با آنکه سیاست خلفای عباسی این بود که توجه مردم را به فقهای درباری جلب کنند و آرا و فتاوای آنان را به رسمیت بشناسند، اما در مدت اقامت امام هادی(ع) در سامرا چندین بار در میان فقهای وابسته به دربار اختلاف فتوا به وجود آمد و ناگزیر برای حل مشکل به امام مراجعه کردند و امام با دانش امامت و استدلال روشن، چنان مسأله را شکافت که فقها در برابر آن، ناگزیر به تحسین و تسلیم شدند. دو نمونه از اینگونه موارد را در آستانه شهادت آن امام همام ذیلا از نظر میگذرانیم:
1. کیفر مسیحی زناکار
روزی یک نفر مسیحی را که با زن مسلمانی زنا کرده بود، نزد متوکل آوردند. متوکل خواست در مورد او حد شرعی اجرا شود. در این هنگام، مسیحی اسلام آورد. یحیی بن اکثم، قاضی القضات گفت: اسلام آوردن او کفر و عملش را از میان برده و نباید حد در مورد او اجرا شود. برخی از فقها گفتند: باید سه بار در مورد او حد جاری شود. برخی دیگر به گونهای دیگر فتوا دادند.
وجود اختلاف آرا و فتاوا، متوکل را مجبور ساخت تا از امام هادی(ع) استفتا کند. مسأله را در محضر امام مطرح کردند. امام پاسخ داد: آنقدر باید شلاق بخورد تا بمیرد.
فتوای امام با مخالفت شدید یحیی بن اکثم و سایر فقها روبهرو گردید و گفتند: این فتوا در هیچ آیه و روایتی وجود ندارد و از متوکل خواستند که نامهای به امام نوشته، مدرک این فتوا را بپرسد. متوکل موضوع را به امام نوشت. امام در پاسخ، پس از بسم الله نوشت:
«فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا باللهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكينَ. فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ الِله الَّتي قَدْ خَلَتْ في عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ(1)؛ هنگامی که قهر و قدرت ما را دیدند، گفتند: به خدای یگانه ایمان آوردیم و به بتها و عناصری که آنها را شریک خدا قرار داده بودیم، کافر شدیم. ولی ایمانشان به هنگام دیدن قهر و قدرت ما سودی ندارد. این سنت و حکم الهی است که در میان بندگان وی جاری است و پیروان باطل در چنین شرایطی زیانکار شدند».
متوکل پاسخ مستدل امام را پذیرفت و دستور داد حد زناکار طبق فتوای امام اجرا شود(2).
امام با ذکر این آیه شریفه به آنان فهماند: همان طور که ایمان مشرکان عذاب خدا را از آنان بازنداشت، اسلام آوردن این مسیحی نیز حد را ساقط نمیکند.
2. نذر متوکل
روزی متوکل بیمار شد و نذر کرد که اگر شفا یابد، تعداد کثیری دینار(سکه زر) در راه خدا صدقه بدهد. هنگامی که بهبود یافت، فقها را گرد آورد و پرسید: چند دینار باید صدقه بدهم که «کثیر» محسوب شود؟ فقها در این باره فتاوای مختلف دادند. متوکل ناگزیر مسأله را از امام هادی(ع) سؤال کرد. امام پاسخ داد که باید هشتاد و سه دینار بپردازی. فقها از این فتوا تعجب کردند و به متوکل گفتند: از او بپرسید این فتوا را بر اساس چه مدرکی داده است؟ متوکل موضوع را با امام مطرح کرد. حضرت فرمود: خداوند در قرآن میفرماید: «لَقَد نَصَرَکُمُ اللهُ فی مَواطِنَ کَثیرَةٍ(3)؛ خداوند شما(مسلمانان) را در موارد کثیر یاری کرده است» و همه خاندان ما روایت کردهاند که جنگها و سریّههای زمان پیامبر اسلام(ص) هشتاد و سه جنگ بوده است(4).
(1). سوره غافر، آیات 84 و 85.
(2). وسائل الشیعة، ج28، ص141.
(3). سوره توبه، آیه 25.
(4). سیره پیشوایان، صص 599- 601.