0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

هر آن سائل که سر بر خاک مهر هشتمین دارد
مفاتیح الجنان را یک به یک در آستین دارد
زمین طوس را نازم که حتی آسمانش هم
ز مهر و ماه، نقش سجده بر روی جبین دارد
زمین هر نو بهار از حلّۀ سبز تو می‌پوشد
فلک از ماه نو نام ترا نقش نگین دارد
هر آن زائر که یکشب در جوار این حرم باشد
«سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد»8
به درگاهش اولوالعلمند بر قسط از شرف، قائم
ولایتهای دیگر بر سر اهل یقین دارد
خراسان بین که نور دیدۀ خیرالنسا در اوست
که در خود پاره‌ای از جسم خیرالمرسلین دارد
کبوتر گر رسد اینجا هواگیر حرم گردد
اگر آهو بیاید در برش، حصن حصین دارد
بنازم نام این سلطان که رأفت آنچنان دارد
بنازم بخت آن کشور که سلطان اینچنین دارد
ولای چارده خورشید نورانی است با آن دل
که منشور رضای آفتاب هشتمین دارد
شاعر:محمد سعید میرزایی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

بهشته رواقش ، خورشيده چراغش ، دل به اشتياقش
شبيه کبوتر ، زده تا حرم پر
مسافر مشهد ، کبوتر گنبد ، يا زائر مرقد
دارم ميرم اونجا ، به پابوس آقا
گلبارونه کوچه هاي خراسان
امشب شده ذکر تموم ايران
اباالحسن امام رضا يا سلطان ، يا سلطان 
ميام اونجا تا برايِ کفترات دونه بپاشم
هميشه وقف تو مثلِ يه زيارتنامه باشم

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

در ازل چون طرح آدم ريختند
با گِلم مهر رضا آميختند
غرق منت غرق آبادي شدم
لايق لطف خدادادي شدم
باز امشب دل توسل مي کند
بر لبم نام رضا گُل مي کند
اي عزيز فاطمه شمس الشموس
آفتاب نجمه مأنوس نفوس
قبله ي هفتم عزيز مرتضي
عالم آل محمد يا رضا
اي سراپا نور اجلالِ علي
اي علي دوم آل علي
پور موسي مظهر ا... و نور
خواهش موسي تويي در کوه طور
جاي هر دل بر  سر بام تو نيست
هر زبان که لايق نام تو نيست
عالم و آدم ز تو گويد کم است
بردن نام تو اسم اعظم است
شکر لله خار گلزار توأم
بر سر بازار دل زار توأم
با کلاف جان خريدارت شدم
ضامن آهو گرفتارت شدم
هيچ بودم اعتبارم داده اي
خشک بودم برگ و بارم داده اي
پرده بر کار بدم انداختي
بين مردم سر بلندم ساختي
اي ملائک در حريمت صف زده
با سلام و ذکر و تسبيح آمده
اي تجليّ خدا روي زمين
سايه سار مهر تو حصن حصين
عالم و آدم به لطفت دل خوشند
مه رخان خود را برايت مي کُشند
خضر مشتاق رخ جانانه ات
جرعه اي خورده ز سقاخانه ات
سائلت را منصب شاهي کم است
آستان بوس تو خود صاحب دم است
اي امام مهربان مهمان نواز
اي پذيراي همه با روي باز
بين شاه و بنده اينجا فرق نيست
خوب و بد در چشم زيبايت يکي است
اين سخن عين کمال و لاف نيست
با تو و حرف از بهشت انصاف نيست
اي بهشت از هر نگاهت ريخته
اشک بر دامان تو آويخته
خانه ي ويران دل آباد توست
قبله ي من صحن گوهر شاد توست
هر اجابت بسته بر ايماي توست
در جواز کربلا امضاي توست

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

مه برج ایمان، علی ابن موسی
در دُرج امکان، علی ابن موسی
سپهر امامت، محیط کرامت
یم جود و احسان، علی ابن موسی
به آدم دهی دَم، به موسی دهی یَد
به عیسی دهی جان، علی ابن موسی
ولای تو باشد کمال ولایت
میان امامان، علی ابن موسی
تویی قدر و کوثر، تویی نور و فرقان
تویی آل عمران، علی ابن موسی
وجود تو ای جانِ جان، جانِ جان است
در آغوش ایران علی ابن موسی
به چشم تو نازم کز آن شیرِ پرده
شود شیرِ غرّان، علی ابن موسی
عجب نیست ناز ار کند مور راهت
به تخت سلیمان، علی ابن موسی
سُم آهویی را که ضامن شدی تو
زند بوسه رضوان، علی ابن موسی
بُوَد شیعه را در کمالِ تشیع
ولای تو میزان علی ابن موسی
سزد جن و انس و ملک بر تو گرید
چو دعبل ثنا خوان، علی ابن موسی
عجب نیست کز رأفت و رحمت تو
بَرَد بهره شیطان، علی ابن موسی
دل مرده گردد به خاک تو زنده
چو باغ از بهاران، علی ابن موسی
غباری که روی ضریحت نشیند
شفا خیزد از آن، علی ابن موسی
شود با نسیم بهشتِ حریمت
جهنم گلستان، علی ابن موسی
سزد انبیا در طواف مزارت
بخوانند قرآن، علی ابن موسی
دهد قبّه ات نور بر چشم گردون
چو مهر درخشان، علی ابن موسی
بَرَد در حریم تو دست توسّل
دوصد پور عمران، علی ابن موسی
تو نوحیّ و ایران چو کشتی، چه بیمش
ز امواج طوفان، علی ابن موسی
کند جن و انس و ملک درد خود را
به خاک تو درمان، علی ابن موسی
همه آفرینش بود سفره ی تو
همه خلق مهمان، علی ابن موسی
تو شاه جهانی خوانند خَلقت
غریب خراسان، علی ابن موسی
تو در قصر مأمون شب و روز بودی
چو یوسف به زندان، علی ابن موسی
لبت بود خندان، دلت بود گریان
غمت بود پنهان، علی ابن موسی
به غم های ناگفته ات باد جاری
سرشکم به دامان، علی ابن موسی
تورا بارها، بارها کشت مامون
به رنج فراوان، علی ابن موسی
نباید که با هیفده خواهر آخر
تو تنها دهی جان، علی ابن موسی
تو مسموم گشتی، دگر جسم پاکت
نشد سنگ باران، علی ابن موسی
تو دیگر جوادت نشد اِرباً اِربا
ز شمشیرِ بُرّان ، علی ابن موسی
تو دستِ جدا گشته از تن ندیدی
به خاک بیابان، علی ابن موسی
تو شش ماهه طفلت در آغوش گرمت
نشد تشنه قربان، علی ابن موسی
دریغا، دریغا که با آل عصمت
شکستند پیمان، علی ابن موسی
به میثم نگاهی، که با خود ندارد
به جز کوه عصیان، علی ابن موسی
شاعر:حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

دوباره مي رسد از دور عطر و بوي رضا (ع)
كه تازه گردد از آن در دل آرزوي رضا (ع)
خمار دهر كجا راه مي تواند يافت
در آن دلي كه بنوشد مي از صبوي رضا(ع)
به گرد كعبه لطفش هماره مي گردد
زهر طرف دل شيدا به جستجوي رضا (ع)
به هر طرف نگري حلقه حلقه مي بيني
هزار عاشق سر مست گفت و گوي رضا (ع)
خداي من بنواز عاشقان كويش را
به يمن مقدم سر تا به پا نكوي رضا (ع)

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ضامن آهو مى‏شي ضامن دلهاى ما
سـايه لطف توئـه روى سـر زائرا
مثل كبوتر به هواى تو پَـر مى‏كشم
تا كه بگيره دل من رنگ و بوى خدا
يا ثامن الحجج ، هميشه دل ديوونه
دور و بَر سقّا خونه ،‌ از كرم تو مى‏خونه
گنبد آسمـونى تو قـبلة همـه دل ‏هاس
هواى حرمت پُره از عطر و بوى گل ياس
كنار سقاخونه مى‏خونيم از دستاى عباس
شاعر:سراج

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

یم توحید! گوهر آوردی
شجر نور! نوبر آوردی
مه ذیقعده! چشم ما روشن
که ز خورشید بهتر آوردی
!نجمه ای مادر امام رضا
تو علی یا پیمبر آوردی
پسری بهتر از همه پدران
بهر موسی‌بن‌جعفر آوردی
حرم الله را چو بنت اسد
حجةالله اکبر آوردی
نام فرزند خود علی بگذار
تا ببینند حیدر آوردی
چارده روح پاک را امشب
در یکی پاک‌ پیکر آوردی
این پسر مثل مادرش زهراست
پــارۀ پیکـر رسـول خـداست
بند دوم
آفرینش تن است و او جانش
پدر و مادرم به قربانش
چشم حور و ملک به ماه‌ رخش
دست جن ‌و بشر به دامانش
می‌زند بوسه موسیِ جعفر
بر سراپای همچو قرآنش
گوهر هفت ‌بحر نور است این
که بوَد چار درّ غلطانش
پورموسی که بحر عرض ادب
آید از طور، پور عمرانش
ملک هستی بوَد مدینۀ او
قلب امکان بوَد خراسانش
پی عرض سلام از دل کوه
سنگ آید به سوی ایوانش
می‌گریزد شتـر ز قربانگاه
تا که آرد بر این مزار پناه
بند سوم
بوی ریحان عطر و عود آید
روح توحید در وجود آمد
گوش جان را به لحن جبراییل
برهمه خلق این سرود آمد
که جمال خدا تجسّم یافت
غیب درکسوت شهود آمد
!با طلوع مه جمال رضا
هرچه پیدا نبود و بود آمد
"ماه احمد به دامن نجمه
با جمال خدا فرود آمد
ذات خالق به خویش تحسین کرد
خلقت آن لحظه درسجود آمد
عید میلاد ضامن آهوست
که به وی از خدا درود آمد
مرحبا نجمه احمد آوردی
هم علی هم محمّد آوردی
بند چهارم
به چنین ماه‌ و منظرش صلوات
به جمال منورش صلوات
نجمه آورده جان پاکی را
که به جسم مطهرش صلوات
هم ز خالق سلام بر پدرش
هم زخلقت به ‌مادرش صلوات
هم به ریحانه‌اش جواد درود
هم به معصومه خواهرش صلوات
هم ز پیغمبران سلامش باد
هم ز آل پیمبرش صلوات
هم به ‌آن هفت‌ یم‌‌که‌ دُرّش اوست
هم به آن چارگوهرش صلوات
هم حسین و حسن ثناگویش
هم ز زهرا و حیدرش صلوات
عقل در شرح و وصف او مانده
مصطفـی پـاره تنش خوانـده
بند پنجم
جلوۀ ابتدا امام رضاست
حسن غیب خدا امام رضاست
گشته دینش به نزد حق کامل
هر که را مقتدا امام رضاست
هم خداوندی‌اش به ملک خدا
هم رفیق گدا امام رضاست
آنکه روز جزا سه بار زند
زائرش را صدا امام رضاست
آنکه آنی ز مهربانی خویش
نیست از ما جدا امام رضاست
آنکه با زائرین خود پیمان
بسته از ابتدا امام رضاست
بعد موسی سفینۀ دین را
به خدا ناخدا امام رضاست
هر که باشد عقیده جز اینش
کفر محض است تا ابد دینش
بند ششم
ای ملایک کبوتر حرمت
چشم آدم به گندم کرمت
نه خراسان فقط،که ملک خداست
عالمی زیر سایۀ علمت
تو مسیحای آل فاطمه‌ای
که مسیحا دمد ز فیض دمت
حرم قدس کبریا گردید
به خراسان رسید تا قدمت
قاتلت را نمی‌کنی نومید
به جوادت اگر دهد قسمت
همۀ زندگانی‌ام این است
که دهم جان به‌ گوشۀ حرمت
هم ملک زائر تو، هم انسان
هم عرب سائلند، هم عجمت
هر که یک بار بر تو آرد رو
تو سه نوبت کنی زیارت او
بند هفتم
تو ولی خدای منانی
تو به کل وجود سلطانی
تو کلام خدا به نطق کلیم
تو به درد مسیح درمانی
بس که آقا و مهربان استی
ضامن آهوی بیابانی
ما همه قطره‌ایم و تو دریا
ما همه تشنه و تو بارانی
به خدا ای چراغ ‌و چشم نبی
که تو چشم و چراغ ایرانی
هر دلی برتو یک خراسان است
گرچه خود در دل خراسانی
کس نداند غریب طوس تو را
که تو خود ضامن غریبانی
من به کویت پناه آوردم
عـوض گـل، گناه آوردم
بند هشتم
سیدی هر چه بودم و هستم
به ضریح تو دست دل بستم
تو رئوفی و من زمین‌خورده
تو بلندی و من همه پستم
بس که بگرفته‌اید تحویلم
فکر کردم که از شما هستم
عهد بستم دگر گنه نکنم
باز هم عهد خویش بشکستم
عوض آنکه دست رد بزنی
باز بگرفتی از کرم دستم
روز اول اجازه‌ام دادید
بر شما خانواده پیوستم
آتش ار سوزدم نمی‌فهمم
بس که از کوثر تو سرمستم
نگـذاری برنـد در نـارم
به همه گفته‌ام رضا دارم
بند نهم
ای سرم خاک پای زائر تو
وی به جانم بلای زائر تو
دل همسایگان مشهدی‌ات
گشته زائرسرای زائر تو
التماس دعای خسته‌دلان
در هوای دعای زائر تو
کاش بودی هزارها حاجت
تا بریزم به پای زائر تو
بنشینم کنار جادۀ طوس
بلکه گردم گدای زائر تو
از ثنای تو عاجزم، لطفی
که بگویم ثنای زائر تو
بیشتر از هزار حج باشد
روز محشر، جزای زائر تو
!زائر توست ای تمام حسین
!برتـر از زائـر امـام حسین
بند دهم
طوس سینا و صحن تو همه طور
کعبه آرد طوافت از ره دور
زائرین تو «حجّهُم مقبول»
رهروان تو «سعیهم مشکور»
گشته درموج یک جهان طوفان
حرم قدس تو سفینۀ نور
من آلوده و رفاقت تو
این رفاقت چگونه آید جور؟
همه در حیرتم چگونه مرا
طلبیدی ز رأفتت به حضور؟
من گنهکار و تو امام رئوف
تو سلیمان و من سراپا مور
این گناه فزون و آن رأفت
کاش می‌گشتم از جمالت کور
چه کنم رأفتت به من رو داد
پـدر و مـادرم فـدایت بـاد
بند یازدهم
گر عذابم هزار بار دهند
به که دور از توأم قرار دهند
چه شود خادمان دربارت
گر مرا هم ز لطف بار دهند؟
چه شود بر لبان تشنۀ من
فیض یک بوسه زین مزار دهند؟
دوست دارم که دور مرقد تو
زائرینت مرا فشار دهند
گوش جانم شنید خیل ملک
در حریم تو این شعار دهند
که در اینجا برات آزادی
هدیه بر هر گناهکار دهند
صورتت را بر این حرم بگذار
تا نجاتت ز قعر نار دهند
حرف جنّت بود گناه اینجا
از رضا جز رضا مخواه اینجا
بند دوازدهم
بی‌پناهم، پناه آوردم
ناله و اشک و آه آوردم
با وجود سفیدیِ مویم
بر تو روی سیاه آوردم
پر کاهی نداشتم با خود
حال، کوه گناه آوردم
به کسی چه که من گنهکارم
به امامم پناه آوردم
بار عصیان به پشت خود دارم
رو بر این بارگاه آوردم
خجلم از تو یا امام رضا
تیرگی بهر ماه آوردم
نگهی کن به صورتم مولا
گرد عصیان ز راه آوردم
خـار و آلـوده و تهــی‌دستم
هر که‌ام «میثم» شما هستم
شاعر:حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ای فضل تو بیکــران رضاجان 
ای جنت جــاودان رضــاجان
ای جلـــوۀ لامکان رضــاجان
مرضیّ و رضیِّ جـان رضاجان
عالم ز پی‌ات روان رضــاجان
ای آمـــده زآسمان رضـاجان
جانِ دل و جان بمان رضاجان
ای جـان همه جهان رضـاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
ای سلسلـــۀ الـذهب کـلامت
از هـــر چـــه بلنــدتر مقــامت
گــــوینـد فرشتــگان سلامت 
ای واجـب عینــــی احتــرامت
خــورشید، کبــوتری به بامت
آه ای به رضــــا رسیــده نامت
از خــالقِ مهــربان، رضـا جان
ای جان همــــه جهان رضاجان

جان تو و شیعیان رضاجان
ای مقصــدِ شوق کـــــاروانها
دلهـــا ز پـــی تــوأند و جانــها
جــان و دل پیـــرهـا، جـوانها
مشهـــور تـــویی در آسمـــانها
وصف کـــرمِ تــو بـر زبانــها
مشهور کــــرم، تـو در جهان‌ها
عالم بــه تو میهمان رضــاجان
ای جـــان همه جهان رضـاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
جــان در حـــرمِ تـو پر گرفته
دل رفتــه ز جــان خبــر گرفتـه
پــروانـــه شده، شرر گـــرفته
تا خــاکِ تــو را بـه بــر گـرفته
عالــــم سخنت بـــه زر گرفته
گــر خصم، رهــی دگر گرفتـه
ماییـــم و تو همچنان رضاجان
ای جان همــه جهان رضـاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
مقبــول خـــدا تویی رضاجان
خورشیــد هدی تویی رضاجان
شاه دو سرا تویـــی رضــاجان
هم عينِ «رضا» تويي رضــاجان
هم حسن قضـا تویی رضاجان
جان و دل مــا تویی رضــاجـان
عالم همه تن، توجان رضاجان
ای جان همـــه جهان رضاجـان
جان تو و شیعیان رضاجان
ای گل ز تو رنگ و بو گرفته
چـــون غنچه ز غیـر، رو گرفته
مــه در حـرمت وضـو گـرفته
مهـــر از رخت آبـــرو گــرفته
اشک است و ره گـــلو گرفته
بغضـــم ره گفتــــگو گـــرفته
خودحرف دلم بخوان رضاجان
ای جـــان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
عــرش‌ است مقام بارگـــاهت
ای چشم ملک به روي مــاهت
من عــابر کـــو‌چــۀ نگــاهت
قـــربان نگـــــاه خیـــرخواهت
اي هر چه كه هست در پناهت
من سر نکشم، به خــاک راهت
زین قبـــله و آستان، رضاجان
ای جان همـــه جهان رضاجـان
جان تو و شیعیان رضاجان
هر چنـــد که غرقــۀ گنـــاهم 
شرمنــــدۀ نــامـــــۀ سیـــــاهم
آهـــویم و گمشده‌ست راهـم
خود نیست جز این حرم پناهــم
من جز تو ولیِّ خود نخواهم
ای قافـــله‌‌هــای اشک و آهــم
دنبــال تـــو مهــــربان رضاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تـو و شیعیان رضاجان
توحیــــد به شرط توست کامل
ای آینــــۀ فــرشتـــهْ حــامل
ای عـــرشیِ پاکِ نـــورْ محـمل
محمود تـــو را همــه خصائل
خــــورشيدي و چشمـــة فضائل
مهمــان توییـم و جمـله سائل
قــربان تـــو میـــزبان، رضـاجان
ای جان همـه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
ای وارث مسنــــدِ معـــــــارف
تا کیست بـه رفعت تو عارف
ای حسن تــــو مجمــع اللطائف
دل در حرمت همیشه عاکف
جـــان گشتــه به گنبد تو طائف
ای بر تــو به جمـــلۀ مـواقف
پیـــوسته درودمـــان رضــاجان
ای جان همه جهان رضاجـان
جان تو و شیعیان رضاجان
هـــر چنــد کــــه می‌کنم تأمّل
دل هجر تو کی کند تحمّـل؟
جــــز بــــر تو کجا برم توسّل؟
تمثيــــل رضـــايي و تـوكّل
ای خاک قـــدوم تـــو همه گل
نام تـــو بر آسمـــان زده پل
از نور، چــــو نردبــان، رضاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضـاجان
تا سایـــۀ تـــوست بـــر سر مـــا
چــون نور خـداست، رهبر ما
حبّ است و ولاست سنــــگر ما
کشتـی نجـــات و لنــــگر ما
دوری ز تــــو نیست بـــاور مــــا
طوبـــایــی و سایــه گستر ما
ای گلشن گلفشـــــان رضـــاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جـــان تو وشیعیان رضاجان
«ای نـــــور بتــــاب جان مـارا
ده جلـــوه همه روان مارا
پــــر نــــور کـــن آسمان مارا
افــــزون بنمـــا توان مـارا
پــر بــــار نمــــا نهـــان مـــارا
تضمین بنمـــا جنــان مارا
ای خسروانس وجــان رضاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جــان تو و شیعیان رضاجان
در عیـــد ولادت تــــو ای شاه
هستیم پنــاهنده به درگاه
مــــارا نبـــود به جـز درت راه
ای هـادی خلقها الـی الله
هستـــی تـوزآنچه گـویم آگاه
درشام ظلال من توئی ماه
خواهیـــم زتو امــان رضا جان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
عیــد است وهمـه در آرزوئیم
زین یمن همه شکفته روئیم
با نـــام تو گرم گفتــــگوئیـم
ما جز رۀ تو رهی نپوئیــم
چیــزی به جــز از ولا نجوئیم
مادر پی کسب آبروئیــم
مارا سوی خود بخوان رضا جان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ای فضل تو بیکــران رضاجان 
ای جنت جــاودان رضــاجان
ای جلـــوۀ لامکان رضــاجان
مرضیّ و رضیِّ جـان رضاجان
عالم ز پی‌ات روان رضــاجان
ای آمـــده زآسمان رضـاجان
جانِ دل و جان بمان رضاجان
ای جـان همه جهان رضـاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
ای سلسلـــۀ الـذهب کـلامت
از هـــر چـــه بلنــدتر مقــامت
گــــوینـد فرشتــگان سلامت 
ای واجـب عینــــی احتــرامت
خــورشید، کبــوتری به بامت
آه ای به رضــــا رسیــده نامت
از خــالقِ مهــربان، رضـا جان
ای جان همــــه جهان رضاجان

جان تو و شیعیان رضاجان
ای مقصــدِ شوق کـــــاروانها
دلهـــا ز پـــی تــوأند و جانــها
جــان و دل پیـــرهـا، جـوانها
مشهـــور تـــویی در آسمـــانها
وصف کـــرمِ تــو بـر زبانــها
مشهور کــــرم، تـو در جهان‌ها
عالم بــه تو میهمان رضــاجان
ای جـــان همه جهان رضـاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
جــان در حـــرمِ تـو پر گرفته
دل رفتــه ز جــان خبــر گرفتـه
پــروانـــه شده، شرر گـــرفته
تا خــاکِ تــو را بـه بــر گـرفته
عالــــم سخنت بـــه زر گرفته
گــر خصم، رهــی دگر گرفتـه
ماییـــم و تو همچنان رضاجان
ای جان همــه جهان رضـاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
مقبــول خـــدا تویی رضاجان
خورشیــد هدی تویی رضاجان
شاه دو سرا تویـــی رضــاجان
هم عينِ «رضا» تويي رضــاجان
هم حسن قضـا تویی رضاجان
جان و دل مــا تویی رضــاجـان
عالم همه تن، توجان رضاجان
ای جان همـــه جهان رضاجـان
جان تو و شیعیان رضاجان
ای گل ز تو رنگ و بو گرفته
چـــون غنچه ز غیـر، رو گرفته
مــه در حـرمت وضـو گـرفته
مهـــر از رخت آبـــرو گــرفته
اشک است و ره گـــلو گرفته
بغضـــم ره گفتــــگو گـــرفته
خودحرف دلم بخوان رضاجان
ای جـــان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
عــرش‌ است مقام بارگـــاهت
ای چشم ملک به روي مــاهت
من عــابر کـــو‌چــۀ نگــاهت
قـــربان نگـــــاه خیـــرخواهت
اي هر چه كه هست در پناهت
من سر نکشم، به خــاک راهت
زین قبـــله و آستان، رضاجان
ای جان همـــه جهان رضاجـان
جان تو و شیعیان رضاجان
هر چنـــد که غرقــۀ گنـــاهم 
شرمنــــدۀ نــامـــــۀ سیـــــاهم
آهـــویم و گمشده‌ست راهـم
خود نیست جز این حرم پناهــم
من جز تو ولیِّ خود نخواهم
ای قافـــله‌‌هــای اشک و آهــم
دنبــال تـــو مهــــربان رضاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تـو و شیعیان رضاجان
توحیــــد به شرط توست کامل
ای آینــــۀ فــرشتـــهْ حــامل
ای عـــرشیِ پاکِ نـــورْ محـمل
محمود تـــو را همــه خصائل
خــــورشيدي و چشمـــة فضائل
مهمــان توییـم و جمـله سائل
قــربان تـــو میـــزبان، رضـاجان
ای جان همـه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
ای وارث مسنــــدِ معـــــــارف
تا کیست بـه رفعت تو عارف
ای حسن تــــو مجمــع اللطائف
دل در حرمت همیشه عاکف
جـــان گشتــه به گنبد تو طائف
ای بر تــو به جمـــلۀ مـواقف
پیـــوسته درودمـــان رضــاجان
ای جان همه جهان رضاجـان
جان تو و شیعیان رضاجان
هـــر چنــد کــــه می‌کنم تأمّل
دل هجر تو کی کند تحمّـل؟
جــــز بــــر تو کجا برم توسّل؟
تمثيــــل رضـــايي و تـوكّل
ای خاک قـــدوم تـــو همه گل
نام تـــو بر آسمـــان زده پل
از نور، چــــو نردبــان، رضاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضـاجان
تا سایـــۀ تـــوست بـــر سر مـــا
چــون نور خـداست، رهبر ما
حبّ است و ولاست سنــــگر ما
کشتـی نجـــات و لنــــگر ما
دوری ز تــــو نیست بـــاور مــــا
طوبـــایــی و سایــه گستر ما
ای گلشن گلفشـــــان رضـــاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جـــان تو وشیعیان رضاجان
«ای نـــــور بتــــاب جان مـارا
ده جلـــوه همه روان مارا
پــــر نــــور کـــن آسمان مارا
افــــزون بنمـــا توان مـارا
پــر بــــار نمــــا نهـــان مـــارا
تضمین بنمـــا جنــان مارا
ای خسروانس وجــان رضاجان
ای جان همه جهان رضاجان
جــان تو و شیعیان رضاجان
در عیـــد ولادت تــــو ای شاه
هستیم پنــاهنده به درگاه
مــــارا نبـــود به جـز درت راه
ای هـادی خلقها الـی الله
هستـــی تـوزآنچه گـویم آگاه
درشام ظلال من توئی ماه
خواهیـــم زتو امــان رضا جان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان
عیــد است وهمـه در آرزوئیم
زین یمن همه شکفته روئیم
با نـــام تو گرم گفتــــگوئیـم
ما جز رۀ تو رهی نپوئیــم
چیــزی به جــز از ولا نجوئیم
مادر پی کسب آبروئیــم
مارا سوی خود بخوان رضا جان
ای جان همه جهان رضاجان
جان تو و شیعیان رضاجان

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

رسد نداي تفاخر ز خاک بر افلاک
چنان که ماه ز حسرت کند گريبان چاک
ستارگان همه امشب بريد سجده به خاک
به احترام عزيز دل شه لولاک
جهان تمام بهشت است از جحيم چه باک
شد از صحيفه ي اعمال نام دوزخ پاک
ولادت خلف پاک مرتضي آمد
امام ملک سريع الرضا رضا آمد
*****
شراب کوثرم امشب به جام، آب وضوست
ستارگان همه جامند و نه سپهر، سبوست
زمين به عرش ببالد اگر نکوست نکوست
هزار نغمه هَزاران عرش را به گلوست
مه مبارک ذيقعده غرق جلوه ي هوست
دهيد مژده که ميلاد ضامن آهوست
يم شرف ز صدف درّ ناب آورده
که نجمه در دل شب آفتاب آورده
*****
دلا جمال خداوندگار سرمد بين
رخ سلاله ي پاک رسول امجد بين
به ملک لا يتناهي فروغ بي حد بين
ز حسن لم يزلي جلوه ي مجدد بين
شکوه و جاه و جلال و کمال احمد بين
در آفتاب جمال علي محمد بين
شب سرور و شب شادي و شب فرج است
ادب کنيد که ميلاد ثامن الحجج است
*****
به طور موسي زهرا عيان شده شجري
که روشن است از آن چشم هر پيامبري
سلامي از دم گرم مسيح پاکتري
هزار مرتبه بر جان مادر و پدري
که داده ذات خداوندشان چنين پسري
طلوع کرد به ذيقعده شمس و قمري
دو نجم نجمه دو خورشيد آسمان قضا
يکي کريمه عترت يکي امام رضا
*****
رضا که شامل ما لطف بي نهايت اوست
رضا که ارض و سما بنده ي هدايت اوست
رضا که عين رضاي خدا رضايت اوست
رضا که کشور ما در کف حمايت اوست
رضا که تالي وحي خدا روايت اوست
رضا که کل ولايت همان ولايت اوست
رضا که از کرمش شيعه آبرومند است
رضا که زائر او زائر خداوند است
*****
بگو که سنگ حوادث از آسمان بارد
بگو که سيل بلا رو به اين ديار آرد
بگو به فتنه گري خصم لحظه بشمارد
به حقّ حق که بجز خويش را نيازارد
شکست خورده ي بيدادگر چه پندارد
بگو که کشور ما ثامن الحجج دارد
بگو که پادشه کشور قضا اينجاست
بگو که مملکت حضرت رضا اينجاست
*****
خوش آن جوان که در اين آستانه پير شود
خوش آن عزيز که در کوي او حقير شود
خوش آن دلي که به زنجير او اسير شود
خوش آن کريم که در صحن او فقير شود
به يک نظاره ي او مور راه مير شود
به يک اشاره ي او شير پرده شير شود
بهشت عاشق زوار و دوستدارانش
سپهر ناز کشد از نماز بارانش
*****
الا کرامت و احسان دو سائل کرمت
فزون تر از همه هست جهان عطاي کمت
هزار عيسي مريم گرفته جان ز دمت
هزار موسي عمران عزيز و محترمت
هزار جان گرامي فداي هر قدمت
سه بار زائر يک بار زائر حرمت
به ميزباني و لطف و عطوفتت نازم
رئوف آل محمد به رأفتت نازم
*****
تو آفتاب جمال خداي ذوالمنني
تو در تمام محافل چراغ انجمني
تو پاره ي تن پاک رسول مؤتمني
تو باغبان وجودي تو سرو هر چمني
تو ثامن حجج الله تو ابوالحسني
بدان جلال شدي ميهمان پيرزني
گداي کوي تو را اقتدار سلطاني است
نشان رأفت تو نقش سنگ سلماني است
*****
خدا ثناگر و ختم رسل ثناگويت
مقربان خدا محو ذکر ياهويت
تمام ملک الهي پر از هياهويت
رواق چشم ملک جاي پاي آهويت
تو کيستي که برد ناقه التجا سويت
کند فرار ز کشتارگاه، در کويت
به چند لحظه که وارد بر اين حرم گرديد
ميان خلق همان ناقه محترم گرديد
*****
چه مي شود نگهي بر من از ثواب کني
مرا هم از کرمت ناقه اي حساب کني
اگر چه خار رهم گل کني گلاب کني
و گر چه کمترم از ذره آفتاب کني
کرم کني و سگ کوي خود خطاب کني
به پاسداري زوّارت انتخاب کني
خدا گواست که بر روز محشرم نگران
بيا و «ميثم» آلوده را ز خويش مران

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

بار دگر عالمی غرق صفاشد
مشام جانها پر ازعطر ولا شد
وادی سینا شده شهر مدینه
جهان زنور رضا پر از ضیا شد
شهر پیمبر     نشسته امشب     به هاله نور
ببین بدست     امام کاظم        سلاله نور
نجمه زند بوسه بر روی نکویش
موسی جعفر کند خنده به رویش
عالم آل محمد ز ره آمد
خیل ملک از سما روان به کویش
طرب فزا شد       دلم خدایا        ز روی ماهش
نهاده ام سر     زشوق و شادی      به خاک راهش
به زلفت مهرت       زروز اول       شهااسیرم      شها اسیرم
دل از ولایت           به هر دو دنیا              دمی نگیرم دمی نگیرم
چنان کبوتر     نهاده ام سر      برآستانت      برآستانت
رضا بگویم     رضا بجویم      تاکه بمیرم    تاکه بمیرم
اگر که خارم ولی بوی تو دارم
چشم عنایت من از سوی تو دارم
باغ و بهارم      صبر و قرارم       توئی رضاجان
به هر دو دنیا     مونس و یارم     توئی رضا جان
مهر وتولای تو به سینه من
به موج غمها توئی سفینه من
اگرچه دورم من از یثرب و بطحا
حریم توکعبه ومدینه من
توئی امیدم      توئی مرادم      توئی نگارم
اگر چه خارم     هر آنجه دارم     من از تو دارم

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

شبي خيال خودم را به آستان توبردم
کبوترانه دلم را به آسمان تو بردم
منم پرنده ي تنها که گنبدت وطنم بود
هزاربار تنم را به آشيان تو بردم
شبيه پيچک مرده...لجن گرفته تنم را
گناه نامه ي خود را به بوستان تو بردم
من آن ستاره ي دورم که با ضمانت چشمت
شهاب ناقص جان را به کهکشان تو بردم
من از کنار ضريحت پلنگ گونه پريدم
و آهوانه سرم را به ريسمان تو بردم
تو هشتمين غزلي از ميان شاه غزل ها
وشاه بيت غزل را به خانمان تو بردم
شاعر:محمد جواد حاجي بنده

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

من زهم بگشوده ام چشم ترم
بس تماشايي است کوي دلبرم
مي زند اينجا دل من بال و پر
مي شوم اينجا ز خود هم بي خبر
شهپر جبريل اينجا گشته فرش
بر تماشا آمده عيسي ز عرش
در حريمش بسکه دل روي دل است
زائرين را راه رفتن مشکل است
يک نگاهش درد عالم را دواست
بارگاه قدس او دارالشفاست
من گدايم اي امير ارض طوس
من سيه رويم تويي شمس الشموس
جذبه عشقت مرا ديوانه کرد
بر سر زلفت دل من خانه کرد
اي بلنداي حريمت بام عشق
خود تويي ساقي ضريحت جام عشق
بر سر کويت مرا پابست کن
از مي عشقت مرا سرمست کن
ز اشک خود غسل زيارت کرده ام
روي بر درگاه تو آورده ام
اي حريمت جنت المأواي من
گر مرا از در براني واي من
اي سراپا ناز کمتر ناز کن
اين منم در ميزنم در باز کن
طعنه زد رخسار تو بر آفتاب
آفتاب فاطمه بر من بتاب
از شميمت جان به صحرا مي دهي
تو سراپا بوي زهرا مي دهي
فارغم از مسجد و دير و کنشت
مي وزد از کوي تو بوي بهشت
اي طبيب عشق بيمار توأم
تو گلي من کمتر از خار توأم
گر چه من آواره هستم کو به کو
گر چه پيش تو ندارم آبرو
ليک مي دانم پناهم مي دهي
در ميان خانه راهم مي دهي
يابن زهرا من ندارم جز تو کس
لحظه آخر بفريادم برس
در همه عالم چه غم دارم رضا
تا ترا دارم چه کم دارم رضا
شاعر: سید محسن حسینی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

برخیز تابه جشن به مهمانی ات برند
دربزم غرق نورو چراغانی ات برند
لبخند می زنند دراین جاشکوفه ها
ای گل بخند تاکه به مهمانی ات برند
فصل شکفتن گل موسی بن جعفراست
نیکوست گربه گلشن قرآنی ات برند
یک پنجره به عرش برین باز گرکنی
ای دل بسوی جشن گل افشانی ات برند
ازاین حریم زادل موسی بعید نیست
تاطورموسی عمرانی ات برند
وقتی به سوی آینه ها می کنی نگاه
تااوج بی نهایت حیرانی ات برند
گاهی برای عرض ارادت براین امام
تاآسمان ابری وبارانی ات برند
امروز سرگذار به خاکش که روز حشر
پی برمقام وقدرسلیمانی ات برند
چون اشک برغبار درش بوسه ای بزن
تابهر کسب منصب دربانی ات برند
ازاین بهارعشق «وفائی» چه غافل
مگذار تابه خـواب زمستانی ات برند
شاعر:وفائی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

هشتمين خُم تولا
توآمدي وبراين باغ آبرو دادي
بهاربودي برباغ رنگ وبو دادي
قدم به خاك نهادي تمام هستي را
به پاس مقدم خود قدر و آبرو دادي
ظهوركردي و آفاق ازتو روشن شد
به چشم بي رمق مهروماه سودادي
زفيض نورخود اي آفتاب هستي بخش
به آسمان وزمين جلوه اي نكو دادي
توهشتمين خم جوشندة تولائي
كه برتمامي تشنه لبان سبودادي
زهجرتي كه ترا ازمدينه كرد جدا
چه حسرتي به دل بي قرار او دادي
زجاي پاي توسبزاست خاك نيشابور
به خاك پاك خراسان توآبرودادي
كلام وحي زلبهاي توشنيدن داشت
كه شرح حصن ولاراتو مو به مو دادي
نماز عيد توشد يك حماسة ديگر
پيام برهمه از لاتفرقو دادي
يه هركسي كه به دارالأمان تو رو كرد
هميشه فرصت وامكان گفتگودادي
فداي قلب رئوفت شوم كه دلها را
كبوترانه به اين آستانه خو دادي
عجيب نيست زتو گر به گوشه چشمي
جواب اين همه چشم پرآرزو دادي
براي عرض ارادت «وفائي»آمدوگفت
سياه نامه مارا توشستشو دادي
شاعر:وفائی
 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  7:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها