0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 عاشقی شرح پریشانی خود را دارد
عشق ، آیین مسلمانی خود را دارد
 هر که دلتنگ حرم مانده حریمش سرد است
اشک های شب بارانی خود را دارد
 بی سبب نیست پریشان تو باشند همه
حرمت سفره ی مهمانی خود را دارد
   حسرت دیدن تو شوق نگاهم را برد  
شاعرت غربت کنعانی خود را دارد
 شاعرت بی سر و سامان تو شد ، با این حال
شاعری بی سر و سامانی خود را دارد
 شب به شب مشهد تو شهر بهشت است ولی
شب میلاد چراغانی خود را دارد
 شاعری که شب میلاد تو زائر باشد
تا سحر حال غزل خوانی خود را دارد
 سخت دل داده ام و ساده پناهم شده ای
سختی عشق تو آسانی خود را دارد
 قصه ی انوری و عنصری و قطران نیست
این غزل سبک خراسانی خود را دارد
 مصرع آخر این شعر به نام تو شده
شعر من مصرع پایانی خود را ...  دارد

 

شاعر : امیر علی سلیمانی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

هی می کشانم چادرم را زیر باران ها
رد می شوم از خلوت خیس خیابان ها
حس می کنم در ابتدای آسمان هستم
وقتی سلام ات می کنم از پشت میدان ها
اذن دخولت را که می گیرم ، نمی فهمم
عطر تو اینجا ریخته یا عطر گلدان ها
حتی خودم را می برم از یاد وقتی که
می خوانمت با گریه در بین شبستان ها
زیر پر و بال کبوترها هوا خوب است
حالم برای گفتن ِ "جانم رضا" خوب است
پس خوش به حال من که امشب در هوای تو
پر می زنم ... هی شعر می خوانم برای تو
شاعر شدم تا عاشقی های وجودم را
با شیوه ای زیبا  بریزم زیر پای تو
عاشق شدن یک اتفاق ساده ی سهل است
وقتی رضای من فقط باشد رضای تو
تو نور می ریزی میان گریه های من
من خیره خیره ... خیره در گلدسته های تو
با حس و حالم در حریمت آشنا هستم
پیش توام ... حس می کنم پیش خدا هستم
پیش تو من در اوج ایمانم ، امام عشق
از شدت عشقت پریشانم ، امام عشق
لبخندهای مومن ات دیوانه ام کردند
خوشحالم از اینکه مسلمانم ، امام عشق
این لحظه های خیس با من نسبتی دارند
با تو همیشه زیر بارانم ، امام عشق
دارم نگاهت می کنم از پشت گلدان ها
دارم زیارت نامه می خوانم ، امام عشق
ای باعث دلبستگی هایم ! نگاهم کن
من خسته ام ! با چشمهایت رو به راهم کن
این قیل هایم را ببین ... این قال هایم را
تب کرده ام، حس می کنم تبخال هایم را
مثل کبوترها کنارت می پرم ... پر پر
هی می تکانم توی صحن ات بال هایم را
آنقدر خوبی که بدی ها را نمی بینی
می بخشی و رد می کنی اشکال هایم را
داری تبرک می کنی روز و شب ام را تو
داری مبارک می کنی این سال هایم را
این صحن ها بوی بهارو زعفران دارند
اینجا همه نام تو را روی زبان دارند
یک حس خوب و خاص در جان من افتاده
بغض غریبی در گریبان من افتاده
زیبای من ! از تو جهان خورشید می گیرد
خورشید هم سمت خراسان من افتاده ...
هق هق کنان سر می گذارم روی دیوارت
چشم ات به این چشمان گریان من افتاده
در ازدحام زائرانت ، می برم خود را...
دست ضریحت توی دستان من افتاده
تو آمدی ... قرعه به نام کشورم افتاد
بالابلندا ! سایه ات روی سرم افتاد

 

شاعر : وحیده افضلی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 اينجا همه محو ذكر يا هو شده ايم  
فارغ ز  خود و هرچه هياهو شده ايم
هرچند كه تشنه ايم اما به خدا
سرمست مي ضامن آهو شده ايم
------------------
اينجا همه رازهاي خود مي گوييم            
انوار خدا ز جان و دل مي جوييم
هرچند كه آلوده ولي در اينجا              
 شرمنده لطف ضامن آهوييم
---------------
در غربت و غصه ام تو دلدار ي ده     
يك جرعه از اين چشمه بس جاري ده
غير از تو كسي نيست كه لطفي بكند  
يا ضامن آهو ! تو مرا ياري ده
--------------------
قلبی همه نور و جان آگاهم ده    
 عذرم بپذیر و عزت و جاهم ده
مهمانم و با هزار امید آمده ام            
یا ضامن آهو ! تو خودت راهم ده

شاعر : سید حبیب حبیب پور

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

کبوتر های حضرت نسل ها مهمان آقایند
نکردند این کبوتر ها به کفتر های دیگر ناز
فراهم آب و دانه بهر شان هم سنگ با کوثر
ندیدم کفتری تا پز دهد بر کفتر اهواز
تاسی می کنند این نازنینان از امام خود
نمی دانند خود را برتر از هم نوع در شیراز
غروبی در حرم بودم نگاه من به کفتر ها
فروتن کفتری هاتف صفت گفتا  مرا این راز
خدا بر عالم هستی نگاه او خداوندی است
حرامی گر به دست آری به رسوایی ستاند باز
کبوتر وار گر بودیم ما هم شیعه ی حضرت
نبودی بسته در ها بهر بعضی،بهر بعضی باز
حرم امن است از عدل امام هشتم شیعه
ندیدم کفتری را در حرم هرگز اسیر باز
(رها)گاهی که از نامردمی ها می شوم دل گیر
حرم را در بغل گیرم و غم ها را دهم پرواز

شاعر : علی میرزائی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ازعرش سروش سرمدی آمده است
معصومۀ  آل احمدی  آمده  است
آورده صبا  شمیم  باغ   ملکوت
یک دسته گل محمدی  آمده است
*****************
افتخار ایران
ای پادشه مُلک خراسان  مددی
ای ضامن آهوی پریشان مددی
ای سایۀ رحمت خدا بر سر ما
ای مایۀ  ا فتخار ایران مددی

شاعر : غلامرضا زر بانویی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

نور حق تابید و معنای کرامت هشت شد
عشق می بالید و اوج استعارت هشت شد
هجر موسی  آسمان را راهی غم کرده بود
تا که یک دم والی مهر و امامت هشت شد
سال ها بودن  به خود بالید وموجش دل ربود
تا که سر انگشت حکمت درامارت هشت شد
در شب بهتان و تاریک دل عباسیان
شد رسالت این خبر یار امانت هشت شد
زیر گام نازکی لرزید اندام زمین
در نمازی که امامش در ولایت هشت شد
مهرورزی زمینی  رنگ می بازد ، ببین
اوج احساسی  که آهو را ضمانت هشت شد
کوی و برزن درپی یک جام هستی بخش بود
جاودان در جام دل با یک اشارت هشت شد

 

شاعر : فهیم بخشی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

ازدحام است درِبيت امام هفتم
جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است
همگي با دلتان راهي آنجابشويد
باز در عرش خدا ولوله برپاشده است
دري از عرش به سمت دل ما واشده است
همه تبريك بگوييد كه بابا شده است
 آنكه عالم همگي محو جمالش هستند
به رخ گل پسرش محو تماشا شده است
 آمده آنكه نوشتند شبيه زهرا
پاره جان و تن حضرت طاها شده است
 پسر حضرت موسي به جهان آمده و
پاركابش همه جا حضرت عيسي شده است
السلام اي همه جا حضرت خورشيد شده
روز ميلاد تو در هر دو جهان عيد شده
با تو هر روز خراسان به خودش مي بالد
نه خراسان همه ايران به خودش مي بالد
 نه خراسان و نه ايران به خداوند قسم
همه عالم امكان به خودش مي بالد
 چونكه روي لب تو لحظه به لحظه جاريست
ثانيه ثانيه قرآن به خودش مي بالد
 منتسب بر تو شده گنبد و ايوان طلا
اين شده گنبد تابان به خودش مي بالد
 من قسم مي خورم اين واژه برازنده توست
با شما واژه سلطان به خودش مي بالد
 چونكه درگوشه ايوان تو جا خوش كرده
برسرخوان تو مهمان به خودش مي بالد
يوسفان در دو سرا محو رخ ماه تو اند
پادشاهان جهان بنده درگاه تو اند
سجده در گوشه ايوان طلايي عشق است
نوكري بر سركوي تو خدايي عشق است
 هر كسي عاشق پابوسي ليلاي خود است
در دم مرگ كنارم تو بيايي عشق است
 ضامن آهوي صحرا شدنت جاي خودش
اينكه در روز جزا ضامن مايي عشق است
 تا ابد قبله نماي دل من سمت شماست
اينكه در كشور ما قبله نمايي عشق است
 همه عرش و زمين را به گدايي بدهند
باز مي گويد از اين خانه گدايي عشق است
 كعبه و كرب و بلا هر يكشان عرش خداست
اينكه هم كعبه و هم كرببلايي عشق است
اي كه در كشور ما عرش معلا داري
آنچه خوبان همه دارند تو يكجا داري
اي كه در چهره خود شمس منور داري
در شجرنامه خود نام پيمبر داري
 نوه صادقي و ذريه شيرخدا
خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داري
 فرصت جنگ نشد تا كه بفهمند همه
تو به بازوي خودت قدرت حيدر داري
 همه در صحن تو مشغول به کاري هستند
چقدر دور وبرت خادم ونوكر داري
 چه بزرگان كه ميان حرمت خاك شدند
توخودت ماهي و دور و برت اختر داري
 با جوادت برو در سوريه زينب تنهاست
تو حسين ابن علي هستي و اكبرداري
تيغ بردار و پناه حرم زينب شو
ماسپاهيم و تو صاحب علم زينب شو
تو خودت بر سر دوشت علمش را داری
در دلت روضه ی آن قد خمش را داری
 گرچه در کشور ما از حرم او دوری
از همین دور هوای حرمش راداری
 بارها سوریه رفتی به طواف حرمش
حتم دارم که غبار قدمش را داری
 بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود
به گمانم که تو در سینه غمش راداری
 بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند
مطمئنم که تو در سینه دمش را داری
 بنویس عمه من خود سپرمولا بود
بنویس از ته دل، تو قلمش راداری
 بنویس عمه ما مثل دری در صدف است
هر که توهین بکند با خود مولا طرف است

شاعر : مهدی نظری

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 طلوع چشم تو آغاز راه این غزل است
به من بتاب که خورشید نسخه ی بدل است
حریم پاک تو یک گوشه از بهشت است و
برای داشتنش بین عاشقان جدل است
به پیشگاه تو بایدکه سر فرو دارند
تمام عالم و آدم، هرآن کسی که یل است
توئی و قلب هزاران هزار زائر تو
تو ضامنی و وفایت برایشان مثل است
اگرچه جاه ندارم خوشم که قسمت من
-غلام حلقه به گوش تو بودن- ازازل است
تمام خواسته ام یک نگاه کوچک توست
از آن دو چشم که گویی دو کاسه ی عسل است

 

شاعر : محمد فرخ طلب

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

دوباره مادر احمد پیامبر زاده
و یا که بنت اسد حیدری دگر زاده
و یا که فاطمه شبّیر یا شبر زاده
یم وسیع ولایت مگر گهر زاده
ستاره ی فلک موسوی قمر زاده
که نجمه بر پسر فاطمه پسر زاده
نگاهدار زهر چشم بد، خدایش باد
رضاست این! پدر و مادرم فدایش باد
دوباره زلف عروس سخن شکن شکن است
شب ولادت روح خرد به ملک تن است
وجود، غرق یم نور وجه نور وجه ذوالمن است
مه مبارک نجمه چراغ انجمن است
دهان چو درج وثنای رضا دُرِ سخن است
رضا که نام، علی کنیه اش ابوالحسن است
زهی جمال خدا لااله الاّ هو
سلام بر گُل رخسار ضامن آهو
سلام باد به نجمه درود بر قمرش
درود باد بر این مادر و بر این پسرش
فدای این پسر و جدّ و مادرش و پدرش
ستاره ای که بود آفتاب، خاک درش
زهی به عارض از آفتاب خوب ترش
گرفته همچو کتاب خدا پدر به برش
زبان گشوده و اوصاف او شماره کند
وضو گرفته که بر عارضش نظاره کند
الا که آینه ی کبریاست این مولود
برید سجده که روی خداست این مولود
تمام آینه ی مصطفاست این مولود
حقیقت علی مرتضاست این مولود
امام سلسله ی انبیاست ایم مولود
گل بهشت محمّد، رضاست این مولود
به نجمه و به گل سرخ دامنش صلوات
به سیّد رسل و پاره ی تنش صلوات
وجود بسته به یک گوشه ی نظاره ی او
فراتر از عدد، اوصاف بی شماره ی او
وجود، غرق یم رحمت هماره ی او
کشند شمس و قمر و منّت از ستاره ی او
صعود نور بر افلاک از مناره ی او
هزار معجزه پیدا به یک اشاره ی او
کسی به کشور بی مرز دل امیر شود
که با اشاره او شیرِ پرده شیر شود
موّحد است و کسی نیست مثل و مانندش
خدا یگان همگان دست بوس و پابندش
به چهره عارض نادیده ی خداوندش
هماره نور خدا می دمد ز لبخندش
جواد و جود، کنار همند فرزندش
گدا و شاه به هنگام جود خرسندش
پناه شیعه سه جا در صف معاد است این
رؤف آل محمّد ابوالجواد است این
سپهر مجد و کرامت! قمر مبارک باد
کلیم طور ولایت! شجر مبارک باد
شب امید! نسیم سحر مبارک باد
بهشت آل محمّد! ثمر مبارک باد
عروس فاطمه نور بصر مبارک باد
امام موسی کاظم پسر مبارک باد
میان سینه و دست تو یک جهان جان است
ببوس صورت او را که کلّ قرآن است
الا که قلب خراسان ما امام رضاست
بهار و باغ و گلستان ما امام رضاست
کمال مکتب ایمان ما امام رضاست
چراغ چشم و دل و جان ما امام رضاست
رئوف کل امامان ما امام رضاست
پناه کشور ایران ما امام رضاست
به زائر حرمش وعده داده و باید
سه جا به دیدنش از لطف و مرحمت آید
مزار بضعه ی پاک پیمبر است اینجا
فروغ دیده ی زهرای اطهر است اینجا
بهشت قرب خداوند اکبر است اینجا
چه ازدهام عجیبی است محشر است اینجا
قسم به کعبه که از کعبه بهتر است اینجا
حریم زاده ی موسی ابن جعفر است اینجا
به چشم زائر خود تا که محترم گردد
روا بود که حرم دور این حرم گردد
نوای دل، غزل ناب عاشقانه ی او
فرشته مرغ گرفتار دام و دانه ی او
دعای محفل قدّوسیان ترانه ی او
ستاده موسی عمران در آستانه ی او
مسیح محو صدای نقاره خوانه ی او
کرم ترشحی از بحر بی کرانه ی او
اگر چه شهر خراسان دیار غربت اوست
شفای چشم وطن از غبار تربت اوست
الا رئوف تر از ما به ما امام رضا
غریب با همه کس آشنا امام رضا
 ابوالحسن خلف مرتضا امام رضا
گدا و شاه ز جودت رضا امام رضا
رفیق زائر بی دست و پا امام رضا
نگاه ماست به دست تو یا امام رضا
تو کیستی به چنین عزّت و جلال بگو
که همنشین گداییّ و ضامن آهو
کبوتر تو به مرغ بهشت ناز کند
به چار صحن تو هفت آسمان نماز کند
بهشت با حرمت روز و شب نیاز کند
به شوق زائرت آغوش خویش باز کند
کرم به دامن تو دست خود دراز کند
مرا گدایی کوی تو سرفراز کند
مگر به لطف تو ای شهریار تا هستم
رسد به پای سگ آستانه ات دستم
اگر چه در حرمت دست خالی آمده ام
ولی به درگه مولی الموالی آمده ام
ستاره ریخته قامت هلالی آمده ام
به کوی وصل تو از خردسالی آمده ام
در آستان تو با خسته حالی آمده ام
ولی به بارگاه ذوالجلالی آمده ام
تو که پناه به کویت دهی دو عالم را
قبول کن به غلامی خویش «میثم» را

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

سلام بر تو اماما، تو را سلام، امام!
شکسته ایم ز داغی بزرگ امام، امام!
غریب را ننوازد مگر امام غریب
غریب آمده ام پیش تو سلام ، امام!
غلام حلقه به گوش تو ماه و خورشیدند
متاب روی از این کمترین غلام ، امام!
قصیده دارم و چشم انتظار اذن توام
اجازتی که بخوانم تو را به نام ، امام!
بجز مقام "رضا" از رضا طلب نکنم
فقیر حالم و مستغنی از مقام، امام!
مرا دلی ست که پیدا نمی کنم آن را
دلی که گم شده در موج ازدحام، امام!
غم غریبی و اندوه کودکان، تب مرگ
گلایه از که کنم؟ شکوه از کدام؟ امام!
اگر چه شب شب شادی ست، دل عزادار است
بگو که خنده حلال است یا حرام؟ امام!
تویی که زهر جفا خورده ای ببین ما را
زمانه زهر جفا می کند به جام، امام!
تویی جواز نماز دل شکستۀ من
تویی رکوع و تویی سجده و قیام، امام!
تویی که واسطه العقد آل یاسینی
تویی حلاوت ذکر علی الدوام، امام!
تو شرط عشقی و بر کوه های نیشابور
خدا نوشته به فیروزه این پیام، امام!
در این مصیبت عظمی چه جای مولودی
شکست پشت من و قامت کلام، امام!
شکسته پشت مدینه ،شکسته پشت بقیع
شکسته است دل مسجدالحرام ،امام!
در این سپیده که میلاد آفتابی توست
بخوان شکسته دلان را به بارعام، امام!
  به حاجیان بگو از راه کعبه برگردند
به خاکبوسی این خیمه و خیام ،امام!
گرسنه اند یتیمان، مگر ز سفرۀ تو
تبرّکی ببرم پاره ای طعام، امام!
کبوتران پریشان چه می کنند آن جا؟
پریده اند به روی کدام بام؟ امام!
گذشت هفته ای از غم، امام هشتم عشق
تمام کن غم و اندوه را ، تمام، امام!
به خانه های شکسته بگو که برخیزند
به احترام تو، آری، به احترام امام
شد درست بگویم تمامت غم را
نشد تمام شود شعر ناتمام ، امام!
هماره پرتو ماه تو باد بر سرمان
هماره سایۀ مهر تو مستدام، امام!
وداع با تو سلامی دوباره است ، سلام
سلام بر تو اماما، تو را سلام، امام!
*****

شاعر : علیرضا قزوه

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

نیمه شبها تا سحر ذکر رضا(ع) باید گرفت

اینچنین حاجات خود را از خدا باید گرفت

در جوار مرقدش هرگز به کم قـانع مشو

چونکه از مشهـد بـرات کربلا باید گرفت

دست خالی آمدم امشب به درگاه شما

هرچه میخواهد دل از راه دعا باید گرفت

 

چشم در راه دعای خیرتان هستم، فقط

یک ضمـانت از تو در روز جزا باید گرفت

می شود امشب دل من عازم باب الجواد

اجر و مزد نوکری را پس کجا باید گرفت؟

در شب میلادتان دل غرق رحمت می شود

تکّه نانی امشب از دست شما باید گرفت

"شاعر:محسن زعفرانیه"

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

شبنم، چشمه، بارون، دریا    
همه می خونن رضا 2
ساقی، ساغر، مجنون، لیلا
همه می خونن رضا 2
پس دیگه معطل نمون  
 تو هم با عالم بخون 2
یا رضا یا رضا     
یا علی موسی الرضا 2
یادمه شور و شوق کودکی تو مشهد
     یادمه دوست داشتم برم بالای گنبد
یادمه گفتم آقاجون منم نگاه کن    یه وقت رسید دستم به اون ضریح و مرقد 2
آقا! / تو اصل ایمانی/ نگین ایرانی/ منم تو صحنت می خونم مثل کریمخانی 2
(آمدم ای شاه پناهم بده  خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجاء درماندگان   دور مران از در و راهم بده)
= = = = =
احمد، مولا، زهرا، ارباب     
همه می خونن رضا 2
لاهوت، ناسوت، خورشید، مهتاب  همه می خونن رضا 2
از قافله جا نمون
   تو هم با عالم بخون 2
یا رضا  یا رضا  
 یا علی موسی الرضا 2
یادمه از بچه گیام برات می مردم          
 یادمه چند دفه طلاهاتو شمردم
یادمه هیچ فرقی نداشت چه شاه چه سائل
اونجایی که غذای حضرتی رو خوردم 2
آقا!/  من وصله ی ناجور/ تو منشاء هر نور/ کهنه نشد این یه نوار تو بازار سرشور 2
(آقاجون قربونتم    آخه من مهمونتم
ضامن آهو رضا    لاله ی خوشبو رضا )
= = = = =
گنبد، پرچم، کفتر، ایوون   
 همه می خونن رضا 2
سائل، زائر، خادم، دربون
    همه می خونن رضا 2
کربلا می خوای جوون؟   تو هم با عالم بخون 2
یا رضا  یا رضا   
 یا علی موسی الرضا 2
یادمه ایوونِ طلا با اون ظرافت        
 یادمه پارچه های سبز استجابت
یادمه نقاره زدن، غوغا به پا شد   شفا گرفت باز یه مریض به لطف حضرت 2
آقا!/ کنار تو باشم/ معنا نداره غم/ هر جا کبوتر می بینم بی اختیار میگم 2
(قربون کبوترای حرمت امام رضا    قربون این همه لطف و کرمت امام رضا )

 

شاعر : عبدالله باقری

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 دوباره دل زکمند گناه می گیرم
در آسمان خراسان پناه می گیرم
نگاه لطف شما بر همه نمایان است
که سهم خود را از این نگاه می گیرم
مقیم شهر بهشت توام به رستاخیز
فرشته های حرم را گواه می گیرم
که هر چه بودم،همسایه ی رضا بودم
تو را برای خودم تکیه گاه می گیرم
به وقت بردن نام تو در امین الله
تو را بجای علی اشتباه می گیرم
علی کشور مایی ،امیر ایرانی
به سمت و سوی حریم تو راه می گیرم
اگرچه گریه ی زائر شفاست اما من
شفای درد دلم را ز آه می گیرم
به غیر درگهتان ملجائی نمیدانم
فقط به پای ضریحت پناه می گیرم
"ز آستان رضایم خدا جدا نکند"
که روزی از در این بارگاه می گیرم
به سبک سبز غزل گونه ی خراسانی
صله زپنجره فولاد شاه می گیرم

شاعر : نوید اطاعتی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

 امشب به روی مأذنه نقاره می زنم
چشمه شدم برای تو فوّاره می زنم
تا صبح، مِی به عشق تو همواره می زنم
طرحی برای این دل آواره می زنم
از سمت نور، رایحه ی یار آمده
غوغای عاشقی ست به میدان رزم عشق
به به از این صلابت و این عزم و جزم عشق
گشتم نگرد نیست نظامی به نظم عشق
برخیز و بی درنگ بیا سمت بزم عشق
دل دل نکن که حضرت دلدار آمده
مستی زِ حد فراتر و باقیست باده ها
پُر از صدای شُرب شراب است جاده ها
گیرند دست رهگذران را فتاده ها
ای تکسوار جاده! نظر بر پیاده ها...
آن کس که خورده بر در و دیوار آمده
امشب شب توسل بر آستان مِی
ساقی گشوده است درِ بوستان مِی
حالا شروع شد به طنین اذان مِی
گردهمایی همه ی دوستان مِی
بر این بساط ، سایه ی گلزار آمده
شاهیم اگر ، گدای درِ آل حیدریم
دلدادگان خواهر و مست برادریم
تنها دلیل اینکه سرافراز محشریم:
سربازهای خانه ی موسی بن جعفریم
سربازها به دار که سردار آمده
وقتی نگاه ماه به گهواره ات فتاد
از شرم طرح چهره ی تو پای پس نهاد
مجنون شدند عاقل و دیوانه، ابر و باد
حرف جنون زدیم، زلیخا اشاره داد :
یوسف ترین قمر سر بازار آمده
خورشید از نقاب افق جلوه گر شده
این فجر صادق است، کمال سحر شده
خاک عین کیمیاست که وقت نظر شده
پژواک ذوالفقار علی بیشتر شده
چون جلوه ای زِ حیدر کرّار آمده
نور رضا رسید، مسیحا درست شد
دارالشفا زدند، مداوا درست شد
بست و رواق و صحن حرم تا درست شد
مکه، مدینه، عرش معلّا درست شد
یا کربلا دوباره به تکرار آمده
وقتی نگاه می کنم از راه دورتر
چشمم به گنبد تو شود جفت و جور تر
از هر کجا، ضریح شما پر عبورتر
باید صبور باشم، از این هم صبورتر
در این حریم، خیل گرفتار آمده
هر زائری برای زیارت رسیده است
اول هزار مرتبه منّت کشیده است
هرکس که بهر خویش گناه آفریده است
سلطان طوس آبرویش را خریده است
در توبه خانه ی تو گنهکار آمده
هرگاه در هیاهوی حاجت دعا گرفت
فریاد می زدند مریضی شفا گرفت
هرکس که درد داشت، زِ هر جا دوا گرفت
گفتند: از کنار ضریح رضا گرفت
دارو بیار، این همه بیمار آمده
فصل الخطابِ صحبتِ با یار کربلاست
تنها نشانه ی دل بیدار کربلاست
مشهد که می روم دلم انگار کربلاست
زائر شدم زیارتِ این بار کربلاست
در بزمتان (اسیر) علمدار آمده
 

شاعر : حمید رمی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

...حالا سکوت حنجره فریاد می کشد
تصویری از نگاه تو در یاد می کشد
وقتی که خسته از همه ی شهر می شوم
دور از تمام همهمه ی شهر می شوم
احساس می کنم که فقط با رضای تو
دعبل شوم که شعر بخوانم برای تو
بردی کبوترانه دلم را به آسمان
یک لحظه هم ندیده حرم خواب آسمان
بی اختیار سمت قدمگاه می روم
حس می کنم که پشت سرت راه می روم
وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد
دل را به سمت پرچم در باد می کشد
پرچم که باد می خورد و روی گنبد است
زائر میان ماندن و رفتن مردّد است
با سر دویده ام به تماشای کودکی
کودک به جای من و منم جای کودکی
تصویر خاطرات سیاه و سفید شد
عکسی میان قاب نگاهم جدید شد
وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد
دل را به سمت صحن گوهرشاد می کشد
صحنی که گوشه گوشه ی آن شور خوانده ام
با هر نماز صفحه ای از نور خوانده ام
یعنی نمی شود بشوم باز رو به راه
از راه دور آمده ام من به اشک و آه
اشکم "موید" دل پر آه می شود
تا همنشین شاعر درگاه می شود
«کوته مباد سایه ی لطفت ز سر مرا
بر پای بوسیت بطلب بیشتر مرا»*
وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد
دل را به سمت پنجره فولاد می کشد
ایوان طلا و پنجره فولاد و خاک تو...
آنان که خاک را به نظر کیمیا، که تو...
هر گوشه از حرم رد پای تو دیده اند
در بین جامعه چه صدایی شنیده اند
خدام آمدند و شلوغ است و زمزمه
حالا رضا رضا شده ذکر لب همه
نقاره ها هجوم صدا را شکسته اند
در صحن انقلاب تو دل ها شکسته اند
دلها شکسته اند، ببار آسمان شهر
کوچه به کوچه می شود این داستان شهر
روزی که آخر صفر است و از این جهان
تنها دل تو با خبر است و به ناگهان
دردی غریب در جگرت وقت حادثه
تنها عبا به روی سرت وقت حادثه
حالا سکوت حنجره فریاد می کشد
عاشق به سینه می زند و داد می کشد
 

شاعر : علی پور زمان

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  6:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها