0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 آسمان وحی را بار دگر جان آمده
الخبر! ای قوم خورشید خراسان آمده
ابر ظلمت پر شد و مهر ولا تابید ناب
ماه هشتم قبلۀ هفتم نمایان آمده
چلچراغ موسیِ جعفر هبوط از عرش کرد
گفت بابایش مرا نور شبستان آمده
حُسن یوسف را بگو او را قیاس از خود مگیر
در حقیقت با رضا یوسف به کنعان آمده
چرخ دوّار ولایت را تکامل بخش اوست
مَسند آل امامت را نگهبان آمده
پنجمین سَرو روان باغ و بستان حسین
کوثر ثانی به رقم خصم قرآن آمده
ترجمان سورۀ والشمس لب ها را گشود
ذاکر تقدیس و تسبیحات سبحان آمده
اشهد ان لا الهَ گفت و الّا الله نیز
با محمد خواند نام اولیاء الله نیز
هرچه وصفش بیشتر آشفته حالان بیشتر
هرچه وصلش پیش تر بشکسته بالان بیشتر
هرکه حبّش نابتر روحش به پیچ و تابتر
هرکجا محراب تر دل های نالان بیشتر
پیچش گیسوی او وقتی نمایان می شود
در شب رؤیایی اَش نازک خیالان بیشتر
هیبت مولایی اَش بنشاند بر لب یا علی
بیت عترت پر شد از حیدر جمالان بیشتر
جلوۀ زهرایی اش رسوا کند خورشید را
با جلال وجه او وجهِ جلالان بیشتر
عالم آل پیمبر شد که شیدایی کند
در نماز عشقِ او احمد وصالان بیشتر
خلقت موسی کجا و زادۀ موسای ما
هست در سینای او موسی خصالان بیشتر
گر بر این تاجِ غلامیِ رضا زیبنده ایم
ما به عشق زادۀ موسی بن جعفر زنده ایم
باد و باران از رضا انوار ایمان از رضا
یاد یاران از رضا یار خراسان از رضا
خطّۀ زر خیز ما ایوان طلای عالم است
مُلک ایران از رضا پیر جماران از رضا
شهد شیرین شهادت را رئوفان ساقی اند
اذن میدان از رضا راه شهیدان از رضا
روزی عشق است تقسیمش به دست بوالحسن
جود و احسان از رضا لطف کریمان از رضا
گفت آن حصن حصین توحید را در من ببین
روح قرآن از رضا الطاف رحمان از رضا
نغمۀ داود از او، نالۀ ایوب از او
موج و طوفان از رضا تخت سلیمان از رضا
با عدالت محوران گو كو عدالت محوری؟
در شعار و در عمل شد عدل و دیوان از رضا
خاک پایش مایۀ اعجاز هر پیغمبر است
امت اسلام را دردانۀ او رهبر است
هر کسی عبد رضا گردد خدایی می شود
هر که از باب الجواد آید رضایی می شود
حرز بالای حریمش هست ((ستار العیوب))
زائرش مدیون آن گنبد طلایی می شود
هرکه بر پای ضریحش زلف می بندد دخیل
از همان درگاه سلطان کربلایی می شود
پنجره فولاد یعنی باب های آسمان
دل که شد بیمار او دارالشفایی می شود
باده های ناب سقّاخانه اش جام طهور
هرکه خاک صحن او شد کیمیایی می شود
نذر گنبد را به صحت کهنه اش هر کس که ریخت
آب و نان سفرۀ او هل اتایی می شود
آنکه اهل خانۀ موسی بن جعفر شد یقین
فاطمه خرسند از این آشنایی می شود
هرکه شد محرم به ابواب حریم احمدی
از دیار حضرت معصومه گردد مشهدی
استقامت چون بنا شد می دهد ایزد کمک
دست استکبار رو شد مصطفی آمد کمک
نقشۀ قرآن ستیزی سوخت دل ها را ولی
با همه مظلومیت قرآن دهد بی حد کمک
خواست با پیغمبر اعظم در افتد دشمنش
امتی بیدار شد این بار شد احمد کمک
شیعه و سنّی به امداد علی همدست شد
جبهۀ مستضعفین در کار دین باشد کمک
دوستدار اهل بیت آزادگان عالمند
اهل بیت مصطفی بر اهل دین دارد کمک
یا لثاراة الحسین! آماده باشِ کامل است
از زمین و آسمان گویا خدا ریزد کمک
در جهان، فریادها الله اكبر می شوند
یوسف زهرا بیا دل ها تو را خواهد کمک
خیز ای امّت ره اسلامیان هم عهدی است
انتقام فاطمه دستور کار مهدی است

شاعر : محمود ژولیده

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

آسمان وحی را بار دگر جان آمده
الخبر! ای قوم خورشید خراسان آمده
ابر ظلمت پر شد و مهر ولا تابید ناب
ماه هشتم قبلۀ هفتم نمایان آمده
چلچراغ موسیِ جعفر هبوط از عرش کرد
گفت بابایش مرا نور شبستان آمده
حُسن یوسف را بگو او را قیاس از خود مگیر
در حقیقت با رضا یوسف به کنعان آمده
چرخ دوّار ولایت را تکامل بخش اوست
مَسند آل امامت را نگهبان آمده
پنجمین سَرو روان باغ و بستان حسین
کوثر ثانی به رقم خصم قرآن آمده
ترجمان سورۀ والشمس لب ها را گشود
ذاکر تقدیس و تسبیحات سبحان آمده
اشهد ان لا الهَ گفت و الّا الله نیز
با محمد خواند نام اولیاء الله نیز
هرچه وصفش بیشتر آشفته حالان بیشتر
هرچه وصلش پیش تر بشکسته بالان بیشتر
هرکه حبّش نابتر روحش به پیچ و تابتر
هرکجا محراب تر دل های نالان بیشتر
پیچش گیسوی او وقتی نمایان می شود
در شب رؤیایی اَش نازک خیالان بیشتر
هیبت مولایی اَش بنشاند بر لب یا علی
بیت عترت پر شد از حیدر جمالان بیشتر
جلوۀ زهرایی اش رسوا کند خورشید را
با جلال وجه او وجهِ جلالان بیشتر
عالم آل پیمبر شد که شیدایی کند
در نماز عشقِ او احمد وصالان بیشتر
خلقت موسی کجا و زادۀ موسای ما
هست در سینای او موسی خصالان بیشتر
گر بر این تاجِ غلامیِ رضا زیبنده ایم
ما به عشق زادۀ موسی بن جعفر زنده ایم
باد و باران از رضا انوار ایمان از رضا
یاد یاران از رضا یار خراسان از رضا
خطّۀ زر خیز ما ایوان طلای عالم است
مُلک ایران از رضا پیر جماران از رضا
شهد شیرین شهادت را رئوفان ساقی اند
اذن میدان از رضا راه شهیدان از رضا
روزی عشق است تقسیمش به دست بوالحسن
جود و احسان از رضا لطف کریمان از رضا
گفت آن حصن حصین توحید را در من ببین
روح قرآن از رضا الطاف رحمان از رضا
نغمۀ داود از او، نالۀ ایوب از او
موج و طوفان از رضا تخت سلیمان از رضا
با عدالت محوران گو كو عدالت محوری؟
در شعار و در عمل شد عدل و دیوان از رضا
خاک پایش مایۀ اعجاز هر پیغمبر است
امت اسلام را دردانۀ او رهبر است
هر کسی عبد رضا گردد خدایی می شود
هر که از باب الجواد آید رضایی می شود
حرز بالای حریمش هست ((ستار العیوب))
زائرش مدیون آن گنبد طلایی می شود
هرکه بر پای ضریحش زلف می بندد دخیل
از همان درگاه سلطان کربلایی می شود
پنجره فولاد یعنی باب های آسمان
دل که شد بیمار او دارالشفایی می شود
باده های ناب سقّاخانه اش جام طهور
هرکه خاک صحن او شد کیمیایی می شود
نذر گنبد را به صحت کهنه اش هر کس که ریخت
آب و نان سفرۀ او هل اتایی می شود
آنکه اهل خانۀ موسی بن جعفر شد یقین
فاطمه خرسند از این آشنایی می شود
هرکه شد محرم به ابواب حریم احمدی
از دیار حضرت معصومه گردد مشهدی
استقامت چون بنا شد می دهد ایزد کمک
دست استکبار رو شد مصطفی آمد کمک
نقشۀ قرآن ستیزی سوخت دل ها را ولی
با همه مظلومیت قرآن دهد بی حد کمک
خواست با پیغمبر اعظم در افتد دشمنش
امتی بیدار شد این بار شد احمد کمک
شیعه و سنّی به امداد علی همدست شد
جبهۀ مستضعفین در کار دین باشد کمک
دوستدار اهل بیت آزادگان عالمند
اهل بیت مصطفی بر اهل دین دارد کمک
یا لثاراة الحسین! آماده باشِ کامل است
از زمین و آسمان گویا خدا ریزد کمک
در جهان، فریادها الله اكبر می شوند
یوسف زهرا بیا دل ها تو را خواهد کمک
خیز ای امّت ره اسلامیان هم عهدی است
انتقام فاطمه دستور کار مهدی است
***

شاعر : محمود ژولیده

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

بیـا دوباره مـدینه دلا تمـاشا کن
تجلیـات خدا را بیا تمـاشا کن
فضـا پُراست ز نور وجـود شمس شموس
بـه جلوه جلوۀ او در فضا تماشا کن
فروغ چهرۀ شمس الضحا تماشائی است
به روی دامـن بـدراالـُدجی تماشا کن
شکوفـه بارتـریـن گلُبـن فضیلت را
میـان گلشن سبـز ولا تماشا کن
ملائکی کـه بـه پـابـوس آن امـام همُام
رسیـده اند ز اوج سمـا تماشا کن
برای کام وی، آب فـرات آوردنــد
به یاد صحنـه ای از کـربلا تماشا کن
بخوان« یُطهّـرُ »و آندم شکوه قدرش را
میـان آینـه ی انمّا تمــاشـا کن
بیـا بـه مکتب پُـر شـور علــم و دانش او
به نـور عالـم آل عبـا تماشا کن
حریـم زادۀ موساست این حرم، این جا
هزار جلوه به طور وفـا تمـاشا کن
اگرکه شوق تمـاشا بـه تو عطا کردند
به گوشه گوشۀ صحن و سرا تماشا کن
قـدم به ساحت این کعبـۀ وفا بردار
مقـام و زمــزم و سعی و صفا تماشا کن
نظر به کعبـه نمـودن عبـادتی دارد
بیـا به کعبـۀ اهـل ولا تمـاشا کن
صفای شبنـم و لطف بهــار اگـر خـواهی
به چشم زائر پاک رضـا تماشا کن
حضـور تشنـه لبـان حقیقت دیــن را
کنـار چشمـۀ آب بقـا تمــاشا کن
کبـوتـران دعـاگوی زائرانش را
به روی گنبـد زرد طـلا تماشا کن
بــه پشت پنجـرۀ او هـزار معجـزه را
به روشنـائی آئینـه هــا تمـاشا کن
اگـر کـه دست تهی آمــدی، مـرامش را
در ایـن محیـط سخـا و عطا تماشا کن
اگر چو آینـه هـای حـرم شکسته شدی
درستـی دل خـود را بیـا تمـاشا کن
حریم اوست «وفائی»چو روضة الجنّه
بیـا و ساحت این بـاغ را تماشا کن

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

تا  کنم حرف عشق را اغاز
بسم رب الرضا  دهم اواز
بر حریر خیال  می پیچد
رشته فکر عاشقان  با  ناز
جن وانس وملک به امرخدا
جمله سوی  مدینه در پرواز
همه غرق سروروشوروشعف
کل عالم خصوص اهل حجاز
ساقی و ساغر و پیاله  و می
با دف وچنگ و نی شده دمساز
شکرلله  که  با  نگاه  نگار
درب رحمت بروی ماشد باز
ماه وخورشید واسمان گران
جلوه حسن  او کنند  ابراز
من دخیلم گره نمی خواهد
تارضا هست صاحب الاعجاز
 یارضا جان کسی مثالت نیست
همدم من  بجز خیالت  نیست
 گوش جان  میشناسد این اوا
جمله عالم فدای موی رضا
هرکه دم زد ز تو شود احیا
ورنه  بی تو تمام غرق فنا
کاش روزی هزار مرتبه من
میشدم  با وجود بر تو فدا
با  نسیمی ز لطفت  افتادم
همچو کاهی براه کوی شما
لب منا تر که ما همه سازیم
خون خود را به تیغ تو اهدا
با محبت – کریم و بنده نواز
همه  اوصاف  تو مثال خدا
فوج حور و ملک به مرقد تو
داده بر طوس رتبه ای اعلا
شیث وموسی وخضروابراهیم
مشق تکلیفشان  رضا  مولا
این چه شاهیست میکند امضا
تا ابد  او جواز کرب و بلا
قسمش ده به فاطمه به جواد
کربلای  مرا نما  امضاء
 درد خود را به او حواله بده
کن  تمنا  رضا  پیاله  بده
 دل  شده مست ذات الا هو
مست مست از اشاره ابرو
عالمی با ندای رب العرش
همه مشغول حق حق وهوهو
وه که خورشیدوماه کرده غلاف
در حضور دو چشم ودو ابرو
گل  به گلزار میشود مغبون
تا تو هستی چنان گلی خوشبو
تا تو شمس الشموس میباشی
نور خورشید میشود کم سو
از خجالت عرق کند خورشید
گر شود با رخ تو رو در رو
کن ترحم  به  سائل  خسته
راحم  کلب  و  ضامن  اهو
 تا خدا هست  عاشق رویش
قاتل  جان  ماست  ابرویش
 السالم ای دلیل هر برهان
سالکان  را  معلم عرفان
استخاره همیشه خوب اید
تا تو هستی حقیقت قران
یا سریع الرضا که میگویم
جلب بنما رضایت رحمان
پرچم سبز گنبدت از لطف
سایه افکنده بر سر ایران
رو به راه خدا رود یکدم
گر ز کوی تو بگذرد شیطان
تا تو هستی امیر کشور ما
جراتی نیست بر همه عدوان
چشم الوده  با عنایت  دید
در حریم تو روضه رضوان
با نگاهی رضا توانی کرد
بنده ها را ز لطف خود سلمان
یا رضا بر خودت دهم سوگند
نگهم دار  یا رضا  در بند.
---------------------------------------------------

شاعر : مهدی انصاری

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 لیلة میلاد مسعود ولیّ حق رضاست
پارة جسم نبی چشم و چراغ مرتضاست
عالم آل رسول و زادة پاک بتول
رهبر ملک قدر فرماندة جیش قضاست
قبلة هفتم که پیش بارگاه رفعتش
آسمان با وسعت بی‌انتها، تحت الشعاست
نجمه زاده آفتابی را به هنگام سحر
کافتاب بامدادان ذرّه او را گداست
قرص خورشید است این خورشید روی سرمدی
ماه تابان است این، ماه که ماه مصطفی است
شمس پیش شمس حسنش گاه مغرب گوشه گیر
ماه از شرم رخش، هر صبحدم در انزواست
موسی عمران بگردان روی از طور و ببین
کانچه نادیدی عیان در خانة موسای ماست
گر خدا خوانم و را در مرتبت کفر است کفر
ور جدا گویم خطا گفتم خطا گفتم خطاست
عقل مدحش را کند، یا وهم وصفش آورد
کان حقیری ناتوان و این فقیری بینواست
کنت نورالله شنیدی؟ این فروغ سرمدی است
نحن وجه‌الله خواندی؟ این جمال کبریاست
از کجا جوئی دوا؟ خاکش بود داروی درد
وز که می‌خواهی شفا؟ درگاه او دار الشّفاست
گِرد کویش بر مشامم خوشتر از بوی بهشت
آب جویش در مذاقم بهتر از آب بقاست
جز خدا هر کس بگوید وصف او را نادرست
جز نبی هرکس بخواند مدح او را، نابجاست
من ز خجلت آستین در کوی او دارم به رخ
کآستان او زیرتگاه خیل انبیاست
مرقد او کعبة جان و طوافش کار دل
صحن پاکش مروه و ایوان زرّینش صفاست
با وجود آنکه کس قدر ورا نشناخته
هم گدا با او هم او با هر گدایش آشناست
دل به رویش داده یوسف بسکه رویش دلفروز
جان ز بویش جسته عیسی بسکه رویش جانفراست
بوی عطر خلد، ارزانی برای اهل خلد
من مشامم را صفا از خاک زوّار رضاست
ناز دارد شهر نیشابور بر باغ بهشت
ز آنکه خاکش جای پای ناقة آن مقتداست
عقد گوهر ریخته، جاری نمودی از دولب
آن حدیثی را که بین شیعه زنجیر طلاست
کی بود خوفش ز مأمون چون بود باکش ز خصم
آنکه نقش شیرهای پرده را فرمانرواست
منجی خلق دو عالم در دو عالم اوست او
ضامن آهو، گرش تنها بخوانی، نارواست
درد اگر داری برو از خاک او درمان بگیر
مشکل ار داری بیا آری رضا مشکل گشاست
دست شرق و غرب از این سرزمین پیوسته دور
ز آنکه ایران را بدین فرزند زهرا اتّکاست
سرزمین اهلبیت است این زمین و اهل آن
تا رضا دارد، به تهدید عدو بی اعتناست
هر اَبَر قدرت، در اینجا پای مال آید چو مور
هر ستم گستر، بسان دانه زیر آسیاست
قدسیان رو بند خاک هر که اینجا زائر است
عرشیان گویند آمین هر که را اینجا دعاست
طوف قبرش کن که در محشر مقام زائرش
فوق زوّار حسین ابن علی در کربلاست
سر بخاکش مه که در میزان و در حشر و صراط
زائر خود را رهائی بخش از خوف جزاست
بشنو از موسای کاظم این روایت را که گفت
زائر قبر رضا در عرش زوّار خداست
ناز تا صبح جزا بر سفرة مریم کند
هر که را در کاسه از مهمانسرای او غذاست
بر فراز قبّه‌اش دارد لوائی سبز رنگ
شیعه تا صبح قیامت زنده زیر این لواست
گربه عالم بنگری هر کشوری را مرکزی است
مرکز ایران اسلامی، خراسان رضاست
ای که موسایت ثناخوان گشته در مصر وجود
وی که عیسایت بچرخ چارمین مدحت سراست
ای که ذکر آشنایت، ناامیدان را امید
وی که نام دلربایت، بی نوایان را نواست
کیستم من؟ تا که در کوی تو گردم ملتجی
اولیاءالله را سوی تو روی التجاست
من نمی‌گویم خدائی لیک گویم چون خدا
نعمتت بی ابتدا و رحمتت بی انتهاست
بر فقیر اعطا نمودی پیشتر از آنچه خواست
بر گدا انفاق کردی بیشتر از آنچه خواست
من نه مدحت را از آن گفتم که دانستم که‌ای
بل از آن گفتم که جز مدح تو را گفتن خطاست
تشنه‌ای بودم که از آب بقا گفتم سخن
چون تو خضر رحمتی در بیت بیتم رهنماست
آنکه سائل را نراند از سر کویش توئی
و اینکه گردیده گدایت «میثم» بی دست و پاست
فخر بر رضوان کند زیرا در این کو، ملتجی است
ناز بر شاهان فروشد ز آنکه بر این در، گداست
---------------------------------------------------------------

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 بر تن هستی نسیم عید امشب روح آرد
آسمان از هر طرف انجم به جای نقل بارد
مهر را گو، تا که بر خاک زمین صورت گذارد
ماه را گو، تا به خط نور بر گردون نگارد
کامشب از نور الهی پر شود مه تا به ماهی
رخت بربندد سیاهی می دهد هستی گواهی
عید میلاد رضا چشم و چراغ مرتضی را
نجمه! با شمس ولایت طرفه پیوندت مبارک
بر جمال ماه آل الله لبخندت مبارک
این همه قدر و شرافت از خداوند مبارک
عید میلاد رضا فرزند دلبندت مبارک
مصطفی را نو عروسی، مرتضی را دست بوسی
مشرق شمس الشّموسی، مادر سلطان طوسی
در بغل بگرفته ای مرآت حُسن کبریا را
آمد آن ماهی که مهر آسمان آرد سجودش
پرتو حسن الهی تابد از شمع وجودش
انبیا و اولیا سیراب از دریای جودش
مصطفی خواند ثنا و وکبریا، گوید درودش
عشق ها افسانۀ او، عقل ها دیوانه او
شمع ها پروانۀ او، قلب ها کاشانۀ او
شورها بخشیده این شیرین دهن اهل ولا را
چیست این مولود، نخل باغ آمال محمّد
کیست این فرزند، ماه برج اقبال محمّد
شور او شور محمّد، حال او حال محمّد
واقف اسرار هستی، عالِم آل محمّد
علم، خاک مقدم او عقلّ مرهون دم او
دهر گم در عالم او، بخر یک بذل کم او
می سزد خوانم خدای خلق، این عبد خدا را
نجمه! بر خورشید آل فاطمه چشم تو روشن
هست و بود اهل بیت است این که بگرفتی به دامن
جان جان آفرینش، خوانده او را پارۀ تن
چون کتاب آسمانی حرمتش کن بوسه اش زن
آفتاب داور است این، بضعۀ پیغمبر است این
مصطفی پا تا سر است این، مرتضای دیگر است این
برده دل از فاطمه هم مرتضی هم مصطفی را
نازم آن آهوکه ضامن شد امام هشتمینش
می سزد گر حور گردد با تفاخر همنشینش
بوی عطر جان وزد از گرد سّمِ نازنینش
جای دارد صبحدم خورشید تابد از جبینش
ضامن آهو نخوانش، منجی خلقت بدانش
این تو و این آستانش باش یکدم میهمانش
می پذیرد از کرم هم غیر را هم آشنا را
درد بی درمان عالم را شفا در بارگاهش
آهو و گرگ بیابان لابه گیرد در پناهش
سجده آرد روز و شب بر آستان، خورشید و ماهش
سنگ سلمانی، طلای ناب گردد از نگاهش
اصل دین تفسیر از او، جاودان تکبیر از او
گردش تقدیر از او، نقش پرده، شیر از او
دارد او در پنجه، اعجاز تمام انبیا را
ای خراسان! بر زمین نه، بر فلک هم رهبری کن
با غبار خویش بر چشم ملک روشنگری کن
ناز بر فردوس آرو پیش رضوان دلبری کن
خضر را از آب صاف جویبارت ساغری کن
محفل خاص خدائی، کعبۀ اهل ولائی
هم حریم مصطفائی هم نجف هم کربلائی
در تو می بینم بقیع و کاظمین و سامرا را
ای خراسان! ای که بی شک کعبۀ اهل یقینی
ای خراسان! مهبط فیض خداوند مبینی
ای خراسان مدفن فرزند ختم المرسلینی
ای خراسان برتر از عرشی اگر چه در زمینی
چشمه چشمه شور داری، صحنه صحنه طور داری
لمعه لمعه نور داری، دسته دسته حور داری
جان مائی زان مکه داری در بغل جسم رضا را
ای به دور زائرت پروانه، جان آفرین
ای به مدحت روز و شب گویا زبان آفرینش
از تو آب زندگی نوشد روان آفرینش
خوشه ای از خرمن فیضت جهان آفرینش
سعی عالم را صفائی، درد جان ها را دوائی
زخم دل ها را شفائی، با غریبان آشنائی
می نوازی همچو مهمان عزیز خود گدا را
آفتاب صحن تو از سایۀ طوباست خوش تر
گوشۀ ایوان تو از جنّة الاعلاست خوش تر
قطرۀ باران تو از وسعت دریاست خوش تر
پای دیوار تو خواب از لیلة الاسراست خوش تر
ای به دامان تو دستم ای ولایت بود و هستم
گر چه بی مقدار و پستم هر چه ام بر تو بستم
دردم امّا حق نشانم داده این دار الشّفا را
ای خدایت داده پیش از بندگی حکم خدایی
ای زشاهی خوب تر برگرد صحنینت گدایی
زندگی یعنی به خاک مقدمت گشتن فدایی
وای اگر افتد میان ما و تو روزی جدایی
ما گناه و تو ثوابی ما کویر و تو سحابی
شافع یوم الحسابی آفتابی آفتابی
دستگیری کن به محشر (میثم) بی دست و پا را

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 مه ذیقعده چراغ سحرت باد مبارک
جلوة شمس به صبح ظفرت باد مبارک
خندة نجمه به قرص قمرت باد مبارک
نجمه دیدار فروغ بصرت باد مبارک
صدف بحر ولایت گهرت باد مبارک
عید میلاد یگانه پسرت باد مبارک
پدر و مادر و فرزند و تبارم بفدایت
به خدا آئینة روی خدا داده خدایت
این پسر بر همه مولاست علی نام نکویش
دل صد سلسله افتاده به هر حلقة مویش
فیض دیدار خداوند بود در گل رویش
داروی درد مسیحاست غبار سر کویش
سدره یک شاخه ز نخلی است که روید لب جویش
نجمه با چشم خدا بین بگشا دیده بسویش
تو ز ختم رسل و شیر خدا آینه داری
شرف بنت اسد آبروی آمنه داری
صدف بحر ولا را گهر است این، گهر است این
طوبی جنّت دل را ثمر است این، ثمر است این
قلم صنع خدا را اثر است این، اثر است این
افق دانش و دین را قمر است این، قمر است این
پدر پیر خرد را پسر است این، پسر است این
بلکه بر آدم و حوّا پدر است این، پدر است این
همه ممنون عنایت، همه مرهون عطایش
همه دانند امامش، همه خوانند رضایش
عالم آل نبی علم گل باغ کمالش
ملک و جن و بشر یکسره مبهوت جلالش
نبوی قدر و جلالش، علوی خلق و خصالش
چون خداوند تعالی نه نظیر و نه مثالش
پدرش موسی جعفر شده مبهوت جمالش
مه ذیقعده زده دست بدامان وصالش
در ناب سخن اهل ولا گشته حدیثش
بلکه معروف بزنجیر طلا گشته حدیثش
بی تولّاش دل اهل دل آرام نگیرد
مهر کور است گر از مهر رخش وام نگیرد
مرغ جان خانه به جز بر در این بام نگیرد
خضر تشنه است اگر از کف او جام نگیرد
هر که از جام تولّای رضا کام نگیرد
شرف از بندگی و بهره ز اسلام نگیرد
اوست آنکش که ولایت بولایش شد کامل
به همه خلق خدا لطف و عطایش شده کامل
ز سر انگشت رضا معجز شق القمر آید
شجر خشک ز فیض نگهش بارور آید
گر اشارت کند از شعله دو صد لاله برآید
ریگ دُر، سنگ طلا، خاک سیه مشک تر آید
غنچه با خنده برون از دل سخت حجر آید
نخل ایمان را از فیض وجودش ثمر آید
مرده را زنده کند فیض غبار حرم او
من آلوده دل و دامن لطف و کرم او
ای دل عیسی مریم به تولّای تو زنده
ای دو صد موسی عمران شده در طور تو بنده
ای که یوسف زده با یاد گل روی تو خنده
ای که ابر کرمت بر سرما سایه فکنده
ریشة کفر شد از تیشه توحید تو کنده
نقش شیر از نگه نافذ تو شیر درنده
آهویی را که تو ضامن شوی از لطف و کرامت
نه عجب گر که شود، ضامن خلقی به قیامت
دل شود لاله و از سنگ قدمگاه تو روید
موسی از دامن سینا به خراسان تو پوید
عیسی از چرخ چهارم گل بستان تو بوید
خضر از آب بقا دل به لب جوی تو شوید
عضو عضوم همه گردیده زبان مدح تو گوید
چشم گریان و دل گمشده‌ام روی تو جوید
تو غریب‌الغربائی، تو چراغ دل مایی
تو معین الضعفایی، تو رضایی تو رضایی
طوطی وحی به گلزار جنان مدح تو خواند
آسمان دست به دامان ولای تو رساند
نفس باد صبا در حرمت مشک فشاند
هیچکس غیر خدا وصف تو گفتن نتواند
ساعتی را چو گدا هر که سر کوی تو ماند
هرگز از دست کسی افسر شاهی نستاند
من که خوارم چه شود با گل گلزار تو باشم
سگ دربار تو با خادم زوّار تو باشم
تو که جان زنده شود با نفست روح فزایت
تو که از بال ملک پر شده ایوان طلایت
تو که رشک حرم کعبه شده صحن و سرایت
تو که گشتند شهان، سائل و محتاج گدایت
تو که آهوی بیابان شده مرهون عطایت
تو که هم دشمن و هم دوست کند مدح و ثنایت
چه شود گر قدمی از کرمی رنجه نمایی
آن سه موعود که گفتی بملاقات من آیی
آتش عشق تو در سینه ما مشتعل آید
مهر تو روز جزا کفّة خیرالعمل آید
نه عجب گر به تضرّع به حریمت جَمَل آید
سنگ تا خاک تو را بوسه زند از جبل آید
گر همان دم که زنم بوسه به قبرت، اجل آید
مرگ شیرین تر و محبوبترم از عسل آید
کرمی، تا که یکی بوسه ز قبر تو بگیرم
آنچنان بوسه بگیرم که همان لحظه بمیرم
ای کز آغاز تو را پارة تن خوانده پیمبر
ای ولای تو اجّلِ نِعَم حضرت داور
ای به بحر کرمت عالم ایجاد شناور
پدران و پسرانت ز همه بهتر و برتر
شودش فیض طواف حرمت تا که میسّر
روح عیسی به فلک بال زند همچو کبوتر
روز آغاز به مهر تو سرشته گِل «میثم»
وصف تو بر لب و جای تو بود در دل «میثم»

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 ای مه ذیقعده امشب آفتاب آورده ای
یا جمال احمد ختمی مآب آورده ای
یا زجوف کعبه با خود بوتراب آورده ای
شادی و شور نشاط بی حساب آورده ای
در کویر تشنۀ توحید، آب آورده ای
با نسیم صبحدم بوی گلاب آورده ای
نور بخش دیده و روشنگر دل را ببین
پیش تر از نیمۀ مه، ماه کامل را ببین
دوستان عید آمده عید آمده عید آمده
عید دین، عید ولایت، عید توحید آمده
قبلۀ جان، کعبۀ دل، نور امّید آمده
جان به وجد و دل به شوق و لب به تمجید آمده
بر همه خورشیدها، تابنده خورشید آمده
فیض دائم عقل کامل علم جاوید آمده
شمع محفل آفتاب و نقل مجلس انجم است
لیلۀ میلاد مسعود امام هشتم است
نجمه ای خورشید و ماه و اختران پروانه ات
نجمه ای از بحر مواج ولا دُردانه ات
بوی گل نه بوی جنّت آید از ریحانه ات
می زند یک بحرکوثر موج در پیمانه ات
می وزد بر آسمان، نور خدا از خانه ات
یوسف زهرا نهاده سر به روی شانه ات
جان قرآن، پارۀ تن بر رسول است این پسر
نازنین فرزند زهرای بتول است این پسر
این نه یک طفل است، این فرمانۀ ملک قضاست
رهبر ملک قضا و شافع روز جزاست
خرّم از فیضش زمین و روشن از نورش فضاست
هم پیامش دل فروز و هم کلامش جان فزاست
روح قرآن جان احمد نور چشم مرتضااست
این پناه بی پناهان قبلۀ عالم رضاست
این ولیّ حق وصیّ هشتم پیغمبر است
هفت دریای ولایت را یگانه گوهر است
این پسر در بندگی کار خدائی می کند
این پسر بر اهل عالم کبریائی می کند
این پسر از انس و جان مشکل گشائی می کند
این پسر از آفرینش دلربائی می کند
این پسر پیر خرد را راهنمائی می کند
این پسر بر کلّ خلقت پیشوائی می کند
در گل رخسار او تصویر احمد را ببین
چشم بگشا عالم آل محمّد (ص) را ببین
ای مزارت خاتم و ملک جهان انگشتری
ای گدای درگهت را بر سلاطین سروری
می کند خورشید گردون را جمالت رهبری
مشتری گردیده در بازار حُسنت مشتری
در لباس بندگی داری جلال داوری
گنبد زرّین تو کرده زعالم دلبری
رهنمای آدم و روح و روان عالمی
ای نثار خاک زوّار تو جان عالمی
مهر تو گنج خدا و قلب ما ویرانه ات
روی تو شمع وجود و جان ما پروانه ات
خلق عالم تشنه کام جام سقّا خانه ات
طایران سد ره را توفیق آب و دانه ات
می کند خلقت گدائی بر در کاشانه ات
شرمگین از مرحمت، هم خویش هم بیگانه ات
زادۀ موسی امام هشتمین شمس الشّموس
جان مائی گر چه باشد مرقدت در شهر طوس
اختران آسمان شمع شب تار تواند
خوبررویان زمین گل های گلزار تواند
صد چو یوسف با کلاف جان خریدار تواند
شهری یاران دو عالم عبد دربار تواند
حوریان باغ رضوان خاک زوّار تواند
بی پناهان جهان در ظلّ دیوار تواند
انبیا گیرند قبرت را چو جان خود به بر
گاه در پائین پا و گاه در بالای سر
لطف تو لطف خدا و بیت تو بیت خداست
هر فقیر این جاست سائل هر غنی این جا گداست
هر چراغی در حریمت مشعل نورالهدی است
خادم درگاه تو بر شهر یاران مقتداست
روز و شب جبریل را گرد رواقت این نداست
وای بر آن کس که از این خاندان راهش جداست
بوده حقّ را مقّتّی و زاهد و عابد بسی
بی ولای تو خدا راضی نگردد از کسی
گر چه من سر تا بپا، پا تا به سر آلوده ام
لحظه لحظه بر گناه خویشتن اَفزوده ام
چهره بر خاک قدوم زائرانت سوده ام
تا ببوسم تربتت را راه ها پیموده ام
دوستدار آل عصمت بوده ام تا بوده ام
در تمام عمر، جز مدح شما نسروده ام
عادت تو لطف و احسان، کار من جرم و گناه
ای همه احسان نگاهم کن نگاهم کن نگاه
ای همه وقف ثنایت طبع روح افزای من
دین من آئین من دنیای من عقبای من
نغمۀ من نالۀ من شور من آوای من
رهبر من هادی من سید و مولای من
کعبه و رکن و صفا و مروه و مسعای من
آستانت در دو دنیا جنّة الاعلای من
(میثم) سر تا به پا غرق گناهم یا رضا
مهر تو فرداست تنها تکیه گاهم یا رضا

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

وقتی که رأفت تو فراگیر می شود
آلوده در حریم تو تطهیر می شود
دیوانه می شود دل و زنجیر می شود
عمری به پای سفره نمک گیر می شود
افتاده باز مرغ دل من به دامتان
این ذره راه یافت به این بار عامتان
****
هر قامتی که قامت دلجو نمی شود
هر یوسفی که یوسف مه رو نمی شود
هر چهره ای که عکس هوالهو نمی شود
(هر پادشه که ضامن آهو نمی شود)
اینجا به روی بال ملک پا گذاشتیم
دل را در آستان شما جا گذاشتیم
****
دل را ز قید و بند غم آزاد می کنی؟
با یک اشاره ات دلم آباد می کنی؟
در گوشه دلم حرم ایجاد می کنی؟
من را دخیل پنجره فولاد می کنی؟
آقا! بهشت قرب تو را کم نمی دهم
پای ضریح را به دو عالم نمی دهم
****
مهمان آستان تو در شهر مشهدم
آقای من! اگر چه گنهکارم و بدم
اما بدون دعوتت اینجا نیامدم
حاشا به لطف و رأفت تو گر کنی ردم
از کوثر ولایت تو مست می شوم
پای ضریح ناز تو پابست می شوم
****
شمس الشموس! ضامن آهو! اباالحسن!
بر آستان لطف تو چشم امید من
یک بار هم کرم کن و من را صدا بزن
یادم بده در آتش عشق تو سوختن
این جذبه های شوق مرا تا کجا کشد؟
سلطان که دیده غیر تو ناز گدا کشد؟
****
آقای من 1 به غیر توأم کس حبیب نیست
بیمار عشق هستم و جز تو طبیب نیست
می خوانمت؛که غیر تو نعم المجیب نیست
گویند تو غریبی و گویم غریب نیست؛
غربت کجا و این حرم و بارگاه تو؟
این سیل زائران که همه خاک راه تو؟
****
آقا ! دوباره در حرم و آستانتان
مهلت نمی دهد به من این اشک بی امان
مرغ دلم ز مشهد آقای مهربان
پر زد دوباره سوی حرم های بی نشان
با پای دل؛ به چشم تر و سوز سینه ام
پای ضریح ناز تو،اما مدینه ام
****
مظلوم تر ز فاطمه! آقای بی حرم!
ای آستان رحمت و ای قبله کرم
آورده پیش تو کرم و لطف و جود،کم
من روضه خوان غربت و بی تابی توأم
گفتی غمی چو ماتم و سوز حسین نیست
روزی به روزگار چو روز حسین نیست(1)
****
در عرش و فرش زلزله و انقلاب شد
خنجر به دست آمد و در اضطراب شد
وارد به قتلگاه به هول و شتاب شد
(والشمر جالسٌٍ...) دل زینب کباب شد
با روضه های حضرت ارباب بی کفن
پای ضریح ناز توأم یا ابا الحسن!

شاعر : محمد حسین تقوایی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

به ضمانت امام رئوف آهوي دشت مقدس ميشه
صدقه سر آقاي منه عدد هشت مقدس ميشه
روي پیشونيم نوشت/ دست سبز سرنوشت/ خادم شاه ولا
اين همه سعادتو/ ميدونم كه دارم از/ كرم امام رضا
همونكه لطفش منشاء بارانه بارانه بارانه
همونكه تو ايران ما سلطانه سلطانه سلطانه
همونكه ولي نعمت ايرانه ايرانه ايرانه
السلطان یا اباالحسن 4
میگن آقا حضرت سلیمان توی مشهد تو خاتم خرید
بعدشم به روی اون خاتمش نقشی از حضرت سلطان کشید
فراموشم نمیشه/ از همون بچگیام/ خاطرات تو حرم
اولین بار اومدم/ به زیارتت آقا/ روی دوش پدرم
دوباره تو سینه دلم می کوبه می کوبه می کوبه
هر پادشاهی پیش تو مغلوبه مغلوبه مغلوبه
بگو کی اندازه ی تو محبوبه محبوبه محبوبه
السلطان یا اباالحسن 4
ز کرامت امام رئوف، قطره تو صحن تو دریا میشه
تا ملک تو آسمون گم میشه، با نور صحن تو پیدا میشه
صدای نقاره ها/ داره باز میگه به ما/ مریضی گرفت شفا
یه نفر پایین پا/ میگیره تو گریه ها/ برات کرببلا
بازم قلب مهجور من بی تابه بی تابه بی نابه
نور آقا بر قلب من می تابه می تابه می تابه
جنس لطف آقام مثه اربابه اربابه اربابه
السلطان یا اباالحسن 4

 

شاعر : رضا تاجیک

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

مه ِ ذلقعده شد و آمده میلاد رضا
شده دل معتکف صحن گوهرشاد رضا
لاله ی زیبای نجمه یا مولا ، ماه ِ دل آرای نجمه یا مولا
ای که بُوَد نام ِ خوشت یا مولا ، گرمی ِ آوای نجمه یا مولا
سیدی امام رضا ، یبن الزهرا گل حیدر
******
مه ِ ذلقعده شد و آمده میلاد رضا
دارم از جان و دلم حاجت امداد رضا
سائل و درمانده هستم یا مولا ، دل به عطای تو بستم یا مولا
ای پسر زهرا بگیر یا مولا ، از کرم و لطفت دستم یا مولا
سیدی امام رضا ، یبن الزهرا گل حیدر
******
مه ِ ذلقعده شد و آمده میلاد رضا
رفته ام تا به دم پنجره فولاد رضا
درد من و درمان تو یا مولا ، چشم من واحسان تو یا مولا
ای گل موسی بن جعفر یا مولا ، جان همه قربان تو یا مولا
سیدی امام رضا ، یبن الزهرا گل حیدر
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

  آمده دنیا ، حجت یزدان ، ضامن آهو ، حضرت سلطان
جشن میلاد گل پیغمبر است ، چشم عاشقان ز خوشحالی تر است
ذکر لب ارض و سما ، خوش آمدی امام رضا
آیه های محکمه خوش آمدی ، ای امام ما همه خوش آمدی
نور دیدگان موسی بن جعفر ، ای عزیز فاطمه خوش آمدی
ثامنُ الائمه یا امام رضا
******
دامن نجمه ، گشته گلباران ، آمده روح ِ ، پیکر قرآن
ای سلام ِ انبیا بر روی تو ، عالمی بُوَد فقیر کوی تو
ای کعبه ی مهر و وفا ، عالم ِ آل ِ مصطفی
حور و هم مَلَک چو انسان مدیون ِ ، جود و لطف بی کرانه ات آقا
می زند پر دل ِ دلدادگانت ، بر روی نقاره خانه ات آقا
ثامنُ الائمه یا امام رضا
******
دست من خالی ، لطف تو بی حد ، کوی حاجات ِ ، عاشقان مشهد
من اگر چه رو سیاهم و بدم ، سائل گوشه نشین مشهدم
بده تو در راه ِ خدا ، سیدی یا امام رضا
فیض رحمت دمادم میخواهیم ، بر گل دو دیده شبنم میخواهیم
بوی عطر کربلایی ها آید ، ما ز تو رزق محرّم میخواهیم
ثامنُ الائمه یا امام رضا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 جلوه ی رأفت حق ، محبوب طاها ، نور دو چشم مادر ، ای جان بابا
گشته اسیر حُسنَت ، دلهای شیدا
ای گل خوش عطر بهشت نجمه ، فرزند زهرا
میاییم آقا جون با یک دل شاد ، برا گدایی همگی صحن گوهر شاد
یوسف کنعان تمام دلها ، خوش آمدی یا علی بن موسی
اومده فصل بهار دلها ، جشن ولادت امام ِ هشتم ما
ذکر تموم عاشقای مولا ، خوش آمدی یا علی بن موسی
******
شده دوباره نازل ، آیات کوثر ، خنده روی لبای ، موسی بن جعفر
اومده روشنی ِ ، چشمای مادر ، برو صله بگیر از ، دست پیمبر
به یمن مقدم امام هشتم ، دلدار و دلبر
ما که به کوی رضا فقیریم ، ایشالا امشب از باباش عیدی میگیریم
ای به یَم لطف و کرم دُرّ ناب ، ضامن آهو این گدا رو دریاب
 اومده فصل بهار دلها ، جشن ولادت امام ِ هشتم ما
ذکر تموم عاشقای مولا ، خوش آمدی یا علی بن موسی
******
ما همه سائل و تو ، بنده نوازی ، ما همه بیچاره و ، تو چاره سازی
با بدی های ما هم ، داری می سازی
ای که تو نور مکتب خدا و ، روح نمازی
ای که تو وَجه ِ روی خدایی ، ما دلمون میخواد بشیم کرببلایی
دلا به یاد کربلا بی تابه ، سلطان تو هستی و حسین اربابه
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

انعکاس شور و امید شعف باب الجواد
زائر تو ایستاده جان به کف باب الجواد
این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست
یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد
تا که چشمم خورد بر صحن و سرایت ناگهان
یادم آمد هیبت شاه نجف باب الجواد
لابلای خواندن اذن دخولت یا رضا
حس نمودم که شده وادی طف باب الجواد
باز هم لطف شما و حس دل تنگی من
کیمیای عشقتان و این دل سنگی من
باز هم زائر شدم قابل اگرچه نیستم
بر عنایت هایتان نایل اگرچه نیستم
آب سقاخانه و تربت گلم را آفرید
قدردان لطف آب و گل اگرچه نیستم
در حریمت بی سر و پایی خوش است و بی دلی
بی سر و بی دست و پا، بی دل اگرچه نیستم
مشکلم این است از تو فاصله دارم ولی
باز فکر حل این مشکل اگرچه نیستم
لیک لطفت شامل حال من آلوده شد
یارضا گفتم خیالم تا ابد آسوده شد
خوب میدانم که آخر دستگیری می کنی
حضرت سلطان ز نوکر دستگیری می کنی
کار و بارم بیشتر با تو گره خورده است چون
از همه خوبان تو بهتر دستگیری می کنی
گفته بودی زائرانت را سه جا در لحظه ی...
مرگ و قبر و روز محشر دستگیری می کنی
دست آخر لابلای التماس و خواهشم
تا قسم خوردم به مادر دستگیری می کنی
می رسد هر صبح از حال و هوای صحنتان
بوی قبر گمشده در هر کجای صحنتان
لطف تو بر این دل بیمار تکراری نشد
مرهمت بر زخم قلب زار تکراری نشد
گفت عقلم این همه مشهد دلت را می زند
آمدم صدمرتبه یک بار تکراری نشد
هر دفعه از صحن گوهر شاد وارد می شوم
صد عجب دارد که این تکرار تکراری نشد
خواهش کرب و بلا درهر زیارت داشتم
جالب اینکه این همه اصرار تکراری نشد
باز هم در گوشه صحنت مجالی یافتم
امشب از شوق نگاهت شور و حالی یافتم
گندت هر عاقلی را سخت مجنون می کند
هق هق زوار حالم را دگرگون می کند
چند سالی که حرم قسمت شده فهمیده ام
زائرانت را خدا هر سال افزون می کند
غربتت از پنجره های ضریحت ریخته
این ضریحت قلب من را سخت محزون می کند
پرچمت وقتی تکان می خورد روی گنبدت
هر تکانش غصه ها از سینه بیرون می کند
من همان بالای سر پایین پا میخواستم
راست میگفتم فقط یک کربلا میخواستم
حاجتم این است آقا یک شب جمعه حرم
انتظارم از تو تنها یک شب جمعه حرم
هی نگو به پنجره فولاد بالم بسته است
از همین جا پر بزن تا یک شب جمعه حرم
دست بردار گدایی ام نبودم لحظه ای
تا گره زد قلب من را یک شب جمعه حرم
خواب دیدم کربلا هستم معبّر گفت که...
قصه مجنون و لیلا یک شب جمعه حرم
دست بر دامانتان هستم عزیزم می کنی
دست خالی آمدم پستم عزیزم می کنی
ضامن آهو دوباره این گدایت آمده
سائل بی ارزش صحن و سرایت آمده
هر دفعه بخشیدی و هر بار آلوده شدم
این نمک نشناس بی شرم و حیایت آمده
رو مزن این بار پیش حضرت حق بهر من
این دفعه حتی اگر گفتم گدایت آمده
من گدای یک شب و یک روز کویت نیستم
این سگی که هست عمری مبتلایت آمده
هرچه خواهی ناز کن مثل همیشه یارضا
آمدم در باز کن مثل همیشه یارضا
رفتنی هستم ولی آقا میایم بازهم
سائلی پستم ولی آقا میایم بازهم
گرچه در این لحظه آخر به روی گنبدت
چشم خود بستم ولی آقا میایم بازهم
ظاهر این بار هم دارد که کوته میشود
ازحرم دستم ولی آقا میایم بازهم
گرچه آقا از شراب ناب سقاخانه ات
مِی زده مستم ولی آقا میایم باز هم
دست من را از حریمت لحظه ای کوته نکن
جان زهرا از حریمت لحظه ای کوته نکن

 

شاعر : حسین صیامی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

حقیقت رحمت ، شکوه عزت ، بهار لطف و ، عطا و رحمت
تمام عصمت ، کلام عصمت ، پیام عصمت ، عیان به کلامت
عیان به وجودت ، عیان به شهودت ، عیان به قیام و ، عیان به قعودت
تویی رحمان و ، تویی بخشنده ، دلم از عشقت ، شده آکنده
سلام عالم بر تو ای وجه ِ جانان
جمال حیّ منّان ، خوش آمدی ای سلطان
تو هستی نور قرآن ، امام اهل ایمان
گل موسی بن جعفر ، به جسم عالمی جان
دلم مجنونه ، همش میخونه ، خوش آمدی ای سلطان
******
تمامی ِ خلقت ، به قدر و جلالت ، فقیر کویت
دل هر عاشق ، اسیر رویت ، بُوَد محراب ِ ، دل شیدای ِ ، مَلَک گیسویت
نماز ِ مهر و ، وفا میگردد ، اقامه مولا ، به سمت و سویت
تو امّید هر ، دل آگاهی ، چراغ و چشم ِ، رسول اللهی  
تو وجه اللهی ، تو سیف اللهی،تو عین اللهی ، علی هستی و ، ولی اللهی
دهد اوصافت شمیم ِ شاه مردان
علی آن شیر یزدان ، خوش آمدی ای سلطان
تو هستی نور قرآن ، امام اهل ایمان
گل موسی بن جعفر ، به جسم عالمی جان
دلم مجنونه ، همش میخونه ، خوش آمدی ای سلطان
******
همیشه نامت ، روی لبهایم ، بُوَد رُخسارت ، مه ِ شبهایم
تو هستی یارم ، تویی دلدارم ، تویی سالارم ، تویی غمخوارم
همیشه هر جا ، به عالم گفتم ، که من در دنیا ، وَ روز عقبی ، رضا را دارم
ز جام ِ نورِ ، ولایت مستم ، تو شاهی و من ، گدایت هستم
به حقّ نام ِ، علی و زهرا ، رضا جان فردا ، بگیر این دستم
که من هستم بی تو در محشر پریشان
بُوَد عادتت احسان ، خوش آمدی ای سلطان
تو هستی نور قرآن ، امام اهل ایمان
گل موسی بن جعفر ، به جسم عالمی جان
دلم مجنونه ، همش میخونه ، خوش آمدی ای سلطان

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها