0

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

داني چرا همسايه قم
جمكران است؟!
چون مهدي زهرا به
هر وادي عيان است
هركس كه خواهد روي مهدي را ببيند
برحضرت معصومه
اول ميهمان است

شاعر : محمد مبشری

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

باغ حرم تو گلشن
رضوان است
قم جلوه اي از تجلي
ايمان است
بين حرم تو و امام
هشتم-بين الحرمين
كشور ايران است

شاعر : محمد مبشری

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

آرام کسی رد شده اما ضربانش
باید بنویسم غزلی تا هیجانش…
عطر خوش نعنای تو در حلقه‌ای از دود
سرگیجه‌ی این شهر، من و نقش جهانش
آواز بیاتی و چه خوب است که یک شب
عریان بشوی در وسط جامه درانش
از روی لب توست که در حاشیه‌ی قم
هی شعبه زده حاج‌حسین و پسرانش
این شعر فقط تاب و تب رد شدنت بود
چیزی که عیان است چه حاجت به بیانش
دنباله‌ی موهای تو بر صفحه‌ی کاغذ
آرام کسی رد شده اما ضربانش…

شاعر: حسام بهرامی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

بخت باما دوباره يارشده
وقت پابوسی نگارشده
فصل پاييز قلبم از شوق
ديدن دلبرم بهار شده
بس که مشتاق ديدن است دلم

 

از خودم زودتر سوارشده
در دل امتداد اين جاده
دل ديوانه بی قرارشده
السلام عليک يا بی بی..!
وقت پايان انتظارشده
نيّت شعر کردم و ديدم
واژه ها يک به يک قطارشده
هر که آمد دراين حرم ذکرش
دم لايمکن الفرارشده
ای کريمه!جواب هر ((1))ما
از سر سفره أت((1000))شده
کعبه و کربلا و مشهد من
در حريم تو انحصار شده
تاکه خورشيد گنبدت را ديد
ديگر از کار برکنارشده
خوش به حال کسی که ازسرلطف
باحريم تو هم جوارشده
من بروجردی أم ولی قلبم
سخت پابند اين ديارشده
روبروی ضريحم و حالا
وقت پابوسی نگارشده

 

 

شاعر : مجتبی خرسندی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

اي محيط شرم و درياي وقار
موج پاكي ، اوج عز و افتخار
اي به شهر علم و تقوي آفتاب
آفتاب حسن و خورشيد حجاب

 

اي نهال سبز بستان رسول
يك ثمر گل از گلستان بتول
دختر صديقه ي اطهر تويي
يادگار موسي جعفر تويي
از همه گلهاي عالم بهتري
چشمه ي جاري ز حوض كوثري
اي صفا بخش دل و جان همه
نام تو چون نام مادر ، فاطمه
همچنان اجداد خود مظلومه اي
پاي تا سر عصمتي ، معصومه اي
سجده بر خاك تو پاكي مي كند
گل به پيشت سينه چاكي مي كند
اي وجود پاك اي نيكو سرشت
با تو شهر قم بود باغ بهشت
كشور ما از دو گل دارد بهار
هم بهار و هم وقار و اعتبار
هر دو گل از باغ گلهاي رسول
هر دو گل از نسل زهراي بتول
آن يكي در شهر قم شهر صفاست
اين يكي در مشهد و نامش رضاست

 

 

شاعر : محمد مبشری

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شرافت قم زخاک پایت     دلم هوایی شده برایت    درآرزوی صحن وسرایت
میزنه پر مرغ روحم  تا بشینه تو حریمت       بودم از روز ولادت سائل دست کریمت
سیدتی یا معصومه س
نثار راهش گلاب دیده    مه سپهر حیا دمیده        معصومه اخت الرضا رسیده

 

امشب از عشق مست مستم  مست صهبای الستم
دیده بر دست کریم حضرت معصومه بستم
سیدتی ....
کریمه آل مصطفایی           سلاله پاک مرتضایی          سرور قلب آقام رضایی
در طواف کوی عشقت ملک وحوروفرشته
زائر تو ای کریمه ساکن کوی بهشته
سیدتی....
مرآت روی عصمت داور        تالی تلو حضرت مادر    کوثر آقام موسی بن جعفر
برآورده می شه امشب آرزوهای دیرینه
می گیرم از دست بی بی کربلا و یه مدینه
سیدتی....

 

 

شاعر : مجید رجبی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

کریمــــه ی آل محمّـــــد
حضرت معصومه خوش آمد
بیت ولایت آمـده گلشن                         امام هفتم چشم تو روشن
این دختریاسین وطاهاست

 

ایـن ثمــــرِ امّ ابیهــــاست
آینـه ی حضــرت زهـراست
بیت ولایت آمـده گلشن                         امام هفتم چشم تو روشن
این گهر بحر عقول است
پـارۀ پیکـر رسـول است
کوثر زهرای بتـول است
بیت ولایت آمـده گلشن                         امام هفتم چشم تو روشن
سلام عترت به کمالش
چشم رضا محو جمالش
ائمــه شاهــد جـلالش
بیت ولایت آمـده گلشن                         امام هفتم چشم تو روشن
سـلام عتــــرت پیمبـــر
سلام صدیقه ی اطهــر
به دختر موسی‌بن‌جعفر
 بیت ولایت آمـده گلشن                         امام هفتم چشم تو روشن
مدینــه شـد دارالزیاره
از دامـن نجمـه دوباره
طلوع کرده یک ستاره
بیت ولایت آمـده گلشن                        امام هفتم چشم تو روشن

 

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

خوشا به حال دلی که کبوتران دارند
به روی  گنبد و چشمی به بی پران دارند
شبیه ذره بر خاندان خورشیدم
که فرق با همه ذره پروان دارند
نمک گرفته سوهان قم شدم آری
همیشه پیرهنان بوی دلبران دارند
فدای ماهی حوض حرم شوم،حتی
خدا گواست که خانم نظر برآن دارند
برای فاطمه بودن دلیل بهتر ازین
که دختران برکاتی ز مادران دارند
گمان کنم که اذان را رضا به گوشش گفت
برادان چه نگاهی به خواهران دارند
کفن کنار گذاشته برای دعبلهاش
عجب عنایت خاصی به نوکران دارند

شاعر مجید احد زاده

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

تابوده همین بوده و تا هست همین هست
وقف تو بود این سر و این جان وتن و دست
می لب مزنم تا ابدالدهر چرا که
با خوردن سوهان دیار تو شوم مست

شاعر : علیرضا خاکساری

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

چنین گفت پیری زآل پیمبر
که بر جان پاکش سلام مکرّر
شبی یافتم در بهشت مدینه
تشرّف زلطف خداوند اکبر
مزار پیمبر قبور ائمّه
به چشمم عیان شد چو مهر منور
تمام قبور بزرگان دین را
در آن شهر کردم زیارت سراسر
بسی جستجو کردم آخر ندیدم
مزاری در آن جا ززهرای اطهر
یکی گفت باشد مکان در بقیعش
یکی گفت در بین محراب و منبر
زدم در همان حال دست توسّل
به دامان ختم رسل کی پیمبر
مرا آگه از قبر زهرای خود کن
کجا خفته در خاک آن سرّ داور
نگویم به کس گر تو با من بگویی
به جان عزیز تو و جان حیدر
پیمبر مرا گفت آن شب به رؤیا
که این راز باید بماند مستّر
اگر خواهی او را زیارت نمایی
زشهر مدینه به قم روی آور
بزن بوسه بر قبر معصومه ی من
که از نسل زهراست زهرای دیگر
دُرِ دُرج طاها مه برج یاسین
که مصباح نور است ومصداق کوثر
امامان معصوم را دخت و عمّه
علیّ بن موسی الرضا راست خواهر
سلام خدا و درود محمّد (ص)
به این خواهر و آن گرامی برادر
دیارش دل رهروان ولایت
مزارش در آغوش موسی بن جعفر
سپهر جلالات را اوست خورشید
محیط کمالات را اوست گو.هر
در آغاز ذیقعده ماه جمالش
چو مهر جهان تاب شد نور گستر
ثنایش نیاید زغیر از ائمّه
مدیحش نباشد به خلقت میسّر
نبی خُلق و حیدر خِصال و حَسن تو
حسینی تجلاّ و صدّیقه منظر
سزد مادر علم و فضلش بخوانم
اگر چه به عمرش نکرده است شوهر
وضو گر چه زیباست با آب زمزم
تیمّم به خاک در اوست خوشتر
به خاک اوفتد آفتاب قیامت
اگر افکند سایه بر اهل محشر
زخاکش درخشیده خورشید فیضی
که فیضیّه آن را گرفته است در بر
مزار شریفش ملک راست قبله
حریم رفیعش فلک راست محور
خوا گلبن دین که اینش بود گل
زهی باغ قرآن که این اش بود بر
وجود وی از دوره ی خردسالی
جلال مجسّم کمال مصوّر
کند جان میکال در کوی او سیر
زند روح جبریل بر بام او پر
سلام خدا باد بر زائر او
که باشد به زوّار زهرا برابر
عجب نیست هر شب اگر شخص مهدی
زند بوسه بر این مزار مطهّر
به چشم رضا می توان دید در او
کمالات عمّه جلالات مادر
بود قم در امواج دریای فیضش
چو ماهی که در موج دریا شناور
توان یافت عطر بهشت از مزارش
که از بوی زهراست خاکش معطّر
سلام هزاران مسیحا و مریم
به روح امامان و این پاک دختر
سزد جای باران به دامان صحنش
سماوات دائم بارند اختر
قدم های زوّار او مُشک افزا
نفس های خُدّام او روح پرور
به زوّار قبرش بهشت است واجب
که گیرد بهشت از قدمهاش زیور
به زن های کلّ جهان تا قیامت
پس از عمّه و مادرش اوست سرور
بیایید در عُشّ آل محمّد (ص)
بگیرید حاجات خود را از این در
خلایق از این در گرفتند حاجت
حوایج در این خانه دارند سنگر
حریم امامان معصوم ما قم
بتولش بود دخت موسی بن جعفر
مصون است قم تا ابد از حوادث
که پیوسته معصومه او راست یاور
الا ای ثنا گسترانت ائمّه
گهی جدّ، گهی باب، گاهی برادر
به اجداد وآبای پاک تو سوگند
که مهر تو به باشد از جان به پیکر
عجین گشت مهرت به آب و گِل ما
چنین بود از صبح خلقت مقدّر
نگردد ادا حقّ این نعمت آری
اگرز شکر گوییم تا صبح محشر
در مدح تو ریزد از طبع «میثم»
کرم کردی ای بانو، از این چه بهتر

شاعر: حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

کلبه ی ویران دل امشب گلستان می شود
روح جان عاشقان تسلیم جانان می شود
بیت بیت عاشقی از سر گرفته می شود
لطف حق در قالب باران نمایان می شود
باز از لطف می جانانه ی جام ولا
دردهای خستگان راه درمان می شود
دارد از لطف خدا با عزّت و با احترام
دختری وارد به منزلگاه ایمان می شود
نو گلی تازه رسیده که در آغوش رضاست
خواهر دردانه ی شاه خراسان می شود
چهره در چهره دو خورشید از تبار فاطمه
آینه در آینه تفسیر قرآن می شود
شام تاریک تمام غصّه ها سر آمده
دختر دردانه ی موسی بن جعفر آمده
باز هم خندان رخ نورانی مهتاب شد
نغمه ها در شور رفت و آسمان بی تاب شد
بر فقیران و یتیمان و اسیران باز هم
از عنایات خدای کعبه فتح باب شد
جام های خالی مستان می نوش حرم
لب به لب لبریز از می های ناب ناب شد
باز در پس کوچه های نور در نی می دمند
باز در بازار شهر نور نی نایاب شد
پا به پای خنده های دختری مانند گل
چشم اهل خانه از شوق و شعف پر آب شد
در میان حجره ای با وسعت رضوان دوست
دختری در دامن عشق پدر در خواب شد
شام تاریک تمام غصّه ها سر آمده
دختر دردانه ی موسی بن جعفر آمده

شاعر : وحید محمدی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

عمری غبار حضرت معصومه ایم ما
تا در جوار حضرت معصومه ایم ما
هرچند بارِ حضرت معصومه ایم ما
در سایه سارِ حضرت معصومه ایم ما

 

اهل دیار حضرت معصومه ایم ما
ای آرزوی پنجره فولاد آمدیم
ای قبله گاه طاق گوهرشاد آمدیم
بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم
باب الجواد حاجت ما داده آمدیم
حالا کنار حضرت معصومه ایم ما
تا نور میدمی به تمام چراغها
رد میشویم مثل نسیم از رواقها
معراج میرویم به دوش براقها
فریاد میشویم از این اشتیاقها
دل بی قرار حضرت معصومه ایم ما
ما را که عمر نوح دمی نیست پیش تو
ما گشته ایم هیچ غمی نیست پیش تو
شاه و گدا زیر و بمی نیست پیش تو
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو
مست بهار حضرت معصومه ایم ما
روح الامین که حاجب دولتسرای توست
از خادمان کعبه ی دارالشفای توست
تو کیستی که صحن رضا در هوای توست
ایوان طلا هوایی گنبد طلای توست
شکرش دچار حضرت معصومه ایم ما
ما را نشان گرفت اگرچه ملال غم
هرچند پر شده همه جا قیل و قال غم
ما را گره زدند به پرهای بال غم
ما را گره زدند ولی بی خیال غم
تا خاکسار حضرت معصومه ایم ما
با لطف مادرانه ات احیا شدیم شکر
برکه نه،رود نه،دریا شدیم شکر
مولا نگاه کرده و آقا شدیم شکر
ذریه های حضرت زهرا شدیم شکر
ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما
بانو اگر چه پیش تو خشت محقریم
از خشتهای خانه ی موسی بن جعفریم
عمریست ز خان لطف شما لقمه میبریم
از صحن جامع آمده ایم و کبوتریم
سجده گذار حضرت معصومه ایم ما

 

 

شاعر:حسن لطفی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

یا رب اين خلد برين يا جنه الماواستى
يا همايون بارگاه بضعه موساستى
اين مهين بانو كه در برج شرافت اخترى است
نسل پاك و زاده انسيه الحوراستى
فاطمه اخت الرضا, سلطان دين, روحى فداه
خاك درگاه تو از عرش علا اعلاستى
ملجا اهل زمان و شافع يوم المعاد
خواهر سلطان دين و ثانى زهراستى
مرقد نورانيش گويا رياض جنت است
تربت پاكش ز مشك و عنبر ساراستى
گو بيايد تا به بيند اين همايون بارگاه
آنكه بر وجود جنت دنياستى
حضرت ناطق بحق صادق چنين فرموده است
درجزاى زائر او جنت الماواستى
اى مهين بانوى كاخ عصمت, اى مايه وجود
اى كه خاك درگهت رشك دم عيساستى
حق ام و اب اگر مانع نبودى گفتمى
هم زخيل خادمانت آدم و حواستى
طالب دنيا به قم چون طير اندر مجلس است
ظالم اندردشت قم چون ملح در درياستى
هر كه از روى خلوص آرد به درگاه تو روى
خوشدل از دنيا وفارغ ازغم عقباستى
عقل در احصاء قدرش قاصر است و پا به گل
گرچه چون لقمان دهر وبوعلى سيناستى
خطه قم شد زيمن مقدمش رشك جنان
در صفا دارالخلودو ازشرف غبراستى
چون بديدى اين بنا را عقل گفتى كاسمان
صورتى در زير دارد آنچه دربالاستى

شاعر : محمد خادم

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

تو آسمون هفتمی ، تو مهر مهر هشتمی
تو مثل امام رضا ، قبله دل مردمی
آیینه ی زهرا ، اخت الرضا ، ملیکه ی شهر قمی
می کشونه دست حق ، طرف تو دلها رو
تو زیارتت گنجوند ، زیارت زهرا رو

 

************
سلاله ی پیغمبری ، تو نور دل حیدری
تو خود خود فاطمه ، دخت موسی جعفری
میوه ی بهشتی ، سرنوشتی ، امام رضا رو خواهری
هوای حریم تو ، هوای بهشت داره
کنار ضریح تو ، صفای بهشت داره

 

 

شاعر : مجید احدزاده

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

می پرد یاکریم در طلب ِ                        حرم این کریمه تا افلاک
می کند با ستاره نورافشان    خالق امشب هم آسمان هم خاک
می وزد از حجاز تا ایران                  خـُنـَکای نسیم رحمت  و نور
می رسد بوی ناب فاطمیّون     هم بر این قلب عاشقان هم خاک
می گذارد قدوم خود را در                   بیت باب المراد و الحاجات
می کــِشد پرده ی حجاب و عفاف  هم به روی فرشتگان هم خاک
می نهد گام خود به دیده ی عشق  تا شود مثل فاطمه سرمشق
می شود حمد و شکر در سجده    هم دم ِ پاک قدسیان هم خاک
اندر این خانه مریم و هاجر                  فقط حکم ندیمه می گیرند
صد چو عیسی و موسیِّ عمران        جیره از این کریمه می گیرند
حسن  ابن علی کریم شد و              حق صدا زد کریمه معصومه
خارج از وَهم فهم حق امّا                  شده اینجا فهیمه معصومه
فاطمه  فاضله معلــّمه و                        بدل بی بدیل ذات بتول
طاهره انسیــّه نفیسه شفیع              مثل زینب حلیمه معصومه
او ملیکه دل رضا مُلک است  جیره خوارش مَلــَک  فــَلک فـُلک است
گفته بابا فدای تو گردم               بس که هستی علیــمه معصومه
بانوان بهشت خادمه ات                      حرمت صحن مادر سادات
پدرم نوکر شما   مادر                            با اجازه ندیمه معصومه
همدم و مونس دل سلطان                        بانوی آسمانیِّ ایران
از تو تنها اشاره ای از ما                 دادن زندگی ُّو هستی ُّو جان
ای پل دیدن گل زهرا                               معبر وصل جمکرانیها
بارها من سلام دادم از                            حرم تو به محضر آقا
سه در از هشت باب جنـّت را                 وا نمودند از قمت بانو
متوســّل به تو امام رئوف                        خواهر خوب دلبر آقا
میزبان تو و برادر تو                 وطنم بود و نمره اش شد بیست
هدیه داد آسمان به این وادی                  حکم تجهیز لشکر آقا
ریخت از بام شهر بر سر تو   شاخه ی گل نه چوب و سنگ و کلوخ
زینب پنجمین تن از نسل ِ            عشق عطشان و بی سر آقا
قم نشد شام و کوفه ی دگری             سر یارت نرفته بر سر نی
سوختی گرچه از فراق ولی           حرف معجر نبود و طعنه و می

شاعر : حسین ایمانی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها