در نامه فرزند جانبار شیمیایی «حسن خاكسار» به پدر آسمانیاش آمده است: ای پدر مهربان وقتی نفس میكشی، نفسهایت بوی جنگ میدهد و ریه هایت از مواد شیمیایی پر شده است. خودم قربانت میروم.
در نامه فرزند جانبار شیمیایی «حسن خاكسار» به پدر آسمانیاش آمده است: ای پدر مهربان وقتی نفس میكشی، نفسهایت بوی جنگ میدهد و ریه هایت از مواد شیمیایی پر شده است. خودم قربانت میروم.
امیر خاكسار فرزند جانبار شیمیایی «حسن خاكسار» كه 10 سال بیشتر ندارد، جنگ تحمیلی را لمس نكرده است ولی پس از گذشت 22 سال از پایان این جنگ آثار آن را در سرفهها و نفسهای پدرش میبیند؛ او فرزندی از باقیمانده شهدای دفاع مقدس است كه از شهرستان تنكابن استان مازندران برای پدر آسمانی اش نوشته است:
با سلام و درود فراوان به شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و جانبازان گرامی مخصوصاً پدر عزیزم. نمیدانم از كجا تعریف كنم به خاطر این كه پدر آنقدر از جنگ خاطره دارد كه نگو پدر مهربانی كه چندین سال در جبهه ها با دشمنان جنگید و اثر جنگ را در بدن خود باقی گذاشت.
ای پدر مهربان وقتی نفس میكشی، نفسهایت بوی جنگ میدهد و ریههایت از مواد شیمیایی پر شده است. خودم قربانت میروم. پدرم وقتی عكسهایت را نگاه میكنم، به خود میبالم از این كه پدری فداكار دارم؛ پدری كه با سن كم وارد جنگ شد، پدری كه دنیای خاطره در وجودش پر شده است.
ای پدر عزیز از تمام وجود دوستت دارم و برایت آرزوی سربلندی و طول عمر میكنم؛ ای خدای مهربان به تمام پدران سلامتی بده و به پدر من هم همینطور.
پدر جان وقتی از سردردهای زیاد آمپول میزنی و نمیتوانی غذا بخوری، سعی میكنم بروم توی كوچه یا كتاب بخوانم چرا كه اصلاً نمیتوانم ناراحتی تو را ببینم.
ای پدر خوبم با قلب كوچك و دستانی كه به سوی آسمان دراز كردهام، برایت آرزوی سلامتی میكنم؛ به امید این كه سالهای سال در كنار ما بمانی. دوستت دارم پدر عزیزم؛ پسر كوچكت امیر.