دعا و زیارت جایگاه والایی در منظومه فکری امامان معصوم(ع) دارد. پس از اعمال محدودیتهای شدید برای فعالیت شیعیان و ارتباط آن ها با امام(ع)، توسط خلفای جائر اموی و عباسی، دعا و زیارت به وسیلهای ارتباطی تبدیل شد که میتوانست معارف ناب اسلامی را به تشنگان معرفت انتقال دهد.
این شیوه کارآمد، در دوران امامت امام هادی(ع)، به شکل مؤثری مورد استفاده قرار گرفت. آن حضرت که توسط متوکل عباسی به سامرا تبعید شده و به شدت تحت نظر بودند، افزون بر استفاده از شبکه گسترده وکالت، از ابزار دعا و زیارت نیز، همانند جد بزرگوارشان، امام سجاد(ع)، برای آگاهی بخشیدن به دوستداران اهلبیت(ع) بهره میبردند. در دوران امامت امام هادی(ع)، افزون بر آسیبها و مشکلاتی که از جانب غالیان دامنگیر شیعیان میشد، جولان شبهات و دیدگاههای فکری ضد و نقیض در جامعه نیز، پیروان آن حضرت را در معرض آسیبهای اعتقادی قرار میداد.
به همین دلیل، لازم بود که معارف ناب اهلبیت(ع) به هر شکل ممکن در اختیار شیعیان قرار گیرد و مانع بروز انحرافات فکری و عقیدتی در آن ها شود. امام علی النقی(ع)، به همین منظور، با انتشار دعاها و زیارتها، به مناسبتهای مختلف، افزون بر متوجه کردن شیعیان به اهمیت و ضرورت یاری طلبیدن از خداوند، هندسه اعتقادی مکتب اهلبیت(ع) را هم تبیین میکردند. آنچه در پی میآید، فرازهایی از کتاب ارزشمند «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام»، تألیف استاد «رسول جعفریان» است که در آن، به بررسی جایگاه دعا و زیارت در منظومه فکری امام هادی(ع) و چگونگی برخورد آن حضرت با ادعاهای غالیان پرداخته شده است.
دعا و زیارت در مکتب اهلبیت(ع)
این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که شیعه، از فرهنگ ادعیه و زیارات بسیار غنی برخوردار است؛ به طوری که هیچ یک از مذاهب اسلامی، از این مقدار ادعیه و زیارات بهره مند نیست. این امر، نشاندهنده چهره معنوی تشیع و عرفان شیعی است که خلوص دینی و تزکیه نفس را در جامعه قوّت می بخشد. دعا، جایگاه والایی در منظومه فکری امامان علیهم السّلام داشته و از برخی از آنان، ادعیه فراوانی نقل شده است. در کارنامه امام هادی علیه السّلام نیز دعا و زیارت از نظر تربیت شیعیان و آشنا ساختن آن ها با معارف شیعی، جایگاه والایی دارد. این دعاها، علاوه بر راز و نیاز با خدا، به صورتهای مختلف، به برخی از مسائل سیاسی- اجتماعی نیز، اشاراتی دارد؛ اشاراتی که در حیات سیاسی شیعه، بسیار مؤثر بوده و به طور منظم، مفاهیم خاصی را به جامعه تشیع آموزش میداده است. در ادامه، به چند نمونه از مسائل مطرح شده در این دعاها اشاره می کنیم:
1-ایجاد پیوند میان مردم و اهل بیت(ع):افزون برصلواتهای مکرر بر محمد و آل محمد علیهم السّلام که در این دعاها و تقریباً تمامی ادعیه نقل شده از ائمه اهل بیت علیهم السّلام وجود دارد، نسبت به ارتباط محکم و ناگسستنی میان امّت و آل محمد علیهم السّلام، تأکید خاصی شده است. به عنوان نمونه، در فرازی از یک دعا میخوانیم:«اللّهمّ فصلّ علی محمّد و آله و لا تقطع بینی و بینهم فی الدّنیاو الآخره و اجعل عملی بهم متقبّلا؛ پروردگارا! درود فرست بر محمد و آل محمّد علیهم السّلام و ارتباط میان من و ایشان را در دنیا و آخرت قطع مفرما و اعمال مرا به خاطر ایشان قبول فرما.»
2-تأکید بر مقام والا و رهبری اهل بیت (ع):در زیاراتی که از امام هادی علیه السّلام روایت شده، به طور مکرر بر مقام والا و رهبری اهلبیت(ع) تأکید شده و از آن بزرگواران، با تعبیرهایی همچون «معدن الرّحمه»، «خزّان العلم»، «قاده الامم»، «ساسه العباد»، «امناء الرحمن»، «ائمه الهدی»، «ورثه الانبیاء» و «حجج ا... علی العباد» یاد شده است. در فرازی از یک دعا، خطاب به ائمه معصومین(ع) میخوانیم: «أشهد أنّکم الائمّة الرّاشدون، المهدیّون المعصومون، المکرّمون، المقرّبون، المتّقون، الصّادقون، المصطقون، المطیعون لله؛ گواهی میدهم که شما امامان مرشد، هادی، معصوم، بزرگوار، مقرب نزد خدا، پرهیزگار، راستگو، برگزیده و مطیع خداوند هستید.»
3-تأکید بر مکتب اهل بیت(ع):امام هادی(ع) در فرازهای دیگری از دعاهای نقل شده از ایشان، به شیعیان می آموزند که جایگاه و ویژگی مکتب ائمه(ع) چیست. آن حضرت در فرازی از یک دعا میفرمایند:«و جاهدتم فی ا... حقّ جهاده حتّی أعلنتم دعوته و بیّنتم فرائضه و أقمتم حدوده و نشرتم شرائع أحکامه و سننتم سنّته ... و فصل الخطاب عندکم و آیات ا... لدیکم و عزائمه فیکم و نوره و برهانه عندکم و أمره إلیکم؛ [شهادت می دهم] که شما آنگونه که سزاوار بود، جهاد کردید، تا آن جا که دعوت خداوند را آشکار فرمودید، احکام الهی را روشن و حدود الهی را اقامه کردید، شریعت الهی را نشر دادید و سنتهای خداوندی را استوار کردید ... فصل الخطاب و آیات الهی نزد شماست، ستون های محکم خداوند در میان شماست، چنان که نور و برهان خداوند هم نزد شماست و امر خداوند به شما واگذار شده است.» به این ترتیب، از منظر امام(ع)، معارف حقه الهی را تنها در مکتب اهل بیت پیامبر علیهم السّلام می توان یاد گرفت. در این صورت، تنها کسانی بر حقّند که از مکتب و تعلیمات این خاندان پاک، پیروی کرده باشند.
4-مبارزه با ظلم و ستم:از آشکارترین مفاهیم مورد تأکید شیعه، مبارزه با ستم است. این مطلب به روشنی در دعاهای رسیده از امام هادی علیه السّلام به چشم می خورد. دعایی مانند «دعاء المظلوم علی الظالم»، به طور مستقل، دعایی است که در آن، از خداوند برضد ستم ستمکاران و جباران استمداد شده است. این درست است که در دعای مذکور، از میان بردن ستم به خدا واگذار میشود، ولی در واقع، می تواند هدف از آن، آگاه کردن مردم از وجود ستم و وجوه مختلف آن در جامعه باشد که این خود، قدم اساسی برای از میان بردن آن است. این دعا، در پی ستم و اهانتی که از طرف متوکل عباسی نسبت به امام علیه السّلام روا داشته شد، از سوی آن حضرت انشا شد که آشکارا جنبه سیاسی دارد.
امام هادی و شیعیان غالی
مشکلات درونی شیعه کمتر از مشکلاتی نبود که از خارج و به وسیله دشمنان بر آنان وارد می شد. به ویژه که مشکلات درونی، در افزایش مشکلات خارجی تأثیر مستقیم داشت. به همین دلیل، امامان شیعه علیهم السّلام به هر شکل ممکن، سعی داشتند دامن تشیع را از لوث غلوّ پاک و غُلات را از خود طرد کنند. اما غلات، به منظور سودجویی یا به دلیل کج فکری، خود را به ائمه شیعه علیهم السّلام منتسب و مخالفتهای ائمه را با خودشان، نوعی تقیّه قلمداد میکردند؛ آن چنان که در بلاد دور دست که شیعیان از علم و فقه و فرهنگ شیعی رشد یافته ای برخوردار نبودند، عده ای فریب غالیان را میخوردند و از نظر عقیدتی به انحراف کشانده می شدند. این جریان در بدنام ساختن شیعیان نزد مذاهب دیگر، بسیار مؤثر میبود. امام هادی علیه السّلام در ادامه فعالیت امامان پیشین(ع)، با غالیان برخورد کرد.
احمد بن محمد بن عیسی، یکی از شیعیان دانشمند که سخت به ائمه طاهرین علیهم السّلام دل بسته و با هر گونه غلوّی در دین مخالف بود، نقل کرده است که طی نامه ای از امام هادی علیه السّلام سوال شد:«احادیثی را به شما و پدرانتان نسبت می دهند که دلها از شنیدن آن مشمئز است و به همین دلیل که این احادیث از پدران بزرگوار شما نقل می شود، جرئت ردّ آن را به خود نمی دهیم»؛ آن حضرت در جواب نوشتند:«لیس هذا من دیننا فاعتزله؛ این گونه تأویلات، از دین ما نیست از آن بپرهیزید.» مانند همین نامه از ابراهیم بن شیبه و سهل بن زیاد نیز روایت شده، به طوری که جواب امام(ع) در پاسخ یکی از آن ها بسیار مفصل بوده و در آن، علاوه بر رد محمد بن حسکه و انکار ولایت و وابستگی او به خاندان رسالت، سخنان وی را باطل شمرده و شیعیان خود را به اجتناب از آن ها امر فرموده است. در روایت دیگری، محمد بن حسکه و قاسم یقطینی، از سوی امام هادی(ع) مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند.