0

اشعار ولادت امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

دوباره دل زکمند گناه می گیرم

در آسمان خراسان پناه می گیرم

نگاه لطف شما بر همه نمایان است

که سهم خود را از این نگاه می گیرم

مقیم شهر بهشت توام به رستاخیز

فرشته های حرم را گواه می گیرم

که هر چه بودم،همسایه ی رضا بودم

تو را برای خودم تکیه گاه می گیرم

به وقت بردن نام تو در امین الله

تو را بجای علی اشتباه می گیرم

علی کشور مایی ،امیر ایرانی

به سمت و سوی حریم تو راه می گیرم

اگرچه گریه ی زائر شفاست اما من

شفای درد دلم را ز آه می گیرم

به غیر درگهتان ملجائی نمیدانم

فقط به پای ضریحت پناه می گیرم

"ز آستان رضایم خدا جدا نکند"

که روزی از در این بارگاه می گیرم

به سبک سبز غزل گونه ی خراسانی

صله زپنجره فولاد شاه می گیرم

شاعر: نوید اطاعتی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت

 

آسمان وحی را بار دگر جان آمده

الخبر! ای قوم خورشید خراسان آمده

ابر ظلمت پر شد و مهر ولا تابید ناب

ماه هشتم قبلۀ هفتم نمایان آمده

چلچراغ موسیِ جعفر هبوط از عرش کرد

گفت بابایش مرا نور شبستان آمده

حُسن یوسف را بگو او را قیاس از خود مگیر

در حقیقت با رضا یوسف به کنعان آمده

چرخ دوّار ولایت را تکامل بخش اوست

مَسند آل امامت را نگهبان آمده

پنجمین سَرو روان باغ و بستان حسین

کوثر ثانی به رقم خصم قرآن آمده

ترجمان سورۀ والشمس لب ها را گشود

ذاکر تقدیس و تسبیحات سبحان آمده

اشهد ان لا الهَ گفت و الّا الله نیز

با محمد خواند نام اولیاء الله نیز

هرچه وصفش بیشتر آشفته حالان بیشتر

هرچه وصلش پیش تر بشکسته بالان بیشتر

هرکه حبّش نابتر روحش به پیچ و تابتر

هرکجا محراب تر دل های نالان بیشتر

پیچش گیسوی او وقتی نمایان می شود

در شب رؤیایی اَش نازک خیالان بیشتر

هیبت مولایی اَش بنشاند بر لب یا علی

بیت عترت پر شد از حیدر جمالان بیشتر

جلوۀ زهرایی اش رسوا کند خورشید را

با جلال وجه او وجهِ جلالان بیشتر

عالم آل پیمبر شد که شیدایی کند

در نماز عشقِ او احمد وصالان بیشتر

خلقت موسی کجا و زادۀ موسای ما

هست در سینای او موسی خصالان بیشتر

گر بر این تاجِ غلامیِ رضا زیبنده ایم

ما به عشق زادۀ موسی بن جعفر زنده ایم

باد و باران از رضا انوار ایمان از رضا

یاد یاران از رضا یار خراسان از رضا

خطّۀ زر خیز ما ایوان طلای عالم است

مُلک ایران از رضا پیر جماران از رضا

شهد شیرین شهادت را رئوفان ساقی اند

اذن میدان از رضا راه شهیدان از رضا

روزی عشق است تقسیمش به دست بوالحسن

جود و احسان از رضا لطف کریمان از رضا

گفت آن حصن حصین توحید را در من ببین

روح قرآن از رضا الطاف رحمان از رضا

نغمۀ داود از او، نالۀ ایوب از او

موج و طوفان از رضا تخت سلیمان از رضا

با عدالت محوران گو كو عدالت محوری؟

در شعار و در عمل شد عدل و دیوان از رضا

خاک پایش مایۀ اعجاز هر پیغمبر است

امت اسلام را دردانۀ او رهبر است

هر کسی عبد رضا گردد خدایی می شود

هر که از باب الجواد آید رضایی می شود

حرز بالای حریمش هست ((ستار العیوب))

زائرش مدیون آن گنبد طلایی می شود

هرکه بر پای ضریحش زلف می بندد دخیل

از همان درگاه سلطان کربلایی می شود

پنجره فولاد یعنی باب های آسمان

دل که شد بیمار او دارالشفایی می شود

باده های ناب سقّاخانه اش جام طهور

هرکه خاک صحن او شد کیمیایی می شود

نذر گنبد را به صحت کهنه اش هر کس که ریخت

آب و نان سفرۀ او هل اتایی می شود

آنکه اهل خانۀ موسی بن جعفر شد یقین

فاطمه خرسند از این آشنایی می شود

هرکه شد محرم به ابواب حریم احمدی

از دیار حضرت معصومه گردد مشهدی

استقامت چون بنا شد می دهد ایزد کمک

دست استکبار رو شد مصطفی آمد کمک

نقشۀ قرآن ستیزی سوخت دل ها را ولی

با همه مظلومیت قرآن دهد بی حد کمک

خواست با پیغمبر اعظم در افتد دشمنش

امتی بیدار شد این بار شد احمد کمک

شیعه و سنّی به امداد علی همدست شد

جبهۀ مستضعفین در کار دین باشد کمک

دوستدار اهل بیت آزادگان عالمند

اهل بیت مصطفی بر اهل دین دارد کمک

یا لثاراة الحسین! آماده باشِ کامل است

از زمین و آسمان گویا خدا ریزد کمک

در جهان، فریادها الله اكبر می شوند

یوسف زهرا بیا دل ها تو را خواهد کمک

خیز ای امّت ره اسلامیان هم عهدی است

انتقام فاطمه دستور کار مهدی است

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت

 

