حتما می دانید که برای گرفتن فال حافظ باید آدابی را رعایت نمود. همچنین روش تفسیر و خواندن فال حافظ نیز آدابی دارد.
فرمان اول – وسط خواندن شعر مکث نکنید
قدم اول در خواندن حافظ و هر شعر یا تن کلاسیک دیگری، این نکته ساده و بدیهی است که نباید به بهانه نفهمیدن یکی دوتا لغت، کار خواندن را نصفه بگذاریم و پا بشویم برویم دنبال کتاب لغت یا هر چیز دیگری. مگر شما وقتی یک فیلم زبان اصلی می بینید، مدام نمایش را متوقف می کنید تا معنی تک تک کلمات را از دیکشنری پیدا کنید؟ معلوم است این کار را نمی کنید چون در جریان کل اثر قرار گرفتن، ندانستن معنی چند لغت را از بین می برد و شما با توجه به بقیه ماجرا، جاهای خالی را خود به خود حدس می زنید. پس اولین نکته شد اینکه جریان خواندن راهی قطع نکنید.
فرمان دوم – ریتم را پیدا کنید
متن های کلاسیک ما، متاسفانه سجاوندی ندارند. شما نمی توانی بفهمی «بخشش لازم نیست» و می برند اعدامش کنند یا اینکه بخشش اعلام شده و «لازمنیست اعدامش کنند». توی خواند شعر اما ما یک روش کمکی برای حل این مشکل داریم. وزن شعر.
ریتم شعر به ما می فهماند که استرس جمله کجاست و کجا باید مکث گذاشت. پس اول چند بیت را بخوانید تا وزن و موسیقی شعر را پیدا کنید، بعد برگردید و از اول، درست شعر را بخوانید.
فرمان سوم – از خود کلمات لذت ببرید
درست است که ما را عادت داده اند مدام بعد از خواندن هر شعری، از خودمان بپرسیم «معنای بیت چیست؟» اما باور بفرمایید که شعر هم مثل هر هنر دیگری، علاوه بر انتقال معنا و مفهوم، وظیفه اصلی اش لذت دادن به مخاطب است.
وقتی می خوانید خواجه گفته «سلطان من خدا را زلفت شکست ما را / تا کی کند سیاهی چندین درازدستی» نیازی ندارد که سریعا بپرسید معنای عرفانی بیت چی می شود به جایش می توانید از تشبیه زلف به یک راهزن سیاهپوش که آمده و لشگر ما را به تنهایی شکست داده، لذت ببرید. همچنین تشبیهی را هیچ کجای دیگری نمی توانید پیدا کنید.
فرمان چهارم – نکته اش را پیدا کنید
همیشه توی هر شعر، داستان یا اثر هنری دیگری، یک نقطه مرکزی وجود دارد که بعدا همه اجزای دیگر دور آن چیده شده اند. پیدا کردن این نقطه مرکزی، در واقع یک جور کلید میانبر برای ارتباط گرفتن با اثر است. کاری که توی یک غزل هفت، هشت بیتی خیلی سخت نیست. کافی است بعد از یک دور خواندن، برگردید و دوباره ماجرا را مرور کنید. مثلا توی غزل معروف «الا یا ایهالساقی ادر کاسا و ناولها» که به طور سنتی کلید ورود به دنیا و دیوان حافظ در نظر گرفته می شود یک کم که دقت کنید می بینید نکته اصلی ماجرا در مصرع دوم است: «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها» کل غزل شرح مشکلات راه عشق است (بیت های بعدی را به یاد بیاورد: … ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها … مرا در منزل جانان چه جای امن چون هر دم … سب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل … همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر …) می گویند کل دیوان خواجه هم شرح همین یک نکته است.
فرمان پنجم – کتاب لغت را فراموش نکنید
وقت استفاده از کتاب لغت دقیقا همین جاست، وقتی که خودتان شعر را خوانده اید، نکته مرکزی را گرفته اید و تا حدودی معنای شعر را هم توی ذهنتان ساخته اید. حالا کتاب لغت را برای آن چندتا لغتی که از معنایشان مطمئن نیستید می توانید استفاده کنید.
فرمان ششم – شخصی کنید
یکی از راه های موثر برای ارتباط گرفتن بیشتر و بیشتر با شعر، امروزی کردن ماجرای شعر یا تعمیم دادنش به چیزهای آشنا و اینجور موارد است. فرض بفرمایید وقتی به بیت «بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم / یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت»، خیلی راحت می توانید از توی اخبار روزمره یا داستان های فامیلی، مصداق «مخدوم بی عنایت» را پیدا کنید. اینطوری دیگر هیچ وقت معنای این عبارت از یادتان نمی رود.
فرمان هفتم – به شعر فکر کنید
خیلی از شعرها هستندکه یک معنا بیشتر ندارند. مثل معمایی که وقتی رمزش را کشف کنید، دیگر اصلا جای سوالی برای شما ندارد. شعر حافظ اما اینطوری نیست. بیشتر ابیات و غزل هایش، چندتا معنا و چندتا لایه دارند. یک معنا را که فهمیدی، تازه می توانی بروی سراغ کشف معنای دیگرش.
در شرح هایی که برای حافظ نوشته اند یکی برداشت مادی گرایانه از حافظ کرده، یکی برداشت عرفانی کرده، یکی عاشقانه گرفته ماجرا را و ظاهرا همه شان هم مثل آن مثل فیل در تاریکی، دارند بخشی از ماجرا را می گویند. احتمالا شما هم می توانیدیک نکته جدیدیتوی همان بیت پیدا کنید.
پس وقتی خواندن شعر هم تمام شد، توی سرتان نگه داریدش و گاه گاهی برای خودتان تکرارش کنید و به ترکیب کلمات و معانی شان فکر کنید. ببینیدبالاخره ماجرا چی است که حافظ می گوید: «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد».
فرمان هشتم – از شعر استفاده کنید
یکی از راه های فکر کردنبه شعر و کشف لایه هایش، استفاده از آن است. حالا چه توی حرف و در جمع دوستان باشد، چه برای آواز خواندن و اوقات تنهایی. هر چی که نباشد، حافظ از حفظ بودن، خودشکلی کلاس دارد. ندارد؟
فرمان نهم – کتاب های کمکی هم هست
وقتی همه این کارها را کردید، کم کم با حافظ عیاق و صمیمی میشوید. یحتمل مثل هر دوستی دیگری، به دنبال نزدیک شدن به دوستتان خواهید بود. پس نیاز به متن ها و کتاب های کمکی دارید. برای شروع کتاب تک جلدی «حاف» استاد خرمشاهی (انتشارات طرح نو) خیلی چیز خوبی است.
یک زندگینامه جمع و جور و بحث درباره افکار و اندیشه های خواجه و بعد هم معرفی کتاب های دیگر. خودتان فهرست و معرفی را که ببینید، می توانید برحسب سلیقه تان، نقشه ادامه مسیر را طراحی کنید.
کدام تصحیح دیوان حافظ را بخریم؟
فرمان دهم
حافظ از آن شاعرهایی است که از همان زمان خودش حسابی طرفدار داشته و شعرش را مثل دلار نرخ بانک مرکزی روی دست می بردند. حالا این آقای حافظ یک آدم سختگیری هم بوده. دیوان حافظ حدودا 470-460 غزل دارد که اگر این تعداد را به سال های شاعری حافظ یعنی 50-45 سال تقسیم کنیم، در می آید هر ماه یک غزل. این یعنی که حافظ نگذاشته همه غزل هایش به دست ملت برسند و برای آنهایی هم که ما می خوانیم، یکی یک ماه وقت گذاشته.
این اولین دلیل تفاوت حافظ های مختلف است. در برخی نسخه های غزلی ثبت شده که بعد خود حافظ تغییرش داده. (حتی بعضی از این تغییرات سیاسی بوده. یک نمونه اش را در تاریخ ثبت کرده اند که حافظ اول در شعرش به «ترکان سمرقندی» تیکه انداخته بود، بعد که لشگر تیمور به شیراز نزدیک شد، شعر را عوض کرد.) دوم اینکه از این دیوان پرطرفدار، کلی نسخه برداری می شده و مدام از روی آن رونویسی می کردند.
حالا فرض کنید یکی از این نسخه نویس ها ضمن کار خوابش می گرفته، بی سواد یا تندنویس یا کم حال و حوصله بوده، … در نتیجه یک کلمه یا بیت را اشتباه نوشته (آن موقع هم که با word نمی نوشتند که کنترل Z داشته باشد) و بعدا همین شده سند و دیگران از روی آن نوشته اند. یک گروه دیگر از کاتبان نسخه های خطی هم برعکس، زیادی باسواد و خوشحال بوده اند و از شدت خوشحالی، گاهی در عر حافظ دستکاری هم کرده اند (مثلا در غزل معروف «ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم» مصرع «آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار» را تمام نسخه های کهن «ابر خطاشوی» ضبط کرده اند که قاعدتا ابر با شستن همخوانی و نسبت دارد).
همه اینها باعث شده که کار تصحیح دیوان حافظ خیلی سخت باشد. تتا حالا 30 و اندی تصحیح از حافظ منتشر شده. معروفترین هایش کار استادان قزوینی و غنی (با هم)، دکتر ناتل خانلری، مرحوم انجوی شیرازی، هوشنگ ابتهاج (یا ه.ا. سایه شاعر) و بالاخره سلیم نیساری است. هر کدام از این حافظ ها یک ویژگی دارند.
مثلا سایه روش کارش این بوده که گفته من خودم شاعرم، نگاه می کنم ببینم توی اختلاف نسخه ها، شاعرانه ترینش کدام است. سلیم نیساری اما گفته من فقط نسخه هایی که تا 100 سال بعد از حافظ نوشته شده را قبول دارم. اینکه محصول کدام یکی از این روش ها دقیق تر و بهتر و نزدیکتر به اصل شعر حافظ است را نمی شود با قاطعیت جواب داد اما یک کارهای دیگری می شود کرد:
- کارهایی که نباید بکنیم؛ در موقع خرید دیوان حافظ، اول از همه روی کتاب را نگاه کنید، اگر نوشته بود «بر اساس تصحیح فلانی» اصلا سراغ آن چاپ نروید که این، فریبی بیش نیست.
- کارهایی که باید بکنیم؛ اول از همه باید از اسم و رسم مصحح مطمئن شوید (مثلا یکی از همین اسم ها که بالا گفتیم). ناشر حسابی انتخاب کنید. مقدمه دیوان را نگاه کنید و ببینید از روش کار و تصحیح سردرمی آورید؟ یک نکته دیگر خط نسخه است. اگر نمی توانید خوب نستعلیق بخوانید، حتما یک تصحیح با حروف نگاری ماشینی بگیرید تا غلط غولوط نخوانید.
- کارهایی که بهتر است انجام دهیم؛ معمولا در تصحیح های درست و حسابی و پدر و مادردارف در پایین صفحات کتاب، اختلاف های هر غزل در نسخه های مختلف را هم ذکر کرده اند. ببینید می توانید از این پاورقی ها و روش کارشان سردربیاورید یا نه. اگر بله که چه بهتر، شما به جای یک تصحیح چند نسخه مختلف از دیوان حافظ را توی دستتان دارید اما اگر دیدید سردرآوردن از این پاورقی ها که معمولا با علائم اختصاری نوشته می شوند، کار شما نیست، یک چاپ ساده و بدون پاورقی بگیرید.