0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

با تو هوای عالم امکان عوض شده

وجه خدا رسیده و انسان عوض شده

چندین هزارسال خراسان خرابه بود

با تو بهشت گشته، بیابان عوض شده

وقتی به مشهد تو رسیدم نسیم گفت:

پرونده سیاه گناهان عوض شده

ایران کسی سراغ طبیبان نمی رود

با این ضریح شیوه درمان عوض شده

هدهد به آهوی تو نگاهی نمود و گفت

احساس میکنم که سلیمان عوض شده

اینجا گدا برای همیشه غنی شود

در این حریم معنی احسان عوض شده

‏...

گنبد طلای تو به دلم نور می دهد

بعد از زیارت تو دل و جان عوض شده

من زائرت شدم که ملک خادمم شده

آقا شدم به لطف تو مهمان عوض شده

نقاره میزنند کسی خنده می کند

حاجت گرفته، دیده گریان عوض شده

آقا حریم مرقدتان کل کشور است

فأخلع بگو که وادی ایران عوض شده

حسین ایزدی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت

 

امشب که خدا با تو نمایان شده آقا

انگار دلم تازه مسلمان شده آقا

از یاد برد نام  بهشت ابدی را

هر کس که دلش اهل خراسان شده آقا

هرکس كه رسیده است به جایی و مقامی

از خاک در خانه سلطان شده آقا

باید بنویسند كه گنجینه ی عرشیم

در سینه ی ماعشق تو پنهان شده آقا

فهمیده ام از هیمنه ی نور حضورت

با دیدن تو فاطمه خندان شده آقا

من را ببر از خانه به می خانه، ترم کن

دستی سر گیسو زده دیوانه ترم کن

لبخند بزن تا که ببینند رضا را

آیات جمالی و جلالی خدا را

لبخند بزن تا که ببینند حسینی

تا با تو حسن جلوه کند عرض و سما را

لبخند بزن تا همه در کیش تو آیند

تا شهر حسینیه کند صومعه ها را

باید كه شب آمدنت باز بگویند

تقوای تو را، زُهد تو را، شوق دعا را

بوی تو ز پیرآهن یوسف گذری كرد

بخشید به چشم تر یعقوب شفا را

ای آب و هوای دل من با حرمت گرم

ای ناز نفسهای خداوند دمت گرم

شیرین تر از این شیوه ی غارتگری ات نیست

فریاد که دل خواه تر از دلبری ات نیست

یک عمر هلاک تو و این جذبه ی عشقیم

خاک تو سرم باد که چون سروریت نیست

حتما به علی رفته ای اینقدر شگفتی

کس نیست، گرفتار دم حیدری ات نیست

ای معجزه ی دامن زهرا ز نگاهت

پیداست دلی همچو دل مادری ات نیست

هنگام حدیث است بخوان سلسلة العشق

تا خلق نویسند: تكی دیگری ات نیست

من آمده ام سجده کنم اوج بگیرم

گفتند که جانبخش تر از پادریت نیست

صد شکر خدا صحن گوهر شاد به ما داد

ما بی کس و او پنجره فولاد به ما داد

سوگند سر کعبه به دامان تو باشد

صد چله دل قبله چراغان تو باشد

من بچه ی آهویم و دنبال تو هستم

آقا به دلم حق بده حیران تو باشد

این خطه اگر سبز و بلند است و خدایی

اصلا نه عجیب است که ایران تو باشد

جبریل اگر بال و پرش سایه ی عرش است

بر روی سرش سایه ی ایوان تو باشد

بیچاره بهشت است که هر شام تولد

حیران چراغان خیابان تو باشد

امشب سر سال است بده خرجی ما را

ای شاه برات بقیع و کرببلا را

ما درد نهانی و تو آن لطف عیانی

ما کمتر از اینیم و تو بالاتر از آنی

بدجور گره خورده به گیسوی شماییم

ما را ز سرت وا نکنی زود نرانی

بر فرش حرم گرد و غباریم و نشستیم

ما را نتکانی ، نتکانی ، نتکانی

ما نیز سفارش شده ی فاطمه هستیم

خواهی بکش اما در دیگر نکشانی

ما را به نفسهای تو بخشیده خداوند

ما را به سر سفره ی غیری ننشانی

گیسوی من از غصه تان پیر شد آقا

كو كرببلا و نجفم! دیر شد آقا

 

حسن لطفی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(عج)-مدح و مناجات

 

خوشا آنکه دل در هوای تو بسته‏

که چشم و دل از ما سوای تو بسته‏

شفاعت بدون تو معنی ندارد

رضای خدا بر رضای تو بسته‏

رضائی و زنجیره نظم هستی‏

به درگاه دارالولای تو بسته‏

کرم چهره بر آستان تو سوده‏

شفاء دل به دارالشفای تو بسته‏

سر رشته‏ی رحمت آسمانی‏

به گلدسته‏های طلای تو بسته‏

دری هست درگاه رحمت که گردد

به رأی تو باز و به رأی تو بسته‏

بشر نه که جبریل دامان خدمت‏

به ایوان و صحن و سرای تو بسته‏

قدمگاه شد چشمه نوش رحمت‏

ز نقشی که از خاک پای تو بسته‏

گدایت کجا و کجا پادشاهی‏

که این افتراء بر گدای تو بسته؟!

برای فرج هم دعا کن چو زهرا

که امر فرج بر دعای تو بسته‏

به خون حسینی که چون جان و پیکر

 

سید رضا موید

 

که تا کی بود کربلای تو بسته؟!

رسان عرض حال «مؤید» بسویش‏

که تا کی بود کربلای تو بسته؟

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(عج)-مدح و مناجات

 

خوشا آنکه دل در هوای تو بسته‏

که چشم و دل از ما سوای تو بسته‏

شفاعت بدون تو معنی ندارد

رضای خدا بر رضای تو بسته‏

رضائی و زنجیره نظم هستی‏

به درگاه دارالولای تو بسته‏

کرم چهره بر آستان تو سوده‏

شفاء دل به دارالشفای تو بسته‏

سر رشته‏ی رحمت آسمانی‏

به گلدسته‏های طلای تو بسته‏

دری هست درگاه رحمت که گردد

به رأی تو باز و به رأی تو بسته‏

بشر نه که جبریل دامان خدمت‏

به ایوان و صحن و سرای تو بسته‏

قدمگاه شد چشمه نوش رحمت‏

ز نقشی که از خاک پای تو بسته‏

گدایت کجا و کجا پادشاهی‏

که این افتراء بر گدای تو بسته؟!

برای فرج هم دعا کن چو زهرا

که امر فرج بر دعای تو بسته‏

به خون حسینی که چون جان و پیکر

 

سید رضا موید

 

که تا کی بود کربلای تو بسته؟!

رسان عرض حال «مؤید» بسویش‏

که تا کی بود کربلای تو بسته؟

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم

کبوترانه در این آستانه پر بزنم

به نا امیدی از این در نمیروم هرگز

اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم

خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند

که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم

سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت

شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم

بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود

که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم

خدای را کمی ای زائران درنگ کنید

که خاک پای شما را به چشم تر بزنم

بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است

مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم

اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز

خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم

اگر شمیمی از این بوستان به من برسد

معاشران به خدا تاج گل بسر بزنم

من آشنای همین درگهم ، خدا نکند

که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم

صفای تربیت باغبان ، حرامم باد

که در مجاورتِ گل دم از سفر بزنم

اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست

مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست

 

محمدجواد غفورزاده(شفق)

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

لب اگر خورد به پیمانه بها میگیرد

سنگ با دست شما حکم طلا میگیرد..

شاهد واقعه سلمانی نیشابوراست

هرکسی خواست بداند که کجا میگیرد..

قصه ی شیخ بهایی و حرم ثابت کرد

رحمت واسعه ی تو همه را میگیرد

این حرم کهف حصین است چه حاجت به طلسم؟!

دامن آلوده در آن بوی خدا میگیرد..

عشق وارد شدن وقت اذان را دارم

که دلم درصف عشاق صفا میگیرد

قدمش میگذرد بی خطر از روی صراط

هرکسی دست به دامان شما میگیرد..

عالم آل محمد ز دم توست اگر

بیشتر حوزه در اطراف تو پا میگیرد..

شب میلاد تو از عرش خود جبرائیل

زود می آید و در صحن تو جا میگیرد

قبه ی پادشه طوس چنان کرببلاست

که درآن بی بروبرگرد دعا میگیرد..

واقعا پنجره فولاد شفاخانه ی ماست

کور می آید و فی الفور شفا میگیرد..

شاغلم شغل من اینست گدایت باشم.

کارم از برکت الطاف رضا میگیرد..

ارمنی بود مردد که بگیری دستش..

گفتمش محضر دلدار بیا!میگیرد...

صحن تو شهره ی خلق است به ترفیع مقام

شاه عباس درآن حکم گدا میگیرد..

پردرآمد ترازین شعر دگر شغلی نیست

دعبل از دست تو با شعر عبا میگیرد..

"فلسفی" نیستم اما پی این فلسفه ام

که چرا هرکه زتو کرببلا میگیرد؟

سالها گریه کن جد غریبت هستیم

کشته ی مرثیه ی یابن شبیبت هستیم..

 

شاعر : سید پوریا هاشمی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

عاشقی از فنا شروع شده
با "به نام خدا" شروع شده
 
ذکر خیرش همیشه بوده ولی
تازه این ماجرا شروع شده
 
من شنیدم از آدم و حوا
ولی از بچه ها شروع شده
 
"بچه های محله ی بالا"1
از همان پنج تا شروع شده
 
سالیانی ست قبل دحو الارض
کار بیت الکسا شروع شده
 
دیدمش جبرئیل را می گفت:
یَک برو و بیا شروع شده!!!
 
سفره پهن است و انبیا جمع اند
محفل انس با ... شروع شده
 
همه مشغول نذری و خیرات
بر محمد و آل او صلوات
 
درد سر پشت درد سر دارد
هر کسی عشق زیر سر دارد
 
تجربه بارها نشان داده است
عاشقی ربط با جگر دارد
 
«بی قراری» مسیر معراج است
هر پیمبر به آن نظر دارد
 
می که در خمره بیشتر باشد
مستی اش بیشتر اثر دارد
 
باید  از  آن  صاحبی شد که
از دل رعیتش خبر دارد
 
پس به کس دل نمی دهم تا که...
...حضرت فاطمه پسر دارد
 
کوری چشم کور می گویم:
...بشنود آن که گوش کر دارد
 
مرتضی های فاطمه عشقند
اول و آخرش همه عشقند
 
قحطی آب بود و در یک آن
از کجا آمد این همه باران؟!
 
سر یک سفره با غلامانت
می نشستی برای خوردن نان
 
فکر حال گدات هم بودی
گوئیا بوده است او سلطان
 
صدقه مخفیانه می بردی
در دل شب برای محرومان
 
نشده وعده ی بهشتت را...
...ندهی،خاصّه بر گنهکاران
 
تا که بر دین مان ضرر نرسد
این همه راه آمدی ایران
 
و چه خوب است آمدی اینجا
سایه ات مستدام آقا جان!
 
دل ما در تلاطم است آقا!
عاشق مشهد و قم است آقا!
 
جز پریدن پری چرا باشد؟
عمر ، بی نوکری چرا باشد؟
 
قدر کافی دلم گرفتار است
صحبت از دیگری چرا باشد؟
 
کمی از جلوه های من کم کن
جز خودت مشتری چرا باشد؟
 
کودکی در حرم که گم شد،گفت:
پدر و مادری چرا باشد؟
 
این حرم خانه ی امام رضاست
پس در اینجا دری چرا باشد؟
 
بطلب باز هم ، زیارتِ من...
...دفعه ی آخری چرا باشد؟!
 
چه خبر از برات کرب و بلا
می شود؟ می بری؟ چرا؟ باشد...
 
با امید آمدم به محضرتان
فَتَصَدَّق عَلَیَّ یاسُلطان!
 
هر دلی که پر از غبار شده
به امید تو رهسپار شده
 
رزق من در همین زیارت هاست
مشهدم باز برقرار شده؟
 
مثل اینکه شفا گرفته کسی
در حرم باز انفجار شده
 
بس که با  رعیتت تو مأنوسی
هر گدا با شما ندار شده
 
زندگیِ تو مثل اجدادت
بر مدار  غم استوار شده
 
وقت و بی وقت توی خانه تان
مجلس روضه برگزار شده
 
گریه آورترین سوال من است
پلک چشمانتان چه کار شده؟ 2و3
 
بوی ماه حسین می آید
کار  این دل هم انتظار شده
 
بانی روضه های زهرایی!
ای محرم! چرا نمی آیی؟
 
1) علی اکبر لطیفیان
2) قافیه با لهجه ی بومی.
3) حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و...
یعنی: کشته‏ شدن امام حسین (علیه السلام) اشک هاى ما را ریزان و پلکهاى چشمان ما را مجروح کرد و...
(بحارالانوار / ج 44 / ص 284)

شاعر : سید باقر سیدی زاده

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

اینجا کسی ز فیض شما بی نصیب نیست

اصلا دلی کنار شما بی شکیب نیست

ای آشنای غربت و ای همنشین درد

اینجا کسی میان حریمت غریب نیست

وقتی طلب نکرده مراد مرا دهی

یعنی دگر نیاز به امن یجیب نیست

مشهد، حرم ،مریض، شفا راه التیام

پس احتیاج ما به دوا و طبیب نیست

مشهد همیشه صحنه ای از صحن کربلاست

پس این حریم خالی از عطر سیب نیست

هستی غریب آیینه ی جد خود حسین

با این تفاوتی که کنارت حبیب نیست

از پلک های زخمی تو گفت روضه خوان

یعنی که روضه جز دم یابن شبیب نیست

آنجا که شمر آمد و برسینه اش نشست

حرفی به غیر خنجر و شیب الخضیب نیست

شاعر  حسین واعظی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

هشتمین آفتابمان هستی
تو امان عذابمان هستی

از روایات اینچنین پیداست
لحظه های حسابمان، هستی

در سوالات آن شب اول
راحتی_ جوابمان هستی

ما به فکر گناه و شر هستیم
تو به فکر ثوابمان هستی

ما مسلمان شرط توحیدیم
آیه های کتابمان هستی

مستی ماست با شما آقا
لاجرم پس شرابمان هستی

ما نگفتیم و تو عطا کردی
خواهش مستجابمان هستی

هر چه باشد شبیه زهرایی
پسر بوترابمان هستی

جان زهرا بگیر دستم را
تا نبیند کسی شکستم را

عاشق و مبتلا شدن خوب است
خادم این سرا شدن خوب است

سر ما کج نمی شود هر جا
فقط اینجا گدا شدن خوب است

ما زمین خورده ایم و خوشحالیم
با نگاه تو پا شدن خوب است

چون که ما با تو عالمی داریم
از دو عالم جدا شدن خوب است

درد دارم دخیلتان هستم
درد ها را دوا شدن خوب است

نامتان دلخوشی_ ما بدهاست
امشب از ما رضا شدن خوب است

گر چه از انتظار دل گیریم
منتظر در سه جا شدن خوب است

از قسم پای پنجره فولاد
زایر کربلا شدن خوب است

هدیه ی روز عیدمان آقا
نکنی نا امیدمان آقا

کارتان از قدیم احسان است
لطفتان برتر از کریمان است

مثل رسم گذشته ها اینجا
چشم رعیت به دست سلطان است

ظاهرا گر چه جانب مکه
باطنا قبله ام خراسان است

ضامنم شو ببین تو اشکم را
بچه آهو همیشه حیران است

مردم کشورم گرفتارت
آخر اینجا دیار سلمان است

اگر اینجا کسی شهید شود
هر چه باشد کفن فراوان است

گریه دارم دوباره یابن شبیب
روضه در قتلگاه عریان است

کربلا در هیاهوی مقتل
بی کفن یک شهید عطشان است

روی نیزه سرش .. امام رضا
وای بر خواهرش .. امام رضا

شاعر : سید حجت بحر العلوم طباطبایی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ای ابتدای صحبت و ختم کلام ما
جاروکشی صحن تو شغل مدام ما
در بین خادمان تو ثبت است نام ما
ما برده ی توایم و دو عالم غلام ما
ای هشتمین امام!امام همام ما!
▫▫▫
مژده رسید، غنچه ی زهرا دمیده است
آورده اند:"قامت هارون خمیده است"
نورت پدیده ایست که فوق پدیده است
قبل از سلام ما به تو از تو رسیده است
هر روز صبح زود جواب سلام ما
▫▫▫
مشهد گدا پر است و کسی کم نمی برد
هم می برد ز فیض شما ،هم نمی برد
هدیه کسی برای کسی غم نمی برد
اهل بهشت را به جهنم نمی برد!!
کم نیست در مقام زیارت مقام ما
▫▫▫
استاد درس عشق در این مکتبم رضاست
بیماری ام رضاست،دوای تبم رضاست
در قلب من رضاست، به روی لبم رضاست
نان شبم رضاست، نماز شبم رضاست
دایم به ذکر می گذرد صبح و شام ما
▫▫▫
چشمت دلیل ذوق هنرمندهای ماست
شیرینی تو بیشتر از قندهای ماست
میلاد تو گشایش لبخندهای ماست
دیوان عشق، "از تو نوشتند" های ماست
"ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما"
▫▫▫
صحنت پر از امید و لبالب اراده است
فرقی نداشت، هر که سواره ، پیاده است
یک دست زلف یار و یکی جام باده است
ابرو گشاده ایم که دستت گشاده است
مشهد به نام توست ولیکن به کام ما
▫▫▫
در شان و رتبه ی تو غزل دل نگفته است
هرگز کسی قصیده ی قابل نگفته است
حافظ مجاز گفته و بیدل نگفته است(فتح میم)
مضمون تازه ایست که "دعبل" نگفته است
ما هرچه گفته ایم سرودی به نام ماست
▫▫▫
آن شب که صرف یاد تو شد خوش به حال ماست
وان شب که صرف بی خبری شد زوال ماست
عالم اگر که مال تو باشیم مال ماست
فتوا رسیده است که مستی حلال ماست
بی اذن توست آب خوش امام حرام ما
▫▫▫
تو عشق را به اهل جنون یاد می دهی
بنیاد عقل یک شبه بر باد می دهی
امشب برات پنجره فولاد می دهی
حتما به هر که خواست گهرشاد می دهی
خوبی مرام توست، نه مثل مرام ما....
▫▫▫
صیاد جز کنار تو زانو نمی زند
خورشید در رواق حرم سو نمی زند
مشهد که بی امید کسی رو نمی زند
با خانه ی خدا حرمت مو نمی زند
ای مشهد تو شعبه ی بیت الحرام ما!
▫▫▫
ای گنبد تو خانه ی خورشید یا رضا!
ای مامن شبانه ی خورشید یا رضا!
زد تکیه بر تو شانه ی خورشید یا رضا!
گرم دمت زبانه ی خورشید یا رضا!
خورشیدی و حرارت تو بار عام ما

شاعر : مظاهر کثیری

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

اندوه من اگرچه که شرحی طویل داشت
اما به سویش آمدنم یک دلیل داشت

با دست خالی و دل پر آمدم فقط
آخر همیشه در حرم ابن سبیل داشت

باید برای گفتن راز مگو به او
دستی دخیل داشت و بغضی اصیل داشت

با یک نگاه مست کرامات او شدم
او معجزات ساده ای از این قبیل داشت

هر کس دخیل بست به اعجاز دست
او سر مست شد از اینکه پس از این وکیل داشت

باید برای دیدن خورشید تا سحر
چشم انتظار مانده و صبری جمیل داشت

با یک نگاه اوست که باران گرفته است
بر این کویر تشنه که دستی بخیل داشت

شاعر : مرضیه فرمانی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

باید به عشق گنبد تو یاکریم شد

روی مناره های الهی مقیم شد

حیف است پا به صحن و سرای شما نهم

باید سوار بال ملک یا نسیم شد

هرکس دخیل صحن گوهرشاد میشود 

تا روز حشر خانه اش آباد میشود 

 

صحن و سرای خانه ات آباد یا رضا 

صید توییم گر تویی صیاد یا رضا

روزی سفره های شب ما زیاد شد

وقتی که راهمان به تو افتاد یا رضا 

مهر تو را به آب و گل ما گذاشتند

نام تو را شفاعت عالم نگاشتند

 

بال و پر فرشته گلیم سرای تو

آقا شود کنار تو آقا، گدای تو 

آنقدر وسعت حرمت کبریایی است

جا شد بهشت گوشه صحن و سرای تو

حالا بهشت، هم نفس زایرت شده

در کوچه های دور حرم عابرت شده 

 

باید برای درک تو پر در بیاورم

غیر از رئوف، واژه بهتر بیاورم

باید برای منقبت بی کرانه ات

یک صفحه ای به وسعت محشر بیاورم

محشر به شانه های تو مثل کبوتر است،

وصف تو از خیال و شعورم فراتر است 

 

در مشهد آفتاب به دردی نمیخورد

بی عطر تو گلاب به دردی نمیخورد 

بوسه، مرا ز پای تو سیراب میکند

با این حساب، آب، به دردی نمیخورد 

یک ذره از تلولوی تو آفتاب شد

خورشید هم کنار تو خانه خراب شد 

 

صحن عتیق هرچه مسلمان درست کرد

از برکت تو بوذر و سلمان درست کرد

شبهای جمعه از نفس زائران تو

دور ضریح، چند سلیمان درست کرد

بیهوده نیست عاشق تو بی قرار تو

اينگونه بود مور شدن در جوار تو

 

خوب است در حریم شما استخاره ها

هیچند در برابر نورت ستاره ها 

سوگند میخورم به جلال تو یا رضا

عرش خداست بر سر دوش مناره ها

پیش تو استخاره گرفتیم و بد نشد

گلدسته حریم تو آقا رصد نشد

 

هرجا کریم هست، کرمخانه میشود

بالم فقط به گرد تو پروانه میشود 

کنج حرم نشسته ام و داد میزنم

( هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود ) 

آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است 

کرببلای دیگر من شهر مشهد است 

 

دست تو خاک را به نظر کیمیا کند

ظرف مس وجود مرا هم طلا کند 

حس میکنم کنار تو نام حسین را 

نام حسین در حرم تو چه ها کند 

پابوسی تو پاره گریبانمان کند

راهی به سوی شهر حسین جانمان کند

 

آن سایلی که دامن لطف تو را گرفت

یادم نرفته نیمه شبی که شفا گرفت 

جان جواد را که قسم داد پیش تو

یک اربعين، از حرمت کربلا گرفت

دارالشفاست کوی تو یا ثامن الحجج

وجه خداست روی تو یا ثامن الحجج

 

شاعر : رضاباقريان.مشهدمقدس 

 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 

دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد

بین قنوتم " ربنا " هم " یا رضا " شد

سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد

وقت اذان شرعیه نقاره ها شد

حجاج کعبه بار بستند و دوباره

_نازم به سلطانم_ که حج این گدا شد

با پنجره فولاد گفتم مشکلم را

بیرون نرفته از حرم دردم دوا شد

یک کیسه گندم ، چند تا دانه هزاری

مادربزرگم داد...چون حاجت روا شد

گر چه به زحمت دست دادم با ضریحت

در ازدحام جمعیت آن هم جدا شد

یا بن الشبیبت گریه ی ما را درآورد

خیرت قبول آقای من! روضه به پا شد

خونم میفتد گردنت یک روز آخر

چون تازه داغ دوری کرببلا شد

 

شاعر علیرضا وفایی (خیال)

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت

 

مه ذیقعده چراغ سحرت باد مبارک

جلوه شمس به صبح ظفرت باد مبارک

خنده نجمه به قرص قمرت باد مبارک

نجمه دیدار فروغ بصرت باد مبارک

صدف بحر ولایت گهرت باد مبارک

عید میلاد یگانه پسرت باد مبارک

پدر و مادر و فرزند و تبارم بفدایت

به خدا آئینه روی خدا داده خدایت

این پسر بر همه مولاست علی نام نکویش

دل صد سلسله افتاده به هر حلقة مویش

فیض دیدار خداوند بود در گل رویش

داروی درد مسیحاست غبار سر کویش

سدره یک شاخه ز نخلی است که روید لب جویش

نجمه با چشم خدا بین بگشا دیده بسویش

تو ز ختم رسل و شیر خدا آینه داری

شرف بنت اسد آبروی آمنه داری

صدف بحر ولا را گهر است این، گهر است این

طوبی جنّت دل را ثمر است این، ثمر است این

قلم صنع خدا را اثر است این، اثر است این

افق دانش و دین را قمر است این، قمر است این

پدر پیر خرد را پسر است این، پسر است این

بلکه بر آدم و حوّا پدر است این، پدر است این

همه ممنون عنایت، همه مرهون عطایش

همه دانند امامش، همه خوانند رضایش

عالم آل نبی علم گل باغ کمالش

ملک و جن و بشر یکسره مبهوت جلالش

نبوی قدر و جلالش، علوی خلق و خصالش

چون خداوند تعالی نه نظیر و نه مثالش

پدرش موسی جعفر شده مبهوت جمالش

مه ذیقعده زده دست بدامان وصالش

در ناب سخن اهل ولا گشته حدیثش

بلکه معروف بزنجیر طلا گشته حدیثش

بی تولّاش دل اهل دل آرام نگیرد

مهر کور است گر از مهر رخش وام نگیرد

مرغ جان خانه به جز بر در این بام نگیرد

خضر تشنه است اگر از کف او جام نگیر

هر که از جام تولّای رضا کام نگیرد

شرف از بندگی و بهره ز اسلام نگیرد

اوست آنکش که ولایت بولایش شد کامل

به همه خلق خدا لطف و عطایش شده کامل

ز سر انگشت رضا معجز شق القمر آید

شجر خشک ز فیض نگهش بارور آید

گر اشارت کند از شعله دو صد لاله برآید

ریگ دُر، سنگ طلا، خاک سیه مشک تر آید

غنچه با خنده برون از دل سخت حجر آید

نخل ایمان را از فیض وجودش ثمر آید

مرده را زنده کند فیض غبار حرم او

من آلوده دل و دامن لطف و کرم او

ای دل عیسی مریم به تولّای تو زنده

ای دو صد موسی عمران شده در طور تو بنده

ای که یوسف زده با یاد گل روی تو خنده

ای که ابر کرمت بر سرما سایه فکنده

ریشة کفر شد از تیشه توحید تو کنده

نقش شیر از نگه نافذ تو شیر درنده

آهویی را که تو ضامن شوی از لطف و کرامت

نه عجب گر که شود، ضامن خلقی به قیامت

دل شود لاله و از سنگ قدمگاه تو روید

موسی از دامن سینا به خراسان تو پوید

عیسی از چرخ چهارم گل بستان تو بوید

خضر از آب بقا دل به لب جوی تو شوید

عضو عضوم همه گردیده زبان مدح تو گوید

چشم گریان و دل گمشده‌ام روی تو جوید

تو غریب‌الغربائی، تو چراغ دل مایی

تو معین الضعفایی، تو رضایی تو رضایی

طوطی وحی به گلزار جنان مدح تو خواند

آسمان دست به دامان ولای تو رساند

نفس باد صبا در حرمت مشک فشاند

هیچکس غیر خدا وصف تو گفتن نتواند

ساعتی را چو گدا هر که سر کوی تو ماند

هرگز از دست کسی افسر شاهی نستاند

من که خوارم چه شود با گل گلزار تو باشم

سگ دربار تو با خادم زوّار تو باشم

تو که جان زنده شود با نفست روح فزایت

تو که از بال ملک پر شده ایوان طلایت

تو که رشک حرم کعبه شده صحن و سرایت

تو که گشتند شهان، سائل و محتاج گدایت

تو که آهوی بیابان شده مرهون عطایت

تو که هم دشمن و هم دوست کند مدح و ثنایت

چه شود گر قدمی از کرمی رنجه نمایی

آن سه موعود که گفتی بملاقات من آیی

آتش عشق تو در سینه ما مشتعل آید

مهر تو روز جزا کفّه خیرالعمل آید

نه عجب گر به تضرّع به حریمت جَمَل آید

سنگ تا خاک تو را بوسه زند از جبل آید

گر همان دم که زنم بوسه به قبرت، اجل آید

مرگ شیرین تر و محبوبترم از عسل آید

کرمی، تا که یکی بوسه ز قبر تو بگیرم

آنچنان بوسه بگیرم که همان لحظه بمیرم

ای کز آغاز تو را پارة تن خوانده پیمبر

ای ولای تو اجّلِ نِعَم حضرت داور

ای به بحر کرمت عالم ایجاد شناور

پدران و پسرانت ز همه بهتر و برتر

شودش فیض طواف حرمت تا که میسّر

روح عیسی به فلک بال زند همچو کبوتر

روز آغاز به مهر تو سرشته گِل «میثم»

وصف تو بر لب و جای تو بود در دل «میثم»

 

غلامرضا سازگار

 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت

 

لیلۀ میلاد مسعود ولیّ حق رضاست

پارۀ جسم نبی چشم و چراغ مرتضاست

عالم آل رسول و زادۀ پاک بتول

رهبر ملک قدر فرماندۀ جیش قضاست

قبله هفتم که پیش بارگاه رفعتش

آسمان با وسعت بی‌انتها، تحت الشعاست

نجمه زاده آفتابی را به هنگام سحر

کافتاب بامدادان ذرّه او را گداست

قرص خورشید است این خورشید روی سرمدی

ماه تابان است این، ماه که ماه مصطفی است

شمس پیش شمس حسنش گاه مغرب گوشه گیر

ماه از شرم رخش، هر صبحدم در انزواست

موسی عمران بگردان روی از طور و ببین

کانچه نادیدی عیان در خانه موسای ماست

گر خدا خوانم و را در مرتبت کفر است کفر

ور جدا گویم خطا گفتم خطا گفتم خطاست

عقل مدحش را کند، یا وهم وصفش آورد

کان حقیری ناتوان و این فقیری بینواست

کنت نورالله شنیدی؟ این فروغ سرمدی است

نحن وجه‌الله خواندی؟ این جمال کبریاست

از کجا جوئی دوا؟ خاکش بود داروی درد

وز که می‌خواهی شفا؟ درگاه او دار الشّفاست

گِرد کویش بر مشامم خوشتر از بوی بهشت

آب جویش در مذاقم بهتر از آب بقاست

جز خدا هر کس بگوید وصف او را نادرست

جز نبی هرکس بخواند مدح او را، نابجاست

من ز خجلت آستین در کوی او دارم به رخ

کآستان او زیرتگاه خیل انبیاست

مرقد او کعبه جان و طوافش کار دل

صحن پاکش مروه و ایوان زرّینش صفاست

با وجود آنکه کس قدر ورا نشناخته

هم گدا با او هم او با هر گدایش آشناست

دل به رویش داده یوسف بسکه رویش دلفروز

جان ز بویش جسته عیسی بسکه رویش جانفراست

بوی عطر خلد، ارزانی برای اهل خلد

من مشامم را صفا از خاک زوّار رضاست

ناز دارد شهر نیشابور بر باغ بهشت

ز آنکه خاکش جای پای ناقة آن مقتداست

عقد گوهر ریخته، جاری نمودی از دولب

آن حدیثی را که بین شیعه زنجیر طلاست

کی بود خوفش ز مأمون چون بود باکش ز خصم

آنکه نقش شیرهای پرده را فرمانرواست

منجی خلق دو عالم در دو عالم اوست او

ضامن آهو، گرش تنها بخوانی، نارواست

درد اگر داری برو از خاک او درمان بگیر

مشکل ار داری بیا آری رضا مشکل گشاست

دست شرق و غرب از این سرزمین پیوسته دور

ز آنکه ایران را بدین فرزند زهرا اتّکاست

سرزمین اهلبیت است این زمین و اهل آن

تا رضا دارد، به تهدید عدو بی اعتناست

هر اَبَر قدرت، در اینجا پای مال آید چو مور

هر ستم گستر، بسان دانه زیر آسیاست

قدسیان رو بند خاک هر که اینجا زائر است

عرشیان گویند آمین هر که را اینجا دعاست

طوف قبرش کن که در محشر مقام زائرش

فوق زوّار حسین ابن علی در کربلاست

سر بخاکش مه که در میزان و در حشر و صراط

زائر خود را رهائی بخش از خوف جزاست

بشنو از موسای کاظم این روایت را که گفت

زائر قبر رضا در عرش زوّار خداست

ناز تا صبح جزا بر سفرة مریم کند

هر که را در کاسه از مهمانسرای او غذاست

بر فراز قبّه‌اش دارد لوائی سبز رنگ

شیعه تا صبح قیامت زنده زیر این لواست

گربه عالم بنگری هر کشوری را مرکزی است

مرکز ایران اسلامی، خراسان رضاست

ای که موسایت ثناخوان گشته در مصر وجود

وی که عیسایت بچرخ چارمین مدحت سراست

ای که ذکر آشنایت، ناامیدان را امید

وی که نام دلربایت، بی نوایان را نواست

کیستم من؟ تا که در کوی تو گردم ملتجی

اولیاءالله را سوی تو روی التجاست

من نمی‌گویم خدائی لیک گویم چون خدا

نعمتت بی ابتدا و رحمتت بی انتهاست

بر فقیر اعطا نمودی پیشتر از آنچه خواست

بر گدا انفاق کردی بیشتر از آنچه خواست

من نه مدحت را از آن گفتم که دانستم که‌ای

بل از آن گفتم که جز مدح تو را گفتن خطاست

تشنه‌ای بودم که از آب بقا گفتم سخن

چون تو خضر رحمتی در بیت بیتم رهنماست

آنکه سائل را نراند از سر کویش توئی

و اینکه گردیده گدایت «میثم» بی دست و پاست

فخر بر رضوان کند زیرا در این کو، ملتجی است

ناز بر شاهان فروشد ز آنکه بر این در، گداست

 

غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها