0

زنگ انشا(امتیاز ویژه)

 
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

تابستان با گرمایش، آفتابش، آفتابگردانش، بستنی خنک، میوه های آبدار، تعطیلات و سفرهای تابستانه، کنکور، استخر، دریا، آبتنی و بالاخره تلاش برای فرار از گرمازدگی و لذت بردن از روزهای آفتابی تابستان با گذراندن تو یه گوشه دنج خنک برای هر کسی تجربه و روایتی رو در پی داره که هر کدام شنیدنی، دیدنی و فراموش نشدنیست …

 

یک شنبه 26 شهریور 1396  9:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014 r_hasti_r ravabet_rasekhoon aftabm mosabeghat_ravabet amirali123
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

باز هم تابستان آمد
فصلی که جذابیتی برایم ندارد
منی که از تبار زمستانم
منی که سر انگشتانم از او معنا میگیرد
مرا با این فصل کسالت بار کاری نیست

یک شنبه 26 شهریور 1396  9:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014 r_hasti_r ravabet_rasekhoon aftabm ehsan007060 mosabeghat_ravabet amirali123
atabakamma
atabakamma
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1394 
تعداد پست ها : 63
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

به نام خداوند جان آفرین

باز هم تابستانی دیگر سپری شد و من تجارب تازه ای کسب کردم . از اوایل این فصل که همزمان شد با ماه مبارک رمضان یکماه تمام سراسر غرق در عشق و التماس در پیشگاه درگاه حق تعالی دقایق سپری شد . اما در آن مدت - که البته همچنان هم ادامه دارد - غم و افسوس بزرگی را با خود یدک میکشم و آن حوادث و اتفاقات فجیعی است که در اطراف کشورم رخ می دهد! جنگ، خونریزی، وحشی گری، ظلم،... شهادت شهادت شهادت...!

تابستان امسال هم مانند پارسال بسیار گرم و طاقت فرسا بود و من هم که هر روز به سر کار خود می رفتم کاملاً این گرما را احساس کردم  و با توکل بر پروردگار توانستم آن را تحمل کنم و تا آنجا که شد نگذاشتم بر عملکردم تأثیر منفی بگذارد .

من عاشق فوتبال و والیبالم و در این تابستان حسابی تیمهای مورد علاقه ام گل کاشتن و تقریباً از آنها راضی هستم بخصوص گل سر سبد آن نتایج کسب اولین مدال جهانی تیم ملی والیبالمان بود.

در این تابستان نتوانستم مسافرت بروم از بس که کارم زیاد است! اما سعی کردم تا می شود خستگی خود را با داروی " کنار خانواده بودن" رفع نمایم و بسیار خوشحالم که در غیاب پدر مرحومم کمی جای خالیش را برای اعضای خانواده عزیزم پر کنم .

تابستان در زمان کودکی حس و حال خاصی داشت که در مقایسه با این زمان بسیار شیرین تر و دل انگیز تر بود ولی باز هم خدارا شکر می کنم که تابستانم را در کنار عزیزانم به گرمی سپری کردم و هر روز چیزهای تازه آموختم .

در پایان باز هم خدارا شاکرم و امیدوارم تابستان آینده را بهتر از این بگذرانم .

ومن الله التوفیق 

دوشنبه 27 شهریور 1396  10:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014 r_hasti_r ravabet_rasekhoon aftabm ehsan007060 mosabeghat_ravabet amirali123
mahboobehsater
mahboobehsater
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 39
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

امسال هم خیلی دوست داشتیم بریم مشهد. اما اصلا شرایطش جور نمی شد کلی برنامه هامون رو تنظیم کردیم تا بالاخره بلیط اینترنتی گرفتیم برا 8 شهریور. بعدا که تقویم رو نگاه کردیم دیدیم بدون اینکه خودمون در نظر داشته باشیم روز عرفه میرسیم مشهد. از یه طرف از این که به شلوغی مشهد و قیمتای بالای محل اسکان برخوردیم ناراحت بودیم از طرف دیگه از اینکه ناخواسته و بدون برنامه ریزی قبلی عرفه و قربان رو مشهد هستیم خوشحال بودیم. در حقیقت دعوت ویژه ای بود از حضرت. شاید هم اتمام حجتی از سوی امام رئوف بود. این مشهد، زیباترین مشهد عمرم بود و با تمام سختی های ظاهریش، دلنشین و متفاوت از بقیه سفرهای مشهد تمام عمرم بود. البته همیشه همین جوره. هیچ وقت سفرهای مشهد برای من شبیه سالهای قبلش نبوده و هر دفعه یه تازگی خواستی برام داشته. خصوصا اینکه مهمان یکی از دوستان خادم افتخاری حرم شدیم و غذای حضرت رو در خونشون میل کردیم. سفر کوتاه بود ولی اینقدر حالم خوب بود که باز هم دلم میخواد عرفه و قربان و غدیر دیگه ای در هوای حرم نفس بکشم و از روزمرگی و هیاهوی زندگی رها بشم و حیاتی دوباره بگیرم زیر سایه آقام. امیدم اینه که اثر زیارت در وجودم ماندگار باشه انشاءالله.

دوشنبه 27 شهریور 1396  2:45 PM
تشکرات از این پست
r_hasti_r ravabet_rasekhoon aftabm ehsan007060 mosabeghat_ravabet amirali123 emamedavazdah
mahboobehsater
mahboobehsater
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 39
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

اینجوری بود که تابستان ما با زیارت امام رضا دلچسبتر شد. جالب اینه که بعد از یک هفته از بازگشت سفر مشهد پابوس خواهرش هم رفتیم. خیلی اتفاقی. نه اینکه ما خوب باشیما. خواهر و برادر (حضرت معصومه و امام رضا) میخواستند شاید دست افتاده ای چون مرا بگیرند و راه را نشانم دهند. امید که شایسته این نگاه و قدردانش باشم. 

دوشنبه 27 شهریور 1396  2:50 PM
تشکرات از این پست
r_hasti_r ravabet_rasekhoon aftabm mosabeghat_ravabet amirali123 emamedavazdah
asdfg_zxcvb11
asdfg_zxcvb11
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1394 
تعداد پست ها : 2460
محل سکونت : کرمان

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

باسلام،

درسته که این زنگ انشا است اما قصد دارم از تکراری نویسی خودداری کنم. داستان امسال تابستان من هم جالب بود. امسال اولین سالی بود که سر یک کار مشخص بودم و بایستی کارها را منظم پیش می بردم. نه اینکه قبلا اینجوری نبودم اما اینبار جدی تر بود. امسال در قالب همین کارم تونستم پذیرش یک مقاله را برای خارج از کشور بگیرم و برای همین حدود یک هفته به سفری تفریحی علمی رفتم. از طرف دیگر، به خاطر مشکلات مختلف از جمله خانوادگی و اقتصادی ناچار به فروش ماشین پدر مرحومم شدیم. چقدر خاطرات از این ماشین (پیکان 81 سفید یخچالی) داشتم. چه تابستان های خوبی را با آن گذراندیم و چه خاطراتی .... 

خوب برگردیم سر داستان تابستان امسال. امسال قصد داشتم تا با ارائه یک پیشنهاد پروژه ای را با حمایت یکی از نهادهای دولتی در قالب دانشگاه انجام دهم. همه موافقت ها نیز حاصل شده بود که بعد از کلی تلاش و سوال و جواب و داوری، اعلام شد که طرح شما در اولویت کارگروه تخصصی هست اما در اولویت حمایت مالی نیست!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفا اگر کسی متوجه این جمله می شود به من هم حالی کند یعنی چه؟؟؟ 

به قول حاج آقای پیش نماز مسجد، بماند. امسال تابستان نیز مثل برق و باد گذشت و انگار نه انگار که تابستانی بوده است. خدا کند که عمرمان به بطالت نگذرد و کسی نیز باعث اتلاف آن نشود. 

ان شاءالله.

این انشاء را با شعر زیر به پایان می برم:

لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز… (سهراب سپهری)

سه شنبه 28 شهریور 1396  7:38 AM
تشکرات از این پست
r_hasti_r mosabeghat_ravabet mohammad_khoshghamat ravabet_rasekhoon amirali123
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

سری دوم

با سلام دویاره

خب از کجا مونده بودم اهان از اونجایی تهران به دیدار فامیل رفته بودیم از اونجا مستقیم رفتیم شهر قم و اونجا موندیم واقعا که عالی بود خیلی دلم میخواست یه حاج خانم بانویی رو اونجا ببینم خخخ ولی نشد تو قسمت حضور و غیاب هم نوشته بودم البته خودشون رو نمیشناسم ها ولی میدیدم میشناختم خخ بعد از راه شمال برگشتیم و جای همه عزیزان خالی تو بندرانزلی یه سوئیت گرفتیم و از اونجایی که من عاشق شنا کردن هستم خودم زدم به دریا اره رفتم دریا وای مگه اصن سیر میشدم عالی بود حرف نداشت هوا شب گرم بود ولی زیر کولر گازی یه چیز دیگه هست خخخ پدر هم دیگه دنبال کلید نمیگشتند نمیدونم چرا ؟؟؟؟ خخخlaugh از اونجا زیتون و برنج دم سیاه هاشمی ... به به الان که دارم اسمش رو میگم بوش رو احساس کردم گرفتیم 8 گونی برا فامیل هم گرفتیم بعد رفیتم و رفتیم رسیدیم به شهر زیبای سرعین .... اونجا هم یه اتاق گرفتیم و اب گرم و بلال شیری و لواشک و ترشک و...... برگشتیم به خونه به سلامتی و میمنت ...

 

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

جمعه 31 شهریور 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
r_hasti_r ravabet_rasekhoon salma57
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

با سلام 

 بنده تابستانم را با خرید جهیزیه و تدارک عروس و برگزاری عروسی پسرم سپری کردم . انشاالله همه جوانان عاقبت به خیر شوند .

جمعه 31 شهریور 1396  10:46 AM
تشکرات از این پست
r_hasti_r ravabet_rasekhoon amirali123 shayesteh2000 salma57 mosabeghat_ravabet
r_hasti_r
r_hasti_r
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1395 
تعداد پست ها : 214
محل سکونت : قم

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

با سلام خدمت همگی

 

با اجازه مهلت ارسال انشاها رو به مدت 7 الی 10 روز تمدید میکنم.

ان شاءالله شاهد شرکت دیگر کاربران هم باشیم

مدیر تالار گفتگوی آزاد

جمعه 31 شهریور 1396  8:19 PM
تشکرات از این پست
nazarianali ravabet_rasekhoon amirali123 salma57 mosabeghat_ravabet
nazarianali
nazarianali
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1442
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

تحصیل ، باعث میشه که تابستان قابل پیش بینی ای داشته باشی ، البته اگه تجدید نیاری. همین که تحصیلات تموم میشه یا تابستون مثل بقیه فصل ها رو میشه، یا مثل دوران مدرسه ، تابستان سه ماهه ای نخواهی داشت که با شروع تابستان مثلا اتفاق خاصی بیفته یا آخر تابستان منتظر اول مهر باشی . تابستان میشه مثل بقیه طول سال. البته چون تحصیلات یه چیز عادی هست هر کسی میتونه از نزدیکانش محصل داشته باشه و تابستانش تحت تاثیر اون فرد محصل قرار بگیره.

من هم هر چند که تابستانم با بقیه طول سال خیلی فرق نمی کنه ولی این تحت تاثیر قرار گرفتن افراد محصل اطراف من باعث میشه وجود تابستان رو به وضوح حس کنم و تموم شدن تابستون رو هم که برام کمی دلگیر بود رو هم حس کنم.

توی این تابستون به واسطه مهمان های محصلی که داشتیم، اطرافم شلوغ بود. از طرفی محلی که کلاسهای تابستانی در آنجا برگزار می شد هم رفت و آمد داشتم و شور و نشاط این کلاسها باعث تجدید قوای روحی من بود . اما حالا دیگه تابستون تموم شده و من شدم فردی که در ظاهر تابستون و غیر تابستون براش فرقی نمی کنه ولی عملا تغییر فصل به وضوح برام مشخصه.

یک شنبه 2 مهر 1396  8:20 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon amirali123 salma57 mosabeghat_ravabet r_hasti_r
sina_1
sina_1
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 260
محل سکونت : تهزان

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

به نام خدا

شاید مثل انشاء من نیز تابستان امسال کوتاه بود شاید برای من کوتاه و شاید تکرار تابستان های که به بطالت گذراندم ؛ به خودم این تلنگر را میزنم که تمام شد و تمامی کتابهای که قرار بود خوانده شود خوانده نشد , مطالبی که باید مرور میشد نشد و ماههای گرم تابستان در کنار لذت های بی مفهموم و گار کار های نا مفهوم من سپری شد . و باز من ماندم و کارهای که باید میشد و نشد . تصمیم راسخ به سمت موفقیت هست اما چگونه و کی آیا تابستان را ملالی بر آلام خود ببینم یا نه , پاییز را سکوی پرتاپ خودم خواهم کرد تابستان هرچه بود دیگر نیست آینده اذان من میباشد

 

انشالله

فارغ التحصیل طراحی صنعتی از دانشگاه ارومیه - ارشد تبریز

بنده طراح چربی گیر , فیلتر شنی و سپتیک تانک پلی اتیلن میباشم

تصفیه فاضلاب چربی گیر پلی اتیلن خرید فروش سپتیک در مشهد مخزن سپتیک تانک

چربی گیر پلی اتیلن

برج خنک کننده فایبرگلاس سپتیک تانک برج خنک کننده برج خنک کننده یا همان کولینگ تاور یکی از قدیمی ترین روش های خنک سازی سیالات میباشد . که در آن از وزش باد و فشار آب برای خنک سازی استفاده میگردد .برج های خنک کننده فایبرگلاس در نوع خود بی نظیر میباشند
آدرس تهران شهرک صنعتی
برج خنک کننده فایبرگلاس برج خنک کننده فایبرگلاس ساخت صنایع شها از بهترین نمونه های برج خنک کننده در ایران میباشد و برج خنک کننده مدارباز صنایع شها به دو صورت برج خنک کننده مکعبی و برج خنک کننده صنعتی ساخته می شود . برج های خک کننده توسط سیستم آب پاشی خنک سازی میگردند . سپتیک تانک پلی اتیلن سپتیک تانک پلی اتttp://shaیلن سپتیک تانک پکیج تصفیه فاضلاب شستشو ماشین و تصفیه فاضلاب ماشینچربی گیر پکیج تصفیه فاضلاب کارواش تصفیه فاضلاب کارواش سپتیک بتنی پیش ساخته چربی گیر های پیش ساخته در بیست مدل در ظرفیت های گوناگون عرضه میشوند.چربی گیر

چربی گیر آشپزخانه

ساخت این چربی گیر های به صورتی است که به راحتی در آشپزخانه و در مسیر فاضلاب قرار داده می شود. چربی گیر های ساخت ایران چربی گیر بسیار با دوام و زیبا هستند. میزان نشت باکتری در این چربی گیر ها صفر میباشد . در مسیر فاضلاب نصب میگردد و کاملا بی بو میباشد . چربی گیر یا همان تله چربی یا حوضچه چربی گیری هست . چربی گیر فایبرگلاس نحوه ساخت و اجرای چربی گیر های فایبرگلاس - نوع فایبرگلاس استفاده شده از فایبر گلاس کره ای میباشد . چربی گیر فایبرگلاس جدید ترین لینک های افزوده شده برای حال گیری از چربی گیر و بعضی مفسدین که روش های من رو کپی مکنن شما دزد هستید و من الله توفیق چربی گیر چربی گیر ها انواع مختلفی دارند که در صنعت کاربرد های زیادی دارند از چربی گیر های آشپزخانه صنعتی گرفته تا چربی گیر های لوله های فاضلاب های صنایع غذایی و دامی چربی گیر مثلا ما چربی گیر های خاصی را تولید میکنیم

 

یک شنبه 2 مهر 1396  10:25 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon amirali123 salma57 r_hasti_r
hedie_ze
hedie_ze
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 1113
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

با سلام . تابستون امسال من مث ادم بزرگا بود ! اونایی ک تو بچگی فک میکردم که اووووووو 25 سالشه و چقد بزرگه!!!!!!!! اما الان باورم نمیشه که چقد زود بزرگ شدم و شدیم....

خلاصه که تا پارسال که درگیر درس و مدرسه و دانشگاه بودم ! امسال اما همش سره کار ... همش ک میگم که یعنی روزی 8 ساعت به بالا ! شده تا 18 ساعت مداوم کار کردم . و عملا اصلا حس این ک تابستون بخش جدا و تفریحی ساله جلو چشام رنگ باخت .... و مهمترین مسافراتای زندگیم که تابستون بود ازم گرفته شد !

القصه که من امسال تابستون نقش تراکور رو بازی میکردم !!!!!!! اونم خیلی شیک و مجلسی....

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

ای ام تراختور !!!!!پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

 

دل تنگی بخشی از وجودم شده است...

دوشنبه 3 مهر 1396  10:00 PM
تشکرات از این پست
amirali123 salma57 rezaha44 mosabeghat_ravabet r_hasti_r
morteza237
morteza237
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1391 
تعداد پست ها : 1979
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)


 موضوع انشا:
 تابستان خود را چگونه گذراندید؟

 ما همیشه در اول تابستان تصمیم میگیریم کاری کنیم کارستان تا وقتی بابایمان در آخر شهریور ازمان پرسید چه گلی به سرش زده ایم در این تابستان، گلبارانش کنیم اما یکسری مسائل مانع میشود.
دیشب که یک سوسک از روی پای ما رد شد و جیغ زدیم و بابایمان با عصبانیت گفت که "باباش از ماره ترس ندرا اووخ بچه اش از سوسکه مترسه" فهمیدیم هنوز با اینهمه کلاس رفتن هنوز چیزی بارمان نیست و او شروع کرد به گفتن خاطره از زمانیکه هم قد مابوده و میرفته اند در بغنو قال مونج واشور میکرده اند و روه پرباد برمی گشته اند خانه و حالا من باید خجالت بکشم که به این سن از سوسکی میترسم!

 من دلم میخواهد مثل بابا وقتی هم قد من بوده شجاع باشم ولی اینجا کلاسی که شجاعت مونج واشور کردن به آدم بدهد ندارد؛ مدرسه ای هم که شجاعت و شهامت یادمان بدهد ندارد. اینجا خیلی کلاس های دیگر هم ندارد همانهایی که دارد هم البته... بگذریم ولی جای خالی این کلاس ها بیشتر از بقیه به چشم میخورد.
بعدش میرفته اند در "حوض باغا" غوطه میخورده اند و درد مونج ها سبک میشده و یک کیف اساسی میکرده اند که نگو: ولی ما امروزه اصلا نمیدانیم کیف اساسی در بجستان چطوری است؟!

حوض هم نداریم که برویم تویش غوطه بخوریم و ملتفت بشویم؛ و تازه توی همان بغنو یک بازی داشته اند بنام "عراده بازی" و طبق گفته های بابا، قدرت تمرکز و زور و بازویشان با کمک آن بالا میرفته ولی ما زوار استخوان هایمان از همین بچگی در رفته است از بس هیچکس نیست باما بیاید برویم بازی و هی سرمان را با دسته های بازی سرگرم میکنند و انگار ما نمیفهمیم حوصله تان نمیشود باما بیایید برویم چهاردور اسکیت بازی که اینهمه پول گوشه ی کمد خاک نخورد.

 از خاطرات بابا تا اینجا اینقدر فهمیده ام که بچگی مان و چار روز دیگر جوانی مان در موتور سواری از میدان ولی عصر به فلکه ی فرمانداری تلف میشود و میریزد کف خیابان امام خمینی و ملت آنرا بیخیال لگد میکنند میروند ، و انگار نه انگار امید همه به ما دبستانی هاست.

البته بابا اشاره میکند که فکر نکنم بغنو همه اش خوش گذرانی بوده است وشمارا هم به غلط بیاندازم آنها از وقتی هم قد ما بوده اند میرفته اند کار میکرده اند و عرق میریخته اند "عالف درو" و "پیاز اِنچنی" و اُو بردن را از وقتی نصف ما بوده اند انجام میداده اند و ما برویم از قدمان خجالت بکشیم که نه مثل بچگی های بابایمان شجاع و کاری و قوی هستیم نه مثل پسرعموی تهرانی مان یک دنگی مینوازیم که دل آدم خوب بشود.

 اینطور که پیش میرود بچه های سی سال قبل از ماجلوترهستند، یک بغنو و اقذر چیز!
اینطور به نظر میرسد مشکل ما به دو کلمه ی نسبتا ثقیل ختم میشود که بشرح زیر خدمت تان عرض میکنم:
پیش از آن لازم به ذکر است این مقایسه بین وضع ما و بابایمان بوده و در مورد وضعیت خواهرمان هیچ نظری نداریم اما توصیه میکنیم که اگر قصد چنین مقایسه ای دارد از عصرحجر شروع کند که اقلا حاصل مقایسه ی لباس برگ انجیری و پیراهن صورتی گل گلی نتیجه ی امیدبخشی بدست بدهد.

 بله عرض میکردم دوکلمه ی نسبتا ثقیل: جبرجغرافیا وجبر زمان!
جبر جغرافیا یعنی مثل پسرعمو و دخترخاله و پسرعمه هایمان در شهرهای بزرگ زندگی نمیکنیم و از کتابفروشی و استخر و سینما و شهر بازی و پارک بانوان و پیست اسکیت بی بهره ایم و... فقط حسرت نداشتنش را داریم.
جبر زمان هم بسیار واضح است ماچندین نسل دیر بدنیا آمده ایم و بلطف همین جبر امروزمان کم امکانات تر از دیروزمان است .

 ما با تکیه بر همت مسئولان، به تک تک رفقایمان پیامک زدیم که بیایند همراه باباهایمان برویم و بغنو را بسازیم و خودمان یک گلی به سرمان بزنیم لااقل باشد که دموکراسی کروواسی بروکرواسی و همه ی کراسی های اداری را مسئولان همت کرده و جلوی پایمان نگذارند.

خدایا چنان کن سرانجام کار                              تو خوشنود باشی و ما رستگار

سه شنبه 4 مهر 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
salma57 r_hasti_r
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

نقل قول aftabm

آخرین مسافرت تابستان امسال...

در ساعت 9 و 30 دقیقه 17 / 6 / 1396 یک لحظه تصمیم گرفتم برم  قم زنگ زدم خونه فردا صبح باید بریم  قم آماده باشید و مقدمات سفر را فراهم کنید..این باید بریم قم خودش جای سوال داره ...بعد بهم پیام دادن داره برامون مهمون میاد از قم..(چی از قم ) آره از قم.....بقیه اش بعد تو همین پست میذارم..

حاج آقا ما تنقلاتمون تموم شد و همچنان منتظر ادامه ی انشای شما....شد مثه فیلم سینمایی.......laugh

خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود

"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"

سه شنبه 4 مهر 1396  2:43 PM
تشکرات از این پست
salma57 amirali123 shayesteh2000 mosabeghat_ravabet r_hasti_r
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:زنگ انشا(امتیاز ویژه)

نقل قول borkhar
نقل قول aftabm

آخرین مسافرت تابستان امسال...

در ساعت 9 و 30 دقیقه 17 / 6 / 1396 یک لحظه تصمیم گرفتم برم  قم زنگ زدم خونه فردا صبح باید بریم  قم آماده باشید و مقدمات سفر را فراهم کنید..این باید بریم قم خودش جای سوال داره ...بعد بهم پیام دادن داره برامون مهمون میاد از قم..(چی از قم ) آره از قم.....بقیه اش بعد تو همین پست میذارم..

حاج آقا ما تنقلاتمون تموم شد و همچنان منتظر ادامه ی انشای شما....شد مثه فیلم سینمایی.......laugh

حاج آقا من نون خرمایی میخوام laugh چیبس و لواشک هم تهیه بفرمایین دورهمی بخوریم

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

چهارشنبه 5 مهر 1396  10:32 PM
تشکرات از این پست
shayesteh2000 mosabeghat_ravabet r_hasti_r
دسترسی سریع به انجمن ها