مقام معظم رهبری در یکی از بیاناتشان تحلیل جامعی از صلح امام حسن (ع) داشتهاند که در سالروز میلاد آن امام همام، قسمتی از آن را میآوریم:
بعضی خیال میکنند امام حسن مجتبی (ع) ترسید که بجنگد؛ نه. امام حسن مجتبی (ع) قاطعانه عازم به جنگ بود و جزء شجاعان عرب است. من نگاه میکردم توی کتاب، در شرح دلاوریهای امام مجتبی در قضایای مختلف، دلاوریهای آن حضرت در جریانات مختلف خیلی زیاد است. منتها در جنگهای امیرالمؤمنین (ع)، آنجایی که میدان جنگیدن بود، خود امیرالمؤمنین (ع) مانع میشد از جنگیدن امام حسن (ع) و امام حسین (ع)؛ نمیگذاشت اینها بروند در خطر خودشان را قرار بدهند. بعضی گفتند که چرا شما محمد بن حنفیه را میفرستی جلو، آن هم پسرت است؛ امام حسن (ع) را نمیفرستی و امام حسین (ع) را؟ فرمود: میترسم که نسل رسول اکرم (ص) منقطع بشود. اینها تنها بازماندگان پیغمبرند، و میخواهم نسل پیغمبر (ص) را حفظ کنم. احساس خطر میکرد توی میدان جنگ، میخواست اینها را حفظ کند. نه به خاطر علاقه خودش، خُب به فرزندان دیگرش هم علاقه داشت، و خود امیرالمؤمنین (ع) که مرد جنگ و مرد میدان و خطرپذیر و کسی نبود که از خطر واهمهای داشته باشد. منتها اینها فرزندان پیغمبر (ص) بودند و امیرالمؤمنین (ع) دلش نمیخواست که آنها را در خطر بیندازد. چون در جنگهای امیرالمؤمنین (ع) اینها حضور که داشتند، میدانداری زیادی نکردند، به خاطر همین جهت، لذاست که نام این دو بزرگوار (امام حسن و امام حسین) جزء شجاعان آن دوره ثبت نشده؛ لکن در جنگهای اسلامی با ایران، امام حسن (ع) حضور داشته، در دفاع از خانه عثمان در مقابل مهاجمین، به دستور امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن (ع) حضور داشته و در قضایای بسیار مهم، امام حسن (ع) حضور خودش را اثبات کرده. در همان جنگ جمل و صفین هم نقشهای فوقالعاده مهمی بر دوش امام حسن مجتبی (ع) بوده، که من نام امام حسن (ع) را در ماجراهای صفین و جمل (این دو تا ماجرا به خصوص) زیاد دیدم، نام امام حسین (ع) را کمتر دیدم. یعنی آن حضرت (امام حسن مجتبی) در میدانها و در جریانها، بیشتر حتی حضور داشته از امام حسین (ع). نخیر، مرد جنگ، مرد سیاست، مرد تدبیر، مرد زبانآوری، قوی. مباحثات و مجادلات امام حسن مجتبی (ع) را انسان وقتی که میخواند، مو بر بدن انسان راست میایستد، از بس قوی و قدرتمندانه است. در ماجرای صلح و بعد از صلح آنچنان کلمات قاطع و کوبندهای از این بزرگوار نقل شده که از کلمات امیرالمؤمنین (ع) در مواردی کوبندهتر و تیزتر به نظر میرسد. من در کلمات امیرالمؤمینن (ع) آن جور کوبندگی و قدرت را کمتر دیدم در مقابله با دشمنان؛ شاید به خاطر این بوده که امیرالمؤمنین (ع) با آنچنان دشمنی روبهرو و از نزدیک مواجه نشده بود که این قدر وقیح و خبیث باشند. بنابراین هیچگونه کمبودی در کار امام حسن (ع) نیست. کمبود در شرایط زمانه است. قدرتمندانه ایستاده برای دفاع. این یکی از روشهاست، تا آنجایی که ممکن است ...
... علت شکست امام حسن (ع) عبارت بود از ضعف بینش عمومی، و آمیخته شدن ایمان به انگیزههای مادی. در زمینه ضعف بینش عمومی، مردم بسیار بسیار ناآگاه بودند انصافاً، و ایمان مذهبیشان هم آمیخته شده بود به انگیزههای مادی. برایشان مادیت شده بود اصل. متزلزل شدن ارزشها از ده، بیست سال قبل از آن؛ از حدود ده پانزده سال قبل از ماجرای صلح امام حسن (ع)، ارزشها ذرهذره متزلزل شده بود. یک مقدار تبعیض و یک مقدار این چیزها به وجود آمده بود و همه اینها موجب شد که امام حسن (ع) نتواند مقاومت کند (1).
(1). انسان 250 ساله، صص134- 135 و ص137.