0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم
کنار سقاخونت، با زائرات بشینم
سقاخونت آقاجون، به یاد مشک سقاست
اونجا فقط برای شادی قلب زهراست
یه کفتر غریبم، تو صحن سقاخونه
بیا بده با دستت، لقمه و آب و دونه
قبله قلب عاشق، جز تو آقا نمیشه
می خوام آقا بدونی ، دوسِت دارم همیشه
شبای بارگاهت ، صفای عالمینه
صحن و سرات برا من، کربلای حسینه
دلم می خواد آقا جون، ضریحتُ ببوسم
لباس نوکریتُ، تو حرمت بپوشم
از کوچیکی تا حالا، عاشق و مبتلاتم
بذار همه بدونن، تا جون دارم گداتم
دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم
کنار سقاخونت، با زائرات بشینم
گدای بی پناهم، جز تو کسی ندارم
رونده عالمینم، تویی همه قرارم
دل تو حرم همیشه، مست یه اسم نابه
ذکر آقام ابالفضل، دعای مستجابه
آروم نمیشه این دل، توی حرم ای آقا
تا روضه ای نخونم، از دوتا دست سقا
کفتر دل کنارت، هی می ره بالا بالا
پر می کشه تا یثرب، کنار قبر زهرا
دست گدائی من به سوی تو درازه
پیش تموم مردم، به گدائیش می نازه
بعد نماز همیشه، اسم تو رو میآرم
وای اگه روزی آقا، اسم تو رو نیارم
دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم
کنار سقاخونت، با زائرات بشینم
شاعر:کمال مومنی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

سلطانی و ما رعیت ملک تو رضاییم
همواره در این سلطنتت جمله گداییم
کی تحفه ی شاهانه به پابوس تو گیریم
ما منتظر تذکره ی کرب و بلاییم
شاعر:کمال مومنی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ای کاش غزل قصیده می شد
سـیب غـزلم رسـیده می شد
بـا نام رضـا سـیاهـه ی دل
با معجزه ای سپیده می شد
بـا اذن دخـول مهبط عشق
هر چیز ندیده دیده می شد
آهـوی اسـیر اشـک هایم
از کنج نظر رهیده می شد
بـر حبل مـتین دسـتهایت
معماری دل تنیده می شد
یا اینکه کشان کشان به سویت
پـیشـانی مـا کشـیده می شـد
***
یا حضرت ثامن الأئمّه
بر تکمله ی عمل تتمّه
***
هر کس که به دام تو گرفتار
بـر مهـر و مـرام تـو گـرفتار
از روز ازل گـدای کویت
تا حُسن ختام تو گرفتار
صد بار زیارت تو بس نیست
بـادا بـه مُـدام تـو گـرفـتـار
ما جلد ضـریح آفتابیم
بر گنبد و بام تو گرفتار
با واژه ی «حصنی» تو سرمست
بـا طـرز کـلام تـو گـرفـتـار
عمری به «علیک» کرده عادت
عمـری بـه «سـلام» تو گرفتار
ای «عروه ی لانفصام»، مائیم
در زلـف زمـام تـو گـرفتار
***
ما خانه به دوش و جرعه نوشیم
مَشـتی صـفتان پر خـروشیم
***
ما داغ تب و تعب نداریم
چون غیر تو را طلب نداریم
با ذکر مَن اسمُهُ دوایت
ما دلهره ی مطب نداریم
تا شمس شموس چهره ی توست
تاریکی و ظلم شب نداریم
کوثر اگر از لبت نجوشد
ما باده ی لب به لب نداریم
با هرکه به جز رضا بگوید
ربط و سبب و نسب نداریم
بر گردن شیعگی به والله
جز «سلسلة الذهب» نداریم
ما بنده ی کوچه گرد و خامیم
تنبیه کنید ادب نداریم
***
ای «بضعه»ی خاتم رسالت
ای اصل اصیل و با اصالت
***
آرام تـلاطــم جـهــانـی
هم کعبه ی مردم جهان
از هفت جهان شنیدم امّا
تو رتبه ی هشتم جهانی
آهو نه! ولی کبوتر آری
تا رونق گـندم جهانی
هم آه دم مسیح هستی
هم طـور تکـلّم جهانی
ای مشهد با صفات جنّت
توس و نجف و قم جهانی
لبخند بزن شب ولادت
تو روح تبسّـم جـهانی
***
در «صحن عتيق» تو دخيليم
يك مُشت «عتيقه»ي ذليليم
***
بر دامن شر شرر بگیرد
آه نفست اگر بگیرد
مرغ دل کاظمینی من
از باب جواد پر بگیرد
طوطی شده او که با ادایی
از کنج لبت شکر بگیرد
خشکیده نگاه زائر تو
او آمده چشم تر بگیرد
آغوش گشوده سمت مرقد
تا قبر تو را به بر بگیرد
عمری به خطا گذشته کارش
ای کاش دوباره سربگیرد
***
ای بارش مهربان باران
ای مایه ی افتخار ایران
شاعر:مجید لشگری
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا
السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
از عرش سلام سرمدی آوردند
آیینه ی حُسن سرمدی آوردند
با آمدن رضا (ع) از باغ بهشت
یک دسته گل محمدی آوردند

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

دلم هوای تو کرده شه خراسانی
چه می شود که بیایم حرم به مهمانی
دلم زکثرت زشتی بریده آقاجان
عنایتی که بیایم تویی که درمانی
مرا وگریه شبی در حریم تو کافی است
رفیق گریه ی من،گریه های طوفانی
رفیق مایی و حالی زما نمی پرسی
تو در بهشتی و ماهم اسیروزندانی
بیا و زندگی ام را چنین مهیا کن
که پیش پای تو آقاشوم قربانی
تمام آنچه که دادی مرا،زکف دادم
ببین که دشت پر از گل شده بیابانی
چه می شود که قیامت بگویم این جمله
دلم هوای تو کرده شه خراسانی
شاعر:عیرضا بهزاد پور

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

باران بلا ز هر طرف می بارد
در سینه ی من نهال غم می کارد
در هجمه ی شبهای سیاه غربت
این دل به سرش هوای مشهد دارد
شاعر:سراج

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

اونی که از همه دلبرا سره آقامه2
اونی که از همه مهربونتره آقامه2
بمیرم بمیرم بمیرم  از  در  خـونـش نمیرم
نمیرم نمیرم نمیرم چون توی دامش اسیرم
دلـمه گـدای رضا.جـونمه فـدای رضا.سـر مـنـو خـاک پـای یارم
دلمه می خونه رضا.پای تو می مونه رضا.تو که باشی خـوبه روزگارم
حـرم قـشـنگـتو دیدم و صد دل دادم2
مثه آهو- تـوی دام عـشـق تو افتادم2
کوچیک بودم آقا شبی که اومـده بـودم زیـارت
 خریدی دلم رو با عشقو کردی تو قلبم  قیامت
شدم عاشق سرات- فدایی نوکرات- شـدم آقـاجـون منم خاطر خوات
آقا می میرم برات-شبیه جارو کشات-بزا بمونـم منـم تـو صـحـنـات
آرزوی یـک کبـوتـر هـمـیـشه پروازه2
آسمون تو که باشه به خودش می نازه2
عجب حالی داره پـریـدن بـا کـبـوتـرهـای مشهد
عجب حالی داره نشستن عـاشـقـونــه روی گـنبد
منو ببرم حرم به خدا کبوتـرم آقـا دل مـن حـرم رو میخواد
داره می زنه دلم-تا یه دقیقه برم-دوباره تو مسجد گوهرشاد   
بده در راه خدا کـه نوکـر بی تابم 2
عـمریـه در انـتـظـار دیدن اربابم2
برا دیدن کربلا تو بگی بمیرم میمیرم
دخیلم دوباره رضاجان کرببلامو بگیرم
آقای خدا سرشت منو ببرم بهشت آخـه چـیزی از تو کم نمیشه
جایی روی این زمین برای ما مه جبین حرم صاحب علم نمیشه
شاعر:سراج
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

قربان دل خسته ات ای ضامن عشق
دنیا شده دلبسته ات ای ضامن عشق
دیریست نمادی شده از غربت تو
تنهایی گلدسته ات ای ضامن عشق
شاعر:سراج

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

روز ولادت تو غزل آفریده شد
مفعول و فاعلات و فعل آفریده شد
پلکی زدی و معجزه ای را رقم زدی
از برق چشمهات زحل آفریده شد
ازشهد غنچه ی لب پر خنده ی شما
در چشمه ی بهشت عسل آفریده شد
عالم به رقص آمد و،از پایکوبی اش
ازطوس تا حجاز گسل آفریده شد 
سینه به سینه؛ شکرخدا عاشق توایم
این عشق پاک روز ازل آفریده شد 
ما از پدر ولای شما ارث می بریم
ایرانیان کشور موسی بن جعفریم
در جشن پایکوبی تنبورهای مست
در بزم میگساری انگورهای مست 
نور خدایی تو چه اعجاز کرده است!
هو می کشند دوروبرت کورهای مست
شیرینی ولای شما چیز دیگری است!
این را شنیدم از لب ِ زنبورهای مست
دارد تمام شهر به دیوار می خورد!
درپیش ِ چشم قاصر مأمورهای مست
ازاین به بعد حرف خدایی نمی زنند
با دیدن جلال تو،منصورهای مست
اذن دخول میکده ورد زبان ما
بوی شراب می دهد امشب دهان ما
وقتی همه به عشق تو پروانه می شوند
پروانه ها کنایه و افسانه می شوند
روح بهارهستی و؛این بوته های خار
از عطر گامهای تو ریحانه می شوند 
با دیدن جمال زلیخا کش شما
یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند
شانه به شانه،شاه و گدا در سرایتان
مهمان سفره های کریمانه می شوند
شبها به عشق باده ی نابت شیوخ شهر
شاگردهای حوزه ی میخانه می شوند
عمری کتاب تزکیه تدریس کرده ای
در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای 
آن سوی شهر قبه ای از نور دیده ام
صحن و سرای کیست که از دور دیده ام!؟
هوش از سرم پریده و مستانه می دوم
حس می کنم که باغ ِ پرانگور دیده ام 
دیگر چه احتیاج به نعلین و چوب دست!
موسی ِ پا برهنه شدم؛ طور دیده ام 
مشهد کجا و این دل ناپاک من کجا!؟
خود را شبیه وصله ی ناجور دیده ام
درمحضرت جناب سلیمان شهر طوس
بال ملخ به شانه ی یک مور دیده ام
اینجا ندیده ایم گدایی که دلخور است
اینجا فقیرها چقدر جیبشان پر است
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی 
آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟
از راه دورآمده ام باورم کنی
با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف
فکری به حال رنگ ِ سیاه پرم کنی
زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم
باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی
باید تورا به پهلوی زهرا قسم دهم
تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی
مادر سپرده است به دست شما مرا
گفته فقط شما ببری کربلا مرا
شاعر:وحید قاسمی
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ای نسیم پر از عطر هندوها، هیچ از روح معبد خبر داری؟
هیچ از آغاز و مبدأ نمی‌پرسی، هیچ از انجام و مقصد خبر داری؟
هیچ می‌پرسی آن سوی دریاها، مردمانی غریب‌اند، تنهایند
از غم بی‌شماران نمی‌پرسی؟ هیچ از درد بی‌حد خبر داری؟
ای نسیمی که در کوچه‌های هند، شاهد رام رامی و آرامی
از مدینه که می‌آمدی این سو از مقام محمّد خبر داری؟
بوی ذی‌القعده پیچیده بود آنجا اول ماه ذی قعده قم بودی
زائران حرم از چه می‌گفتند؟ لابد از دور مرقد خبر داری!
لابد از آسمان دیده‌ای آنجا نورباران فوج کبوترهاست
هیچ پرسیدی آنجا چه جایی بود؟ هیچ از آن رفت‌و‌آمد خبر داری؟
ای نسیمی که در کوچه دهلی بوی عود و حنا می‌دهد جانت
از نشابور آیا گذر کردی؟ از سناباد و مشهد خبر داری؟
شوق پابوس صحن تو را دارم، بانگ نقاره پیچیده در جانم
پشت سر آن همه غم نمی‌دانم، پیش رو این همه سد خبر داری؟
طوطی هند بودن نمی‌خواهم من کبوتر… نه، آهوی دلتنگم
تو دلت سوز دارد خبر دارم، من دلم درد دارد خبر داری! 
شاعر:علیرضاقروه

 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

من سرم را نذر شاهنشاه ایران میکنم
با چنین کاری خودم را اهل ایمان میکنم
چونکه قرآن خدا در تو تجلی می شود
پس میان صحن تو صد ختم قرآن می کنم
بعد از آنی که شنیدم ضامن آهو شدی
چه حسودی ها به آن آهوی حیران میکنم
میزبانی مثل تو وقتی که پیدا می شود
من سراسیمه خودم را باز مهمان می کنم
من برای مهر و امضای برات کربلا
پنجره فولادتان را بوسه باران می کنم!!!
شاعر:سراج

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

خسته از راه، کنار مادر
توی ماشین پدر خوابیدم
پلکهایم که به هم افتادند
خواب یک صحن کبوتر دیدم
صبح وقتی که دو چشمم وا شد
شادمان مثل گلی خندیدم
آخر از پنجره پشت اتاق
گنبد زرد رضا را دیدم
دل من مثل کبوتر پر زرد
رفت و بر شانه گلدسته نشست
اشک در چشمه چشمم جوشید
بغضم آیینه شد اما نشکست
پدر آماده شد از من پرسید:
دوست داری که تو را هم ببرم؟
گفتم:آری! ولی آنجا چه کنم؟
مادرم گفت: زیارت پسرم!
گر چه زود آمده بودیم ولی
در حرم جای دل من کم بود
هر کسی با او؛ چیزی می گفت
گوییا با همه کس محرم بود
هر کجا رفتیم آنجا پر بود
پر ز نجوای دل و دست دعا
یک طرف قصه پر غصه در
یک طرف ذکر غریب الغربا
در رواق حرم پر نورش
کاش دست دل من رو می شد
می شدم من آن آهوی غریب
باز او ضامن آهو می شود
شاعر:جواد محقق
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

زیر چتر آفتاب
در حرم نشسته ام
دل به روی غصه ها
شادمانه بسته ام
ابر تیره دلم
پاره پاره می شود
آسمان قلب من
پر ستاره می شود
یک صدای آشنا
از فضای رو به رو
می رسد به گوش من
بق بقو بقو بقو
بق بقو بقو کنان
دسته کبوتران
آب و دانه می خورند
می پرند در آسمان
می شوم کبوتری
چون کبوتر حرم
دور گنبد طلا
شادمانه می پرم
شاعر:محمد علی مردانی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

 

کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن

شاعر:سید سعید هاشمی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی‌خواهد

برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد

 

دلیل ناله‌ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد

فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟

دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «اهدنا» نمی‌خواهد

همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد

تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟

ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟

به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خواهد

خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد

نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها