0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

شعر مخصوص تولد امام رضا ( ع )

 


نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت
دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت

 

خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت
پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور
در هر رواق خلوت غار حرا گرفت


از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید
پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت
زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت

 

 

چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت
دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم
شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت


دارم به سمت پنجره فولاد می روم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت...

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

یک سایه ، یک سکوت ، نه بغضی که بی صدا
پاشیده روی صحن گلاب و گل و خدا
غمگین ترین پرنده ی عصر دوشنبه ـ زن
تصویر پس زمینه ی خاموش روشنا
آه این عصای دائمی تا شو ی سپید
این عینک کبود تو را می برد کجا ؟
این چندمین دوشنبه ی سرد است آمده است
پاهای بی قرار تو با دست این عصا ؟ ـ
در پشت خواب پنجره ی رو به آفتاب
بسته است چون دخیل به این میله ها تو را
دستش نمی رسد به ضریح وَ کبوتری
پر می کشد درست همان لحظه ی دعا ـ
از بین دست های غریبی که می شوند
شانه به شانه از دل گلدسته ها رها
گلدسته ها به شانه او بال می شوند
دستان او کشیده شده تا خود خدا ...
چشمان من برای تو آقای هشتمم
من را به من نشان بده آقا ببین مرا
دارد به برگ برگ تنم رخنه می کند
این ریشه ی سیاه که در من گرفته پا
این چشم های سبز به درد چه می خورند
این بار اگربهار نگیرند از شما؟
صبح سه شنبه نم نم باران گرفته است
پیچیده است عطر خداوند در هوا
با سیل رفته است زن و عینکی سیاه
مانده است توی صحن به همراه یک عصا

مرضیه داوری

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

شب است و منادى ندا مى كند

مريدان حق را صدا مى كند

كه امشب در رحمت خويش را

خدا بر رخ خلق وا مى كند

ز خمخانه شب شراباً طهورا

به پيمانه انّما مى كند

ز رحمت به موسى بن جعفر خدا

گران هديه اى را عطا مى كند

به نجمه عطا كرده حق آيتى

كه حق را ز باطل جدا مى كند

قدم زد على بن موسى به عالم

كه عالم بر او اقتدا مى كند

به شمس الضحى داده شمس الشموسى

كز او شمس كسب ضيا مى كند

درخشيد رخشنده مهرى كه مهرش

مس قلب ما را طلا مى كند

چو جدّش ز رفعت برد گوى سبقت

كه صبر بلا در قضا مى كند

ز نام على نام او گشته مشتق

كه توصيف او هل اتى مى كند

بود عصمت فاطمى را دُر ناب

كه شرم از رخ او حيا مى كند

بود او حَسَن را علمدار صلحى

كه پاينده دين خدا مى كند

بود وارث نهضت سرخ عاشور

كه كاخ ستم را فنا مى كند

بود در عبادت چو زين العباد

كه بر شيعيانش دعا مى كند

چو بحرالعلوم است دريايى از علم

كه فكر بشر كيميا مى كند

ز فقه الرضا زنده شد فقه صادق

كه تضمين آن با ولا مى كند

اگر اژدها كرد موسى عصا را

رضا اين عمل بى عصا مى كند

كند زنده در پرده تصوير شيران

ببين پور موسى چه ها مى كند

اگر آهويى را به دامى ببيند

ز دام بلايش رها مى كند

بود او طبيبى كه بى نسخه درمان

ز ما دردها را دوا مى كند

چو بابش بود مظهر جود و بخشش

كه حاجات ما را روا مى كند

ز بس كه رئوف است از ما خدا را

ز فرط رضايش رضا مى كند

رسول خدا را بود پاره تن

كه وصفش رسول خدا مى كند

خدا را زيارت كند هر كه او را

زيارت به صدق و صفا مى كند

به ديدار قبرش رود هر كه يك بار

تلافى آن را سه جا مى كند

به «ژوليده» او داده قولى كه فردا

به قولى كه داده وفا مى كند

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

مژده ای اهل رضا روی رضا پیدا شد
جلوه حسن الهی به فضا پیدا شد
ضعفا روی به گلزار ولایت آرید
که گل روی معین الضعفا پیدا شد
غنچه نجمه به دامان سحر گاه شکفت
بوی گل در نفس باد صبا پیدا شد
علوی طلعت او آینه حسن خداست
بر همه آینه حسن خداپیدا شد
موسی آن طلعت نادیده که در طور ندید
صبحدم در حرم موسی ما پیدا شد
جلوه باطن اسرار نهان را نگرید
به خدا آینه غیب نما پیدا شد
جان فشانید که جانان دو عالم آمد
درد آرید که ناگفته دوا پیدا شد
نجمه را نجمه نخوانید خدا می داند
این سپهریست کز او شمس ضحی پیدا شد
به دعا دست برآرید چرا خاموشید؟
قبله حاجت ارباب دعا پیدا شد
چنگ بر چنگ زن آهنگ غریبی بنواز
چه نشستی که غریب الغربا پیدا شد
کعبه جان به حرم خانه موسی آمد
یا که در مروه دل نور صفا پیدا شد
سوره فتح بخوانید علی می آید
آیت صبر بیارید رضا پیدا شد
با قضا گوی که مولای قدر می آید
با قدر گوی که سلطان قضا پیدا شد
اهل ایران همه جان از پی ایثار آرید
که ولی نعمت و مولای شما پیدا شد
کیمیایی نظری آمده کز یک نگهش
ازدرون سیه سنگ طلا شد
اختر برج ولایت چه مبارک سرزد
ماه افلاک ولایت چه بجا پیدا شد
گرچه گفتند که در خوف ورجا باید بود
خوف از خویش برانید رجا پیدا شد
آمد از راه کریمی که به باب کرمش
تاج شاهی به قدمهای گدا پیدا شد
ای زغم خسته برو غصه به دیا افکن
ای گره بسته بیا عقده گشا پیدا شد
برق رحمت زد و اوراق غضب را سوزاند
قلم عفو پی محو خطا پیدا شد
نقش شیر از نگهش شیر ژیانی گردید
بی عصا معجز موسی و عصا پیدا شد
نه به محشر نه به برزخ نه به میزان نه صراط
این چراغیست که نورش همه جا پیدا شد
لاله آرزوی آل محمد رویید
گوهر گمشده اهل ولا پیدا شد
تا چو (میثم)به درش دست گدائی نگرفت
کس ندانست در این خانه چه ها پیدا شد
شاعر:حاج غلامرضا سازگار
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

آمد بهار و صحنه گلزار دیدنیست
آمد بهار و صحنه گلزار دیدنیست
گل جوش سبزه از در ودیوار دیدنیست
باغ و بهار و لاله وگل جمله روح بخش
در این میانه نرگش بیمار دیدنیست
چون عمر گل چو شادی امروز ما کم است
فرصت مده زدست که بسیار دیدنیست
امشب شب ولادت خورشید رأفت است
رخسار آفتاب و شب تار دیدنیست
هر جا گلیست صف زده گردش هزار خار
در باغ عشق این گل بی خار دیدنیست
این است آنکه بضعة منی مدال اوست
پاره تن پیمبر مختار دیدنیست
او مظهر خدا و خدارا در او ببین
ان ذات غیب چون که به آثار دیدنیست
چشم از جمال او نتوان بر گرفت زود
آری جمال ثامن الاطهار دیدنیست
اکرام ن کریم به یاران شنیدنیست
احسان آن امام بزرگوار دیدنیست
زائر زدیدن حرمش دل نمی کند
آن کعبه دل است و به تکرار دیدنیست
شاعر:مؤید

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

با دیده دل اگر رضا را بینی مرآت جمال کبریا را بینی
گر پرده اوهام به یک سو فکنی اندر پس آن پرده خدا را بینی
تا گوهر اشکم سر بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید
خوارم من و در سینه من عشق شکفته است تا خلق نگویند گل از خار نیاید
ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت مدح تو جز از خالق دادار نیاید
نومیدی و درگاه تو بی سابقه باشد هر کار ز تو آید و این کار نیاید
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جائی ننوشته است گنهکار نیاید
گوئی به کجا روی کند ای همه رحمت گر بر در تو شخص گرفتار نیاید
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

رقص قشنگ نور
امشب چه دیدنی ست
آواز شاد باد
امشب شنیدنی ست
عید است و عطر گل
پیچیده در هوا
بوی خوش گلاب
پر کرده سینه را
گلبوته های شمع
روییده هر کجا
می ریزد اشک شوق
یک غنچه بی صدا
گلدسته ها همه
غرق ستاره هاست
هر گوشه حرم
فریاد «یارضاست»
وقت زیارت است
پر می کشد دلم
همراه کفتران
من می روم حرم
شاعر:محمد مال دار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

مولا رضا
ای قبلة عشق قصر بلندت
آهوی دلها صید كمندت
پرمیكشد مرغ دلم سوی خراسان
مولارضا، مولارضا، مولارضا جان
ای رستگاری، ظل لوایت
از شرط توحید مهر ولایت
ای روضه ات چشم و چراغ اهل ایمان
مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
مأمون به جانت كینه فزون كرد
زهر ستم داد قلب تو خون كرد
مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
شد چشم عالم در عزایت گریه باران
مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
در شهر غربت از پا فتادی
به خاك حجره صورت نهادی
لب تشنه جان دادی تو چون شاه شهیدان
مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
شاعر:اکبری

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

رضا آمد رضا آمد
رضا آمد، رضاآمد، رضا آمد
رضا آمد، رضا آمد، رضا آمد،
بشارت میرسد برما
كه ای اهل ولا برپا
سپاس مقدم مولا
امیر جان ما آمد
رضا آمد، رضا آمد
جهان شد غرق نور از او 
منورتر ز طور از او
خلایق در سرور از او
شه ملك ولا آمد
رضا آمد، رضا آمد
سرور شیعیان باشد
كه شاد از او جهان باشد
مفرح انس و جان باشد 
كه عطرش با صفا آمد
رضا آمد، رضا آمد
زیمن مقدمش یكسر
جهان شد غرقه در زیور
كه ما را آمده دلبر
به بزم ما صفا آمد
رضا آمد، رضا آمد
بود ایران ما خرم
نماید فخر بر عالم
از این مولد از این مقدم
كه از لطف خدا آمد
رضا آمد، رضا آمد
شاعر:رضا محمدی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

با دست ، سایه ای به بیابان داد
از چشم ، ابرهای فراوان داد
فواره کرد این همه گل از خاک
چترش همینکه وا شد و باران داد
وقتی قدم گذاشت به نیشابور
فیروزه ای به حلقه ایران داد
صیدش شدند بعد پراکنده
یک دشت امنیت به غزالان داد
با اینکه خود غریب غریبان بود
یکباره شهرتی به غریبان داد
از غرب دور آمد و مهمان شد
خورشید تازه ای به خراسان داد
یک پنجره به سمت شفا وا کرد
هر دل شکست ، شیشه درمان داد
از هستی اش بهشت برون آمد
هفت آسمان شکوه به ایوان داد
این واژه ها بلند شدند از دل
اذن دخول خواندم و فرمان داد
سید محمد حسین ابوترابی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

پلک خورشید به فرمان تو بر می خیزد
صبح ، از سمت خراسان تو بر می خیزد
نور ، هر صبح می افتد به در خانه ی تو
بعد از گوشه ی چشمان تو برمی خیزد
می کند مست ، ملائک را در حال سجود
عطر سبزی که از ایوان تو بر می خیزد
تا کسی زیر رواق تو دلش می گیرد
ابر می پیچد و باران تو بر می خیزد
با دل پاک کبوتر تو چه گفتی که هنوز
بال وا کرده پر افشان تو بر می خیزد
آخرین حلقه ی در های جهانی مولا !
درد می آید و در مان تو بر می خیزد
باز از مرو بیا ! تا که ببینی که چطور
ـ دل و دین باخته ـ ایران تو بر می خیزد

سید محمد حسین ابوترابی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

به زور قامت خود را کشید تا درگاه
نشست روی دو زانو ، نگاه پشت نگاه
سلام ضامن آهو ! جواب خواهی داد
سلام من این درمانده را ؟ ـ کسی ناگاه
به بازوان نحیفش نهیب زد بر خیز
گذاشت دست به زانو و گفت یا ا...
غریب وار به سمت حرم قدم برداشت
و گفت آمدم آقا ، شکست نامه سیاه
تمام غربت خود را تکاند و جاری شد
حرم پر از هیجان شد ، پر از جنون از آه
چقدر بوی کبوتر در آسمان جاری است
چقدر بوی خدا لا اله الا ا...
چگونه نام بلندت غریب خواهد بود
غریب نه که صمیمی است آسمان با ماه
شبیه شعر صمیمانه درد دل می کرد
که دست قافیه شد از تمام او کوتاه
دو شقه شد غزل رقص خاک و خاکستر
یکی به ماه رسید و یکی رسید به ما
اگر سلام مرا بی جواب بگذاری
قسم به قفل ضریحت نمی روم آقا
نمی روم به خدا تا همیشه می مانم
دخیل بسته ام این جا بگیر دستم را
بگیر دست دلم را بگیر و باور کن
که دل شکسته تر از من نمی کنی پیدا
تویی که آینه سرگرم دیدنت شده است
و با نگاه تو سیراب می شود دریا
و در تمام حرم ناگهان خبر پیچید
نیاز همهمه فریاد شور استغنا
قبول کن که در آشوب شعر ، خواهد کرد
شفاعت همه را ثامن الحجج فردا
و پاره پاره شد این شعر مثل جامه ی تو
که سر بلند تر از من نشست بر درگاه
اگر چه تلخ ولی وقت رفتن است آقا
نشسته مادر پیرم همیشه چشم به راه
هنوز صندلی چرخدار او در صحن
به شاعرانه ترین نوع عاشقی است گواه
محمد ابراهیم لکزیان

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

تو را با نام آهو می شناسند
رضای حضرت هو می شناسند
تمام رعیت ملک عظیمت
به نام شاه خوشرو می شناسند
کجا اینگونه سلطان را همیشه
به خم های دو ابرو می شناسند
همه از بس که یار بی کسانی
شهی بازور و بازو می شناسند
تمام دلبران اینجا شما را
به زیبایی گیسو می شناسند
تمام راه را تا روز محشر
زمهتاب تو مه رو می شناسند
به عشق مادرت ام الائمه
تو را فرزند بانو می شناسند
حریمت را به عشق قبر زهرا
به نام خانه ی او می شناسند
مسیر پنجره فولاد صحنت
گدایانت زهر سو می شناسند
تمام آستان و صحن ها را
همه پهلو به پهلو می شناسند
همه ما را میان صحن هایت
گدای آب و جارو می شناسند
بیا اینجا غریبان یاردارند
که ماها را در این تو می شناسند
همه اینجا تو را از بس رئوفی
ضمانت خواه آهو می شناسند
سروده کمال مومنی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

چشمه های خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند
شاعر:قیصر امین پور

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

بر درد عشق نسخه و درمان اثر نکرد
مرهم برای زخم غم تو ثمر نکرد
تنها حریم پاک تو داریم زآن زمان
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
از هر قبیله ای به تو امید بسته اند
نبود کسی که چشم تو بر او نظر نکرد
شاهنشه غریب، امیر رئوف طوس
دل نیست، آنچه داغ تواش پر شرر نکرد
در بازکن که از ره دوری رسیده ام
این خسته بی دلیل در این ره، خطر نکرد
امشب، سحر دوباره به کوی تو آمدم
مخمورم و به شوق سبوی تو آمدم
بر حال من به جان جوادت نگاه کن
فکری به حال این دل بی سرپناه کن
بر زائران پاک تو من غبطه می خورم
آقا ترحمی به من پر گناه کن
امشب برات کرب و بلای مرا بده
ما را دوباره زائر آن بی سپاه کن
گر این زیارتم شده دیدار آخرین
در روز حشر یاد من رو سیاه کن
در راه عشق، اهل غم و درد خواستی
با چشم نافذت تو مرا مرد راه کن
مولا به جان ما تو بگو با امام عصر
یوسف بیا بخاطر من ترک چاه کن
تا روز حشر نوکری ات افتخار ماست
اینجا بهشت روی زمین جنت الرضاست
سروده احسان محسنی فر

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  8:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها