آیا امام حسین علیه السلام مىدانست شهید مىشود؟ اگر چنین است، چرا با پاى خویش به سوى قتلگاه رفت؟
پاسخ:
بر اساس احادیث و روایات شیعى، امامان علیهمالسلام از علم غیب موهبتى از سوى خداوند بهرهمندند. خداوند متعال مىفرماید: عالِم الغیب فلا یظهِر على غیبه احداً الاّ مَن ارتضى مِن رسول.
این آیه نشان مىدهد كه علم غیب اختصاص به خداوند دارد و كسى جز خدا آن را نمىداند؛ اما ممكن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممكن است دیگر انسانها از سوى خدا و یا به تعلیم پیامبران، از آن آگاهى یابند.
علامه طباطبایى - صاحب تفسیر المیزان - در این باره مىگوید: "سیدالشهدا علیه السلام - به عقیده شیعه امامیه - سومین جانشین از جانشینان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و صاحب ولایت كلیه مىباشد. علم امام علیه السلام به اعیان خارجیه و حوادث و وقایع - طبق آنچه از ادله نقلیه و براهین عقلیه بر مىآید - دو قسم است؛
قسم اول: امام علیه السلام در هر شرایطى - به اذن خداوندى - به حقایق جهان هستى آگاه است؛ اعم از آنها كه تحت حس قرار دارند یا آنها كه از دایره حس بیرون مىباشند؛ مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده.
قسم دوم: علم عادى است كه پیامبر صلى الله علیه و آله و نیز امام علیه السلام مانند سایر افراد، از آن برخوردارند و در مجراى اختیار و بر اساس علم عادى است و آنچه را شایسته مىبیند، انجام مىدهد".
باید توجه كرد كه علم قطعى امام به حوادث تغییرناپذیر، مستلزم جبر نیست؛ همان طور كه علم خداوند به افعال انسان، مستلزم جبر نیست؛ زیرا مشیت خداوندى به افعال اختیارى انسانى، از راه اراده و اختیار تعلق گرفته است؛ یعنى خداوند علم دارد كه انسان با اختیار و اراده خود كدام كارها را انجام مىدهد.
درباره امام حسین علیه السلام نیز به نقل متواتر ثابت است كه رسول اكرم صلى الله علیه و آله و امام على علیه السلام از شهادت سیدالشهدا علیه السلام خبر داده بودند و این اخبار، در معتبرترین كتابهاى تاریخ و حدیث ضبط شده است. صحابه، همسران، خویشاوندان و نزدیكان پیغمبر صلى الله علیه و آله این اخبار را بلاواسطه و یا با واسطه شنیده بودند.
همچنین وقتى امام حسین علیه السلام عازم هجرت از مدینه به مكه معظمه شد و هنگامى كه در مكه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند.
زیرا به طور یقین مىدانستند بر طبق اخبار پیغمبر صلى الله علیه و آله شهادت در انتظار حسین علیه السلام است.
امام حسین علیه السلام به طور مكرر از قتل خود خبر مىداد؛ اما از خلع یزید و تصرف ممالك اسلامى و تشكیل حكومت به كسى خبر نداد؛ هر چند همه را موظف و مكلف مىدانست كه با آن حضرت همكارى كنند و از بیعت با یزید و اطاعت او امتناع ورزند و بر ضد او شورش و انقلاب برپا نمایند؛ البته آن حضرت مىدانست كه چنین قیامى برپا نخواهد شد و خودش با جمعى قلیل باید قیام كنند و كشته شوند. از این رو، شهادت خود را به مردم اعلام مىكرد. گاهى در پاسخ كسانى كه از آن حضرت مىخواستند سفر نكند و به عراق نرود، مىفرمود: "من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به كارى مأمور شدم كه اگر آن كار را انجام دهم، سزاوارتر است".
در كشف الغمّه از حضرت زینالعابدین علیه السلام نقل شده كه فرمود: "به هر منزل فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیى بن زكریا سخن مىگفت و از آن جمله روزى فرمود: از خوارى دنیا نزد بارى تعالى این است كه سر مطهر یحیى را بریدند و به هدیه، نزد زن زانیهاى از بنىاسرائیل بردند".
بنابر آنچه گفته شد، مدارك و مصادر معتبر تاریخى دلالت دارند كه امام حسین علیه السلام از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزى نظامى، علم و آگاهى داشت و قیام آن حضرت، اعلان بطلان حكومت یزید، احیاى دین، رفع شبهات و انحرافات فكرى و نجات اسلام از ضربات كشنده حكومت یزید بود. هنر امام حسین علیه السلام در این بود كه "حقانیت" خود را با پاسخ به دعوت كوفیان، با تدبیر و "عقلانیت" پیش برد؛ به گونهاى كه بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با "مظلومیت" آمیخته كرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقى بماند و قابل محو شدن و كم رنگ شدن نباشد. از این رو، این رنگ الهى، تنها با "شهادت و اسارت" جاودانه ماند.
منبع : آنتی شبهه
تبیان