0

اشعار روز عرفه

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است

خوشا آن بنده با عهد و پیوند / که دارد بازگشتی با خداوند

به کام خویش اگر چندی رود راه / چو باز آید نیاز آرد به درگاه 

الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم 

حاجیان گرم دعا و زائر اصلی برفت

رفته سمت کربلای پر بلا امشب حسین

اگر باشد گناه عالمینم

چه غم دارم که غمخوار حسینم

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد
و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود
آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است 
خدایا من اگر بد کنم تو را بنده های خوب بسیار است
اما تو اگر مدارا نکنی
من را خدای دیگر کجاست ؟
بار الها! دفتر جرم مرا روز جزاباز مکن
من به امید عطای تو خطا کار شدم 
یا رب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی
مو سیه ام کردی به رحمت خویش / با موی سپید رو سیاهم مکنی 
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا رهایی
خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب، چهر سایی
خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خود نمایی
خدایا من چه سازم خسته ی راهی درازم
نه فرهادم که مرُد از داغ شیرین، نه ایوبم که با دنیا بسازم

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

آه ای خیمه نشین عرفات
وارث خون قتیل العبرات
در کجایی که دلم بی تاب است
تشنه ام وصل تو جانم ناب است

 

بی جمال توسیه خورشید است
آرزویت سحر امید است
آه ای خیمه نشین ماه علی
دیدن روی تو فیض ازلی
من به مهر تو گرفتار شدم
بین که از هجر تو بیمار شدم
تا که از ماه رخت دور شدم
شب ظلمانی و بی نور شدم
کن دعا جانب تو گردم
تا که دلداده ی دلبر گردم
آه ای خیمه نشین در صحرا
یوسف گم شده ای از زهرا
همچو یعقوب اسیر آهم
بوی پیراهن یوسف خواهم
در کجا خیمه زدی دلبره من
تا شوی قبله ی چشم تر من
آه ای خیمه نشین فاطمه
وارث خون گل یاس تویی
گریه کن بر غم عباس تویی
خیمه ای که روضه اش خواند کسی
تو سراسیمه به خیمه برسی
حال در مجلس ما هم تو بیا
که شده روضه سقا بر پا

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد

خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد

به دامن جبل الرحمه پا به پای حبیـب

به آستان رفیع دعا رهایـــــــم کرد

چه فرصتی که به همراه کاروان حسین

مسافر سفر دشت نینوایــــــــم کرد

زسعی مروه و سعی صفا عــــبورم داد

به طواف حج حقیقی دل آشنایـم کرد

چه منتی که در این روز معرفت،اربـاب

به خوان نعمت العفو خود گدایــم کرد

منی که هیچ نبودم به شی مذکــوری

به حب فاطمه شایسته ثنایم کـــــرد

به افتخار علی ره به بام هــــــم داد

که هم نشین تمام فرشته هایــم کرد

ز گریه حوله احرام دلبرم خیس اسـت

صدای ناله ارباب مبتلایم کـــــــرد

همه به حال دعای حسین می گـریند

نوای یارب زینب پر از نوایــــم کرد

به دیده اشک مناجات کئکان زیباست

زگاهواره خود کودکی ندایم کــــــرد

علی اکبر و طعم فراز های دعـــــــا

به شیوه های دعا خواندن آشنایم کرد

به اشک چشم علمدار کاروان سوگــند

حسین بود که دلداده خدایم کـــــرد

همان حسین که با جلوه کرامت خــود

کرم نمود و صدا سوی خیمه هایم کرد

بدون اذن خودش کربلا نمی آیـــــم

ز درد با که بگویم که کربلایم کـــرد

خوشم از آنکه بگویم به دوستان شهید

حسین عاقبت از عشق خود فنایم کرد

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

اين‌ها كه همره من
عازم به كربلايند
افلاكي زمينند
گلچيده‌ي خدايند
اي خالق جهان‌ها        محبوبِ عاشقاني
جان همه به دستت      حاميِ كارواني
اي مهربان خدايم (3)

 

آغاز اين سفر شد
دردِ دل و حكايت
نزدِ تو اي خدايم
كي من كنم شكايت
بنگر حسين چگونه       راضي به هر رضايت
يارب ببين چه زيبا        جان مي‌كنم فدايت
اي مهربان خدايم (3)

شاعر: حسن فطرس

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

آئينه‌ در كنارِ
يك قافله بلورش
شكوه به سنگ مي‌كرد
او داشت با دعايش
پندي به مردمان
صد حال و رنگ مي‌كرد
سر بندِ هر نوايش
ذكر خداي منان
گويي كه قبل رفتن

 

احساسِ جنگ مي‌كرد
او داشت با چنين كار
از عاشقانِ كويش
از همراهان عاشق
رفع درنگ مي‌كرد
آن دور، دشمن او
از اين همه پليدي
احساسِ ننگ مي‌كرد

شاعر: حسن فطرس

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

تنگ غروب و ساحلِ شور و نواي عرفه
شكسته كشتي دلم، به ناله هاي عرفه
بر پرِ سجاده‌ي دل، گره نشسته، وا نما
اي گل سجاده نشين، به يك دعاي عرفه

 

به روي خاك بسته‌ام، تيمم نيايشي
تو را قسم اشارتي، بر اين گداي عرفه
دخيلِ بندِ خيمه‌ي عزيزِ آل كوثرم
شفا بده مريض را، تو اي شفاي عرفه
قسم به جد اطهرت، قسم به اشك مادرت
به هر نفس بخوانمت، به نغمه‌هاي عرفه
رها نمي‌كنم تو را، غريب دشتِ زمزمه
من و غروبِ قسم و تو و خداي عرفه
چه كرده‌اي تو با دلم، در اين نسيمِ واپسين
به روضه‌اي مهار كن! تو عقده هاي عرفه

شاعر : حسن فطرس

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

شرح دعاي عرفه، خون دلِ خونِ خداست
فلسفه ي وجودي اش، غم تمام انبياست
بر دل حكومت مي كند هر جمله اش داني چرا؟
چون عرفه ورودِ به، محرم و كربلاست

شاعر: حسن فطرس

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

گرامیداشت 9 ذی الحجه ؛ روز عرفه ( روز نیایش )

ای منی ای سرزمین اهل دل       ای زاشك زائرت دریا خجل 
ای منی ای كعبه عشق و وفا     ای منی ای مكتب صدق و صفا
ای منی ای مركز وصل اله     ای به خیل عاشقان میعادگاه
ای منی ای وادی افروخته        ای زآه خسته دل ها سوخته

 

ای منی ای آفتاب نور عشق     ای منی ای گام گامت طور عشق
ای منی ای محفل قرب خدا       ای زمن كرده منیت را جدا
ساكنانت ساكن قرب خدا     عاشقانت عاشق روی حقند 
در كجای دامنت ای خاك پاك    مصطفی صورت نهاده روی خاك 
می رسد بر گوش ،‌از این سرزمین      بانك لبیك امیرالمؤمنین 
خاك اه دل ، تو صحرا بوده ای      شاهد العفو زهرا بوده ای
در كدامین خیمه ، ای صحرای راز      با خدا كرده حسین راز و نیاز؟
ای كشیده در تو با امر جلیل      كارد بر حلق پسر دست خلیل 
دامن خشكت به از باغ گلیست     خرم از اشك حسین ابن علیست
در كجای دامنت از هر دو عین       بوده جاری در دعا اشك حسین؟
كعبه جان قبله دل ها كجاست        خیمه گاه یوسف زهرا كجاست
خاك تو باعطر جان آمیخته       بس كه در آن اشك زهرا ریخته 
دوست دارم رو در آن صحرا كنم     جستجوی یوسف زهرا كنم
یاد رویش رو به مسلخ آورم    تا چو قربانی جدا گردد سرم
او نهد پا بر سر بریده ام      بر تن در خاك و خون غلطیده ام
اوست صحرای بلا قربانگهش      بلكه هفتاد و دو قربان همرهش 
او به جای موی سر ، سر می دهد         قاسم و عباس و اكبر می دهد
حج او داغ جوانان دیدن است      دور نعش اكبرش گردیدن است
مسلخ او خاك گرم كربلاست     موقف او زیر سم اسب هاست
سعی حج او صفا لا خنجر است     مروه اش قبر علی اصغر است
كعبه اش خون ، زمزمش اشك شب است     در قفایش ناله های زینب است
او رود حجی كه قربانش كنند         دریم خون سنگ بارانش كنند
سجده اش از صدر زین افتادن است        بوسه از حنجر به خنجر دادن است
تا كند در موج خون با حق صفا          سردهد بر دوست اما از قفا

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد

خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد

به دامن جبل الرحمه پا به پای حبیـب

به آستان رفیع دعا رهایـــــــم کرد

چه فرصتی که به همراه کروان حسین

مسافر سفر دشت نینوایــــــــم کرد

زسعی مروه و سعی صفا عــــبورم داد

به طوف حج حقیقی دل آشنایـم کرد

چه منتی که در این روز معرفت،اربـاب

به خوان نعمت العفو خود گدایــم کرد

منی که هیچ نبودم به شی مذکــوری

به حب فاطمه شایسته ثنایم کـــــرد

به افتخار علی ره به بام هــــــم داد

که هم نشین تمام فرشته هایــم کرد

ز گریه حوله احرام دلبرم خیس اسـت

صدای ناله ارباب مبتلایم کـــــــرد

همه به حال دعای حسین می گـریند

نوای یارب زینب پر از نوایــــم کرد

به دیده اشک مناجات کئکان زیباست

زگاهواره خود کودکی ندایم کــــــرد

علی اکبر و طعم فراز های دعـــــــا

به شیوه های دعا خواندن آشنایم کرد

به اشک چشم علمدار کاروان سوگــند

حسین بود که دلداده خدایم کـــــرد

همان حسین که با جلوه کرامت خــود

کرم نمود و صدا سوی خیمه هایم کرد

بدون اذن خودش کربلا نمی آیـــــم

ز درد با که بگویم که کربلایم کـــرد

خوشم از آنکه بگویم به دوستان شهید

حسین عاقبت از عشق خود فنایم کرد

حاج محمود ژولیده

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

روز ما  و عرفه ، تشنگی دل ، ارباب
نبود جز محنت در دلم حاصل، ارباب

 

من و دیوانه گیم یک طرف و تو طرفی
آه ، دیوانه ام و نیستم عاقل ارباب

 

 من گدای تو شوم بر تو جفایی نشود
کرده ام در حرم لطف تو منزل ارباب

 

تو بیا، کوزه ی خود را ز طلا ساز اینبار
خاک را رد بکن از مرحله ی گِل ارباب

 

گاه گاهی بچشی مزه ی فلفل بد نیست
گرچه این قلب شده مزه ی فلفل ارباب
سروده: جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟
چقدر ناله زنم  آه ، کجایی آقا


رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و
پس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا


منتظرهات همه منتظر ماه حسین
انتظاری که گره خوده به این عاشورا


حاجیان در عرفات اند ولی من اینجا
بین این روضه ام و در حرم کرببلا


عرفه آمده یعنی که مهیا باشید
تا که همراه شوید با غم و اشک زهرا


سینه زن ها چقدر فرصتمان محدود است
پرچم و پیرهن آماده کنید بهر عزا


دوش دیدم که کسی در عرفاتم می گفت
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله


هرکه مجنون حسین است بگو برخیزد
هرکه دیدار خدا خواست بیاید با ما
شاعر:یاسر مسافر

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

     علیرضا قزوه

      کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
      دست ما را برساند به دعای عرفات

      موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟
      گوشه ی چشم تو ابری ست پر از آب حیات

      خوش به حال شهدایی که نمردند هنوز
      که دلی دارند بشکسته تر از پیرهرات

      دردشان دردی ست از درد ابوالفضل علی
      تشنه لب با تن پر زخم لب شط فرات

      نیست جز از جگر خونی شان این همه گل
      نیست جز از نفس زخمی شان این برکات

      یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه ست
      عشق آن عشق که بیرون بردم ازظلمات

      پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
      به منا با سر رفتی پی رمی جمرات

      به منا رفتی و قنداقه ی توحید به دست
      تا بری باشی از ملعبه ی لات و منات

      تو همه اصل و اصولی تو همه فرع و فروع
      تو همه حج و جهادی تو همه صوم وصلات

      ظاهر و باطن تو نیست بجز جلوه حق
      که هم آیین صفاتی و هم آیینه ی ذات

      مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
      نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات

      شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
      جان ناقابل من چیست که گویم به فدات

      تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
      از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟

      جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
      پای این سفره که نور است و سلام و صلوات

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

     رحمان نوازنی

      ظهر زیبای وقوفه یه وقوف آفتابی
      یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی

      عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
      تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه

      ظهر زیبای وقوفه کاش منم وقف شما شم
      تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم

      من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی
      بین این همه سفید پوش با لباس روسیاهی

      میگن امروز عرفاته گدایی فعل حرومه
      آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه

      بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره
      بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره

      گناهام بسکه زیاده کی میتونه بشماره؟
      چاره ای برام بساز تا هی بهم نگن بیچاره!

      خاک عالم تو سر من که بیچاره ی گناهم
      جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجاره ی گناهم

      کمک کن که دوباره سر سجاده بشینم
      تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم

      دست بکش به روی چشمام هوس نگاتو کردم
      یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم

      دستمو بگیر بلند شم قصد کربلاتو کردم
      هوس بارون گریه توی روضه هاتو کردم

      اجازه می دید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم
      یک کمی از عرفات کربلایی ها بخونیم

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز عرفه

      غلامرضا سازگار

      لبیک که در دل عرفات است و منایم
      لبیک که از خویش نمودند جدایم

      لبیک که سر تا به قدم محو خدایم
      لبیک که امروز ندانم به کجایم

      پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم
      گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم

      آن وادی سوزنده که دل راهسپارش
      پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش

      دارند همه رنگ خدائی زعبارش
      هر کس به زبانی شده همصحبت یارش

      قومی به مناجات و گروهی به دعایند
      از خویش سفر کرده در آغوش خدایند

      این جا عرفات است و یا روح من آن جاست
      هم شده آتشکده هم دیده دو دریاست

      پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست
      این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست

      این سوز حسین است که خود بحر نجات است
      می سوزد و مشغول دعای عرفات است

      دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود
      ما غافل و در وادی مشعر خبری بود

      در محفل حجاج صفای دگری بود
      اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود

      هر سوخته دل تا به سحر تاب و تبی داشت
      اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت

      ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید
      آیا اثر از گمشدهۀ شیعه ندیدید؟

      آیاد دل شب نالۀ مهدی نشنیدید
      آیا زگلستان رخش لاله نچیدید؟

      آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود
      دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود

      امروز به هر خیمه بگردید و بجوئید
      گرد گنه از آینۀ دیده بشوئید

      در داخل هر خیمه بگردید و بجوئید
      یابن الحسن از سوز دل خسته بگوئید

      شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید
      از یار بخواهید رخ یار ببینید

      امروز که حجاج به صحرای منایند
      از خویش جدایند و در آغوش خدایند

      لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند
      در ذکر خدا با نفس روح فزایند

      کردند پر از زمزمه و ناله منی را
      یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را

 
 
پنج شنبه 9 شهریور 1396  2:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها