پاسخ به:سخنک
تحت عنوان هنر، همه ی چیزهایی که باعث سرورمان می شود، بی آنکه در ارتباط با ما باشد، درک می کنیم. فرناندو پسوآ
سهراب سپهری
آشنایی سطحی برای هنرمند بسیار کم است، او را می آزارد و از تاثیرش می کاهد. فرناندو پسوآ
همه ی چیزهایی که در عرصه ی هنر یا زندگی انجام می دهیم، رونوشت ناقص چیزهایی است که می خواستیم انجام دهیم. فرناندو پسوآ
هنر عبارت از این است که فرصت دهیم تا سایر انسانها آنچه را که ما احساس می کنیم، احساس کنند، آنها را از خودشان رها سازیم و برای این رهایی خاص شخصیت خودمان را به آنها پیشنهاد کنیم. فرناندو پسوآ
این انسانها که همواره مرا در بر می گیرند، ارواحی هستند که مرا نمی شناسند و روز به روز با همنشینی و شیوه ی سخنوری خود وانمود می کنند که مرا می شناسند. فرناندو پسوآ
دوست ندارم کسی چیزی به من هدیه کند، چرا که طرف مقابل با اهدای آن می خواهد مرا موظف کند تا مانند او چیزی هدیه کنم؛ حال به خود اهدا کننده یا سایرین. فرناندو پسوآ
برای ما که همیشه از خویشتن خویش می گذریم چشم اندازی جز آنچه خودمان هستیم وجود ندارد، چرا که ما حتی صاحب [ =دارنده ی ] خودمان هم نیستیم. ما هیچ چیز نداریم، چرا که هیچ ایم. فرناندو پسوآ
وظیفه ی کشتی، دریانوردی نیست، ورود به بندر است. فرناندو پسوآ
زندگی در نگاه من به مهمانخانه ای می ماند که باید در آن استراحت کنیم تا کالسکه ی غرقاب از راه برسد. فرناندو پسوآ
خوشا به سعادت کسی که نمی اندیشد، چرا که او بر مبنای غریزه و به پاس تعریف روشن اندام خود، آن را عملی می سازد؛ چیزی که همه ی ما باید از بیراهه ها و در نتیجه ی تعریفی ورای اندام یا جامعه عملی سازیم. فرناندو پسوآ
هر یک از ما جامعه ای کامل است. فرناندو پسوآ
درک احساس یک راز دشوار است. مثل اینکه کسی ناظر کشتاری باشد و همزمان به درگیری های بی اهمیت اجتماعی بیندیشد، یا هنگام تماشای سنگی کوچک بر سطح خیابان، هیچ تصویری جز هستی خود را دامن نزند. فرناندو پسوآ
نه عشق، اما اصول تشکیل دهنده ی عشق ارزش زحمت را دارد. فرناندو پسوآ
مرگ،رهایی است؛ چرا که مردن یعنی به هیچ کس دیگر نیاز نداشتن. فرناندو پسوآ
با مرگ طبیعت، خود ما هم پایان خودمان را رقم می زنیم. فرناندو پسوآ