تو آمدی و بر این باغ آبرو دادی

بهار بودی بر باغ رنگ و بو دادی

قدم به خاك نهادی تمام هستی را

به پاس مقدم خود قدر و آبرو دادی

ظهور كردی و آفاق از تو روشن شد

به چشم بی رمق مهر و ماه سو دادی

ز فیض نور خود ای آفتاب هستی بخش

به آسمان و زمین جلوه ای نكو دادی

تو هشتمین خم جوشندۀ تولائی

كه بر تمامی تشنه لبان سبو دادی

ز هجرتی كه تو را از مدینه كرد جدا

چه حسرتی به دل بی قرار او دادی

ز جای پای تو سبز است خاك نیشابور

به خاك پاك خراسان تو آبرودادی

كلام وحی ز لب های تو شنیدن داشت

كه شرح حصن ولا را تو مو به مو دادی

نماز عید تو شد یك حماسۀ دیگر

پیام بر همه از لاتفرقو دادی

به هركسی كه به دارالأمان تو رو كرد

همیشه فرصت و امكان گفتگو دادی

فدای قلب رئوفت شوم كه دل ها را 

كبوترانه به این آستانه خو دادی

عجیب نیست زتو گر به گوشه چشمی

جواب این همه چشم پر آرزو دادی

برای عرض ارادت «وفائی»آمد و گفت

سیاه نامۀ ما را تو شستشو دادی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح

 

بیا كه قبلۀ دل، كعبۀ رضا این‌جاست

بیا كه مشرق انوار كبریا این‌جاست

بیا به طور تجلی بیا به بزم حضور

بیا كه معنی والشمس و والضحی این‌جاست

دری كه هر كه بساید به آستانش سر

ز رنج و محنت و غم می‌شود رها این‌جاست

اگر كه ملتجی و مضطر و پریشانی

بیا كه مقصد ارباب التجا این‌جاست

بیا به عرض نیاز و ادب كه ز امر خدا

كسی كه تابع حكمش بود قضا این‌جاست

به‌هوش باش در این آستان عرش‌نشان

كه ركن دیـن خدا، فخر ماسوا این‌جاست

بیا كه درگه شمس الشموس، رأس رئوس

كه خلق راسـت به خلاّق رهنـما این‌جاست

مزار رهبر هشتم امان خلق جهان

قویم عروه دیـن مشهد لقا این‌جاست

بـه پای عجز و بـه حال خلوص درآی

به ایـن حرم كـه سرِچشمـۀ بقـا این‌جـاست

بیا به روضۀ رضوان و وادی ایمن

بیا كه حجْـر و حجَـر، زمزم و صفا این‌جاست

دهید مژده به بیمار و دردمند غمین

كه آن‌كه هست به درد و مرض شفا این‌جاست

جمال صبح ازل، نـور دیـدۀ حیدر

سلیل خیر رسل ختـم انبیـا این‌جاست

امام ثامن ضامن علـیّ بن مـوسی

بـزرگ حجت حق، آیت خدا این‌جاست

بیـا بیـا و طلـب كن هـر آن‌چـه می‌خواهی

كه منبع كرم و معـدن سخـا این‌جـاست

بیا چـو «لطفی صافی» بگو به بانگ رسا

بیا كه روضۀ سلطـان دین رضا این‌جاست

به گوش «لطفی صافی» سروش غیب، سرود

بیا كـه روضۀ سلطـان دیـن، رضـا این‌جاست

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و ولادت

 

بیـا دوباره مـدینه دلا تمـاشا کن

تجلیـات خدا را بیا تمـاشا کن

فضـا پُراست ز نور وجـود شمس شموس

بـه جلوه جلوۀ او در فضا تماشا کن

فروغ چهرۀ شمس الضحا تماشائی است

به روی دامـن بـدراالـُدجی تماشا کن

شکوفـه بارتـریـن گلُبـن فضیلت را

میـان گلشن سبـز ولا تماشا کن

ملائکی کـه بـه پـابـوس آن امـام همُام

رسیـده اند ز اوج سمـا تماشا کن

برای کام وی، آب فـرات آوردنــد

به یاد صحنـه ای از کـربلا تماشا کن

بخوان« یُطهّـرُ »و آندم شکوه قدرش را

میـان آینـه ی انمّا تمــاشـا کن

بیـا بـه مکتب پُـر شـور علــم و دانش او

به نـور عالـم آل عبـا تماشا کن

حریـم زادۀ موساست این حرم، این جا

هزار جلوه به طور وفـا تمـاشا کن

اگرکه شوق تمـاشا بـه تو عطا کردند

به گوشه گوشۀ صحن و سرا تماشا کن

قـدم به ساحت این کعبـۀ وفا بردار

مقـام و زمــزم و سعی و صفا تماشا کن

نظر به کعبـه نمـودن عبـادتی دارد

بیـا به کعبـۀ اهـل ولا تمـاشا کن

صفای شبنـم و لطف بهــار اگـر خـواهی

به چشم زائر پاک رضـا تماشا کن

حضـور تشنـه لبـان حقیقت دیــن را

کنـار چشمـۀ آب بقـا تمــاشا کن

کبـوتـران دعـاگوی زائرانش را

به روی گنبـد زرد طـلا تماشا کن

بــه پشت پنجـرۀ او هـزار معجـزه را

به روشنـائی آئینـه هــا تمـاشا کن

اگـر کـه دست تهی آمــدی، مـرامش را

در ایـن محیـط سخـا و عطا تماشا کن

اگر چو آینـه هـای حـرم شکسته شدی

درستـی دل خـود را بیـا تمـاشا کن

حریم اوست «وفائی»چو روضة الجنّه

بیـا و ساحت این بـاغ را تماشا کن

 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

اشعار ولادت امام رضا(ع) – رضا رسول زاده

 

دلي از بند غم آزاد دارم

ز عمق سينه ام فرياد دارم

 

فتاده در سرم شور زيارت

هواي پنجره فولاد دارم

 

اگر آهوي حيرانم رضا جان

خوشم مانند تو صياد دارم

 

خدا داند كه من چه خاطراتي

ميان صحن گوهر شاد دارم

 

خراسان را هميشه خاك بوسم

غلام حضرت شمس الشموسم

 

چو زائر مي شوم در مشهد تو

نظر تا مي كنم بر مرقد تو

 

كبوتر مي شوم پر مي گشايم

كه بنشينم به روي گنبد تو

 

برايم دانه مي ريزي و من هم

شوم مديون لطف بي حد تو

 

نديدم تا به حالا سائلي را

كه گويد ديده ام دست رد تو

 

دوباره بر گدايت رافتي كن

مرا مهمان خان حضرتي كن

 

دل زائر اگر بشكست اينجا

به قدر و قيمتش پيوست اينجا

 

اگر مهمان تازه وارد آيد

برايش سفره اي پهن است اينجا

 

خبرها حاكي از اين است جبريل

ميان زائران بنشست اينجا

 

مدينه رفته ها گويند عطري

ز شهر ياس سرشارست اينجا

 

ضريحت مي دهد بوي مدينه

دلم را مي كشد سوي مدينه

 

منم كه عاشق كوي رضايم

خراب و مست از جوي رضايم

 

به زلف او گره خورده دل من

اسير بوي گيسوي رضايم

 

دخيل ضامن آهو بمانم

من آن آواره آهوي رضايم

 

ميان زائرانش رو سياهم

كه من شرمنده ي روي رضايم

 

اگر آقا كند بر ما دعايي

شوم با لطف او كرب و بلايي

 

به غربت جان سپردي اي رضا جان

به زهر كينه مردي اي رضا جان

 

به دور از تربت مخفي مادر

دمادم غصه خوردي اي رضا جان

 

براي ديدن روي جوادت

تو ساعت ها شمردي اي رضا جان

 

همه زخم زبان هايي كه خوردي

ميان سينه ات بردي رضا جان

 

خدا را شكر كه تيري نخوردي

به گودالي تو شمشيري نخوردي

 

رضا رسول زاده

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

اشعار ولادت امام رضا(ع) – علی اکبر لطیفیان

 

تا خدا و دم خدایی توست

معجزات امام رضایی توست

 

یا امام الرئوف، یا سلطان

شغل ایرانیان گدایی توست

 

تیغ ابروت کشته می طلبد

سر ما را بزن هوایی توست

 

ازدحامی که این حرم دارد

از وفور گره گشایی توست

 

دادن برگه ی امان النّار

گوشه ای از هنرنمایی توست

 

آنچه ما را کبوترت کرده

هنر گنبد طلایی توست

 

گرچه دعبل نمی شوم اما

افتخارم غزلسرایی توست

 

سائلی پشت این درم عشق است

گوشه ی کنج این حرم عشق است

 

به بد و خوب عنایتی داری

بین دستت چه رحمتی داری

 

همه جا صحبت تو پیچیده

چه رئوفی چه رأفتی داری

 

چقدر مثل جدّ خود هستی

با فقیران چه الفتی داری

 

بنِشین، از خجالت آب شدم

ایستاده! چه عادتی داری

 

آنقدر محشری که دور ضریح

لحظه لحظه قیامتی داری

 

هرکه با لهجه ای تو را خوانَد

از همه فرقه رعیتی داری

 

به همه گفته ام امام رضا

چه دل با محبتی داری

 

سرخوش از لطف بی حدت هستم

حاجی حجّ مشهدت هستم

 

می خری هر دل پریشان را

بنده ی عاصی و پشیمان را

 

تو و معصومه خواهرت آقا

عزّتی داده اید ایران را

 

هیچ طعمی ندارد ای آقا

مزه ی زعفران و سوهان را

 

عطر و بوی غذای حضرتی ات

در حرم می کشد سلیمان را

 

هر ملک غبطه می خورد وقت

هم غذائیت با غلامان را

 

رخصتی ده که زائرت باشیم

عرفه یا که عید قربان را

 

با شما رحمت خدایی هست

کربلا هم نشد رضایی هست

 

می نویسم رضا به جای حسین

می نویسم رضا رضای حسین

 

آنقدر حاجت مرا داده

تا بِگریَم فقط برای حسین

 

آمده بین خاک ایران تا

همه باشیم خاک پای حسین

 

هر غریبی که آشنایش شد

بیشتر گشته آشنای حسین

 

دست لطف و دعای بارانش

یادگاری است از دعای حسین

 

شاعری هم نخواست تا باشد

دعبلش وقف بچه های حسین

 

کوله باری پر از سلامش داشت

هرکسی رفت کربلای حسین

 

کاش می شد حبیب او باشم

مثل ابن الشبیب او باشم

 

غصه اش خواست بر ملا بشود

پای گریه به شعر وا بشود

 

این تعجب نداشت در بیتش

روضه ی کربلا بپا بشود

 

گفت: ابن الشبیب تا حالا

دیده ای سر ز تن جدا بشود؟

 

یا که سر ز تن جدا هم شد

از روی سینه از قفا بشود

 

وسط رفت و آمد نیزه

نِگهش سمت خیمه ها بشود

 

پیرهن جای خود، ز کثرت گرگ

تن یوسف ز هم سوا بشود

 

ناله ای زد ز عمق دل نگران

گفت: ابن الشبیب عمّه مان

 

علی اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

بازهم با جنون در افتادم

گوشه ای حول ساغر افتادم

آنقدر مست بودم از می، که

فکر کردم به کوثر افتادم

سفره نور شد دلم بین

چارده نور اطهر افتادم

برلبم اهدنا الصراط آمد

بعد بر پای دلبر افتادم

خاک پایش شدم بلندم کرد

اصلاًآنجا چه بهتر افتادم

                                        شب مستی است عاشقی باید

                                        ماه من از مدینه می آید


سرخوشم از شراب، آب مده

مست مستم مرا عذاب مده

شوق جام تو کرده بی تابم

بیخود و بیجهت تو تاب مده

بسکه انگور خورده ام زلبت

حال من بد شده شراب مده

روزیم را حواله کن بر می

باشد آقا خودت جواب مده

هوس باده یاغی ام کرده

وقت عصیان شده ثواب مده

                                        از همه غیر عشق، دل کندم

                                        که به جامت نموده پابندم

حضرت آب ،آینه ،قرآن

حضرت ابتدای بی پایان

می شود صبح و شام استشمام

از نفسهات بوی الرحمان

دیدنی میشود نگاه خدا

سمت نقاره خانه وقت اذان

دائم الفضل میشود دستی

که بیفتد به محضرت، سلطان

بیشمارند عاجز از وصفت

بی جهت نیست مانده ام حیران

                                        گفتم و امر مشتبه تر شد

                                        دلبرم لا شریک له تر شد


چند دسته کبوترم بدهید

دور و اطراف خود پرم بدهید

زده بی خوابی حرم به سرم

به دو چشم ترم ورم بدهید

دست و بالم دخیلتان آقا

مهرتان چند ؟میخرم ،بدهید

چقدر خضر آمده اینجا

اذن ا...اکبرم بدهید

به من بینوای در مانده

گوشه ای دنج در حرم بدهید

                                        هشتمین زاده رسول ا...

                                        زائرت میشوم به اذن ا...

صبح تا شب دعا دعا، آقا

تا بخواهی گدا گدا، آقا

تا بیفتد به گنبدت، چشمم

کار من شد خدا خدا، آقا

به حضور تو می رسند آخر

گریه های جدا جدا، آقا

چقدر ازدحام معنادار

چقدر سرصدا صدا، آقا

التماس طناب ها یعنی

تا نمردم شفا شفا، آقا

                                        ای مسیحای طوس ادرکنی

                                        شاه شمش الشموس ادرکنی  


صاحب صحن های تو در تو

زائرت میشویم رو در رو

شعرهای کتیبه هایت هست

نکته هایی ظریف تر از مو

از لب کاسه هات، اسرافیل

می زند باده می کند، هو هو

خادم بیقرار ،دور و برت

آنقدر هست که مپرس و مگو

روی طاق بهشت حک شده است:

"غرفه ی چشم ضامن آهو"

                                        من که دلبسته نگاه توأم

                                        عاشق صحن و بارگاه توأم


چون ندارم نگار از این بهتر

نازکن ناز، نازنین ،بهتر

به خدا که نیافته حتی

ماه از پلک تو کمین، بهتر

از سماوات آمدی که کنی

حال ما را دراین زمین بهتر

از ضریح منور تو که نیست

روی ایران زمین نگین، بهتر

تا بمانم کبوتر جَلدت

بالهای مرا بچین، بهتر

                                       خواهشاً التفات کن گهگاه

                                       جای دوری نمی رود والله


هر زمان باز می کنی روزه

راغبم می کنی به ارجوزه

می مکد از گل لبت، جبریل

شده لبریز از عسل، کوزه

با نگاه تو گشته نیشابور

معدن سنگ های فیروزه

آنقدر جلوه دیده ام از تو

که فتاده ز چشم من، موزه

سگ درگاه تو شدم که فقط

بکشم روی خاک تو پوزه

                                       چو ز عشقت مطهرم کردند

                                       سگ شب گرد این حرم کردند

 نور محض علی الدوام، رضا

عشق یعنی که یک کلام، رضا

مرگ، بی یاد تو حلال حلال

زندگی بی حرم، حرام رضا

بودنم زیر پرچم سبزت

بوده و باشد از خدام، رضا

روی تخته سیاه قلب خودم

می نویسم فقط امام رضا

نام من را گذاشته، زهرا

در سجلّ دلم، غلامرضا

                                        به ضریحت اگر کسی زد دست

                                        برگ سبزش برات علقمه است

هرچه خیر است، هر چه باداباد

شُکر، کارم فقط به تو افتاد

روزی ام کن ببین که خواهم کرد

دور شش گوشه یاد گوهرشاد

چقدر خوب می شود ترکیب

کف العباس، پنجره فولاد

کربلا خواب، کربلا رویا

قسمتم کن تو را به جان جواد

شاید عمرم دگر به سر برسد

عمر شب های مشهد تو زیاد

                                        صاحب روضه های ابن شبیب

                                        روزی ام کن کنار قبر حبیب:


روضه خوان سری شوم که به نی

کرده در خون چهل منا را طی

روضه خوان تنی که رویاندند

چون زمینی به روش گندم ری

روضه خوان لبی که قرآن را

خواند و سنگش زدند، پی در پی

روضه خوان نگین انگشتی

که ندیدم رکاب می شد، کی

روضه خوان نبودن پایی

که کشند عاقبت، به بزم می

                                        من و این روضه ها. . .  زبانم لال

                                        آه، افتاده ام به چاه ز "چال"


 شاعر : رضا دین پرور

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

جهانِ بودنم بی تو اجاری است
محیط بسته ذهنم اداری است
"دلی دارم خریدار محبت"
اتاق خالی قلبم تجاری است
تجارت خانه قلبم کساد است
که این ویروس از بی کسب و کاری است
چک آرایه ام برگشت خورده
و هرچه گفته ام نقل نداری است
سواد واژه هایم نم کشیده
زبان گفتگویم استعاری است
کسی می گفت اینگونه سرودن
تماماً حاصل بی کارو باری است
برایت این چنین شاید نگفتم
دلم از دست هجر تو فراری است
چقدر این شاخه آن شاخه پریدم
که گوشم در پی یک جمله: آری است
خرابم زیر آوار نگاهت
شده شستم خبردار نگاهت
بدستم نامه ای با مهر آنی است
اگر چه مستحق بایگانی است
کبوتر بچه طبع لطیفم
از اول حرفه اش نامه رسانی است
نوشته بر ضریح نامه هایم
به نام آنکه سرشار از معانی است:
یکی از دوستداران شمایم
اگرچه دوستت دارم زبانی است
ته جیب دلم خالی خالی است
که این فقر از بلایای گرانی است
زمین در عشق تو می سوزد، اما
نه . . . این تشبیه اوج ناتوانی است
تو میتابی و خورشید نگاهت
به هر چه هست موقوف المعانی است
تو وقتی چشم برداری از این شعر
غزل باید سرود از هیچ با " نیست"
غزال چشم هایت خواب خواب است
پگاهت روح صحن آفتاب است
تو عین آب حتی صاف تر هم
از این تشبیه آقا صاف تر هم
تو مثل رود، چشمه، برکه، دریا
نه . . . از مجموع اینها صاف تر هم
چو قلب شیشه ایِ ما مگر هست
در این ابیات آیا صاف تر هم ؟
اگر چشم تو مضمون ساز گردد
شود ابروی معنا صاف تر هم
تو وقتی گل کنی از بستر ذهن
شود تصویر رویا صاف تر هم
سرشک چشمهایت هست مولا
ز آب صاف دریا صاف تر هم
مگردان رو که می گردد مسیر ِ
بدون تو شدن ناصاف تر هم
نشد شعرم ردیف از این ردیفم
نشد وصفت کنم باصاف تر هم
زهر چه بی زبان، من بی زبان تر
ز هرچه مهربان، تو مهربان تر
شبیه کوزه لب پر، شکسته
گدایی آمده مضطر، شکسته
پس از چندی رسیده با دلی زار
به پابوس تو قلبی سرشکسته
برایت آسمانی شعر دارم
کبوتر در کبوتر پر شکسته
بدون تو گدایی حشو هستم
گدایی لنگ، کور وکر، شکسته
شده رو، دست بغض حرف هایم
از اول حرف، تا آخر شکسته
شکسته نرخ روز دلخوشی هام
شدم این روزها که ورشکسته
سفال دلخوری های تو از من
ازاین ترکیب هم بدتر شکسته
اگرچه سنگ مرمر هست قلبم
غرور سنگی مرمر شکسته
کمی سرخورده هستم من در این بند
کم آورده ردیفم در شکسته
صدا در حنجره خشکیده آقا
زیاد از من دلت رنجیده آقا
قدم پشت قدم، دادید دم را
به راه سینه ام بستید، غم را
درون آزمایشگاه هستی
درآوردید فرمول کرم را
به نام خویش، یک یک مهر کردید
تمام قلب های هم قسم را
غزل می رفت تا معراج چشمت
و برمی گشت این صدها قدم را
هر آنچه هست دارد دل به جز" تو"
ندارد شعر من این یک قلم را
گلیم از پای من کوتاه تر بود
قبول از من کن این مقدار کم را
یقین دارم اگر دریا نبودید
نمی دادید بر خود راه، نم را
هرآنچه بود آوردم در این جا
که یک جمله بسازم با "حرم را" . . .
حرم را امتداد عرش کردند
زمین را با نگاهت فرش کردند

شاعر : رضا دین پرور

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

گاهی که با نیاز دلم ناز می کنی
داری مرا دقیق برانداز می کنی

یعنی نگاه می کنی اول کجایم و
بعداً مرا به سمت خود آغاز می کنی

دارم دوباره شاعرتان می شوم مرا
داری دوباره قافیه پرداز می کنی

تازه شدم شبیه پسر بچّه ای که تو
پیش ضریح می بریَش ناز می کنی

حس می کنم که وقت دعا لطف خویش را
از لابلای جمعیت ابراز می کنی

گاهی برای تو همه تن سوز می شوم
تو در عوض همیشه مرا ساز می کنی

از خوبی شماست که خوب کم مرا
تو در حساب خویش پس انداز می کنی

گاهی کنار پنجره ات بسته می شوم
گاهی میایی و گره را باز می کنی

بر پرده، زنده کردن شیرت عجیب نیست
هرشب مسیح معجزه! اعجاز می کنی

اینبار هم شبیه خودم نه شبیه تو
دل می دهم به پنجره های ضریح تو


آهو که نه کبوترتان نه که آدمیم
تا با توایم پس همه ی عمر با همیم

فرقی نمی کند که چه هستیم یا که ایم
ما هرچه هست شیعه گیت را مصممیم

گاهی برای منبرتان مثل دعبلیم
گاهی برای نخل ولای تو میثمیم

لرزان نمی شویم به بادی که می وزد
به ریشه های حبّ تو وصلیم ، محکمیم

حاتم کجا و سفره ی احسانتان کجا
ما جیره خوار سفره ی ارباب حاتمیم

ما زنده با توایم و دم از تو گرفته ایم
پس ما برای کشته شدن هم مقدمیم

مدیون آن کسیم که ما را به تو سپرد
عمریست زیر سایه ی تو زیر پرچمیم

ما را زیاد و کم ننوشتند، واحدیم
گاهی اگر زیاد و زمانی اگر کمیم

کم گریه می کنیم و لیکن موثریم
یعنی شبیه بارش بارانِ نم نمیم

یابن الشّبیب خواندنمان را که دیده ای
دیدی که در عزای شهید محرمیم

این ویژ گی ّ روضه ی جد غریب توست
که ما هنوز با غم تو غرق ماتمیم

اینبار هم دلی که شکسته است را بخر
لطفی کن و دوباره مرا کربلا ببر


محسن ناصحی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

قدم آهسته می گرفتم تا

خوب روحم عجین شود با تو

بین زوار خوب دیده شوم

فرق پیدا کنم که تنها تو ...

 

به من بی پناه اشاره کنی

حاجتم را سریعتر بدهی

زود امضا کنی که من بروم

تا به کرببلام پر بدهی

 

اشک هایم دخیل پرچم تو

زیر ابر سکوت می خواندم

با نوای رضای نقاره

روضه ای در قنوت می خواندم

 

موج زائر که در تلاطم بود

آب صحن، اشک های مردم بود

آنقدر التماس و خواهش که

حاجت کربلای من گم بود

 

زیر باران صحن جمهوری

مادری بود که شفا می خواست

نوجوانی که خیس بود از اشک

مثل من از تو کربلا می خواست

 

پیری از روستای شالی ها

از تو تنها پی علیکم بود

مشتی از پارچه به همراهش

التماس و دخیل مردم بود

 

کودکانی به روی بال ملک

سینه چسبانده اند روی ضریح

پدران هم به گریه می گفتند

یا رضا جان به آبروی ضریح...

 

یک طرف مادری پر از باران

پای یک روضه داشت جان می داد

آن طرف مادری پر از لبخند

داشت گهواره را تکان می داد

 

در همین حین آسمان غرید

و زنی که صفوف را وا کرد

سد بغضم شکست وقتی که

روضه ای از لهوف را وا کرد

 

کاش این صحنه را نمیدیدم

که کسی از درون خودش را خورد

آه دارم درست می بینم

مادری طفل شیرخوارش مرد

 

همهمه کل صحن را پر کرد

همه حرف از عذاب می گفتند

خیل جمعیت همنوا با اشک

لای لای رباب می گفتند

 

آه حالا چه خوب می فهمم

شاه، تنها، غریب، یعنی چه

روضه خوانی کربلا از تو

آهِ یابن شبیب یعنی چه

 

شعله ی اشک سرد باعث شد

توی صحنت دوباره تب بکنم

جرأتش را نداشتم دیگر

از شما کربلا طلب بکنم

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

با ماه و ستاره ها سفر داری که؟

ای ماه به برکه ها نظر داری که؟

در چاه به شوق روی تو می چرخند

از حال کبوتران خبر داری که...

***

بی تو همه خواب های من «کابوسی»

با تو همه شب «ضریح رویابوسی»

من برکۀ عاشقم پر از قصۀ ماه

حالا به سرش زده ست دریابوسی...

***

از لحن نگاه من تو می خوانی که...

هی گیسوی لطف را می افشانی که...

هرچند که دشت از دلم بی خبر است

می دانم که تو خوب می دانی که...

***

این شاه که بار عام خاصی دارد

هر بنده به او پیام خاصی دارد

من دورم از او دلم به او نزدیک است

دلبستگی ام پیام خاصی دارد

***

با غربت من کنار می آیی که؟

بالین من ای بهار می آیی که؟

یک بار من و سه بار تو( وعدۀ توست)

هر بار سر قرار می آیی که؟

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

انعکاس شور و امید شعف باب الجواد

زائر تو ایستاده جان به کف باب الجواد

این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست

یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد

تا که چشمم خورد بر صحن و سرایت ناگهان

یادم آمد هیبت شاه نجف باب الجواد

لابلای خواندن اذن دخولت یا رضا

حس نمودم که شده وادی طف باب الجواد

باز هم لطف شما و حس دل تنگی من

کیمیای عشقتان و این دل سنگی من


باز هم زائر شدم قابل اگرچه نیستم

بر عنایت هایتان نایل اگرچه نیستم

آب سقاخانه و تربت گلم را آفرید

قدردان لطف آب و گل اگرچه نیستم

در حریمت بی سر و پایی خوش است و بی دلی

بی سر و بی دست و پا، بی دل اگرچه نیستم

مشکلم این است از تو فاصله دارم ولی

باز فکر حل این مشکل اگرچه نیستم

لیک لطفت شامل حال من آلوده شد

یارضا گفتم خیالم تا ابد آسوده شد


خوب میدانم که آخر دستگیری می کنی

حضرت سلطان ز نوکر دستگیری می کنی

کار و بارم بیشتر با تو گره خورده است چون

از همه خوبان تو بهتر دستگیری می کنی

گفته بودی زائرانت را سه جا در لحظه ی...

مرگ و قبر و روز محشر دستگیری می کنی

دست آخر لابلای التماس و خواهشم

تا قسم خوردم به مادر دستگیری می کنی

می رسد هر صبح از حال و هوای صحنتان

بوی قبر گمشده در هر کجای صحنتان


لطف تو بر این دل بیمار تکراری نشد

مرهمت بر زخم قلب زار تکراری نشد

گفت عقلم این همه مشهد دلت را می زند

آمدم صدمرتبه یک بار تکراری نشد

هر دفعه از صحن گوهر شاد وارد می شوم

صد عجب دارد که این تکرار تکراری نشد

خواهش کرب و بلا درهر زیارت داشتم

جالب اینکه این همه اصرار تکراری نشد

باز هم در گوشه صحنت مجالی یافتم

امشب از شوق نگاهت شور و حالی یافتم

گنبدت هر عاقلی را سخت مجنون می کند

هق هق زوار حالم را دگرگون می کند

چند سالی که حرم قسمت شده فهمیده ام

زائرانت را خدا هر سال افزون می کند

غربتت از پنجره های ضریحت ریخته

این ضریحت قلب من را سخت محزون می کند

پرچمت وقتی تکان می خورد روی گنبدت

هر تکانش غصه ها از سینه بیرون می کند

من همان بالای سر پایین پا میخواستم

راست میگفتم فقط یک کربلا میخواستم


حاجتم این است آقا یک شب جمعه حرم

انتظارم از تو تنها یک شب جمعه حرم

هی نگو به پنجره فولاد بالم بسته است

از همین جا پر بزن تا یک شب جمعه حرم

دست بردار گدایی ام نبودم لحظه ای

تا گره زد قلب من را یک شب جمعه حرم

خواب دیدم کربلا هستم معبّر گفت که...

قصه مجنون و لیلا یک شب جمعه حرم

دست بر دامانتان هستم عزیزم می کنی

دست خالی آمدم پستم عزیزم می کنی


ضامن آهو دوباره این گدایت آمده

سائل بی ارزش صحن و سرایت آمده

هر دفعه بخشیدی و هر بار آلوده شدم

این نمک نشناس بی شرم و حیایت آمده

رو مزن این بار پیش حضرت حق بهر من

این دفعه حتی اگر گفتم گدایت آمده

من گدای یک شب و یک روز کویت نیستم

این سگی که هست عمری مبتلایت آمده

هرچه خواهی ناز کن مثل همیشه یارضا

آمدم در باز کن مثل همیشه یارضا


رفتنی هستم ولی آقا میایم بازهم

سائلی پستم ولی آقا میایم بازهم

گرچه در این لحظه آخر به روی گنبدت

چشم خود بستم ولی آقا میایم بازهم

ظاهر این بار هم دارد که کوته میشود

ازحرم دستم ولی آقا میایم بازهم

گرچه آقا از شراب ناب سقاخانه ات

مِی زده مستم ولی آقا میایم باز هم

دست من را از حریمت لحظه ای کوته نکن

جان زهرا از حریمت لحظه ای کوته نکن


شاعر: حسین صیامی

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

تا  کنم حرف عشق را اغاز

بسم رب الرضا  دهم اواز

بر حریر خیال  می پیچد

رشته فکر عاشقان  با  ناز

جن وانس وملک به امرخدا

جمله سوی  مدینه در پرواز

همه غرق سروروشوروشعف

کل عالم خصوص اهل حجاز

ساقی و ساغر و پیاله  و می

با دف وچنگ و نی شده دمساز

شکرلله  که  با  نگاه  نگار

درب رحمت بروی ماشد باز

ماه وخورشید واسمان گران

جلوه حسن  او کنند  ابراز

من دخیلم گره نمی خواهد

تارضا هست صاحب الاعجاز

 

یارضا جان کسی مثالت نیست

همدم من  بجز خیالت  نیست

 

گوش جان  میشناسد این اوا

جمله عالم فدای موی رضا

هرکه دم زد ز تو شود احیا

ورنه  بی تو تمام غرق فنا

کاش روزی هزار مرتبه من

میشدم  با وجود بر تو فدا

با  نسیمی ز لطفت  افتادم

همچو کاهی براه کوی شما

لب منا تر که ما همه سازیم

خون خود را به تیغ تو اهدا

با محبت – کریم و بنده نواز

همه  اوصاف  تو مثال خدا

فوج حور و ملک به مرقد تو

داده بر طوس رتبه ای اعلا

شیث وموسی وخضروابراهیم

مشق تکلیفشان  رضا  مولا

این چه شاهیست میکند امضا

تا ابد  او جواز کرب و بلا

قسمش ده به فاطمه به جواد

کربلای  مرا نما  امضاء

 

درد خود را به او حواله بده

کن  تمنا  رضا  پیاله  بده

 

دل  شده مست ذات الا هو

مست مست از اشاره ابرو

عالمی با ندای رب العرش

همه مشغول حق حق وهوهو

وه که خورشیدوماه کرده غلاف

در حضور دو چشم ودو ابرو

گل  به گلزار میشود مغبون

تا تو هستی چنان گلی خوشبو

تا تو شمس الشموس میباشی

نور خورشید میشود کم سو

از خجالت عرق کند خورشید

گر شود با رخ تو رو در رو

کن ترحم  به  سائل  خسته

راحم  کلب  و  ضامن  اهو

 

تا خدا هست  عاشق رویش

قاتل  جان  ماست  ابرویش

 

السالم ای دلیل هر برهان

سالکان  را  معلم عرفان

استخاره همیشه خوب اید

تا تو هستی حقیقت قران

یا سریع الرضا که میگویم

جلب بنما رضایت رحمان

پرچم سبز گنبدت از لطف

سایه افکنده بر سر ایران

رو به راه خدا رود یکدم

گر ز کوی تو بگذرد شیطان

تا تو هستی امیر کشور ما

جراتی نیست بر همه عدوان

چشم الوده  با عنایت  دید

در حریم تو روضه رضوان

با نگاهی رضا توانی کرد

بنده ها را ز لطف خود سلمان

 

یا رضا بر خودت دهم سوگند

نگهم دار  یا رضا  در بند.

شاعر: مهدي انصاري

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-حرم آقا

 

رواق اینجا رواق آنجا شکفته عطر شب بوها

همه آئینه ها بر کف چراغی رنگ جادوها

کشیده آسمان دستی بر آن دیوار فیروزه

که سرشار است از گل ها و پرواز پرستوها

به جای در زدن تنها کلید بوسه ای کافی است

که بگشوده است این درها چو رخسار پری روها

صدای آبشار از حنجر گلدسته می بارد

که دریایی کند طوفان ز حق حق ها و هوهو ها

نسیمی می وزد آرام در خواب کبوترها

هیاهو می دود از شوق مثل بچه آهوها

اگر چه میوۀ ممنوعه را ... اما خدا بخشید

بیائید ای بنی آدم بهشتی هست این سوها

 

 
 
جمعه 13 مرداد 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها