0

با میراث ملی‎مان چه می‎کنیم؟

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

با میراث ملی‎مان چه می‎کنیم؟

ما همه در برابر میراث تاریخی و فرهنگی کشورمان مسئولیم، اما بعضی‌ها به واسطه عنوان شغلی و محدوده اختیارات و وظایف شان مسئول‎ترند؛ مسئولیت شان هم طبیعتا «حفاظت» است؛ حفاظت آثار در برابر بلایای طبیعی و ناآگاهی گردشگران و بازدیدکنندگان و مرمت و بازسازی؛ اما خود ما چقدر حواسمان به آثار تاریخی‎ کشورمان است؟ آثاری که در لابه لای سنگ و چوب و خشتشان، هویت، شناسنامه و تاریخ ما و سرزمین مان نهفته است.
 
 
درست است که نگهداری میراث باستانی، نهاد و مسئول و متولی دارد اما سهم ما چیست؟ اگر کاری ازمان برنمی‎آید، نمی‎توانیم خرابکاری‎ نکنیم؟ می‎توانیم خاطره سفر اصفهان و شیرازمان را توی دفترچه خاطرات و گالری تلفن همراه مان ثبت کنیم نه روی ستون‌های تخت جمشید و دیواره سی‎وسه‎پل.
 
 
می‎توانیم دست از بهانه گرفتن برداریم؛ شاید بعضی مسئولان بی‎مسئولیت‎اند و ناتوان در حفظ و نگهداری این آثار، شاید بعضی‎ها هم به وظیفه آگاهی و فرهنگ‎سازی‎شان عمل نمی‎کنند اما ما باید منتظر بمانیم تا یک‎عده یادآور شوند تیشه به ریشه فرهنگ مان نزنیم؟ سالانه مبالغ هنگفتی صرف پاک سازی دیوارنویسی روی بناهای تاریخی می‎شود، هزینه‎ای که می‎تواند برای مرمت و بازسازی ابنیه تاریخی شود. این‎ها فقط بعضی از بی‎مهری‎های ما نسبت به گنجینه بی‎نظیر کشورمان است، بقیه را بخوانید و فکر کنید چه کار می‎شود کرد؟
 
 
 

با میراث ملی‎مان چه می‎کنیم؟

 
آتش به جان قبرستان هزارساله
گورستان تاریخی «خالد نبی» چند روز پیش در آتش سوخت و نزدیک به سه هزار متر از مساحت پوشیده شده از ماهور آن از بین رفت تا شاید سازمان میراث فرهنگی، روند صدور مجوز موزه شدن این محوطه باستانی را تسریع بخشد؛ مجوزی که درخواست آن نزدیک به سه ماه پیش از سوی میراث گلستان به سازمان میراث فرهنگی ارسال شده اما هم‎چنان در مسیر کاغذبازی سازمانی خاک می‌خورد. این مجموعه با قدمتی بیش از دوازده هزار سال که به دوران پارینه‌سنگی باز می‌گردد، از دو بخش زیارتگاه خالد نبی و گورستان و مقبره‌های سنگی تشکیل شده است. کارشناسان، قبرستان باستانی مجموعه خالد نبی را یکی از اسرارآمیزترین مناطق گردشگری کشور می‎دانند چراکه هنوز درباره زمان و چگونگی پیدایش آن ابهامات فراوانی وجود دارد و در گذشته در محوطه آن بیش از 700 قطعه از سنگ‎های استوانه‎ای چلیپا شمارش شده‎است. این روزها، فضای مجازی پر شده‏است از عکس‎های آتش‎سوزی مشکوک این قبرستان و سنگ‎های شکسته‎شده آن؛ مسئولان هم وارد عمل شده‎اند و احتمال عمدی بودن این اتفاقات را تکذیب کرده‌اند اما باید دید برای پیشگیری از وقوع دوباره چنین فجایعی، چه تدبیری اندیشیده می‎شود؟  
 
 
 
 

با میراث ملی‎مان چه می‎کنیم؟

 

عمارت تاریخی، پارکینگ ارشاد

یکی از زیباترین بناهای به جا مانده از دوره ناصری در رشت است که در سال ۸۶ و با قید فوریت و ضرورت برای جلوگیری از تخریب به ثبت ملی رسید. معماری این عمارت، تلفیقی از معماری بومی و اروپایی در بناهای شهری است. بنای اصلی از آجر ساخته شده و دارای دو اشکوبه است. گچ‎بری‎های نفیس روی دیوارها، گره‎چینی‎های به‎کار رفته در ارسی‎ها و درهای طاقی شکل و شیشه‎های رنگی، تزیینات سرستون‎ها و سرشیرها و جان پناه ایوان، نقاشی‎های دیواری که زیر پوشش گچی خودنمایی می‎کند، بعضی از زیبایی‎های این بناست. نیمی از عمارت «خواجه آوادیس» که یک سال پیش از ترور ناصرالدین شاه ساخته شده، در سال ۱۳۸۶ برای ساخت پارکینگ توسط اداره ارشاد رشت تخریب شد! هرچند سازمان میراث فرهنگی با ثبت بنا در اواخر همان سال مانع تخریب کامل بنا شد ولی باقی‎مانده عمارت نه تنها مرمت نشده بلکه ریزش برف و باران و نفوذرطوبت در آن، پایه های عمارت را سست‎تر کرده و سوراخ هایی هم در آن ایجاد شده‎است، شاید به امید دست پیدا کردن به گنج‎های احتمالی! حریم این بنا، هم‌چنان به‎عنوان پارکینگ اداره ارشاد رشت مورد استفاده قرار می‎گیرد و آب حاصل از کولرهای این اداره، بر پیکر بی جان میراث «خواجه آوادیس» می‎ریزد. 
 
 

 

با میراث ملی‎مان چه می‎کنیم؟

 

 تخریب شبانه خانه قاجاری

خانه «بچاری» مربوط به دوره قاجاریه و حاکمیت شیخ خزعل در خوزستان است که در آبادان واقع و در سال 82 ثبت ملی شده‎است. این بنا با طراحی خاص در دو طبقه ساخته شده که چوب‌بری‌های زیبا و حالت ایوانی، از مشخصه‎های معماری آن است. این بنای تاریخی، شهریور ماه امسال با خاک یکسان شد؛ آن‎هم نه در اثر زلزله و سیل (که آثار تاریخی دربرابر اتفاقات طبیعی هم باید مصون باشند) که توسط مالک شخصی بنا! مالک خانه، با حکم دیوان عدالت، این خانه را از فهرست آثار ملی خارج می‎کند، حکم تخریبش را از شهرداری می‌گیرد و بولدوزرها شبانه به جان «بچاری» بیچاره می‎افتند. سرپرست ادارات میراث فرهنگی آبادان و خرمشهر، می‎گوید پیشنهاد ما در تعویض این ملک با زمینی معادل ارزش آن در منطقه‎ای دیگر از شهر به مالک، مورد موافقت قرار نگرفت؛ نرخ درخواستی مالک غیرواقعی و بیشتر از کل اعتبارات یک‎ساله استان خوزستان بوده‎است! و دولت نمی‎توانست برای خرید این ملک با نرخ مورد نظر مالک عمل کند. 
 
 
 

با میراث ملی‎مان چه می‎کنیم؟

 

پتک، دینامیت و تیغ، ابزارهایی برای نابودی تاریخ

باعث تأسف است ولی ما در چنین نابودگری‎هایی سابقه بلندبالایی داریم و غیر از ظلم‎هایی که در همین روزهای اخیر در حق آثار باستانی روا داشته‎ایم، در سال‎های پیش هم اتفاقات تلخ کم نبوده‎اند که بعضی‌هایشان را مرور می‎کنیم؛ نقش برجسته «قندیل» در «کازرون» که در فرم و تراش و محتوا، از جمله نفیس‌ترین و با ارزش‌ترین نقوش تاریخی تمدن ایران محسوب می‌شود، پنج سال پیش به صورت تعمدی بر اثر شلیک گلوله یا اصابت جسمی سخت مانند پتک، تخریب شد؛ این نقش‎برجسته منحصربه‎فرد، منقش به صحنه ازدواج «شاپور اول ساسانی» با «ملکه آذر آناهیتا» بود. یکی دیگر از میراث های نابود شده‎مان، «آتشکده سنگی» (تنگ کرم) مربوط به دوره ساسانیان بود که در شهرستان فسا واقع شده و به‎عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‎بود؛ این آتشکده بر اثر انفجار دینامیت به‎طور کامل تخریب شد. بنای «شاه نعمت‌ا... ‎ولی» در ماهان کرمان که به‎خاطر معماری بی‎نظیرش جزو بناهای ثبت جهانی ایران است، توانست 700 سال در دل تاریخ با سرسختی و شکوه دوام بیاورد اما در سال‎های اخیر اسیر حکاکی و دیوارنویسی‎های فراوان ما شده‎است؛ در این بنای زیبا که از چندین صحن، رواق و حجره، حوض‌های بزرگ و مناره‌های سر به فلک کشیده ساخته‌شده است، کاشی‌کاری و گچ‌بری‌های خیره‎کننده‎ای وجود دارد که بیرحمانه مورد هجوم تیغ و تیزی هموطنانمان قرار گرفته‎است.
 
 
(ایرنا،تابناک، روزنامه بهار، خبرگزاری مهر، بنیاد فارس‎شناسی)

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

چهارشنبه 22 شهریور 1396  9:51 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها