يکي از تلخ ترين اتفاق هاي مکرر در عزاداري براي سيد و سالار شهيدان اينکه مراسم سوگواري به گونه اي برگزار مي شود که نماز عزاداران به تأخير مي افتد يا اينکه بعضاً قضا مي شود .
در شب هاي محرم هر چه به روز دهم نزديک مي شويم مراسم عزاداري تا پاسي از شب ادامه دارد و عزاداران تا به خانه هاي شان برسند ساعت از دوازده و يک نيمه شب گذشته است ، و اين موجب مي شود که نماز صبح بعضي از عزاداران قضا شود و يا نماز ظهر عاشورا که چند سالي است با توفيقات خداوند سعي مي شود که به موقع خوانده شود هنوز هم در مناطقي با تأخير خوانده مي شود.
اين در حالي است« که امام روز عاشورا با آن همه مشغله و با آن دشمني که حاضرنشد براي نماز خواندن ـ که چند دقيقه اي بيش زمان نمي برد ـ جنگ را متوقف کنند ، باز هم از انجام فريضه در اول وقت کوتاهي نکردند و دو نفراز ياران حضرت يعني زهير بن قين بجلي و سعيدبن عبد الله حنفي پيش روي حضرت ايستادند و سينه ها سپر کردند و جلوي دشمن را گرفتند تا امام نماز خود را بخواند و اين امام خوبي ها چگونه راضي مي شود و چگونه مي تواند راضي شود که کسي به جاي نماز براي وي عزاداري کند و يا به اطمينان شفاعت و طرفداري او واجبات را انجام ندهد و محرمات را مرتکب شود ؟ عزاداري امام بايد مردم را دين شناس کند ، به خدا نزديک و از گناه و معصيت برکنار دارد و علاقه به دين را در آنان شديدتر و روح توحيد را در ايشان زنده کند ؛ عزاداران بايد بدانند که مجالس عزاي امام حسين تنها موقعي باعث خشنودي خدا و قبولي و موجب اجر و ثواب اخروي است که در حدود بندگي خدا به انجام برسد و مشتمل بر دروغ و حرامي نباشد که خداوند را از گناه نمي توان عبادت کرد و حرام را نمي توان مقدمه عبادت قرار داد.»(1)
در آخر اين نکته را ياد آور مي شويم« که عزاداري امري مستحب و فريضه نماز از أوجب واجبات است . با ملاحظه در فقه و احکام دين اين مطلب به دست مي آيد که بسياري از دستوارت دين مثل وضو ، غسل ، روزه و...، با اندک احتمالي در مضربودن براي سلامت تن از حکم وجوب ساقط مي شوند ولي نماز تنها فريضه اي است که جز با انجام آن برائت ذمه حاصل نمي شود و احکام خاصي براي اين دستور در احوالات گوناگون وارد شده به اين صورت که در صورت عدم قدرت بر ايستادن حکم به نشسته خواندن داده شده ، اگر توانايي نشستن نبود خوابيده ، اگر خطر دشمن بود نماز ذات الرقاع (خوف) ، حتي از همه اين ها عجيب تر در فقه مسئله اي به عنوان نماز عريان وارد شده براي کسي که لباس بر تن ندارد ـ با اين که ستر عورت بر فرد نماز گزار واجب است ـ و خواندن نماز در لباس نجس براي مربي و دايه کودک که لباس ديگري جز همان که نجس شده ندارد با در نظر گرفتن دستوراتي ، واجب مي باشد .»(2)
اين همه تبصره براي نماز نشان از توجه و عنايت خاص خداوند به اين واجب ديني است و گرنه مي بايد مثل ساير واجبات در صورت نبودن شرطي از عهده و ذمه شخص مکلف ساقط شود.
اين همه سهولت براي اجراي نماز همه و همه بيان گر اين است که انجام آن در روح و روان تأثير به سزايي دارد و ترک آن منقصتي در پيکره جان انسان به جاي مي گذارد. خلاصه کلام آنکه هيچ مجوزي براي ترک نماز در اسلام تجويز نشده است . حال چگونه ما هنوز اين فريضه را به بهانه هاي بي اهميت به تأخير مي اندازيم مسئله اي است که جاي تأمل و تفکر دارد.
پی نوشت:
1- أبو عبدالله محمد بن مکي عاملي و زين الدين بن علي بن أحمد العاملي الشامي ، تحرير الروضـه في شرح اللمعه ، ج1، چ5 ، قم : مؤسسه فرهنگي طه ، 1381، ص 20_5
2- محمد بن سليمان تنکابني ، إکليل المصائب في مصائب الأطالب ، ترجمه و تصحيح محمود رضا افتخار زاده ، قم : معارف اسلامي ، 1379 ، ص 64ـ63(در قسمت بررسي علم و علامات آورديم که اينها وارد شده از دين مسيحيت است.)
تبیان