در ایام دهه اول محرم، شخصی مکتوبی را توزیع کرد مبنی بر این که سختی و صبر امام حسین (ع) و یارانش بسیار کمتر از سختی اشخاص دیگر است. مثلاً علی اصغر (ع) فوقش سه ثانیه درد کشید، اما ...؟
اگر این شخص منظور و مقصود دیگری نداشته به جز آن که بگوید: سختی و صبر آنها کمتر از مثلاً بچه بیماری است که سالها زجر کشیده یا کسی است که با لوله تنفس کرده یا تغذیه میکند و ... (که در مثالها بیان شده بود)، معلوم میشود که او بسیار جاهل است و به جز بدن، جسم، سلسله اعصاب و کلاً مادّیات چیزی را نمیشناسد، درک نمیکند و بالتبع قبول ندارد. هر چند که اگر بچه خودش را در مقابل چشمش و یا در آغوشش سر ببرند، میزان درد و رنج خود را با طول زمان درد کشیدن و کشته شدن بچه اش محاسبه نمی کند (تایم نمیگیرد که چقدر طول کشید تا او جان دهد).
او گمان کرده که درد فقط صدمه بدنی و انفعالات سلسله اعصاب مادی است! و البته این نگاه کاملاً یک نگاه حیوانی به انسان است. و انسانی که عقل، قلب، شناخت، محبت، عاطفه و شعور دارد، لذتها و دردهای دیگری را نیز درک مینماید.
در زیارت عاشورا و در تبیین ظلمها و مصادیق آنها در واقع کربلا، وقتی گفته میشود: «دور از رحمت (ملعون) باد کسانی که ظلم و جور علیه شما اهل بیت(ع) را پایه گذاری کردند»، اصلاً نمیگوییم: یعنی کسانی که آب را به روی شما بستند، یا دست و پا قطع کردند یا طفل صغیر را کشتند. بلکه میگوییم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها«
ترجمه: و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبههائى که خداوند آن رتبهها را به شما داده بود.
یعنی بزرگ ترین ظلم و جور به شما و به بشریت این بود که به جای شما یزید و عمر سعد را «امام» خود دانسته و به اذهان عمومی القا کردند - به جای پدرتان و برادرتان، معاویه و یزید را «امیرالمؤمنین» خواندند و به دیگران تحمیل کردند و به جای آن که خلافت را به «ولی الله» بسپارند تا بشر و بشریت نجات یابد و به این روز نیافتد که امروز افتاده است، ظالمین را نه تنها بر تخت قدرت نشاندند، بلکه خلیفة الله نامیدند.
طبعاً این نویسنده نمیفهمد و درک نمیکند که زجر، عذاب، سختی و صبر (یعنی استقامت) برای بیدار کردن مردمی که به خواب غفلت رفتهاند و بدتر از آن مردمی که خود را به خواب میزنند، به مراتب دردناکتر از دردهای ناشی از بریدگی سلسله عصبها یا رگهاست.
درد شدیدتر برای کسی که از ناحیه خدا حجّت و امام است، بیدار، هوشیار و بصیر کردن انسانهای احمقی است که از یک سو راه هلاکت را میپیمایند، اما از سوی دیگر گمان میکنند که راه رشد همین است که آنها در آن قرار گرفتهاند! در جهالت اصرار میکند و گمان میکنند که خیلی هم روشنفکر شدهاند! به امامت، ولایت و خلافت جهال ظالم، کافر و ستمگر گردن نهادهاند و با ضد تبلیغ علیه اسلام در راه مردم اعوجاج ایجاد میکنند و مسیر رشد آنها را سدّ میکنند، اما گمان میکنند که دیگر خیلی مدرن و پست مدرن نیز شدهاند ...! زیانکردهترین انسانها هستند، اما گمان میکنند که بسیار متنفع شده و سود بردهاند. خداوند متعال در مورد این گروه از بندگانش میفرماید:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا» (الکهف، 103 و 104)
ترجمه: بگو آیا شما را از زیانكارترین مردم آگاه گردانم * [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند.
بدیهی است که درد و زجر بیدار کردن انسانی که از یک سو ادعای مسلمانی دارد و از سوی دیگر گمان میکند اگر ضربهای به امام حسین (ع) بزند به بهشت میرود، و هم چنین درد و رنج ممانعت از گسترش شعاع و اثر جهالت و فسق او [آن هم در عرصه اسلام] به دیگر آحاد و نسلها، به مراتب بیشتر از تحمل درد و رنج قطع شدن دست یا بریده شدن رگ گردن است.
درد و رنج امروز بشریت نیز همین است. از دید ماتریالیسم مادهگرا، زجر کودکی که در غزه زیر بمباران تکهتکه و کشته میشود، به مراتب کمتر از غصهها و درد و رنج آن سرمایه دار و ظالمِ سلطهگری است که میخواهد همه را زیر یوق بندگی خود بکشاند، اما نمیتواند. به نظر او درد و رنج مادری که جسد سوراخ سوراخ شده فرزندش را در بغل گرفته و خودش نیز زیر آوار میماند، به مراتب کمتر از درد و رنج کسانی است که با تحمل چندین سال سختی در پایگاههای زیر زمینی و ... بمب میسازند، نقشه میکشند، حرص میخورند، گاه از شدت خشم به مشروب پناه برده و مست میکنند، باید کلّی بیاندیشند که چگونه اذهان عمومی را فریب دهند و ... . چرا که بچه و مادر در کمتر از 5 ثانیه کشته شدهاند، اما آنها مدتها زحمت و رنج را متحمل شدهاند.
امروزه نیز بشریت از همین عواقب دیدگاه مادی رنج میبرد و البته ملتهای بیدار استقامت (صبر) میکنند.
نسل فکری همانهایی که میگفتند: «حسین از اسلام خارج شده است، چون با خلیفه یزید بیعت نکرده است، پس خونش مباح است» امروزه میگویند: «مسلمانان تروریست هستند، چون با ما (امریکا، انگلیس – صهیونیسم) مخالفند و بیعت نمیکنند، پس خونشان مباح است و ما اجازه داریم آنان را در هر کجا که خواستیم بکشیم یا بدزدیم یا به زنجیر بکشیم (جرج بوش). و نسل فکری همان جهالی که آن روز سخنان آن ظالمین را تأیید کرده و حمایتشان کردند، امروزه سخنان این ظالمین را تأیید کرده و با جان و دل برایشان خدمت میکنند.
بدیهی است که درد، رنج و زجر تحمل لشکرکشی تحت عنوان «صلح» و نسلکُشی تحت عنوان «حقوق بشر» و قتل عام مردم بیگناه تحت عنوان «جنگ های پیشگیرانه – دکترین بوش» - یا «جنگهای اخلاقی و انسانی – دکترین اوباما»، به مراتب شدیدتر و دردناکتر از ویرانی و کشته شدن بر اثر انفجار بمبهای الکترونیکی و یا شلیک موشکهای مسلح به اورانیوم ضعیف شده است. و دیدن ایرانیهای معدودی که ذلت بندگی اجانب کافر و ظالم را به لذت بندگی الله جلّ جلاله ترجیح میدهند، از همه اینها دردآورتر است.
پس، درد و رنجی که امام حسین (ع) متحمل شد و استقامت (صبر) ورزید تا اصلاحش نماید، درد وارونه شدن اسلام بود – زجر امر به منکر و نهی از معروف توسط ظالمین و اطاعت مردم از آنها بود – درد کج سلیقگی و نافهمی بود – در زیرپا گذاشتن همه ارزشها به خاطر اندکی چرب و شیرین دنیا و چند لحظه لذت حیوانی بدن بود – درد بندگی غیر و احساس سعادت از این بندگی بود. هر چند که دیدن له شدن بدن فرزندش بزرگش علی اکبر (ص) زیر سمّ اسبان، بریده شدن گلوی فرزند خردسالش علی اصغر (ع) با تیر حرمله، قطع شدن دستان و فرود عمود آهنین بر سر برادری چون «ابوالفضل» و ... (علیهم الصلوة و السلام)، آن هم در یک نیمه روز، درد، زجر، غصه و الم کمی نیست که با زمان بندی مدت زجر و مرگ اندازهگیری شود. اما او برای بقای اسلام و نجات انسان همه این دردها را متحمل گردید.
اما شما عزیزان به همّت و تلاش گسترده برای ایجاد شبهه در زمینههای متفاوت علیه عاشورا، عزاداری و ابراز محبّت انسانهای آزاده توجه نمایید تا درک بهتری از فرهنگ عاشورا و نتایج این صبر جمیل در مقابل مصیبتهای عظیم حاصل گردد.
به راستی چرا هنوز نام عاشورا و فرهنگ عاشورا و عاشوراییان، لرزه بر پیکر یزیدیان و مزدوران آنها در این زمان میاندازد؟!
منبع : ایکس شبهه
تبیان