پاسخ به:سخنان ناب دکتر علی شریعتی
وجود فقر ، حرکت ایجاد نمی کند؛ بلکه احساس فقر است که حرکت را به وجود می آورد.
سهراب سپهری
روشن فکرها همیشه کوشیده اند تا دیدنی ها را برای توده ، درست و دقیق وصف کنند. این کار همیشه عقیم است. باید به توده دیدن داد. خودش همه چیز را درست و دقیق خواهد دید.
نوع مطالعه است که سطح بینش را تغییر می دهد ، نه حجم مطالعه.
کویر تاریخی است که در قالب جغرافیا نمود پیدا کرده است
من به آنچه "از من" نیست، اگر تعصب بورزم، بر آنچه از آن من است و مال من است، غفلت ورزیدهام!
"... نه عقدههای من دلم را به تو کشانده است، نه هنرهای تو مرا به تو خوانده است، و نه بیکسی تو را کس من کرده است، و نه بیمهری مرا جویای تو سرچشمه مهر کرده است، و نه هیچ کمبودی مرا به بودن تو محتاج ساخته است... بودن تو، خود، نیاز به تو را در من آفریده است..."
"... مگر غرورها را برای آن نمیپروریم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه آمدناش هستیم، قربانی کنیم؟
خدایا! تو از چشم به راه کسی بودن نیز محرومی..."
"... گریهای كه در آن شناخت نباشد، به درد پاک كردن چشم از غبار میخورد..."
"... برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن برخی حرفها، از نگریستن و اندیشیدن كاری ساخته نیست، باید از آنجا كه همیشه هستیم برخیزی..."
"... اگر عشق ارتفاع داشت، من زمین را زیر پای خود داشتم و تو هیچگاه عزم صعود نمیکردی. آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قلهها به تمسخر می گرفتی..."
"... اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید دهها رنگینکمان از دهان ما نطفه میبست
و بیرنگی کمیابترین چیزها بود..."
"... تو قلب بیگانه را میشناسی، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی..."
"... اگر باطل را نمیتوان ساقط کرد، میتوان رسوا ساخت. اگر حق را نمیتوان استقرار بخشید، میتوان اثبات کرد، و به زمان شناساند و زنده نگاه داشت..."
"... دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم شده اش، ملتهبانه به هر سو می کشاند!..."
"... انسان به میزانی که می اندیشد ، انسان است، به میزانی که می آفریند انسان است نه به میزانی که آفریده های دیگران را نشخوار می کند..."