0

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-مدح

 

در شان و مقام، به که دختر باشد

معصومه شده است تا که خواهر باشد

مانده است به مشهد برود یا شیراز

قم ماند که بین دو برادر باشد

***

مانند کبوتری که بالش خسته است

بیمار شده است و از پریدن خسته است

تا قم به هزار زحمت آمد از بس

خواهر به برادران خود وابسته است

***

یک روز عجیب محترم خواهم شد

محبوب ترین خاک عجم خواهم شد

معصومه به قم اگر نگاهم بکند

من کاشی سر در حرم خواهم شد

 

محسن ناصحی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-مدح

 

ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد

جاده ‌ی عشق تمایل به سوی قم دارد

حسرت از سینه‌ ی لبریز غمم رفت و کنون

شوق در خاطر بی تاب ، ترنم دارد

بال سجاده‌ ی دل رخصت پروازش را

از غبار حرم قبله‌ ی هفتم دارد

بغض های گلویم پیش شما ای بانو

با لب گریه ام اظهار تکلم دارد

بی نگاه کرمت همت ما بی اثر است

قطره‌ ی دور ز دریا چه تلاطم دارد ؟

آب شور حرمت را بچشد گر زخمی

تا قیامت لب او میل تبسم دارد

از شما غیر شما هر چه بخواهم ضرر است

لب دریا چه کسی قصد تیمم دارد ؟

در صلاتین سر ظهر حرم می بینم

لذت بیشتری رکعت هشتم دارد

 

سید محمد مظلومان

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

ای روزهای تار ای شب های دور از ماه

ای بیقراری های دائم با دلم همراه

ای بغض هایی که می آیید از سفر ناگاه

باری اگر شوق سفر دارید بسم الله

ای بغض های بیقرار روز و شب هایم

من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم

هرچند گریانم تبسم میکنم امشب

بی تاب رو بر جانب قم میکنم امشب

در کوچه هایش خویش را گم میکنم امشب

انگار با زهرا تکلم میکنم امشب

در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست

با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست

ای آشنای بیقراری های این مردم

با تو رسیده تا مدینه پای این مردم

رنگ حقیقت یافته رویای این مردم

یا فاطمه یا حضرت زهرای این مردم

ای حامی امروز من فردا مرا دریاب

یا فاطمه در حشر چون دنیا مرا دریاب

اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را

بشنو صدای خنده ی موسی بن جعفر را

دریاب شور اشک های شوق مادر را

حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را

معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب

دیده به رخسار رضا وا میکند امشب

آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد

پیچید یاس و باز هم عالم معطر شد

شأن نزولش آیه های سبز کوثر شد

امروز در تقویم شیعه روز دختر شد

بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را

دریاب خانم دختران سرزمینم را

در خاک مرده بذرهای علم می کاری

فیض حضورت در تمام حوزه ها جاری

در سایه ات دفن اند عالم های بسیاری

گلپایگانی ، حائری ، علامه ، خوانساری

شاگردهای مکتب ات استاد افلاک اند

صدها چو بهجت در جوار تربتت خاک اند

آه ای کریمه ای ملیکه عمه ی سادات

با کوله باری آمدم لبریز از حاجات

با دست خالی آمدن از پیش تو هیهات

پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات

تا که به زودی زائر صحن رضا باشم

آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم

 

محمد بیابانی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

بانو بهشت گوشه پنهان چشم توست

دریا همیشه تشنه باران چشم توست

با تو بهار ماندنی است و فرشته وار

تسبیح گوی خالق سبحان چشم توست

وقتی نسیم صحن تو بر صورتم نشست

دیدم تمام عشق غزل خوان چشم توست

پایین پای درس تو عمری نشسته است

مریم همان که جزو مریدان چشم توست

ای جانماز هرشبه ات بال جبرییل

قبله تمام مایل ایمان چشم توست

توحید از کلام شما اب میخورد

ایران ما هنوز مسلمان چشم توست

اقرار میکنم که قلم لال میشود

هر جا که صحبت تو و ایمان چشم توست

در ریشه های باور شعرم حلول کن

شرمنده ام بضاعت من را قبول کن

 


حسن کردی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

چندیست زیارتِ حرم می خواهم
از فاطمه احسان و کرم می خواهم

چندیست قدم زدن به عشقت بانو
در طولِ خیابانِ اِرّم می خواهم

از دستِ کریمِ تو هزاران حاجت
یک یک به ازای هر قدم می خواهم

لبخند و سُرور و عشق و شیدایی و مِهر
حتّی شده گاهی از تو غم می خواهم

حالا که تو بانوی کرامت هستی
من نعمتِ بی حدّ و رقم می خواهم

این جا حرمِ دل است و من از بانو
توفیقِ حضورِ دم به دم می خواهم

وابسته به حجمِ ظرفِ ایمانِ من است
گاهی چه زیاد و گاه کم می خواهم

سوهان که به جای خود… ولی از بانو
یک ظرف پر از نبات هم می خواهم

محمّد عابدینی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

به دختِ موسیِ جعفر سلام باید داد
به این سلاله یِ اطهر سلام باید داد

همیشه وقتِ ورود از رواق آیینه
به این بهشتِ سراسرسلام باید داد

به محضرِ ملکوتیِ خواهر سلطان
شبیهِ حضرت مادر سلام باید داد

کنار گنبد و گلدسته های معصومه
به سمت و سوی برادر سلام باید داد

یکی امام رئوف و یکی کریمه شده
به این دو آیتِ داور سلام باید داد

زمان  خواندنِ  متن  زیارتت  بانو
به روضه هایِ فراتر سلام باید داد

به روضه ی عطش و مشک خالیِ سقا
به روضه ی تنِ بی سر سلام باید داد

نگاهِ خسته ی زینب به سمت گودال و
به اشک و ضجه ی خواهر سلام باید داد

هجوم و غارت خلخال و سیلی و آتش
به گوش زخمی و معجر سلام باید داد

شراب و مجلس اغیار و کوچه و بازار
به راس های مطهر سلام باید داد

 

علی علی بیگی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد

تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود

خوب شد پرده های محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد
خوب شد بامحارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد

آب پاشیده اند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقه ی تو از بازار
محمل چوبی ات سرت نشکست

کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است

می رسی و حواس مردم هست
آب در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد

دختری بود باشما یانه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت

معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست

آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه ی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه ی تو

عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تاسحربیدار
کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار

آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد

 حسن لطفی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

با اینکه می رسم به تو و بار چندم است
قلبم برای دیدن تو در تلاطــم است
در سینه ام شکســته اگر یک ســبو ، چه باک
صــدها دلِ شکــسته فدای ســرِ خُـــم است

آن قدر دل به عشق تو جاری شده سـت که
دریا شبیه قطره در این بیکـــران گــم است!
در من کــبوتری ست که مســت حــرم شده
این مستی مُدام نه از بوی گــندم است
از وصــف عاجزند مرا خیل واژه ها
حالم اگر عصــاره ی اشــک و تبســم است
بیهوده نیست روز و شب این شــهر روشن است
عشــق تو آتشی ست که در جــان مردم است
اینجاست برکــه ای که در آن غیر ماه نیست
معصــومه ای که خواهــر خورشــید هشــتم است

جایی که عطــر چــادر تو می وزد در آن
می پرسم از خودم که بهشــت است یا قــم است…؟

رضا نیکوکار

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

بال این پروانه ها را جذب مکتب کرده ای

عاشقان را یک به یک دیوانه مذهب کرده ای

زیر ایوان خم شدن جان را مودب میکند

بانوی معصومه ایران را مودب کرده ای

ارزش هر کوچه را عاشق معین می کند

کوچه ی ما را به لطف خود مقرب کرده ای

از تو ممنونم که با چشمان معصوم خودت

کار و بار زندگی ام را مرتب کرده ای

جمع خواهر با برادر می شود کرب و بلا

جان خود را داده ای تاکید مطلب کرده ای

من جسارت میکنم بانو مگر چیزی شده

دختر موسی بن جعفر پس چرا تب کرده ای

کوچه و بازار شهر ما مگر حرفی زده

علی حسنی

 

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

تا مهر خواهری است ، برادر همیشه هست
دنبال هر برادر ، خواهر همیشه هست

این جذبه های عشق تمامی نداشته
دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست

تا مرو از مدینه ، مسیر محبت است
این جاده های نور معطر همیشه هست

معصومه زینب است و رضا جز حسین نیست
ترکیب های عشق برابر همیشه هست

با بودن شفیعه ، قیامت به کام ماست
گرچه هراس عرصه ی محشر همیشه هست

پیداست در حریم تو اجلال فاطمه
جاری به صحن های تو کوثر همیشه هست

باید که تو مراقبت از پهلویت کنی
دیوارهای کوچه و آن در همیشه هست

در ذهن پرنیانی اولاد فاطمه
آن خاطرات زخمی مادر همیشه هست

از وقتی آمدی تو به قم با قبیله ات
اطراف تو ولایی و یاور همیشه هست

بازار داشت قم ، تو که آنجا نرفته ای
در روضه ات اشاره به معجر همیشه هست

تا که نسیم هست ، بوی زلف می رسد
بالاتر از سر همه یک سر همیشه هست

رضا رسول زاده

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

خیمه گاه این بار در قم بود، مقتل طوس بود
جاده ی مشهد به قم لبریز از فانوس بود

نامه با خط برادر داشت در دستان خود
خواهری از دور می آمد ولی مایوس بود

بر لب خشکیده ی قم ذکر یا معصومه و
بر لب معصومه خانم ذکر یا قدوس بود

بس که چشمش را به راهت دوخته،از راه قم
خاک مشهد بیشتر در حسرت پابوس بود

رود غم های پدر،دریای دوری رضا
بر فراز ناقه ای انگار اقیانوس بود

زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد
این خودش متن زیارتنامه ی مخصوص بود

روضه ی دشت برادرهای از هم ریخته
داغ سنگین بود،روضه،روضه ی ناموس بود

در فراق هشتمین طاووس جنت جان سپرد
آنکه در دستان خدّامش پر طاووس بود

مهدی رحیمی (زمستان)

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

دیده بر راهم و با گریه کمی آرامم

محتضر ،خسته ،از این بی کسی ایامم

ازهمان کودکی ام روزی من هجران شد

چهارده سال هم از وصل پدر ناکامم

از تو یک نامه فقط مانده برایم چه کنم؟

شده تسکین به همین نامه کمی آلامم

چقَدَر خوب شد اینجا سروکارم افتاد

میهمانِ قم و این سلسله خوش نامم

چشم ناپاک نیفتاده سوی محمل من

فکر آوارگی زینبو شهرِ شامم

جز سلام ، از همه یک بی ادبی نشنیدم

سرِبازار ندادست کسی دشنامم

داغها دیدم اگر بی کس و تنها نشدم

دست بسته سرِهر کوچه تماشا نشدم

عزتم را نشکستند خیالت راحت

غیرتم را نشکستند خیالت راحت

پَرِ خاکی ننشسته است روی چادر من

حرمتم را نشکستند خیالت راحت

مثلِ کوفه وسط خطبه من کف نزدند

صحبتم را نشکستند خیالت راحت

دست بر سینه مودب همه ره وا کردند

شوکتم را نشکستند خیالت راحت

با لگد باز نکردند درِ بیت النور

خلوتم را نشکستند خیالت راحت

قم کجا شام کجا غربت سادات کجا

سرِ بر نیزه و دروازه ساعات کجا
دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند

چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند

ما که از کوچه فقط خاطره بد داریم

شود این حادثه تکرار خدارحم کند

یک و زن و قافله و خنده نامحرم ها

بر اسیران گرفتار خدا رحم کند

یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای

یک سر و این همه آزار خدا رحم کند

نیزه داران همه مستند نیفتی پایین

حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند

گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد

بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند

ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت

شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند

دست انداخت یکی پرده محمل را کَند

جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند

راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد

این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند

زنی از بام صدا زد که کدام است حسین

نوبت من شده این بار خدارحم کند

یک نفر گفت اگر بغض علی را داری

سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند

قاسم نعمتی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

اگرچه بال پریدن به آسمان داری
فرشته ای وبه روی زمین مکان داری

نه از فرشته هم انگار برتری بانو
چراکه دختر موسی ابن جعفری بانو


رسیده از حرمت بی شمار رحمت ها
اگر به پای تو افتاده اند بهجت ها

در بهشت گمانم که نه،بهشت اینجاست
نوشته اند حریم تو مرقد زهراست

چراغ های حریمت ستاره و ماه است
چقدرگوشه ی هرصحن آیت الله است

نشسته ایم و به لب اشفعی لنا داریم
اگر چه بر سر سجاده ربنا داریم

قرار بود قرار دل رضا باشی
چگونه میشود آخر ازو جدا باشی

قرار بود بیایی ولی توانت رفت
به شوق وصل به زهر فراغ جانت رفت

غریب میروی و هیچکس کنارت نیست
تمام زندگیت، هستی ات بهارت نیست

خدا نخواست ببینی غم برادر را
نخواست باز ببیند شکسته خواهر را

زنان طوس به جای تو خواهری کردند
اگر چه نجمه نبوده ست مادری کردند

گمان مکن که شود باز کربلا تکرار
قرار نیست رود خواهری سر بازار

نه طوس کرببلا باشد و نه قم کوفه
نه شهر شام و نه آن روضه های مکشوفه

سری به نیزه ندیدی به پیش چشمانت
طناب داغ اسارت ندیده دستانت

“کسی که داغ برادر کشید زینب بود
کسی که ناله ی مادرشنید زینب بود”

غروب بود ، همین که رسید در گودال
تمام موی سرش شد سفید در گودال

ازاین طرف روی نیزه سر برادر رفت
ازان طرف پی یک گوشواره لشگررفت

بس است تا به قیامت مصیبت زینب
شکست قلب زمین از اسارت زینب

شکست قلب زمین و زمان به تنگ آمد
به سمت معجرزینب همینکه سنگ آمد

سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

به همین خانه سر زدن تنها
بال و پر کشیدن و آنگاه
تا کنار تو پر زدن تنها
مثل فرهاد نام شیرینت

به روی دل اثر زدن تنها
با همین ذکرهای زیبایت
به دهان گوهر زدن تنها
از فراغت به نشتری باید
حک به روی جگر زدن تنها
فاش باید که نام تو گفتن
دم ز تو در سحر زدن تنها
ای که هستی تو قابل تعظیم
بطلب قم به محضرت برسیم

هر عسل خود حلاوتی دارد
زایرت چه سعادتی دارد
هر که هر هفته می رود تا قم
با تو انگار الفتی دارد
هر کبوتر مقیم گنبد توست
خوش بحالش سعادتی دارد
شک ندارم برادرت بی بی
در حریم تو عزلتی دارد
شیعه بانو به شهر قم اصلا
زیر چتر تو شوکتی دارد
زائر ت با تو گرم میگیرد!
باتو انگار نسبتی دارد

ای که اخت الرضا و جانانی
عمه جان تمام ایرانی
بس که در خانه ات صفا داری
این همه دورخود گدا داری
رمز و راز کرامتت این است
پدری مثل مجتبی داری
عطر سیبی ز دامن زهرا
نور دیده ز مرتضی داری
مرهم درد عالمی بانو
در سر انگشت خود شفا داری
تو برای درد یک جهان ابنجا
درشفاخانه ات دوا داری

آمدم تا دلم شفا بدهی
حرم امام رضا بدهی

مثل زینب فراغ یارت شد
فصل زرد خزان بهارت شد
مثل مجنون تو در پی لیلی
بودی و همین شعارت شد
قاصدک که بی خبر آمد
خودش انگار غصه دارت شد
کوچه کوچه قدم قدم بانو
بوسه های زمین نثارت شد
حیف دوراز رضا شدی بی بی
معبر عشق او مزارت شد
عشق، جنس تو بود پس اصلا
سیم و زر کمترین عیارت شد

عاقبت مقیم قم شده ای
بانوی کریم قم شده ای

کربلا ولی مقرر شد
خواهری به غصه مضطر شد
در هجوم این همه غصه
مثل طوبی قد صنوبر شد
دید خواهر که زیر دست و پا
غرق خون پیکر برادر شد
و کمی بعد سر بریدن او
به روی نیزه جای آن سر شد
دست های پلید جرات کرد
غارت خیمه ها و معجر شد
و کمی بعد اسیری زینب
بخت و تقدیر این مقدر شد

کربلا چه غوغا شد
خواهری اسیر اعدا شد


قاسم احمدی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

اشعار شهادت حضرت فاطمه معصومه(س)

 

همشیره ات از تو گله بسیار دارد

حالی شبیه آتش نیزار دارد

 

اصلاً خبر داری که افتاده به بستر

اصلاًخبر داری تن بیمار دارد

 

حق میدهم نشناسی اَم خیلی شکسته م

چه می توان کرد عاشقی آثار دارد

 

ای کاش یک پیراهنت در پیش من بود

آغوشم این شب ها هوای یار دارد

 

در را که هرکس زد به خود گفتم تو هستی

یک منظر شوقی به جز دیدار دارد

 

سربسته می گویم به تو این حرف ها را

هر جمله ام در باطنش اسرار دارد

 

این شهر خیلی احترامم را نگه داشت

این شهر لطف و خوبیِ سرشار دارد

 

یکبار من را از شلوغی رد نکردند

با اینکه که خیلی کوچه و بازار دارد

 

اینجا نه یک نا محرمی نزدیک من شد

نه اینکه قصد اذیت و آزار دارد

 

نه دور تا دور من از اوباش پر شد

نه هچکس با تازیانه کار دارد

 

نه خانه ام ویرانه ای بی سقف و در شد

نه اینکه اصلاٌ ریزش آوار دارد

 

نه چادرم خاکی شده نه دست خورده

نه که غرورم زخم از انظار دارد

 

اوضاع عمه زینبم طوری دگر شد

از گریه ها یک عمر چشم تار دارد

 

نیمه تنش زخم است و نیمی هم کبود است

چه یادگاری ها ز نیزه دار دارد

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها