمینه دارند باید درک بهتری از شرایط و موقعیت و حالات فرزندانشان پیدا کنند. سخت گیری و یا توقع و انتظار اینکه فرزندشان در محیط جدید طوری که آنها در گذشته و در محیط قدیمی عمل می کردند ، رفتار کنند را نباید داشته باشند.
غالب اوقات نوجوانان اصلا از آن حالات ، شرایط ، روابط ، گفتار و رفتاری که انتظار داریم با خبر نیستند و با وجود آنکه ظاهرا و به نظر ما از مزایای هر دو فرهنگ استفاده می کنند و از معایب و گرفتاری های هر دو فرهنگ نیز بهره مندند متاسفانه باری ، چند برابر سنگین تر از آنچه ما تصور میکنیم بر دوش آنها است.
ظاهر آنها وقتی که با ظاهر مردمان فرهنگ جدید شباهتی ندارند ؛ اشکالاتی که در زبان و توانایی سازگاری با محیط دارند ؛ همه و همه برای آنها مسئله آفرین است.
جوانان در حالت عادی و معمولی در محیط شناخته شده و یک دست و یک نواخت فرهنگ خود ، گرفتار طوفان ها و بحران ها هستند. پس چگونه ممکن است که انتظار ما این باشد که در محیط جدید رفتاری مناسب ، آن هم طوری که ما انتظار و توقع داریم انجام دهند؟
بسیاری از اوقات نوجوانان با این مسئله و مشکل رو به رو هستند که از یک طرف سطح توقع و انتظار پدر و مادر به گونه ای غیر واقع بینانه است و تحمیل بر آن ها بسیار زیاد و تحمل آنها بسیار کم است و از جانب دیگر فرهنگ و جامعه ای که در آن زندگی میکنند نیز انتظاراتی از آنها دارند که نه برای آنها شناخته شده و نه در حد توان و امکان آن هاست و به همین علت برخی از این نوجوانان و جوانان در محیط تازه از پا در می آیند.
آنها در محیط تازه احتیاج به حمایت و هدایت پدر و مادر دارند اما با دخالت و یا سطح توقع بی جا شرایطی را برای آنها فراهم می کنیم که به آنها بسیار آسیب می زند. اگر ما داوطلبانه از فرهنگ و جامعه ی خود دور شدیم باید این انتخاب و یا آمدن به محیط جدید را بفهمیم و بپذیریم.
در نتیجه این انتظار را نداشته باشیم که پسران و دختران ما باید مانند ما در کشورمان عمل کنند ، که نه تنها غیر واقع بینانه ، بلکه بسیار غیرعادلانه و غیرمنصفانه است.
امید این است که پدران و مادران ، سنگینی باری را که بر دوش فرزندانشان می باشد را متوجه شوند و به آنها این فرصت و امکان را بدهند که در محیط جدید ، زندگی جدید را بیاموزند.
اگر خود آنها در کشورشان و در محیط آشنا رانندگانی بودند که به راحتی در جاده ها حرکت می کردند ، باید بدانند که در اقیانوس جدید نه کار رانندگی و نه اتومبیل میتواند ، نجات دهنده و کمک کننده آنها باشد بلکه احتیاج به قایقی نو و قواعد و اصولی جدید است تا آنها نیز بتوانند زندگی خودشان را بگذرانند.
حمایت پدر و مادر از فرهنگ پذیری فرزندانشان در این مرحله اهمیت ویژه ای دارد و کمک به آنها، تا بهترین را از هر دو فرهنگ بیاموزند و بدترین را رها کنند ، بهترین خدمت و بیشترین محبت به آنها خواهد بود.
منبع : کتاب پرورش ، تعلیم و تربیت 13 تا 19 سالگی

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 18 مهر 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها