0

سوسمار کوچولو

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

سوسمار کوچولو

 

سوسمار کوچولو

 

 

سوسمار کوچولو دوست داشت دُمش را محکم توی آب بکُوبد و به اطرافش آب بپاشد.

بعد با خوشحالی بگوید: «چه بارانی! چه بارانی!»

یک بار که حواسش نبود، دُمش محکم به سنگِ توی آب خورد.

دُمش درد گرفت و های های گریه کرد.

بعد عصبانی شد.

 

سنگ را برداشت و پرت کرد آن طرف.

سنگ شلاپی صدا کرد و به اطرافش آب پاشید.

سوسمار کوچولو خوشحال شد و دوباره گفت: «چه بارانی! چه بارانی!»

داستانک: فريبرز لرستاني «آشنا»؛ تصويرساز: سحر حقگو

 

یک شنبه 29 مرداد 1396  12:24 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها