0

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-مدح و مصیبت

 

برای بار غمت سوگوار باید شد

تمام عمر از این غصه زار باید شد

برای خضرشدن در کنار صحن تو با

غلام و نوکر تو همجوار باید شد

نوشته اند برای زیارت زهرا

به سوی مرقد تو رهسپار باید شد

برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی

به روی فرش حریمت سوار باید شد

برای اینکه امام رضا مرا بخرد

ز داغ روضه ات ابر بهار باید شد

ندیدی آخر کاری برادر خود را

از این مصیبت تو غصه دار باید شد

نوشته اند: کریمه، به مصحف نامت

به شوق دانه رسیدم دوباره بربامت

تو آمدی و همه آمدند دیدن تو

بهار شد همه جا با تب رسیدن تو

شبیه خیمه و گودال کربلا که نبود

کریمه، پشت امام رضا دویدن تو

اگرچه از نفس افتادی و شدی پرپر

ولی نبود چو زینب نفس بریدن تو

تو آمدی و در این شهر دلسپرده کسی

به تازیانه نیامد برای چیدن تو

تو را نبرد کسی بر دهانۀ بازار

فقط فراق شده علت خمیدن تو

عنان ناقه ی تو دست محرمان بود و

نیامدند برای اسیر دیدن تو

ولی ز سینه ی زینب زبانه بالا رفت

به هرکجا که رسید تازیانه بالا رفت

سه ساله دخترکی زیر دست و پا افتاد

به روی گونه ی این تک ستاره جا افتاد

هزار مرتبه جای همه کتک زدنش

هزار مرتبه از ناقه بی هوا افتاد

به تازیانه کتک خورد و پاشد از جایش

ولی دو مرتبه با ضربه های پا افتاد

زمین که خورد سه ساله کنار او عمه

به یاد صحنۀ گودال کربلا افتاد

کنار دیدۀ در خون نشسته اش صد بار

سر عموی رشیدش ز نیزه ها افتاد

شبی که گم شد و آن زجر رفت دنبالش

به روی ناقه روان بود و بی صدا افتاد

ولی به عمه پر از بوی فاطمه برگشت

به سوی قافله زخمی تراز همه برگشت

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-ورودیه به قم

 

...و به همراه همان ابر که باران آورد

مهربانی خدا در زد و مهمان آورد

باد یک نامۀ بی واژه به کنعان آورد

بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد

به سر شعر هوای غزلی زیبا زد

دختر حضرت موسی به دل دریا زد

چادرش دست نوازش به سر دشت کشید

دشت هم از نفس چادر او گل می چید

چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید

من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید

باور این سفر از درک من و ما دور است

شاعرانه غزلی راهی "بیت النور" است

آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید

عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید

که اویس قرنی هم به محمد نرسید

عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید

ماند تا آینۀ مادر دنیا باشد

حرم او حرم حضرت زهرا باشد

صبح شب می شد و شب نیز سحر هفده روز

چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز

بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز

چشم در راه برادر شد اگر هفده روز

روز و شب  پلک ترش روضه مرتب می خواند

شک ندارم که فقط روضۀ زینب می خواند

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س) –مدح-ورودیه به شهر قم

 

مست است این کویر ز بوی صنوبری

بوی صنوبری که به پا کرده محشری

یک سو زمینِ تَف زده از هُرم آفتاب

دارد نسیم می وزد از سوی دیگری

آن جا ز راه دور می آید کریمه ای

آرام روی شانه ی صد حوری و پری

با برگ لاله ساخته پروانه محملی

با شاخه های سرو بنا کرده منبری

بر مقدمش سلام کن ... ای سرزمین قم!

تو پای بوس دختر موسی بن جعفری

دیروز شوره زار و کویری بدون آب

امروز از بهشت خدا با صفاتری

دوشیزه ای که هر چه زمین گشت گرد خویش

پیدا نکرد لایق او کفو و همسری

فرزانه بانویی که به روز ازل خدا

با دست خویش داده به او تاج سروری

منزل به منزل آمده حالا به صد امید

دنبال رد پای غریبِ برادری

ای قاصد صبا! تو مگر چاره ای کنی

تا آرزو به دل نشود روز آخری

از بهر شادی دل هجران کشیده ای

پیغامی از دیار خراسان بیاوری

بانو! تویی که با همه ی غصه های خود

سهمی ز داغ عمه ی سادات می بری

هر بار در حضور تو احساس می کنم

وا می شود به سمت من از آسمان دری

این دل که آهوانه چنین صید می شود

دیگر نیاز نیست به صیاد دیگری!

از خلق دل بریده ام... اما شنیده ام

این سر به زیرِ بی سر و پا را تو می خری...

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-مدح

 

مـیـدانِ آسـتـانـه و چـشـمی بـه گـنـبدت

درمـانـده و شـکـسـتـه و تـائـب کـنـارِ تـو

در دسـت های مسـئـلـتم یک سـلامِ داغ

در انـــتــظـارِ پــــاســخِ واجـــب کـنـارِ تـو

در انــعــکاسِ آیــنــه هــایــت ســروده ام

شـعـری بـرای حـضـرتِ صـاحـب کـنـارِ تـو

پـــروانــه وار دورِ حـــرم بــال مــی زنــنــد

روزی هــــزار عـــالــم و کاسـب کـنـارِ تـو

رویـای هـر کـبـوتـرِ شـیـدای صـحـن هـات

یـک آشــیـانِ گــرم و مـنـاســب کـنـارِ تـو

الـفـاظ هـم بـه اذنِ تـو اعـراب مـی دهـند

هـسـتـنـد جـار و جازم و نـاصـب کـنـارِ تـو

شیرین تر از حـلاوتِ سـوهانِ حاج حسیـن

هــر روز صــبـح درسِ مــکاسـب کـنـارِ تـو

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

آئينه توحيد به قم مي آيد

يا خواهر خورشيد به قم مي آيد

نذر نفحات فاطمي اش صلوات

با آمدنش عيد به قم مي آيد

 *

هم زمزمه‌ي سبز بهاران با تو

هم روح بلند چشمه ساران با تو

از راه رسيدي و کويري تشنه

جنت شده، اي حضرت باران با تو

 *

تا خاک مرا سرشت، يا معصومه

روي دل من نوشت: يا معصومه

يک پنجره پرواز مرا خواهد برد

از صحن تو تا بهشت، يا معصومه

 

یوسف رحیمی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 

سرگشته ی مسیر عبور برادری

تو از تمام فاطمیان، زینبی تری

 

آرام و باوقار و صمیمی و چاره ساز

الحق که نور دیده ی موسی بن جعفری

 

الحق که خون فاطمه جوشیده در رگت

الحق که ماده شیری از اولاد حیدری

 

بی تاب و بی قرار سوی طوس آمدی

گفتی امام را  ز غریبی در آوری

 

گفتی دلت هوایی کوی رضا شده ست

چون آهوی شکسته دلی، چون کبوتری

 

کردی نزول و قم به قدومت مدینه شد

معصومه ای و نایب زهرای اطهری

 

شمعی و در طواف تو پروانه های شهر

نور تو را گرفته همه خانه های شهر

 

مشهد اگرچه دل به قدوم تو بسته بود

قم بی قرار بر سر راهت نشسته بود

 

کوفه کجاست خاک خجالت به سر کند

زان دم که دست عمه ی سادات بسته بود

 

از راه دور آمده بود و غریب بود

از محنت فراق ، غریبانه خسته بود

 

با بالهای زخمی خود اوج میگرفت

جایی که آسمان و زمینش گسسته بود

 

القصه کوفه با دل زینب چه ها نکرد

پیشانی و نماز و دلش را شکسته بود

 

چشمش اگرچه بسته، ز بیداد خسته بود

دستش اگرچه خسته، به زنجیر بسته بود

 

معصومه ای و تاج سر خانه های شهر

آباد شد به یمن تو ویرانه های شهر

 

از ناقه سر برون کن و بین ازدحام را

این شور و شوق گفتن بانو سلام را

 

مأمون کجا و جاه ولیعهد فاطمه

داده خدا به مسندتان این مقام را

 

باران گل گرفته و فریاد میزند:

این شهر زیر هر قدمت احترام را

 

هم دختر امامی و هم عمه ی امام

هم خواهری " چو زینب کبری " امام را

 

با روضه هات بغض دل شهر پاره شد

داری بنا که زنده کنی یاد شام را

 

یاد حضور زینب و جشن یهودیان

یاد سر بریده و بزم حرام را

 

آباد بود اگرچه همه خانه های شهر

کارش کشید گوشه ی ویرانه های شهر

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

مثل دلتنگی یک رود که تنها می رفت

او فقط داشت به پابوسی دریا می رفت

 

داشت خورشید هم از طوس نگاهش می کرد

زائر آینه با شوق تماشا می رفت

 

صبح روزی که قدم بر سر این خاک گذاشت

آفتاب از قدمش بود که بالا می رفت

 

توی این دشت فقط یک گل مجنون روئید

آن هم آن بود که در حسرت لیلا می رفت

 

" اشهد ان رضا " را سر هر ماذنه برد

اینچنین عشق به هر گوشه دنیا می رفت

 

وقتی از زمزمه آمدنش می گفتند :

به خداوند خراسان دل مولا می رفت

 

چهارده مرتبه تکرار شد و فاطمه شد

و از آن پس همه گفتند: که زهرا می رفت..

 ***

آنقدر رفت که در ثانیه ها هم گم شد

بعد آنسوی زمان پنجره ای در قم شد

 

و همین زائره سبز زیارتگاهش

در پرواز به سمت حرم هشتم شد

 

گوشه چادر او روی سر قم افتاد

کآفتاب آمد و تاریکی شیطان گم شد

 

خاک قم عطر گل یاس گرفت و آنگاه

قم مدینه شد و او فاطمه دوم شد

 

یازده  کعبه به همسایگی اش آمده اند

یازده  مرتبه اینجا حرم مردم شد

 

جمع بودند در اینجا همگی تا اینکه

جمکران آمد و همسایه این خانم شد

**

لطف همسایگی اش بود؛ که احسان می ریخت

بر سر سفره او این همه مهمان می ریخت

 

بر لب حوض برای همه ماهی ها

مثل یک حوریه با دست خودش نان می ریخت

 

مثل ابری که پر از مرحمت زهرا بود

بر دل تشنه این باغچه باران می ریخت

 

از دل مشرقی ای او چه بگوئیم که تا-

پلک می زد همه جا صبح خراسان می ریخت

 

یا بگویییم که با یک نگه زهرایش

دور تا دور علی این همه سلمان می ریخت

 

یا سحرگاه که آیات خدا را می خواند

در صفوف حرمش سوره انسان می ریخت

**

دختری را که پدر هم به فدایش بشود

آمده بود فدایی رضایش بشود 

 

آمده بود کمی بار بلا بردارد

زینب قافله ی کرب و بلایش بشود 

 

آمده بود که زینب سر مقتل برسد

آمده بود که این بار فدایش بشود

 

رحمان نوازنی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

کرامت  هست آن جایی  که  سائل می شود پیدا

اگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا

گره  از  مشهد و  قم  وا نگشته بر نخواهد گشت

برادر  خواهری  اینگونه  مشـکل  می شود  پیـــدا

ز هر  دلــشوره  ای  دل  را  به  دریــای  تو باید زد

که  قدر  اشک  از  امواج  ساحل  می شود  پیدا

دل  ایران  ز  لطف  سایه ی  خورشید مشهد گرم

و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا

دو  دلبر  از  جناب  حضرت  موسی بن جعفر چون

حسین  و  زینبی  حیدر  شمایل  می شود  پیدا

بدون  زهر  هم  معصو مه ی  دور  از رضا می مرد

مـــثالش  زینـب کبـــری، دلایـــل  می شود  پیــدا

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-مناجات

 

با روی سیاه و بارِ سنگین گناه

با خجلت و شرمساری و حال تباه

بر حضرت معصومه گرفتیم پناه

یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

با همه عزت و مقام آمد

باز هم خواهر امام آمد

با سلام و درود وارد شد

قم که آمد به احترام آمد

**

همه اش احترام می کردند

دسته دسته سلام می کردند

همه جا مهر بود و گل باران

حق او را تمام می کردند

**

هیچکس ناسزا نگفت به او

جز درود و ثنا نگفت به او

هیچکس وقت آمدن غیر از

آیه انمّا نگفت به او

**

در دلش حول و التهاب که نیست

دست او بسته در طناب که نیست

لرزه بر جان او نیفتاده

حرفی از مجلس شراب که نیست

**

خوب شد که سری به نیزه ندید

خوب شد هیچ حرف بد نشنید

خوب شد وقت دست و پا زدنش

نیمه جان برادرش نرسید

 

**

قم عجب میهمان نوازی کرد

تا ابد ماند و سرفرازی کرد

قم عجب کرد آبرو داری

کوفه با آبرو چه بازی کرد

**

ای امان از غریبی زینب

وای از غم نصیبیِ زینب

هیچ چشمی به شام و کوفه ندید

دل قرار شکیبی زینب

**

بس که همچون حسین محو خداست

درد و غم پیش چشم او زیباست

تا خدا همچو زینبی دارد

پرچمش تا همیشه پابرجاست

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-مدح

 

منت ز بخت دارم و نصرت ز کردگار

کافکند در دیار قمم روزگار، بار

خوش بار یافتم به حریمى که جبرئیل

بى‏اذن خادمان به حریمش نجسته بار

این بارگاه بضعۀ باب الحوائج است

کز وى رواست، حاجت مخلوق روزگار

این پیشگاه فاطمه بنت موسى است

کز بعد فاطمه به زنان دارد افتخار

خارى اگر به کف پاى زائرش گیرد

ملک، به سوزن مژگان، ز پاش گیرد خار

دختر بدین جلال، نپرورده مام دهر

دختر بدین مقام، نیاورده روزگار

چشم فلک ندیده و نشنیده گوش دهر

دختر بدین جلالت و بانو بدین وقار

اى بانوى بلند مقام فلک جناب

اى خانم رفیع  مکان بزرگوار

هم دختر امامى و هم خواهر امام

هم عمۀ امامى  و هم نور هشت و چار

تنها نه چشم من به در توست منتظر

چشم دو عالم است ‏بر این در، به انتظار

اى والى ولایت عصمت! به عصمتت

چشم  کرم  ز بندۀ این  آستان، مدار

مسکین «طرب‏» ز درگه لطفت کجا رود؟

امیدوار بر توأم، امید من  بر آر

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

السلام علیک یا فاطمة المعصومه

امشب دل من پر زده سوی مشهد و قم

آمد ز جنان خواهر آسمان هشتم

با ذکر غریب الغربا بین حریمش

مشغول زیارت شدم و غرق تنعّم

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

بي هوايش پري نمي ماند

چشم هاي تري نمي ماند

 

واژه ي عاشقي وسط باشد

واژه ي بهتري نمي ماند

 

تا که قم هست و هست معصومه

بي حرم مادري نمي ماند

 

بانوي ما اگر اشاره کني

به تن ما سري نمي ماند

 

با ورود تو و امام رضا

عرصه ي محشري نمي ماند

 

يا بدون مقام خواهريت

عزت خواهري نمي ماند

 

اي کريمه همه فداي توأيیم

گريه کن هاي غصه هاي توأيیم

 

با غم و غصه آشنا بودي

مثل يک بغض بي صدا بودي

 

از همان کودکي همان اول

غرق درياي غصه ها بودي

 

زخم زنجير و ساق پاي پدر

به غم و درد مبتلا بودي

 

راهي ات کرد بغض دلتنگي

راهي ديدن رضا بودي

 

تو رسيدي به کشور ما و

مورد احترام ما بودي

 

همه گل ريختن روي سرت

گرچه از دلبرت جدا بودي

 

يادت آمد دلي که سوزان شد

خواهري را که سنگ باران شد

 

خواهري گفت اشک سهم من است

اي برادر چقدر دل شکن است ...

 

...اين که يک خواهري نگاه کند

به برادر که پاره پيروهن است

 

بدنت را محاصره کردند

حاصلش آه، زير و رو شدن است

 

در همت کرده اند و ميبينم

نيزه هايي که سهم يک بدن است

 

لشگر کوفه را کفن کردند

بدن تو هنوز بي کفن است

 

خواهرت مي رود ولي افسوس

دلبرش روي خاک پاره تن است

 

در گلو بغض بي صدا مانده

بدنت روي خاک جا مانده

 

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

ألا تجلّی نامت در اوج زیبایی

به عصمت و شرف و قدر و جاه والایی

رضا چو دید به قنداقه مصحف رویت

تو را بِدید ولی با جمال زهرایی

---

خوش آن کسی که بگردد گدای سفره ی تو

و بهره مند شود از عطای سفره ی تو

فقط نه مردم قم ریزه خوارتان هستند

تمام خلق نشسته به پای سفره ی تو

---

ای گنبد تو داده به شمس و قمر ضِیا

معصومه ی کریمه،تجلّی هل اَتی

بر رشته های چادر تو می برم پناه

ای خواهر امام رئوف،إشفعی لَنا

---

عالم ز تو دستورالعمل بگرفته

از شهد لبت رضا عسل بگرفته

تا اینکه تو را گرفت در آغوشش

انگار که زهراست بغل بگرفته

---

آن روز که بر دلم نمودی تو نگاه

زائل ز وجود من شد آن لحظه گناه

زآنجا که برادرت خدای دلهاست

یا فاطمه إشفعی لَنا عند الله

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

صلي الله عليك يا فاطمة المعصومه

 

واژه واژه غزليات مرا جان دادند

طبع سرشار مرا رزق فراوان دادند

قلم از اوست همه دفتر شعرم از اوست

صله ام گردوغبار ره جانان دادند

تا كه ديدند به يمن قدمش ميجوشم

به دل غمزده مستي دوچندان دادند

اي كه در پاي تمناي رخش ميسوزي

به غم و درد دل سوخته پايان دادند

مشرك و كافر و مرتد گرفتند از ما

بانگاهش نفسي تازه مسلمان دادند

نه مسلمان كه با معجزه ي چشمانش

ميثم و حمزه و يا مالك و سلمان دادند

بخداوند قسم از نفسش روز ازل

به ديارش ادب و حكمت و عرفان دادند

روز اول به گدايي درش هركس رفت

شك ندارم كه به او تاج سليمان دادند

از همان لحظه ي آغاز جنون ام بي شك

دل من را به كف خواهر سلطان دادند

سربلنديم - به قرآن-همه از آن روزي

كه به مملكت ما " قم " و "خراسان " دادند

افتخاري هم اگر هست فقط از اين است

مهر او را به دل مردم ايران دادند

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  1:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها