0

رفتم به باغ نارگیل

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

رفتم به باغ نارگیل

 

رفتم به باغ  نارگیل

رفتم به باغ  نارگیل

 

رفتم به باغ نارگیل

اومد صدای یک فیل

دیدم صداش بلنده

خوش حال و می خنده

 

رفتم به باغ  نارگیل

 

می گفت که خاله میمون

می آد به خونه اون

میمون و همسایه هاش

هدیه می آرن براش

رفتم به باغ  نارگیل

فیله تولدش بود

مهمونی خودش بود

چند تا سبد باهاش بود

به فکر مهموناش بود

 

رفتم به باغ  نارگیل

 

برای مهموناش، فیل

می خواست بچینه نارگیل

گُرُم گُرُم گُرُم گوم

زد به درخت با خرطوم

رفتم به باغ  نارگیل

از شاخه، نارگیل افتاد

روی سرِ فیل افتاد

تا فیل اومد بجنبه

شد رو سرش قلنبه

رفتم به باغ  نارگیل

 

نارگیل دونه دونه

فیله دوید تا خونه

 

- تبیان

شاعر: افسانه شعبان نژاد

سه شنبه 17 مرداد 1396  12:22 PM
تشکرات از این پست
zahra_53 ravabet_rasekhoon mosabeghat_ravabet
دسترسی سریع به انجمن ها