تو نيستي و هنوز هم مادر ...
هر صبح ، خودش را به حرم مولايم امام رضا ميرساند
و درست بعد از نماز صبح ...
براي اينكه پرنده هاي دلت ، راه خانه را گم نكنند ...
مشتي دانهي اشك در مسير آسمان مي پاشد ...
تو نيستي و هنوز هم مادر ...
هر شب ، درست بعد از نماز عشاء ...
هنگام خروج از صحن غريبالغرباء ...
تمام سياه چاله هاي كهكشان را
به اميد ردّي از يوسفش ، رصد مي كند !
تو نيستي و هنوز هم مادر ...
باور نمي كند ... تو همان ققنوسي بودي ،
كه با پيشانيبند ‹‹ يا امام رضا ››
در مرتفع ترين نقطهي عمليات بيت المقدس ،
خاكسترت را ،
به آب هاي گرم اروند ... بخشيدي !...
![پاسخ به:جشن دهه کرامت پاسخ به:جشن دهه کرامت](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)