خبر بزرگ
بچه ها! زمان پیامبر، با زمان ما خیلی فرق داشت. اون موقع مثل حالا نبود که خبرها به وسیله رادیو و تلویزیون به گوش مردم برسه. اون زمان هنوز برق و رادیو و تلویزیون اختراع نشده بود. در حالی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، آخرین پیامبر خدا، باید خبر خیلی خیلی مهمی رو به گوش همه میرسوند. حالا دیگه تعداد مسلمون ها خیلی زیاد شده بود و سرزمین مسلمون ها خیلی خیلی بزرگ. بچه های خوبم! اون موقع همه ایران و عراق و چند تا کشور دیگه جزو عربستان به حساب می اومد، و حالا شما بگید، پیامبر چطور می تونست خبر بزرگش را به گوش همه برسونه؟ خوب، پیامبر یه فکر خوب کرد. پیامبر دوست داشتنی ما، صبر کرد تا موقع حج فرا رسید، مسلمون ها از همه جا خودشون را به مکّه رسوندند تا همراه پیامبر، خانه خدا رو زیارت کنند. اون موقع فرصت خوبی بودکه پیامبر اون خبر مهم رو به همه بگه، تا حاجیان و مردمی که به حج آمده بودند، وقتی به شهرشون برگشتند، برای همشهری های خودشون خبر پیامبر رو تعریف کنند و این طوری همه مردم خبردار بشند.
در بیابان مکّه
صدای زنگ شترها در بیابان پیچیده بود. شترهایی که صحرا رو خیلی دوست دارن. یک عالمه شتر و یک جمعیت خیلی بزرگ از دور پیدا شد. اونا ازمکّه می اومدند. از زیارت خونه خدا. کمی جلوتر، جاده دو قسمت می شد و هر قسمت به شهری می رسید. هر کس آماده می شد تا با دوستانی که در این سفر پیدا کرده بود، خداحافظی کنه. پیش از این دو راهی، برکه ای زیبا توجه همه را به خود جلب کرد. اسم برکه، غدیر بود. که آب صاف و زلالی داشت. پیامبر دستور استراحت داد. او می خواست آخرین حرف های خودش رو برای مردم بیان کنه. به دستور پیامبر، بار چند شتر را روی هم گذاشتند و پیامبر از اون بالا رفت. او امام علی علیه السلام را هم با خودش بالا برد و حالا، صد هزار نفری که اون جا جمع شده بودن به پیامبر نگاه می کردن و با خودشون می گفتن پیامبر از این کار چه منظوری داره؟ چرا علی رو با خودش بالابرده؟ حتما شما پاسخ همه این پرسش ها رو می دونید نه؟ آره بچه های خوب! این فرمان خدای مهربون بود که پیامبر باید علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود به همه معرفی می کرد و نشان می داد.
یادگاری های پیامبر صلی الله علیه و آله
وقت ظهر بود. خورشید در وسط آسمون می درخشید و هوا به شدّت گرم بود. پیامبر روبه روی مردم ایستاد و با صدای بلند با اونا حرف زد و گفت: «ای مردم! به من بگویید آیا من وظیفه خود را نسبت به شما انجام داده ام؟» مردم پاسخ دادن: «آری، ای رسول خدا، برای ما زحمت های زیادی کشیدی، که خداوند به تو پاداش فراوان دهد». پیامبر خدا ادامه داد: ای مردم! من در میان شما دو چیز خیلی با ارزش می گذارم که پس از من، برای شما می ماند. این دو چیز ارزشمند یکی قرآن است و دومی خانواده من. این دو تا هیچ وقت از هم جدا نمی شوند و همیشه با هم هستند. پس مراقب این دو چیز باشید و از آن ها پیروی کنید.
![کودکان و عید غدیر خم Image result for کودکان و عید غدیر خم‎](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
علی علیه السلام ، جانشین پیامبر
امروز، روز عید غدیره. روزی که دو دست خدایی تو دست هم قرار گرفتند. دو دست سبز و مهربون. دستای دو نفر که بهترین مردای روی زمین بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام روبالا برد و به همه گفت که بعد از من، علی علیه السلام رهبر همه مسلمون هاست. پیامبر اون روز با صدای بلند فریاد زد: «هر کس منو رهبر خودش می دونه، از این به بعد، علی هم رهبر اونه». پیامبرکه علی علیه السلام ر خیلی دوست داشت، برای دوستان علی علیه السلام هم دعا کرد و گفت: «ای خدای بزرگ! هر کسی علی رو دوست داره، تو هم با او دوست باش و هر کس با علی دشمنِ، تو هم با او دشمن باش». حالا دو تا رهبر، یعنی پیامبر و علی کنار هم ایستاده بودند. بچه ها! منظور پیامبر این بود که من با علی علیه السلام هستم و علی علیه السلام هم با منه. هر کس می خواد با من دوست باشه. باید با علی علیه السلام هم دوست باشه. پیامبر ما می خواست به مردم بگه ما رو تا حرفمون یکیه، فکرمون یک چیزه و رفتارمون یکیه وهر کاری که علی علیه السلام انجام می ده، من هم که پیامبر هستم، اون رو قبول دارم و می پسندم.
حال و هوای غدیر
امروز، روز عید غدیره. روزیه که فرشته ها تو آسمون شادی می کنند و به زمین می آن، تا عید غدیر رو به دوستان امام علی علیه السلام تبریک بگن. امروز همه جاشیرینی وشربت پخش می کنن. همه خوشحالند، همه لباس های نو و قشنگ می پوشن و به مهمونی می رن، امروز همه عیدی می گیرن، پدرها ومادرها، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها عیدی می دن، امروز خدا هم عیدی می ده بچه ها، اونم عیدی های بزرگ بزرگ،فقط کافیه از خدا بخواهیم. چون امروز از قشنگ ترین روزهای خدا است و خدایی که علی علیه السلام رو خیلی دوست داره به دوستان علی علیه السلام هم عیدی های خوب و بزرگ می ده. آهای دوستای امام علی علیه السلام ! دست هاتون رو بلند کنید و دعا کنیدو از خدا عیدی بگیرید چون امروز از قشنگ ترین روزهای خداست و خدایی که علی علیه السلام رو خیلی دوست داره به دوستان علی علیه السلام هم عیدی های خوب و بزرگ می ده. آهای دوستای امام علی علیه السلام ! دست هاتون رو بلند کنید و دعا کنید و از خدا عیدی بگیرید. صد آفرین به شما بچه های علی دوست و هزار مرحبا به شما که عاشق علی هستید.
آخرین سفر
زنگ دینی بود. آقای معلم پای تخته رفت و یک گچ برداشت. بعد با خط درشت وپررنگ روی تخته نوشت: «حجّة الوداع». نگاه همه بچه ها به تخته بود، ولی اونا سر در نیاوردند. با خودشون گفتند: حجّة الوداع یعنی چی؟ یک لحظه بعد، آقا معلم وسط کلاس اومد و گفت: بچه ها، آدم وقتی می خواد جایی بره، یه سفری بره واز بقیه دور باشه، با همه خداحافظی می کنه. خداحافظی همون وداع کردنه. و حجة الوداع به حجّی می گن که پیامبر در اون شرکت کرد و بعد از اون با مردم خداحافظی کرد. آخه می دونید، فرشته خدا برای پیامبر خبر آورده بود که بعد از این حج پیامبر از دنیا می ره و این آخرین سال عمرشه. پیامبر اون سال به حج رفتند. تعداد خیلی زیادی از مسلمون ها به حج اومدند، پیامبر به اون مردم خبر دادند که بعد از ایشون، از علی علیه السلام اطاعت کنند و علی علیه السلام رو رهبر خودشون بدونند. معلم ادامه داد: حالا بگین ببینم بچه ها! تو حجة الوداع چه اتفاق مهمی افتاد؟ همه کلاس یک صدا و بلند گفتند «معرفی امام علی علیه السلام به عنوان رهبر مسلمونا» معلم گفت: آفرین به شما که خوب به حرفای من گوش دادید و مرحبا به شما که زرنگ و باهوشید.
![کودکان و عید غدیر خم Image result for کودکان و عید غدیر خم‎](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
دین کامل
بچه ها، بگین ببینم تا حالا چند بار ماه رو تو آسمون شب دیدید؟ بعضی شب ها وقتی به آسمون نگاه می کنید ماه خیلی کوچیکه، مثل یک هلاله، ولی هر شب بزرگ و بزرگ تر می شه تا به شکل گردی کامل در می آد. اون وقت همه جا مهتاب می شه و نور نقره ای همه جا رو پر می کنه. بچه های گل! یه روز، دین ما هم کامل شد. اون روز، روز عیدغدیر بود. دین ما هم مثل قرص ماه زیبا و قشنگ شد. دیگه از این به بعد کاملِ کامل بود. بچه ها، روز عید غدیر، خدا به پیامبر سفارش کرده بود که حتما یه کار رو انجام بده و گرنه همه زحمت هایی که برای مسلمون ها کشیده بود، به هدر می رفت. پیامبر باید رهبر بعد از خودش رو به مردم معرفی می کرد و او حضرت علی علیه السلام بود و پیامبر ما هم این کارو انجام داد. حالاکه پیامبر این وظیفه رو انجام داده بود. خدا خوشحال شد و پیام فرستاد که امروز دین شما کامل شد و همه نعمت و لطف خدا هم نصیب شما شد و از آن استفاده کردید و حالا من راضی و خوشنودم که دین شما اسلامه.
نمره بیست
بچه های گل و با صفا! روز غدیر، روزیه که همه مسلمون ها از خدا کارنامه قبولی گرفتند. و خدا به زحمت ها و تلاش های پیامبربرای ما مسلمون ها، نمره بیست داد. برای همین، ما خیلی خوشحالیم و سعی می کنیم دیگران رو هم خوشحال کنیم. مهمونی بدیم، عیدی بدیم، به افراد نیازمند کمک کنیم تا گل لبخند رو روی لب های اونها هم باز کنیم. این روز عزیز رو به همه شما که دوستان پیامبر و علی علیه السلام هستید، تبریک میگیم.
بچه ها شادی کنید، آمده عید غدیر |
باز گوید مادرم، قصه های دلپذیر |
بار دیگر شهر ما، نور باران می شود |
بافروغ چلچراغ، شب چراغان می شود |
باز هم امشب پدر، نقل و شیرینی خرید |
باز بوی عطرِ و گُل، می دهد پیغام عید |
بنده خوب خدا، یار پیغمبر علی علیه السلام |
او امام اول است، بهترین رهبر علی علیه السلام |
بانگ قرآن مجید، می رسد از کوچه ها |
مژده عید غدیر، شادی ما بچه ها |
hawzah.net