ازدواج حمایتی؛ازدواج آسان،موفق و پایدار
بخش اول مصاحبه با حجت الاسلام حسین منطقی سعادتی نویسنده کتاب ازدواج در اوایل جوانی
انگیزه تدوین کتاب
ـ انگیزه شما از تدوین این کتاب چه بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از موضوعات مهمی که در رابطه با جوانان مطرح می شود، ازدواج است. آیات و روایات و مستندات دینی در رابطه با تشویق و ترغیب به ازدواج دو دسته هستند. دسته ای از روایات توصیه به اصل ازدواج دارند مانند این روایت که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله السلام فرمودند "النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی" یعنی "ازدواج سنت من است هر کس نسبت به سنت من بی میل باشد از من نیست" و دسته ای دیگر از روایات، تأکید بر ازدواج در سن بلوغ دارند. مثلا در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله السلام می فرمایند "دختران شبیه به میوه روی درخت هستند که وقتی میوه رسید، باید چیده شود و گرنه آفتاب یا باد آن را خراب می کند. دختر هم وقتی به سن درک می رسد، چاره ای جز شوهر داشتن ندارد." می دانیم سن درک، فاصله اندکی با بلوغ دارد. در روایتی دیگر ایشان سه وظیفه برای پدران تعیین می کنند که یکی از آن ها "ان یزوجه اذا بلغ" است یعنی فرزندش را در سن بلوغ به ازدواج در آورد. در کتاب شریف وسائل الشیعه هم بابی تحت عنوان استحباب عجله برای ازدواج دختر داریم. با توجه به این دسته از روایات، تردیدی نیست مبنای دین بر این است که جوانان حتی المقدور در سن بلوغ ازدواج کنند. و استحباب ازدواج در اوائل جوانی از اختصاصات اسلام است. برای من این سؤال بود که چرا اسلام تأکید بر این سن و زمان دارد؟ بالاخره همیشه بلوغ جنسی مقدم بر دیگر بلوغ ها بوده است و اینطور نیست که در این زمان نیاز به بلوغ عقلی، اقتصادی و اجتماعی بوجود آمده باشد. بالاخره در گذشته هم جوانی که به سن بلوغ می رسید، امکان ازدواج نداشته است. یعنی موضوع جدیدی نیست. پس علت تشویق جوانان به ازدواج در سن بلوغ چیست؟ آیا از نظر دینی استقلال شخصیتی، اقتصادی، عقلی شرط ازدواج نیست؟
از منظر دیگری نیز می توان به این مسئله توجه نمود. می دانیم خالق انسان حکیم است و هرگز کار بیهوده و بی حساب انجام نمی دهد. پس چرا غرائز جوانی را در زمانی بوجود می آورد که هنوز آن جوان قدرت اداره زندگی را ندارد؟ آیا بهتر نبود که خداوند تغییرات جسمی و روحی جوانان را دیر تر ایجاد می نمود؟ یعنی ابتدا جوانان به بلوغ عقلی، اقتصادی و اجتماعی می رسیدند و سپس مثلا در سن 25 یا 30 سالگی از بلوغ جنسی برخوردار می شدند؟ آیا ایجاد بلوغ جنسی بدون بلوغ های دیگر موجب رنج و عذاب نیست؟ چرا بلوغ جنسی جلوتر افتاده است؟
این برای من سؤال بود، بنده بر روی این موضوع کار کردم و نکات جالبی به دست آمد که بتوانیم دلایل عقلی تقدیم و تأخیر بلوغ ها را بفهمیم. و برخی مصالح و منافع این نوع ازدواج را کشف نمائیم.
امکان ازدواج جوان در سن بلوغ
اولین سؤال اساسی اینکه آیا واقعا قرآن و روایات دستور داده اند که این جوان تازه بالغ خودش ازدواج نماید؟ مگر وی در سن بلوغ، توانایی اقدام به ازدواج دارد؟ جواب منفی است. هرگز خدای حکیم کار غیر ممکن را تکلیف نمی کند پس دقیقا دستور خداوند چیست؟ جواب اینکه هرگز خداوند نخواسته این جوان ازدواج کند بلکه از دیگران تقاضا نموده که او را به ازدواج در آورند. همین نکته بسیار کلیدی و کار گشا است. با استفاده از همین نکته، ازدواج را به دو نوع تقسیم می نمائیم. مبنای این تقسیم استفاده از فعل لازم و متعدی است. فعل لازم و متعدی دو معنای متفاوت دارند. فعل امر اِنکح از افعال لازم ثلاثی مجرد باب نکح ینکح به معنای "ازدواج کن" می باشد و فعل امر اَنکحوا از افعال متعدی باب افعال انکح ینکح انکاحا به معنای "به ازدواج در آورید" است. ما از فعل لازم معنای ازدواج مستقل و از فعل متعدی ازدواج حمایتی را برداشت نمودیم. پس ازدواج دو نوع است
انواع ازدواج
1)ازدواج مستقل 2)ازدواج وابسته یا حمایتی
1ـ ازدواج مستقل همان تعریفی را دارد که در جامعه رایج است. یعنی جوان باید به حدی از بلوغ اقتصادی، بلوغ فکری، بلوغ شخصیتی، بلوغ اجتماعی و... برسد. پس از این که به این مراحل رسید، خود مستقلاً اقدام به ازدواج نماید. در این ازدواج نقش خود جوان اصلی و نقش پدر، مادر فرعی است
2ـ ازدواج وابسته یا حمایتی اینجا جوان در سنی است که اگر خودش بخواهد، اقدام به ازدواج کند، توانایی اش را ندارد اما با حمایت و پشتیبانی خانواده ها یا بزرگتر ها، می تواند ازدواج کند. در اینجا نقش والدین اصلی و خود جوان فرعی است. یعنی اگر این حمایت نباشد ازدواج میسر نمی شود. اگر پدر و مادرها تصمیم بگیرند برای ازدواج فرزند هفده، هجده، نوزده ساله شان اقدام نمایند. قطعا جوان آنها در این سن نمی تواند خودش ازدواج کند اما اگر والدین پسر و دختر بخواهند، ازدواج شدنی است.
-گویا شما می خواهید با این تقسیم سن ازدواج را پائین بیاورید؟
بله ولی هدف از این تقسیم مسئله مهم تری است. ما با این تقسیم می خواهیم دیدگاه اسلامی در زمینه ازدواج را بررسی کنیم و از این طریق سبک ازدواج را تغییر دهیم و راهکاری برای تسهیل ازدواج ارائه نمائیم.
-پس شما می خواهید ازدواج مستقل را رد نموده و تأکید بر ازدواج حمایتی کنید؟
خیر قرآن کریم به هر دو نوع هم توصیه دارد. در سوره نساء آیه 3 توصیه به ازدواج مستقل دارد که مربوط به چند همسری است. « فَانكِحُ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ ...» این آیه بحث ازدواج دوم، سوم وچهارم را مطرح می کند. و چون به خود شخص دستور داده می شود که ازدواج کند، ازدواج مستقل است. اما در سوره نور آیه 32 خداوند متعال برای افراد بی همسر در هر سنی توصیه به ازدواج وابسته و حمایتی دارد« وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ » دقت کنید می فرماید به ازدواج در آورید نمی گوید ازدواج کنید. بهمین خاطر از کلمه أنکحوا که باب افعال است، استفاده شده است. از معانی باب افعال تعدیه است. تعدیه نشان می دهد که یک شخصی دیگری را به ازدواج در آورده است. به عنوان مثال: یک زمان ما می گوییم فلان شخص رفت. فعل رفت فعل لازم است. اما یک بار می گوییم فلانی، فلان شخص را برد. فعل برد متعدی است. این آیه اصلا دستور به ازدواج نمی دهد که ازدواج کنید بلکه می فرماید به ازدواج درآورید. یعنی باید وساطت کنید یا با مساعدت مالی و فکری این اشخاص را به ازدواج در بیاورید، در ادامه هم نمی فرمایدکه اگر شما فقیر بودید، خدا شما را بی نیاز می کند بلکه رفع نگرانی از آن کسانی می کندکه این اشخاص را به ازدواج در آورده اند، لذا می فرماید: « إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ » اگر آنها فقیر بودند (اگر جوان های شما نیازمند بودند) خدا خودش از فضل خودش بی نیاز می کند. شما نگران نباشید که الآن ازدواج این جوان را شکل دادید؛ بعداً در آینده همیشه روی دوش شما سوار می شوند. نه خدا خودش از فضلش بی نیاز می کند و این زوج مستقل می شوند ولی الآن دست اینها را بگیرید، کمک شان کنید ازدواج کنند.
ـ بیشتر منظور والدین است، درسته؟
بله. عمدتا والدین است. در درجه اول پدر و مادرند. ولی دیگر افراد هم مسؤلیت دارند. فامیل، دوستان، بخش های مختلف حکومت مانند وزارت اقتصاد، راه و شهرسازی، آموزش و پرورش و آموزش عالی، رسانه های رسمی و غیر رسمی اعم از صدا و سیما، خبر گزاریها، نشریات و روزنامه ها، نخبگان فرهنگی، علما، اساتید، نویسندگان، هنرمندان همه اینها وظائفی دارند
-از اینها چه کمک هایی بر می آید؟
تبلیغات، تشویق و ترغیب به ازدواج، رفع موانع، مشاوره های قبل و بعد ازدواج، بستر سازی در معرفی مورد مناسب با شیوه های نو، واسطه گری با اعتماد سازی و یا با رایزنی و تنظیم خواسته های طرفین، تقویت زیر ساخت های اقتصادی، ایجاد روحیه مشارکت و تعاون اجتماعی، مساعدت مالی در هزینه های عقد و عروسی، خرید خانه، اجاره مسکن و تأمین مخارج زندگی.
مدیریت ازدواج
-کدامیک از این موارد مهم تر است؟
به نظر من از همه مهم تر نقش والدین است و اصلی ترین وظیفه آنها اینکه مدیریت ازدواج فرزند خود را عهده دار شوند. مدیریت ازدواج، نسبت به موارد دیگر جامعیت دارد و همه فعالیت های لازم را در بر می گیرد. مانند تصمیم گیری در انتخاب، مشاوره و راهنمایی، پشتیبانی مادی و معنوی و راه اندازی زندگی. منظور از مدیریت همان ازدواج حمایتی یا وابسته است.
این کلیّت بحث، پس در واقع انگیزه تدوین این کتاب بیشتر این بود که مشخص شود که تأکیدات اسلام بر ازدواج در سن بلوغ است. و اگر قرار باشد در این سن ازدواج کند راهکارش چیست؟ آن راهکار اساسی که ما در این کتاب بر آن تأکید کردیم و در مورد آن مفصل صحبت شده این است که ما ازدواج را دو قسم کردیم، ازدواج مستقل و وابسته. که این نوع از ازدواج راهکار قرآنی و اسلامی برای افراد مجرد است. در روایات هم مفهوم ازدواج وابسته دیده می شود. مثلاً حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «زَوِّجوا اَیاماکُم فَاِنَّ اللهَ یُحسِنُ لَهُم فی اَخلاقِهِم وَ یوسِعُ لَهُم فی اَرزاقِهِم وَ یَزیدُهُم فی مُرُوّاتِهِم» بیهمسران خود را همسر دهید که خداوند اخلاق ایشان را نیکو میکند و روزیشان را افزایش داده و برمروّت آنها میافزاید. [بحارالأنوار] نمی فرماید آنها ازدواج کنند می گوید آنها را به ازدواج در آورید به نظرم باید در خصوص ازدواج وابسته و حمایتی در جامعه علمی بیشتر بحث و گفتگو شود تا زوایای مختلف آن تبیین گردد.
تفاوت ازدواج وابسته و مستقل
-اگر موافقید بر روی همین نکته بیشتر تمرکز کنیم که تفاوت ازدواج وابسته و مستقل در چیست؟
بله دو تفاوت مهم را توضیح می دهم. اول اینکه در مقایسه سن ازدواج در ازدواج وابسته و مستقل متوجه خواهیم شد که غالبا ازدواج وابسته به معنای مدیریت ازدواج در دهه دوم زندگی جوان رخ می دهد ولی ازدواج مستقل در دهه سوم زندگی اتفاق می افتد. در ازدواج مستقل اگر جوانی بخواهد درسش را تمام کند؛ دیپلم و یا لیسانسی بگیرد؛ سربازی برود و یک شغلی پیدا کند؛ تقریبا به 22، 24، 26 سالگی می رسد. دراین سنین تقریبا استقلال اقتصادی پیدا می کند. یعنی تا حدودی روی پای خودش می تواند بایستد. شغل و درآمدی هم دارد. معمولا بلوغ عقلی و فکری به معنای رایج هم بالای 20 سال به وجود می آید، زیر 20 سال آن استقلال عقلی که الآن در جامعه مورد نظر هست به وجود نمی آید. در مجموع چه برای دختر و چه برای پسر، در دهه سوم زندگی ازدواج مستقل شکل می گیرد. اما ازدواج حمایتی یا وابسته معمولا در دهه دوم شکل می گیرد. موقعی که شخص به بلوغ رسیده و از لحاظ ویژگی های جوانی تغییرات جسمی و روحی را پیدا نموده است. احساسات و عواطفش رشد کرده، امیال و شهواتش شکل گرفته ولی هنوز آمادگی لازم برای اینکه خودش اقدام به ازدواج کند را ندارد. لذا اگر ما بخواهیم ازدواج حمایتی و مستقل را با هم مقایسه کنیم، غالبا تفاوت بین دهه دوم و دهه سوم زندگی است.
-آیا شما می خواهید خلاف موج حرکت نموده و ازدواج در دهه دوم را تبلیغ نمائید؟
خیر. این مسئله در متن دین وجود داشته است و از گذشته هم تبلیغ و اجرا شده است. در زمان معاصر هم این موضوع مورد تأکید علما هست. من دو جمله از بزرگان نقل می کنم. یک جمله از مقام معظم رهبری است که ایشان چند سال قبل در سند سیاست های کلی افزایش جمعیت ایراد فرمودند؛ ایشان می فرمایند:
" مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتياج ندارد به اطفاء نياز جنسي و غريزه ي جنسي؟ ما بايد اين را فکر کنيم. خب، از آن طرف مي گويند که اينها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببينيم چگونه مي شود کاري کرد که همه اينها با هم جمع بشود. ما نبايد تصوّر بکنيم که حتماً بايستي يک نفري خانه مِلکي داشته باشد، يک شغل درآمد داري داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ يکونوا فُقَراءَ يغنِهمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ اين قرآن است [که] با ما دارد اينجور حرف ميزند. يعني همه آن گرههاي ذهني اي را که وجود دارد در اين زمينه، بايد شما باز کنيد." [رهبري8/8/1392]
پس ایشان یکی از راهکارهای افزایش جمعیت را کاهش سن ازدواج می دانند و در این سن ازدواج، یک سنی را مورد قبول قرار می دهند. و ما می دانیم که جملات مقام معظم رهبری خیلی دقیق و حساب شده است. ایشان می گویند17، 18، 19 یعنی این سن را، سن مناسب ازدواج می دانند.
صلاحیت جوان 19،18،17 ساله برای ازدواج
ـ به عنوان سنین ابتدایی دیگه؟ یعنی از اینجا شروع می شود؟
بعنوان سن مطلوب و قابل قبول. علیرغم اینکه در عرف جامعه، جوانی را که در این سن است فاقد صلاحیت برای ازدواج می دانیم یعنی می گوییم اصلاً سن مناسب برای ازدواج نیست. اما مقام معظم رهبری این افراد را دارای صلاحیت می دانند که می گویند یک جوان 17، 18،19 ساله. ایشان قبول دارند این ازدواج می تواند صورت بگیرد. منظور این است که رهبری عزیزمان که خود فقیه هستند و از دیدگاه اجتماعی جامعه خبر دارند و عرف و مصلحت جامعه را تشخیص می دهند، این را مناسب می دانند.
ازدواج دبیرستانی
یک جمله دیگر از حاج آقای قرائتی نقل شده که ایشان می فرمایند: " من با ازدواج دانشجویی مخالفم، بلکه ازدواج باید دبیرستانی باشد. زیرا دختران در سن ۱۳ سالگی شوهر میخواهند و آن کسی که او را خلق کرده، بهتر میداند که برای او چه چیزی بهتر است." (همایش «وظیفه ما نسبت به قرآن» در شیراز، ۲۶/5 /۱۳۹۵)
یک زمانی بود که اگر دختران در سن دبیرستان و یا راهنمایی ازدواج می کردند، از مدرسه اخراج می شدند.
الآن قانون به آن صورت سخت وجود ندارد. و متأسفانه بعضی از مدارس بدون اینکه این قانون وجود داشته باشه باز هم آن را اجرا می کنند. ولی اگر این مانع هم نبود، با توجه باینکه از لحاظ فرهنگی آگاهی لازم وجود ندارد تمایلی هم به ازدواج در سال های دبیرستان نیست. حالا باید روی این مسئله کار شود و اگر از لحاظ فرهنگی، معارف اهل بیت تبیین شد و جامعه این موضوع را پذیرفت؛ قوانین هم طبعاً می تواند به تناسب آن اصلاح شود.
-لطفا به بحث تفاوت ها برگردید.
بله بحث ما در این باب بود که تفاوت ازدواج حمایتی و مستقل چیست؟ دومین تفاوت این دو ازدواج، اثر گذاری و نقش پدر و مادر در زندگی فرزندشان است. ببینید گفتیم در ازدواج حمایتی نقش جوان نقش فرعی و حاشیه ایی است و نقش پدر و مادر کلیدی می باشد. به عبارت دیگر نقش پدر و مادر پر رنگ تر است، اگر پدر و مادر تصمیم به ازدواج بگیرند این جوان می تواند ازدواج کند. اگر آنان پشتیبانی کنند این اتفاق می افتد. ولی اگر خود جوان هر چقدر هم که بخواهد، در توانش نیست، درست برعکس در ازدواج مستقل نقش جوان پر رنگ و اصلی است و نقش پدر و مادر فرعی است، لذا جوان دختری را انتخاب می کند یا دختری پسری را می پذیرد. می گوید من این مورد را می خواهم، اگر دست بر روی یک موردی گذاشت؛ پدر و مادر نمی توانند اعتراض داشته باشند و مخالفت کنند. ناگزیر حرف جوان، باید مورد قبول واقع شود حتی اگر پدر و مادر نظرشان منفی باشد، باز جوان می گوید شما اگر قبول ندارید ولی من این شخص را دوست دارم. إلا و لابد همین مورد را می خواهم. پدر و مادر کمی پافشاری می کنند اما در نهایت کوتاه می آیند و می گویند: هر کاری که دلت می خواهد انجام بده. همراهی هم می کنند اما با اکراه و ناراحتی لذا استقلال و انتخاب همسر به عهده جوان است. در تشکیل زندگی و نحوه برگزاری مراسم ازدواج، چگونگی زندگی و مسایل و مشکلات آن، باز خود جوان نقش اصلی را دارد. پدر و مادر نقش شان حاشیه ایی است. یعنی تصمیم آن ها خیلی جدی نیست بعد ها اگر و پدر و مادر هم در زندگی بچه ها بخواهند دخالتی نمایند و چیزی بگویند، بچه ها می توانند جلویشان را بگیرند و بگویند: لطفاً در زندگی ما دخالت نکنید اما در ازدواج حمایتی پدر و مادر به راحتی دخالت می کنند و تصمیم می گیرند.
ـ منظورتان از دخالت، راهنمایی است؟
بله راهنمایی می کنند، تصمیم می گیرند، اقدام عملی هم دارند. جوان نیز با آن ها همراهی دارد. و به تعبیر دقیق تر مدیریت می کنند. پس اگر بخواهیم تفاوت این دو ازدواج را در تعریف ببینیم، در ازدواج مستقل، جوان استقلال نسبی دارد و در ازدواج حمایتی پدر و مادر استقلال نسبی دارند نه جوان.
آغاز زندگی با ازدواج حمایتی
به نظر شما کدامیک استقلال داشته باشند، بهتر است؟
در شروع زندگی پدر و مادر و در ادامه، خود جوان. بهمین خاطر قران می فرماید "و انکحوا الایامی" آنها را به ازدواج یکدیگر در آورید یعنی اول زندگی نقش اولیاء پر رنگ است بعد از آن خداوند می فرماید "ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله" یعنی اگر نیازمند و وابسته باشند خداوند از فضل خود آنها را بی نیاز و مستقل خواهد نمود.
مزایای ازدواج حمایتی
حال ما باید روی این موضوع فکر کنیم که چرا خداوند دستور می دهد شروع زندگی با وابستگی و ادامه آن با استقلال باشد؟ می دانیم دستورات خداوند بر اساس حکمت و مصلحت است. چه فوائدی برای ازدواج وابسته وجود دارد؟ چه فرصت هایی در این دوره وابستگی پیش روی جوانان قرار می گیرد؟ مزیت ازدواج وابسته نسبت به ازدواج مستقل چیست؟ اگر موافقید وارد بحث مزیت ها شویم؟
-بفرمائید.
ازدواج وابسته فوائد زیادی دارد که متأسفانه مورد غفلت واقع شده است و با اینکه در بین نسل قبلی یعنی پدران و مادران ما بر اساس تعالیم دینی این نوع ازدواج رواج داشته است؛ ولی با ورود فرهنگ بیگانه دفاع علمی مناسب از این سرمایه عظیم نشده است و جهت گیری ازدواج به سمت ازدواج مستقل رفته است. اکنون وظیفه ما این است که با بیان علمی، مزیت ازدواج وابسته را تبیین نمائیم. در اینجا به برخی مزایای کلیدی آن اشاره می نمائیم.
ازدواج آسان
اولین مزیت این ازدواج، در مسائل اقتصادی است. شاید مهم ترین مانع ازدواج، سنگینی بار اقتصادی باشد. در ازدواج وابسته و حمایتی، هزینه ها کاهش و گاهی اوقات به صفر می رسد. مخارج عقد و عروسی، مهریه، جهیزیه شغل و مسکن مهم ترین هزینه های زندگی هستند که در ازدواج وابسته کاهش می یابند به عنوان مثال: اولین سؤالی که از جوان 25 ساله در جلسه خواستگاری می پرسند این است که شغل ات چیست؟ کارمند دولت هستی یا کارگر شرکت؟ آزاد یا رسمی؟ بیمه داری؟ این کار دائمی است یا موقتی؟ چقدر حقوق می دهند؟ مزایا و اضافه کاری دارد؟ یعنی در بحث شغل، خانواده دختر جزئی ترین مسائل را می پرسند، گاهی اوقات جوان شغل هم دارد اما به شغلش ایراد می گیرند و قبول نمی کنند. اما وقتی یک جوان 17، 18، 19 ساله طبق صحبتی که از مقام معظم رهبری گفتیم، به خواستگاری برود، آیا اصلاً خانواده دختر می توانند مطرح کنند که شغل ات چیست؟ اصلاً موضوع شغل منتفی است. معلوم است که هیچ شغلی ندارد.
-خوب این شخص که شغل ندارد پس چگونه پذیرفته اند؟
چون موضوع ازدواج حمایتی است اصلاً بحث شغل مطرح نمی شود، خود شخصیت فرد مطرح است. اصلاً کاری ندارند که این جوان شغلش چیست، فقط همین که جوان خوبی است خانواده دختر می پذیرند. گاهی اوقات فامیل هستند، همسایه هستند، نسبت به یکدیگر شناخت دارند، همدیگر را می شناسند و به اعتبار خانواده شان قبول می کنند و می گویند ایشان پسر فلانی است و بچه خوبی است لذا اصلاً موضوع شغل اینجا مطرح نیست.
بعضی از هزینه ها هم کاهش پیدا می کند، به عنوان مثال در سنین پائین برای خرید جهیزیه، حساسیتی وجود ندارد اما با افزایش سن توقعات بالا می رود. و گاه دختر خانم از قبل در اینترنت جستجو می کند، قبل خرید از فامیل ها و دوستان می پرسد، تماس می گیرد که آنها چگونه خرید کردند؟ آنچه خریدند خوب بود؟ بد بود؟ از چه فروشگاهی بهتر است؟ رنگش چه باشد؟جنسش چطور؟ خلاصه همه چیزش را از قبل تعیین نموده و پافشاری می نماید که من فقط این جنس را می خواهم. دست آخر هم بعد از خرید، مفصل گریه می کند که آنچه می خواستم نشد. این در واقع یکی از تفاوت ها است. یعنی در ازدواج های سن پایین، خیلی توجه به مسائل مادی، چگونگی تهیه جهزیه، کم وکیف امکانات ندارند. اما سن که بالاتر رود حساسیت ها بیشتر می شود، سلیقه ها و توقعات افزایش می یابد. در سن پایین در مسائل مادی اصطلاحاً چشم و گوشش بسته است. اما در سن بالاتر همه چیز را می داند. این تفاوت ازدواج وابسته و مستقل است. در ازدواج مستقل توقعات، خواسته ها، به گونه ای است که هزینه ها تا ده برابر افزایش پیدا می کند اما در اینجا هزینه اقتصادی به آن شکل وجود ندارد، اصلاً سختی ندارد، تشکیل یک زندگی خیلی راحت و ساده و براساس نیازهای واقعی صورت می گیرد نه نیازهای کاذب.
منظورتان از نیاز واقعی و کاذب چیست؟
خوب است این نیازهای واقعی و کاذب را مختصر توضیحی بدهم. ببینید جوانی در دانشگاهی دور دست قبول می شود و می خواهد در آنجا چند سالی درس بخواند. او برای زندگی چند ساله خود تمام وسایل و جهیزیه ای که زوج های جوان لازم دارند را تهیه می کند. یخچال، تلویزیون، ماشین لباس شویی، فرش، پشتی، میز تحریر، ظروف، رختخواب، لپ تاپ و ... خانه مناسب هم اجاره می کند. اما تهیه همه این لوازم با یک وضعیت خاصی است. اکثر آنها دست دوم هستند و یا از منزل پدرش می آورد. از هزینه های تجملاتی و تشریفات زائد بشدت پرهیز می کند. اگر این جوان بخواهد ازدواج کند برای جهیزیه همین امکانات را باید 10، 20 برابر هزینه تهیه نماید، آن 10، 20 برابر هزینه بیشتر، نیاز واقعی آنها نیست، نیازهای کاذب است که او می خواهد خودش را در یک برند و جایگاهی که جامعه در آن مسیر حرکت می کند همراه کند و گرنه نیاز واقعی، یک نیاز اندکی است که همه خانواده ها از عهده شان بر می آید. لذا یکی از کلیدی ترین تفاوت های ازدواج مستقل و حمایتی این است که ازدواج وابسته و حمایتی بیشتر بر روی نیاز های واقعی می چرخد. البته منظور این نیست که در ازدواج، با اجناس دست دوم زندگی را شروع کنند بلکه فقط تشریفات و تجملات زائد که مقدار کمی هم نیست، برداشته شود.
تا اینجا ما یکی از موارد مهم و پر زحمت ازدواج را توانستیم برداریم، کاهش سطح توقعات موجب کاهش هزینه ها اعم از مهریه، جهیزیه و مخارج عقد و عروسی است. بنابر این ازدواج آسان و بدون تکلف در این شرایط محقق می شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: خیر النکاح ایسره یعنی بهترین ازدواج آن است که آسان تر باشد. ازدواج حمایتی کار سختی نیست، یک کار ساده و عادی است که از عهده خیلی از خانواده ها بر می آید.
ازدواج پایدار
دومین مزیت ازدواج حمایتی بحث پایداری ازدواج است. در ازدواج وابسته شخصیت جوانان هنوز شکل نگرفته است، مثلاً تصور کنید دختر 15،14،13 ساله و پسر 17، 18، 19 ساله هنوز شخصیت شان شکل نگرفته است و می توانند شخصیت شان را عوض کنند ولی زمانی که جوان وارد دهه سوم زندگی اش شد، شخصیتش کامل شکل گرفته است. لذا هماهنگی دو جوان پخته با یکدیگر کار ساده ای نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم در سن پایین جوانان مثل خمیر خام و در سن بالاتر شبیه نان پخته شده هستند. خمیر را می توانید به هر شکل در آورید اما نان قابل تغییر نیست. و یا در سن پائین شبیه نهال هستند و در سنین بالاتر مثل یک درختی که کاملاً تنومند و محکم شده، یک نهال قابلیت انعطاف و سازگاری دارد. جوان دهه دومی، مثل نهالی است که می تواند خودش را متناسب با همسرش سازگار کند اما اگر سن بالا رفت و شخصیت شکل گرفت مانند دو درخت با تنه و شاخه های خشک، به سختی می تواند خودش را با دیگری هماهنگ کند. چون شخصیت ها شکل گرفته است. خواسته ها، توقعات، نیازها، سبک زندگی مشخص شده است. و هر یک از زوجین به سادگی نمی تواند دیگری را تغییر دهد. لذا هردو آنها مجبورند با همین شرایطی که هست بسازند و تحمل کنند یا اینکه نسازند و بگویند عطایش را به لقایش بخشیدیم ما این زندگی را نمی خواهیم و در نهایت طلاق بگیرند. آمار ها نشان می دهد اکثر طلاق هایی که در این دوره افزایش پیدا کرده، مربوط به ازدواج در سنین بالا ست. دیر ازدواج می کنند و بعد از مدتی نمی توانند سازگار شوند. طلاق می گیرند. اکثر طلاق ها نیز توافقی است. از طلاق هم ناراحت نیستند. بلکه جشن طلاق می گیرند. می پرسیم که چرا خوشحالی می کنید؟ طلاق گرفتن که خوشحالی ندارد. می گویند: تازه راحت شدیم، تفاهم نداشتیم من یک خواسته هایی داشتم که ایشان با خواسته های من سازگار نبود حالا خواسته های فکری، فرهنگی، موضوعات مختلفی که در زندگی پیش می آید که به واسطه آن شخصیتی که پیدا کرده اند و دیگر با هم هماهنگ نمی شوند.
-توضیحات شما قابل قبول و منطقی است. ولی ما شنیده ایم که طلاق ها بخاطر ازدواج در سنین پائین است.
آیا شما با توجه به واقعیات و مشاهدات عینی خودتان این را می پذیرید؟ آیا قبول ندارید در گذشته که سن ازدواج پائین بوده طلاق هم کمتر بوده و به موازات افزایش سن ازدواچ، طلاق هم بیشتر شده است؟ آیا آمار های رسمی بر این مطلب گواهی نمی دهد؟ با اینکه بیشترین طلاق ها مربوط به ازدواج در سنین بالا است؛ متأسفانه حتی در کتاب های درسی بدون توجه به آمارها و واقعیات جامعه این مسئله را برعکس تبلیغ می کنند. می گویند ازدواج در سنین پایین باعث طلاق می شود. در حالی که برعکس، در سنین پائین خیلی راحت با هم هماهنگ می شوند و هردوی آنها شخصیت شان متناسب باهم شکل می گیرد. پس ازدواج پایدار در ازدواج وابسته است نه در ازدواج مستقل. در عین حال، در اثر همین تبلیغات غلط استقلال شخصیتی به عنوان یک هنجار و ارزش خوب، در نظر گرفته می شود و می گویند که بگذارید جوان به یک سن استقلال برسد و بعد از اینکه توانست روی پای خودش بایستد ازدواج کند در حالی که این یک خوبی نیست یک هنجار غلط است لذا بهتر اینست که هنوز جوان تا به آن استقلال نرسیده ازدواج کند و سپس شخصیت او، متناسب با همسرش شکل بگیرد.
-کسانی که می گویند طلاق در سن پائین بیشتر است، معتقدند ازدواج در این سن احساسی و بدون تعقل است. و همین جوان بعدها در انتخاب قبلی خود تردید می کند و بعضا پشیمان می شود. نظر شما در این رابطه چیست؟
گفتیم ازدواج در سنین پایین بدون کمک پدر و مادر غیر ممکن است. چون پدر و مادر نقش دارند، احساسی نیست، عقلانی است. اما ازدواج های مستقل چون کمک پدر و مادر در آن نیست احساسی است. جوان خودش رفته شخص مورد نظرش را در دانشگاه، محل کار، فضای مجازی دیده و انتخاب کرده و پدر و مادر می گویند که این شخص مناسب نیست. ایراداتی هم دارند. مثلا می گویند: او در شهر دیگری است و روابط خانوادگی بعد از ازدواج دشوار می شود. یا فرهنگ خانواده شان به ما نمی خورد. معتاد است و در زندگی آینده مسئولیت پذیر نخواهد بود. ولی در برابر همه این ایرادات جوان می گوید من فقط این شخص را می خواهم. بعد هم تهدید می کند مانع خواسته های من نشوید. در اینجا پدر و مادر می دانند اگر زیاد مقاومت کنند، ممکن است، فرزند آنها خودش مستقلا ازدواج نماید و آنها را ضایع کند. بهمین خاطر زود کوتاه می آیند. اتفاقاً انتخاب هایی که در سنین پایین رخ می دهد احساسی نیست. متأسفانه درست برعکس این موارد در جامعه ما و در کتاب های درسی ما به عنوان انتخاب های احساسی بیان می شود در حالی که این طور نیست.
-اگر ازدواج مستقل در سن پائین غیر ممکن باشد احتمالا شاید منظور از انتخاب احساسی در کتاب های درسی انتخاب هایی است که در روابط غیر شرعی پسر و دختر اتفاق می افتد؟
موافقم. عرض کردم در سن پائین اولا ازدواج بدون حمایت غیر ممکن است. دوماَ در اوایل جوانی احتمال تحمیل نظر ضعیف است. اما وقتی سن بالا رفت اگر پدر و مادر خواسته جوان را نپذیرند، او می تواند مستقل از آنها حرف خود را تحمیل کند.
-بله این حرف چارچوب عقلی و منطقی دارد. به نظرم باید بر روی تبیین این استدلال بیشتر کار کرد و برای تغییر کتاب های درسی اقدام نمود.
انتقال تجربیات
سومین مزیت ازدواج حمایتی، اطاعت پذیری فرزندان از پدر و مادر و امکان انتقال تجربیات است. در سنین پایین جوانان بیشتر تسلیم هستند اما به نسبتی که سن ازدواج بالا برود و استقلال بیشتر شود، اطاعت پذیری هم کاهش می یابد. معمولا در ازدواج وابسته، موضوع انتخاب همسر، مباحث عقد و عروسی و دیگر مسائل زندگی بدون هماهنگی و موافقت پدر و مادر انجام نمی پذیرد. والدین دائره اختیارات بیشتری دارند و می توانند به طور عادی به فرزندان خود امر و نهی کنند و در مقابل مقاومت چندانی وجود ندارد. بلکه پیروی از پدر و مادر بعنوان موضوعی عادی پذیرفته شده است. در سال های اول جوانان فرمانبرداری را تمرین می کنند و بعدها در همه مسائل زندگی، تجربیات آنها را مورد توجه قرار می دهند. نتیجه پذیرش امر و نهی انتقال تجربه ها به نسل بعدی است. البته جوانان با درک دلسوزی و پشتیبانی بزرگترها به نصایح انها گوش فرا می دهند. برای پیروی و تبعیت هم ، یک اجبار تقریبا غیر مستقیم وجود دارد. اما در ازدواج های مستقل، در برابر امر و نهی مقاومت وجود دارد. عروس و داماد به والدین خود می گویند: ما نهایت احترام را برای شما قائلیم ولی خواهش می کنیم در زندگی ما دخالت نکنید. به همین سادگی جلوی انتقال تجربیات را از همان اول می گیرند. وقتی پدر و مادر نتوانند امر و نهی کنند و چیزی به بچه هایشان بگویند، مجبور می شوند که کنار بکشند.
-انتقال تجربه تا جند سال باشد؟ و تا کی ادامه پیدا کند؟
به نظرم همیشه و تا آخر عمر. مثلاً فردی که 40 سال قبل ازدواج وابسته داشته طی این سالها از تجربیات بزرگترها در نحوه تعامل با فامیل، چگونگی همسر داری، شیوه تربیت فرزند، رازهای سلامتی، روش تقویت روحیات عبادی، نحوه اقدام برای ازدواج فرزندان، راه صحیح برخورد با نوه ها و دیگر مسائل مهم زندگی مطالب زیادی را از آنها آموخته است. ارزش ازدواج وابسته در این است که تا آخر عمر این تجربیات ادامه و انتقال پیدا می کند، بچه ها پذیرش دارند اما در ازدواج مستقل، معمولا از همان اول، مسیر انتقال تجربه بسته می شود.
-همه پدران و مادران مثل هم نیستند. برخی زور گو هستند. برخی بی سواد هستند. برخی امروزی فکر نمی کنند به نظر شما افزایش دائره اختیارات آنها آسیب ها را بیشتر نمی کند؟
بله ما هم قبول داریم که ممکن است بخشی از حرف ها و تجربیات آنها درست نباشد. یا بعضی درست عمل نکنند. اما بالاخره نباید بدلیل اینکه بخشی از تجربیات اشتباه است این سرمایه عظیم زندگی نادیده گرفته شود. از طرف دیگر همانطور که گفتیم اطاعت پذیری بیشتر است. نه اینکه تسلیم محض باشند. کودکان نیز در مرحله قبل از جوانی تابع صد در صدی نیستند. بحث ما این است که نسبت اطاعت و پیروی بیشتر است. لذا در مواردی که سطح فهم و اطلاعات جوانان بیشتر است، باید ضمن شنیدن سخن بزرگترها راه مناسب انتخاب شود.
فرصت تثبیت زندگی
-خوب مورد بعدی را بفرمائید.
چهارمین امتیاز ازدواج وابسته، ایجاد فرصت مناسب برای ابراز محبت، عشق ورزی، شناخت متقابل و ساخت زیربنای استوار برای زندگی است. در ازدواج حمایتی مرد به دنبال خرج و مخارج زندگی نیست و خیلی دغدغه معاش ندارد. نیاز نیست که در اول زندگی خودش کار کند و به دنبال کسب درآمد باشد، این مسئله یک فایده با اهمیت را به همراه خود دارد که این جوان وقت و زمانی را که باید برای کار کردن و تأمین مخارج زندگی در خارج از خانه بگذراند، به ارتباط با همسرش صرف می کند. این فرصتی می شود که با همسرش ساعت های متمادی صحبت نماید. محبت کند و محبت ببیند. عشق بازی کند و نحوه ارتباط را یاد بگیرد. و از طریق این ارتباط بتواند شناخت متقابلش را زیاد کند و نقاط تفاهم را افزایش دهد و با نزدیک نمودن خواسته ها، سنگ بنای یک عمر زندگی را از ابتدا محکم کند. اما در ازدواج مستقل از همان ابتدا مرد مجبور است ساعات طولانی اشتغال به کارداشته باشد تا بتواند مخارج زندگی را تأمین کند. این آقا شب که به خانه برمی گردد خسته و کوفته است، چیزی از او باقی نمی ماند تا سرحوصله با همسرش بنشیند و اظهار محبت کند. گاه بخاطر مخارج زندگی، زن هم باید کار کند. طبعا این دو جوان حتی فرصت حرف زدن هم ندارند. اینها تنها چیزی که از زندگی مشترکشان باقی می ماند فقط هم خوابگی است در حالی که انسان نیاز به اُنس و محبت دارد. اینها به یک فرصتی نیاز دارند که به تفاهم برسند. این فرصت چه زمان به دست می آید؟ زمانی که انسان دغدغه معاش نداشته باشد. این فرصت در ازدواج حمایتی وجود دارد. چون این جوان خودش به شخصه ازدواج را تشکیل نداده بلکه دیگران کمک و پشتیبانی نموده اند.
-همین طوراست. شکایت بسیاری از خانم ها اینست که همسر ما به ما توجه نمی کند. اینقدر که به فکر کارش هست به فکر ما نیست. بله اگر در سال های اولیه زن و شوهر دغدغه معاش نداشته باشند بهتر است.
بهبود شرایط تربیت فرزند
پنجمین برتری ازدواج حمایتی در تربیت نسل است، یکی از دغدغه های مهم خانواده ها این است که نسل آینده درست تربیت شود. اگر فاصله سنی بین تربیت کننده و تربیت شونده زیاد باشد، تربیت بچه ضعیف می شود. هر چقدر که فاصله سنی کمتر باشد پدر و مادر، فرزند خود را بهتر درک می کنند. انگیزه و نشاط بیشتری دارند. لذا در ازدواج های وابسته امکان تربیت نسل آینده بیشتر است. اما در سن بالا تر حتی حوصله بچه داری را هم ندارد.
انگیزه ازدواج
مزیت ششم، بحث انگیزه است که خیلی مهم است. امروزه خیلی از جوانان اصلاً انگیزه ای به ازدواج ندارند. علت این است که زمان ازدواج گذشته است. موقعی که این جوان شور وشوقی داشت هیچ کس برای او قدمی بر نداشت. اکنون چه بسا همه امکانات را برای خود فراهم نموده ولی ذوق و علاقه به ازدواج ندارد. در زمان بلوغ انگیزه به ازدواج زیاد است بعداً رفته رفته انگیزه کم می شود. زیرا در سال های پس از بلوغ نمی تواند نیاز های خود را با ازدواج تأمین نماید امیال و خواسته های واقعی خود را سرکوب می کند و با تنها زیستن خو می گیرد که مسئله خطرناکی است. این یکی از واقعیت هاست که بسیاری از خانواده ها از متقاعد نمودن فرزندان خود در ازدواج درمانده و ناتوان شده اند. در حالی که همین جوان ها در اوایل جوانی انگیزه زیادی برای ازدواج داشتند و بخاطر بی اعتنایی به خواسته های آنها روحیه خود را از دست دادند.
امتیاز هفتم بحث نشاط است. نشاط یکی از نیاز های ضروری در زندگی است افراد خسته، بی حال، افسرده و دل مرده علاوه بر اینکه خودشان حال زندگی ندارند؛ نیرو و توان همسرشان را هم از او می گیرند. جوان پر نشاط 19،18،17 ساله را با جوانی که ده تا پانزده سال از بلوغ خود گذرانده مقایسه کنید. همان جوانی که به امید رسیدن به بلوغ عقلی، اقتصادی و اجتماعی سال های زیادی از عمرش را تنها زندگی کرده است. و در طول این سال ها، غرائز طبیعی خود را سرکوب نموده و چه بسا تجربه تلخ شکست های عاطفی در دوستی های رایج بین پسر و دختر را هم دارد. این ده تا پانزده سال عزوبت پس بلوغ موجب از دست دادن انرژی، توان و نیروی جوانان می شود. و یکی از مهم ترین آسیب های ازدواج مستقل است.
کاهش توقعات
امتیاز هشتم کاهش سطح توقعات و انتظارات از عروس و داماد است. ببینید بالاخره جوانان در زندگی اشتباهاتی دارند. مهم اینست که در ازدواج حمایتی، اشتباهات به حساب خامی و نپختگی گذاشته می شود نه خصومت، دشمنی و کینه ورزی. معمولا رفتار غلط آنها را از سر کم تجربه بودن و سن پائین می دانند. و این موجب کاهش اختلافات و برخورد از روی دلسوزی و محبت می شود. توجه به سن کم جوان موجب می شود، نسبت به خطا های آنها همیشه گذشت و اغماض صورت گیرد. در صورتی که در ازدواج مستقل عروس و داماد بعنوان افراد صاحب تجربه تلقی می شوند و به سادگی از اشتباهات آنها گذشت نمی شود.
خود عروس و داماد هم از یکدیگر انتظار و توقع کم تری دارند و در اختلافات و دعواها با هم قهر می کنند ولی به اقتضای سن زود آشتی می کنند. و در دل هم چیزی از کینه نمی ماند
ازدواج حمایتی مزایای دیگری هم دارد که در این کتاب آمده است. شاید بیان بقیه موارد در حوصله شما نباشد.
-همین اندازه هم که گفته شد، خیلی خوب بود. بخصوص این نکته قرآنی که شروع ازدواج باید بصورت حمایتی و ادامه آن مستقل باشد برایم خیلی جالب بود. تفاوت ها و مزیت ها هم بحث خوبی بود که امیدوارم مورد استفاده عموم مردم و نخبگان قرار گیرد. این کتاب چند صفحه دارد؟ چه انتشاراتی آن را به چاپ رسانده است؟
200 صفحه و انتشارات آثار دانشوران در قم چاپ کرده است.
ـ چه سالی تألیف این کتاب را شروع کردید؟
تحقیقات و مقدمات آن از 10، 15 سال قبل بود ولی به صورت جدی از حدود 4 سال قبل نوشتن آن زمان برد.
ـ اگر شخصی بخواهد این کتاب را تهیه کند به کجا مراجعه کند؟
بنده یک کانال تلگرامی به نشانی ejavani @ راه اندازی کرده ام که مباحث مفید در خصوص ازدواج را در آنجا بارگزاری می کنم که می تواند مورد استفاده مخاطبین قرار گیرد. امکان خرید پستی هم از طریق همین کانال و یا ejavaniforosh @ فراهم شده است.