0

اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

خدا نه این که مرا از گِل زیاده تان
که آفرید مرا از غبار جاده تان
 
وبال گردن تان بودم از همان آغاز
بعید هست بیایم به استفاده تان
 
ببین چه ساده برایت به حرف می آیم
فدای این همه لطف و صفای سادۀ تان
 
به لطف چشم شما دل همیشه آباد است
خدا کند که بمانم خراب بادۀ تان
 
خدا نوشت ازل در شناسنامۀ دل
که ما غلام شماییم و خانوادۀ تان
 
از آن زمان که از این خاک پاک پا شده ام
گدای دائمی حضرت رضا شده ام
 
بهشت کوچک دامان مادری آقا
تو میوۀ دل موسی بن جعفری آقا
 
شب ولادت تو در مدینه می گفتند
ز راه آماده خورشید دیگری آقا
 
دخیل بسته ام امشب به گاهواره تو
رواست حاجتم ار سر برآوری آقا
 
اگر چه منشاء نور شما یکی باشد
تو بین باغ خدا طعم نوبری آقا
 
که خوانده است ولی عهد خود تو را وقتی
که تو برای خودت یک پیمبری آقا
 
تویی که صاحب اوصاف بی حدش خواند
همان که عالم آل محمدش خواند
 
مهی که چشمۀ چشم تو در تلاطم شد
طلوع مشرقی آفتاب هشتم شد
 
چه حکمتی است که قبل از شروع موسم حج
طواف قبلۀ هشتم نصیب مردم شد
 
فقط برای تماشای دانه پاشی تان
دل کبوتریم نذر چند گندم شد
 
شبیه محشر کبراست صحن های حرم
که در شلوغی هر روزه اش دلم گم شد
 
به سوی پنجره فولاد حاجتی آمد
دخیل بست و گرفت و غمش تبسم شد
 
ز کوچه های حرم آفتاب می جوشد
ز دست حوض فرشته شراب می نوشد
 
تو بحر هستی و کس نیست از تو دریاتر
تو آفـتـابی و از هـر بـلـند بـالاتر
 
تو نسل نوری و هر چند هشتمین خورشید
ولی ندیده زمین در خود از تو پیداتر
 
اگر چه باغ بهشت خداست رویایی
ولی بهشت نگاه تو هست رویاتر
 
از ابتدای ازل چشم هیچ آهویی
ز چشم های تو هرگز ندیده شهلاتر
 
در آستین بدون عصای تو موسی است
و از مسیح نفس های تو مسیحاتر
 
نفس نه، گوشه ی چشمی اگر بیندازی
دوا نه، در دل ما مرکز شفا سازی
 
فدای نام صمیمی و شاعرانه تان
که باز کرده دلم را به سوی خانه تان
 
بود دست من و بی هوا هوایی شد
گمان کنم که گرفته دلم بهانه تان
 
نشسته ام به سر دوش گنبدت آقا
بیا و پر مده مرغی ز آشیانه تان
 
دوباره حرف زیارت دوباره حرف حرم
دوباره حرف کبوتر به آب و دانه تان
 
چه قدر عمق بلند کلامتان زیباست
میان صحبت شیرین و عامیانه تان
 
بخوان که هر چه بخوانی برای ما زیباست
رسیدن تو به این خاک هدیه زهراست
 
کسی که بر لب خود ذکر یا رضا دارد
میان سینه ی زهرا همیشه جا دارد
 
اگر که بر نخورد بر خدا کجا کعبه
به قدر این حرمت این همه صفا دارد؟
 
کنار پنجره فولاد مادری خسته
برای کودک خود دست بر دعا دارد
 
گرفته دامنه های ضریح را مردی
به گریه حاجت امضای کربلا دارد
 
و نذر روضه ی زهرا نموده می خواند
عقیق سبز علی رنگ کهربا دارد
 
میان خانه که بستند دست مولا را
میان کوچه شکستند دست زهرا را
 
محسن عرب خالقی

 
**********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  10:38 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 

 
هواي دولتِ مشرق سفير ِباران شد 
و چترهاي دل ما سرير ِباران شد 
 
كوير سر به هوايِ به آسمان محتاج 
دچار مرحمت سر به زير باران شد 
 
قناتِ مرده ي ما را دوباره احيا كرد 
    و دشت هاي ترك خورده ، سير باران شد 
 
    و چشم ها همه در مسير او خيسند 
    شگفت بدرقه اي در مسير باران شد 
 
    چه رنگ ها كه به هم دستِ بيعت آوردند 
    كماني از بركات غدير باران شد 
 
    ترانه هاي بهاري دل مرا برده ست 
صداي سوت قطاري، دل مرا برده ست
    
    مسافرم به دياري ببند بار مرا 
    به عزم ديدن ياري ببند بار مرا
 
    سفر، شروع فراق است باخبر هستم 
    اگرچه دوست نداري؛ ببند بار مرا 
 
    بيان قِصه دراز است اندكي بنشين 
    بگويمت به چه كاري ببند بار مرا؟
 
    مرا هواي گلي در سر است، مي بيني
    براي منصب خاري ببند بار مرا 
 
    ببين درون دلم شوق و بيقراري را 
    به قصد كسب قراري ببند بار مرا
 
    تمام راه، من و جاده حرف ها زده ايم 
غريب گرچه ولي، سربه آشنا زده ايم 
   
    پس از سلام، جواب سلام لازم نيست؟ 
    براي زخمي راه، التيام لازم نيست؟ 
 
    رسيدنم به تو واجب ترين نيازم بود 
    وگرنه باقي درخواست هام، لازم نيست 
 
    براي حاجي احرام بسته ي حرمت 
    دگر زيارت بيت الحرام لازم نيست 
 
    كبوترانه، هواي تو را به پر دارم 
    براي كفتر جلدت كه دام لازم نيست 
 
    اگرچه زشت و سياهم، ولي مگر آقا 
    در اين عمارت شاهي، غلام لازم نيست!؟
 
    اگرچه ساكن اينجام، خانه ام آنجاست
كبوتري شده ام كاشيانه ام آنجاست 
 
چه بارگاه قشنگی چه مرقدی داری
عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری
 
که گفته است غریبی میان ما وقتی 
همیشه دور و برت رفت و آمدی داری
 
جناب گل پسر هفتم از قبیله ی یاس
شمیم روح نواز محمدی داری
 
به آبروی تو شرمنده آبرو مندست 
رئوف هستی و الطاف بی حدی داری
 
میان این همه خوبان که دورتان جمعند 
خودم که معترفم نوکر بدی داری
 
و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد 
ضریح نیست که کندویی از عسل دارد
 
سپاس آنکه به دنیا ابا الجوادم داد
سپس گدا شدن خانه زاد یادم داد
 
ورودم از در باب الجواد واسطه ایست 
همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد
 
به من چه شاعرم اصلا خودش که میدانست 
نه دعبلم نه فرزدق نه با سوادم، داد
 
جهان سراغ ندارد رئوف تر از او 
هنوز کاسه ی دستم نشان ندادم داد
 
در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند
فدای آنکه چنین حُسن انتخابم داد
 
کشید دست مرا ثامن الحجج رفتم 
فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم...
 
مصطفي صابر خراساني

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  10:38 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 امام رضا (ع)

مثل کبوتری شده‌ام جَلدِ خانه‌ات
خو کرده‌ام به خاطره آب و دانه‌ات
هی می‌خورد هوای عجیبی به گونه‌ام
هی می‌کنم دوباره سحرها بهانه‌ات
انگار عادتم شده در شهر گم شوم
پیدا کنی دوباره مرا با نشانه‌ات
در من هزار رشته غزل تاب می‌خورد
با موج زلف‌های تو بر روی شانه‌ات
پر می‌شود رواق تو از رنجنامه‌ام
پر می‌کنی عروق مرا با ترانه‌ات
بر دشتهای خشک من انگار می‌چکد
انگور- واژه‌های دلِ دانه دانه‌ات
یک گله آه و آهو از این دشت می‌گذشت
یک دسته دست‌های تمنا روانه‌ات
من کشتی شکسته‌ام، ای ناخدای عشق!
پهلو گرفته‌ام به خدا در کرانه‌ات
در لحظه‌های پر تپش اولین سلام
با آن نگاه مشرقی شاعرانه‌ات
رد می‌شوی مقابل شاعر که بسته است
دل در ردای مخملی روی شانه‌ات
 
قاسم صرافان


 ********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  3:50 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم 
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی‏سر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد 
زآن روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی است غم عاشقی تو 
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق ، من خسته دل ای کاش  
چون کفتر پر بسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست   
ای کاش ز  زوار خراسان تو بودم
  
مهدی صفی یاری

********************

پنج شنبه 5 مرداد 1396  3:50 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
شب بود و شور بود و سلام فرشته ها
از عرش تا به فرش ،قیام فرشته ها
باران شور بود و بام فرشته ها
شب بود و گرم سجده تمام فرشته ها
قلب فرشته ها پر عطر خدا شده 
امشب فلک اسیر نگاه رضا شده
موج کرم به اوج تلاطم رسیده است
ناز و نماز و شوق و تبسم رسیده است
داوود عاشقی به ترنم رسیده است
کعبه کجاست قبله هفتم رسیده است
گویی خدا تمامی خود را کشیده است
پیش از ازل که روی رضا را کشیده است
موسی گدای خانه ی موسی مرتضی ست
عیسی دخیل جلوه ی سینای مرتضی ست
امشب شب تبسم زهرای مرتضی ست
آیینه ی شکوه سراپای مرتضی ست
گیرم بهشت مست می حوض کوثر است
فواره های صحن رضا دیدنی تر است
هر پنجه ای که شانه ی گیسو نمیشود
هر قبله ای که گوشه ی ابرو نمیشود
هر جذبه ای که عکس هو الهو نمیشود
هر دلبری که ضامن آهو نمیشود
پا می نهد به بال ملک هر که یاد اوست
تا جبرئیل خادم باب الجواد اوست
زلفی ست گشوده و دل شیدا نمانده است
در ازدحام ، جای تماشا نمانده است
مجنون که هیچ ، رونق لیلا نمانده است
سر را بریده اند ، زلیخا نمانده است
باغ بهشتی کاشی گلدسته های اوست
عباس دل سپرده ی دار الشفای اوست
در برکه ها تموج دریایی اش ببین
در آسمان شکوه اهورایی اش ببین
در قلب طوس سفره ی زهرایی اش ببین
خانه به خانه سایه ی آقایی اش ببین
خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند
باید غبار گردد و کارش رها کند
نقاره می زنند مسیحی شفا گرفت
نقاره می زنند خلیلی عطا گرفت
نقاره میزنند کلیمی بها گرفت
یوسف دوباره سرمه زپایین پا گرفت
با دستهای لطف تو آزاد میشویم
وقتی دخیل پنجره فولاد میشویم
با گوشه چشم تا که نگاهی به ماکنی
کار هزار معجزه وکیمیا کنی
مشکل بهانه است که مارا صدا کنی
تاکاسه های خالی مارا طلا کنی
جز گوشه های صحن تو آقا کجا روم
کی با کبوتران اهل حرم کربلا روم؟
تا که این پنجره را باز میکنم
تو را رو قاب چشمهام جا میکنم
اوج گلدسته را پیدا میکنم
گنبد زرد را تماشا میکنم
حرف من ...حرف دلای بیکسه
یه امام رضا دارم واسم بسه
من همون کبوترم که جا نداشت
لونه ای حتی رو شاخه ها نداشت
هیچ نگاهی آب و دونم نمیداد
مثل هر غریبه آشنا نداشت
حالا اما عمریه رو گنبدهام
بچه ی محله ی امام رضام

 
********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  3:51 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
 سلام ای 
پسر حضرت زهرا
سلام ای حرمت کعبه دلها
سلام ای به فدایت همه جانها
سلام ای 
که نشستند کنار حرمت جمع ملائک به تماشا
همه پست و توبالا
همه قطره تو 
دریا
همه بنده تومولا
همه خار و تو اسطوره گلها
غلامیم به درگاه شما حضرت 
آقا
به عشق تو گشودیم همه دیده به دنیا
به عشق تو تپیده ست دل ما
برای تو 
خدا روح دمیده به گل ما
فدای تو که رعنایی و آقایی و زیبا
که تو یوسف زهرایی 
و ما نیز ندانیم
چرا رفته به بیراهه زلیخا
سلام ای پسر حضرت 
زهرا
####
سلام ای پسر حضرت زهرا
که غریب 
الغربایی و ولی نعمت مایی
زسر تا به قدم عشق و صفایی
زسر تا به قدم ما همه 
دردیم تو درمان و دوایی
تو ایینه شفاف خدایی
تو سلطان سخایی
تو علی هستی و 
شهره به رضایی
تو دست کرامت
دل ما و گدایی
فقیریم فقیریم و عشق است فقیری 
که تو حج فقرایی
تو که صاحب این صحن سرایی
نه این صحن و سرا صاحب هم ارض و 
سمایی
به ما هم بده جایی
نپرس اینکه که هستیم و کجایی؟؟
مهم اینجاست

که تو صاحب مایی
من و دست پر از عجز و تمنا
تو دامنی از جنس تولا
سلام 
ای پسر حضرت زهرا
###
تمام همه انچه که داریم فدای 
سرتان حضرت سلطان
غریبیم خدا گفته شمایید فقط یار غریبان
ضعیفیم و خدا گفته 
تویی مونس و غمخوار ضعیفان
عجب نیست اگر دست به دامان شماییم
عجب نیست در 
خانه ی لطف تو گداییم
عجب نیست شدم و بیدل و حیران
که مشغول گدایی توهستند 
هزارن چو سلیمان
عجب نیست شود موسی عمران میان حرمت خادم و دربان
عجب نیست 
اگر زنده شود حضرت عیسی
به نگاهی به دو چشمان تو ؛بر تن اموات ده جان
و عجب 
نیست که جبرئیل امین
خاک در کفش کنت را ببرد بهر تبرک به جنان و 
عجبی نیست 
به یک گوشه چشمت
شود اتش چو گلستان
عجب اینجاست که با این جبروتت
شده ای 
ضامن اهوی بیابان
و عجب نیست همان اهوی وحشی
که تو ضامن شدی از لطف و 
کرامت
شود ضامن مردم به قیامت
سلام ای که خدا گفته سلامت
سلام ای به فدای 
تو و اخلاق و مرامت
سلام ای که پذیرفته ای این بی سرو پا را
سلام ای پسر حضرت 
زهرا
###
سلام ای پسر حضرت زهرا
و ای شاه و 
امیرم
بود آرزویم بوسه ای از روی ضریح تو بگیرم
مگر لحظه ای آرام شود این دل 
زارم
تویی دارو ندارم
خزانم من و بی برگ
تویی باغ و بهارم
شدم زائرت 
آقا
که بیایی دم مرگ کنارم
و یا پا بگذاری به مزارم
درست است که این مایه 
ندارم
ولی کاش بیایی که سر از خاک برآرم
دو دستم به رو سینه گذارم
و بگویم 
به تو ای صاحب دلها
سلام ای پسر حضرت زهرا
سلام ای پسر حضرت زهرا


********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

دلی که جز تو در آن خانه می کند دل نیست
شبیــه دل بـود و غیــر تکــه ای گل نیست
الا سـفینه ی نوحـم بگیـر دست مرا
در این تلاطم دریا امید ساحل نیست
گنـاه سـد رسیــدن به کـوی جانـان است
کسی که یاد تو باشد ز دوست غافل نیست
دلی که خانه ی محبوب می شود دیگر
بـرای عـرض ارادت به غیر مایل نیست
اگر چه لحظه ی مرگ و رحیل جانکاه است
ولی کنـــار تـو مردن زیـاد مشـکـل نیست
در این مسیر، گدایی ز درگهت شرط است
کسی که واله خال تو نیست، عاقـل نیست 
« قبول خاطر کوی رضا شدن شرط است
هر آنکه شعر سراید، شبیه دعبل نیست»*

مجید لشکری

 ********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:20 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

ای کاش غزل قصیده می شد
سـیب غـزلم رسـیده می شد
بـا نام رضـا سـیاهـه ی دل
با معجزه ای سپیده می شد
بـا اذن دخـول مهبط عشق
هر چیز ندیده دیده می شد
آهـوی اسـیر اشـک هایم
از کنج نظر رهیده می شد
بـر حبل مـتین دسـتهایت
معماری دل تنیده می شد
یا اینکه کشان کشان به سویت
پـیشـانی مـا کشـیده می شـد
*** 
یا حضرت ثامن الأئمّه
بر تکمله ی عمل تتمّه
***
هر کس که به دام تو گرفتار
بـر مهـر و مـرام تـو گـرفتار
از روز ازل گـدای کویت
تا حُسن ختام تو گرفتار
صد بار زیارت تو بس نیست
بـادا بـه مُـدام تـو گـرفـتـار
ما جلد ضـریح آفتابیم
بر گنبد و بام تو گرفتار
با واژه ی «حصنی» تو سرمست
بـا طـرز کـلام تـو گـرفـتـار
عمری به «علیک» کرده عادت
عمـری بـه «سـلام» تو گرفتار
ای «عروه ی لانفصام»، مائیم
در زلـف زمـام تـو گـرفتار
***
ما خانه به دوش و جرعه نوشیم
مَشـتی صـفتان پر خـروشیم
***
ما داغ تب و تعب نداریم
چون غیر تو را طلب نداریم
با ذکر مَن اسمُهُ دوایت
ما دلهره ی مطب نداریم
تا شمس شموس چهره ی توست
تاریکی و ظلم شب نداریم
کوثر اگر از لبت نجوشد
ما باده ی لب به لب نداریم
با هرکه به جز رضا بگوید
ربط و سبب و نسب نداریم
بر گردن شیعگی به والله
جز «سلسلة الذهب» نداریم
ما بنده ی کوچه گرد و خامیم
تنبیه کنید ادب نداریم
***
ای «بضعه»ی خاتم رسالت
ای اصل اصیل و با اصالت
***
آرام تـلاطــم جـهــانـی
هم کعبه ی مردم جهانی
از هفت جهان شنیدم امّا
تو رتبه ی هشتم جهانی
آهو نه! ولی کبوتر آری
تا رونق گـندم جهانی
هم آه دم مسیح هستی
هم طـور تکـلّم جهانی
ای مشهد با صفات جنّت
توس و نجف و قم جهانی
لبخند بزن شب ولادت
تو روح تبسّـم جـهانی
***
در «صحن عتيق» تو دخيليم
يك مُشت «عتيقه»ي ذليليم
***
بر دامن شر شرر بگیرد
آه نفست اگر بگیرد
مرغ دل کاظمینی من
از باب جواد پر بگیرد
طوطی شده او که با ادایی
از کنج لبت شکر بگیرد
خشکیده نگاه زائر تو
او آمده چشم تر بگیرد
آغوش گشوده سمت مرقد
تا قبر تو را به بر بگیرد
عمری به خطا گذشته کارش
ای کاش دوباره سربگیرد
***
ای بارش مهربان باران
ای مایه ی افتخار ایران
 
مجید لشگری

 ********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:20 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
اين همه دست به سوي تو دراز است رضا
باز مشت من و آغوش تو باز است رضا
باز «من» دارد از آن دور تهي مي‌آيد
آن که مي‌آيد از آن دور جنازه است رضا
زنده شد پيش نگاهت، تو خدايش شده‌اي
کفرِ «خورشيد» پرستان پُرِ راز است رضا
من و انگور، دلي مست و نگاهي پرِ اشک
قبله در حسرتِ اين راز و نياز است رضا
هشت رکعت وسط صحن تو افتاد به خاک
رقص عشق است، فقط شکل نماز است رضا
هر دلي مي‌رسد از راه شکسته ‌است...   چقدر- 
جاده‌ي عاشقيت حادثه ساز است رضا
آه! آواز خوش گوشه‌ي «نيشابور»ت
در مقامي پر از اندوه «حجاز» است رضا
پيش پرهاي کبوتر، آسمان دل تو
تا خدا،  پنجره در پنجره باز است رضا
 
قاسم صرافان

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:20 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
 ********************

اين راه براي خسته دور است چقدر
از نور تو چشم بسته دور است چقدر
گامي به تصوّر تو نزديک شدن
از آينه‌اي شکسته دور است چقدر
 
با ديدن تو چه محشري خواهد شد
آغاز حيات ديگري خواهد شد
وقتي که به صحن آسمانت برسم
آهوي دلم کبوتري خواهد شد
 
هر چند دلم نقطه‌اي از تاريکي است
بين من و تو پاره خط باريکي است
در هندسه‌ي عشق مثلث شده‌ايم
من، تو «و خدايي که در اين نزديکي است»
 
من باز ميان موج گيسوي تو غرق
در خلوت صحن پر هياهوي تو غرق
اي ماه من! اين پلنگِ حيرت زده، شد
در برکه‌ي چشم بچه آهوي تو غرق
 
اينجا همه لحظه‌ها طلايي است چرا؟
هر گوشه‌ي اين زمين، هوايي است چرا؟
برمي‌گردم، در اين دل مشهديم  
يک حال عجيب کربلايي است چرا؟
 
قصدم سفري براي گلگشت نبود
برگشت از آرامش اين دشت نبود
در فال خطوط کف دستانم کاش
تقدير بليت رفت و برگشت نبود
 
زرد آمده بودم و طلايي رفتم
شب بودم و غرق روشنايي رفتم
از راه زميني آمدم با آهو
همراه کبوترت هوايي رفتم
 
خط، چشم براه ايستگاه است هنوز
شب، سمفوني قطار و آه است هنوز
خوشبخت کبوترت که تا خانه پريد
آهوي تو آواره‌ي راه است هنوز
 
قاسم صرافان
 
 
********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

نه دعبلم نه فرزدق که شاعرت باشم
که شاعرت شده مقبول خاطرت باشم
نه آهوام نه کبوتر که ضامنم باشی 
ویا پرنده ی صحن مجاورت باشم
نه آن دلی که به معنا رسم نه آن چشمی
که مثل آینه حیران ظاهرت باشم
ولی زلطف مرا هم گدای خویش بخوان
که با تو صاحب دنیا و آخرت باشم
همیشه سفره ی مهمان نوازی ات باز است 
اجازه میدهی ام گاه زائرت باشم؟
اجازه میدهی ام گاه از تو بنویسم؟
به عمر چند غزل -آه- شاعرت باشم
 
سید محمد جواد شرافت

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرم تر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینه النبی ام مشهد الرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفته ست جان من
«پایین پای» تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سر تا سر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را می خرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر می کشد از این همه قلب شکسته آه
سر می زند از این همه چشم تر آینه
عکس ضریح توست که در قاب چشم هاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمده ام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنی است تمام رواقها
آیینگی ست جان کلام رواقها
شب های گریه تا به سحر حرف می زنم
با واژه واژه خون جگر حرف می زنم
شمعم که گریه میکنم و گریه می کنم
با قطره قطره آتش تر حرف می زنم
روح لطیف تو شده سنگ صبور من
گویی که با نسیم سحر حرف می زنم
گاهی کنار پنجره های ضریح تو
گاهی در آستانه ی در حرف می زنم
شبهای بارگاه تو را درک کرده ام
از «لیله الرغائب» اگر حرف می زنم
بر لب رسیده از قفس سینه آه من
حرف دل است روی زبان نگاه من
روی تو را ستاره ی اشراق خوانده اند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده اند
دست تورا که خالق لطف و کرامت است
روزی رسان انفس و آفاق خوانده اند
باران مهربانی بی وقفه ی تو را 
شان نزول سوره ی انفاق خوانده اند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خوانده اند
هفت آسمان و رحمت «شمس الشموسی» ات
ذرات خاک و لطف «انیس النفوسی» ات
 
 
سید محمد جواد شرافت
 
 ********************

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد
به جان شما جز شما نمی‌خواهد
برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد
دلیل ناله‌ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟
دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «اهدنا» نمی‌خواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟
ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟
به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خواهد
خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد
 
 قاسم صرافان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:40 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
نام تو را بردم زمستانم بهاری شد 
در خشکسالی دلم صد چشمه جاری شد
بعد از زمانی که گدایی تو را کردم 
دار و ندار من عجب دار و نداری شد
گفتند جای توست دل را شستشو کردم 
پس می شود از خادمان افتخاری شد
می خواستند از هر طرف تو جلوه گر باشی 
این گونه شد دور حرم آئینه کاری شد
گاهی اسیری لذت آهو شدن دارد
بیچاره آنکه از نگاه تو فراری شد
گرد ضریحت با من و گرد دلم با تو
بی تو دوباره این دلم گرد و غباری شد
من سائل بی چیز اطراف حرم هستم
من سالهای سال دنبال کرم هستم
ای حاجت محتاج ترین ها آقا 
ای ذکر دخیل بستنم یا آقا
یک لال کنار پنجره فولادت 
یکدفعه صدا میزند آقا ....آقا.....
 
علی اکبر لطیفیان

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار میلاد امام رضا (علیه السلام)

 
گل می کند بهار تو در باغ سینه ها 
پر می شود ز باده ی تو آبگینه ها 
نقاره می زنند به بامت فرشتگان 
حتما شفا گرفته ز دست تو سینه ها
دیگر غریب نیستی ای آشنا ترین 
تایید می کند سخنم را قرینه ها 
اول همین که سمت حریم تو آمدند 
صدها هزار مرد غریب از مدینه ها 
دیگر هم آن که از نفس تو غریب ماند 
در سینه های عاشق وصل تو کینه ها 
تجدید کن حکومت خود را به قلبها 
اینجا فراهم است برایت زمینه ها 
گرم فضا نوردی خوف و رجا شدیم 
آیا به ما نمی رسد آخر سفینه ها 
دارد حکایت از عشاق گنبدت 
یعنی که زرد باد رخ از عشق بی حدت 
هر سر که از خیال تو پر شور می شود 
دریای بر کرانه ای از نور می شود 
در شعله ی محبت تو سینه تا گداخت 
غرق تجلی است وشب طور می شود 
با هر "وان یکاد" لبان فرشته ها
صد چشم زخم از حرمت دور می شود
فردا که موج خیز هراس است زائرت
در ساحل نجات تو محشور می شود
با پلک بسته آمده دشمن به جنگ تو
از بس حریم قدس تو پر نور می شود
چون حوض کوثر است گوارا عقیق تو
فوق بهشت آمده صحن عتیق تو 
ما را به گوشه حرم خود مقیم کن
مهمان مهربانی دست کریم کن
تا شعله زار شوق تو بالی بگسترد
ای صبح، دشت عاطفه را پر نسیم کن
دربانی حریم تو در آرزوی ماست
ما را عصا به دست بخواه و کلیم کن
مژگان ما که سمت شکوه تو وا شده است
وقف غبار روبی فرش و گلیم کن
بی اطلاع از اول و از آخر خودیم
ما را که حادثیم، رهین قدیم کن
این دل زجنس پنجره فولاد تو نبود
یعنی که زود می شکند از فراق، زود
خورشید گرم چیدن بوسه زماه توست
گلدسته ها منادی شوق پگاه توست
آری شگفت نیست که بی سایه می روی
خورشید هم زسایه نشینان ماه توست
از چشم آهوان حرم می توان شنید
این دشتها به شوق شکار نگاه توست
بالای کاشی حرم تو نوشته است
هرجا دلی شکست همان بارگاه توست
با این که سال هاست سوی طوس رفته ای
اما هنوز چشم مدینه به راه توست
یعنی که کاش فصل غریبی گذشته بود
دیگر مسافرم زسفر بازگشته بود
هرچند سبز مانده گلستان باورت
آیینه ای جز آه نداری برابرت
راه از مدینه تا به خراسان مگر کم است
با شوق دیدنت شده آواره خواهرت
دیگر دلی به یاد دل تو نمی طپد
بالی نمانده است برای کبوترت
مثل نسیم می رسد از ره جواد تو
یعنی نمی نهی به روی خاکها سرت
تنها به کرب و بلا سرنهاده بود
مردی که داشت نوحه گری مثل مادرت
اشک تو هست تا به ابد روضه خوانمان
تا کربلاست همسفر کاروانمان
 
 
جواد محمد زمانی

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

پنج شنبه 5 مرداد 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها