در بازگویی زندگی اکثر امامان معصوم (ع)، همه ابعاد آن در کتابهای تاریخی ثبت نشده است. علت این امر، خفقان موجود در زمان آن بزرگواران از یک سو، و خصلت تاریخنویسی و تاریخنویسان از سوی دیگر است. زندگی امام صادق (ع) نیز از این قاعده مستثنا نیست و ابعاد زندگی ایشان چنانچه بایسته و شایسته است، تبیین نشده است. در آستانه سالروز شهادت آن امام همام، بخشی از بیانات رهبر بزرگوار انقلاب را در این زمینه مرور میکنیم:
وقتی امام باقر (ع) از دنیا میرود، بر اثر فعالیتهای بسیاری که در طول این مدت خودِ امام باقر (ع) و امام سجاد (ع) انجام داده بودند، اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر بسیار تغییر کرد. در دو کلمه، من نقشه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) را افشا کنم برایتان، که البته آنوقت جزء اسرار بود، همان اسراری است که شنیدید که میگویند مثلاً جابر بن یزید جعفی جزء صاحبان سرّ بود و هر کس راز ما را منتشر بکند لعنت خدا بر او باد و چه و چه؛ آن اسراری که آنروز اگر منتشر میکردند، لعنت خدا بر آن منتشرکننده بود، همینهایی است که من میخواهم افشا کنم، که منتها امروز دیگر افشایش اشکالی ندارد، بلکه واجب است که مردم بدانند که امام چه کار میخواسته بکند. نقشه امام صادق (ع) این بود که بعد از رحلت امام باقر (ع) کارها را جمعوجور کند، یک قیام علنی به راه بیاندازد و حکومت بنیامیه را، که هر روزی یک دولتی عوض میشد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنیامیه بود، واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همه مناطق مسلماننشین که در همه این مناطق شبکه حزبی امام صادق (ع) – یعنی شیعه- همهجا گسترده بود، از همه آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر را به راه بیاندازد؛ این نقشه امام صادق (ع) بود.
لذا وقتی که در خدمت امام باقر (ع) در روزهای آخر عمرش صحبت میشود و سؤال میشود که «قائم آل محمد» کیست، حضرت یک نگاهی میکنند به امام صادق (ع) میگویند که گویا میبینم که قائم آل محمد این است. البته میدانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولیّ عصر (عج) نیست. حضرت ولیّ عصر (عج) قائم نهایی آل محمد است، اما همه کسانی که از آل محمد در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند، چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که میگوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را میکند، این کارها را میکند، این رفاه را ایجاد میکند، این عدل را میگستراند، منظور حضرت ولیّ عصر نبود آن روز؛ منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود. و امام صادق (ع) قرار بود که قائم آل محمد در آن روز باشد. در یک چنین وضعیتی امام صادق (ع) به امامت رسیده.
امام صادق (ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. اما مرد علم و دانش بودنش را همه بسیار شنیدهاید؛ محفل درس امام صادق (ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار به وجود آورد هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بینظیر بود، همه حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی تحریف شده بود، به وسیله مغرضان و مفسدان یا جاهلان، همه آنها را امام صادق (ع) به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد که دشمن از او احساس خطر کند. اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید. امام صادق (ع) مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه کردنِ حکومت و قدرت، و به وجود آوردنِ حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده میکرد تا بنیامیه را از میان ببرد و به جای آنها حکومت علوی را، که همان حکومت راستین اسلامی است، بر سر کار بیاورد. این در زندگی امام صادق (ع) برای کسی که دقت کند و مطالعه کند آشکار است.
اما آن بُعد سوم را اصلاً بسیاری نشنیدهاند، مرد تشکیلات. امام صادق (ع) یک تشکیلات عظیمی از مؤمنانِ به خود و از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا، به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی امام صادق (ع) اراده میکند آنچه را که او میخواهد بداند، نمایندگان او در سراسر آفاقِ عالم اسلام، به مردم میگویند تا بدانند. یعنی از همهجا وجوهات و بودجه برای اداره مبارزه سیاسی عظیم آل علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همه شهرها باشند، که مردم پیروان امام صادق (ع) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند ... . امام صادق (ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را به وجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند، با دستگاه بنیامیه مبارزه میکرد ... (1).
(1). انسان 250 ساله، صص261- 263.