0

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

یه دلم عاشق و حیرون
یه دلم شیدا و مجنون
به دلم می‌گم نخور غم
اومده باغ و گلستون
دیدن گل های خنده روی لب چه باصفاست
شب عیدِ خواهرِ اربابمون امام رضاست
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
کی می‌گه که من ندارم
تو فقیری بی قرارم
توی دنیا پادشاهم
تا که این بی‌بی رو دارم
چیزی که عیونه آخر دیگه حاشا نداره
نوکر معصومه تو زندگی غوغا نداره
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
یه دلم شهر مدینه‌ ست
تو بقیعِ بی قرینه‌ ست
خنده معجون شده با اشک
شب بانویِ کریمه ست
من که امشب با یه قلبِ بی‌ریایی اومدم
تو حریمِ این کریمه به گدایی اومدم
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

منت ز بخت دارم و نصرت ز کردگار

کافکند در دیار قمم روزگار، بار

 

خوش بار یافتم به حریمى که جبرئیل

بى‏اذن خادمان به حریمش نجسته بار

این بارگاه بضعه باب الحوائج است

کز وى رواست، حاجت مخلوق روزگار

این پیشگاه فاطمه بنت موسى است

کز بعد فاطمه به زنان دارد افتخار

خارى اگر خلد به کف پاى زائرش گیرد

ملک، به سوزن مژگان، ز پاش خار

دختر بدین جلال، نپرورده مام دهر

دختر بدین مقام، نیاورده روزگار

چشم فلک ندیده و نشنیده گوش دهر

دختر بدین جلالت و بانو بدین وقار

اى بانوى بلند مقام فلک جناب

اى  خانم  رفیع   مکان   بزرگوار

هم دختر امامى و هم خواهر امام

هم عمه امامى  و هم نور هشت و چار

تنها نه چشم من به در توست منتظر

چشم دو عالم است ‏بر این در، به انتظار

اى والى ولایت عصمت! به عصمتت

چشم  کرم   ز بنده این  آستان،  مدار

مسکین «طرب‏» ز درگه لطفت کجا رود؟

امیدوار  بر  توام،  امید   من    بر آر

طرب اصطهباناتى

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

نگین خاتمیّت

 

اى دختر عقل و خواهر دین 

عصمت شده پاى بند مویت

اى میوه شاخسار توحید 

وى گوهر تاج آدمیّت

شیطان به خطاب ز قم براندند

  كاین خانه بهشت و جاى حوّاست

اندر حرم تو عقل مات است

جسمى كه در این زمین نهان است

این ماه منیر و مهر تابان

ایران شده نور بخش ارواح

هر كس به درت به یك امیدى است

 وى گوهر دُرج عزّ و تمكین

اى علم و عمل مقیم كویت

همشیره ماه و دخت خورشید

فرخنده نگین خاتمیّت

پس تخت تو را به قم نشاندند

ناموس خداى جایش اینجاست

زین خاك كه چشمه حیات است

جانى است كه در تن جهان است

عكسى بود از قم و خراسان

مشکات صفت عرش و کرسی 

محتاج تر از همه «وحیدى» است

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

صاحـب خـــبر اينجاست و مـا بي خـــبرانيم

ما بي خـــــبر از جمله خــــــبرهاي جـهانيم

 

از عرش چراغي که در اينجاست هويداست 

مـــا گــرد چراغـــيم ولــي گمشـــدگانــــيم

سرچـــشمه کارون کــــرامات از اينجـــاست

مــــا تــشنه جــــان داده لــــب آب روانـــيم

نام خـــوش اين مقبره تا عــرش بلــند است

مــــا در پي - آن مــرقد- بي نـام و نشــانيم

هــرگز نبــرد راه بـه جــــايي غـــــــزل مـــــا

کـــاين قــصه دراز آمــــد و کـوتـــاه زبـانـــيم

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

مولودی حضرت معصومه به همراه فایل صوتی سبک سرود

 

دیدنیه حالم ، با اشک زلالم ، وا شده دو بالم
که پر کشیدم من ، سمت آسمونا

 

کریمة عالم ، ملیکة قلبم ، یا که خود مریم

رو بال ملائک ، اومده به دنیا

 

فرشته ها از آسمون هفتم

با دسته گل دارن میام سوی قم

تو ازدحامشون دلم میشه گم ، میشه گم

 

گلبارونه باغ دلها ، لبامون غرق تبسم

توی بارون ستاره ، اومده زهرای دوم

--------------------------

 

دستای توسل ، چشمه تغزل ، هزار آسمون گل

همراه دلامون ، به مقدم یاره

 

شفیعة جنت ، کریمة عترت ، ملیکة عصمت

همه می دونند که ، بانوی بهاره

 

اگه دلداگیمون از قدیمه

تو حرم بهشتی کریمه

تا قیامت دل همه مقیمه ، مقیمه

 

همه عالم در طواف ، گنبد و گلدسته هاشه

همیشه بال ملائک ، فرش راه زائراشه

 

--------------------------

 

گنبد طلاشو صحن باصفاشو اون کفشداریاشو

به خدا نمیدم ، به تموم عالم

 

سنگفرشای مرمر ایوون و کبوتر مسجد بالاسر

دل برده ز دستم ، همیشه و هر دم

 

این دلی که با عنایت حضرت

پائین پاش یه عمر داره اقامت

امشب می خواد تذکرة زیارت ، زیارت

 

من می خوام مثل کبوتر ، زائر قبر رضا شم

بعدش هم با إذن آقا ، راهی کرب و بلا شم

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

ای نور دل زهرا یا حضرت معصومه

وی بانوی بی همتا یا حضرت معصومه

تو تالی زهرایی چون زینب کبرایی

ای مظهر خوبی ها یا حضرت معصومه

 

قم از تو صفا دارد هرکس که تو را دارد

غمگین نبود فردا یا حضرت معصومه

تو دختر موسایی چون فاطمه یکتایی

محبوب دل طاها یا حضرت معصومه

از فیض تو ای بانو قم گشته بسی نیکو

روی تو بهشت ما یا حضرت معصومه

راضی به قضا گشتی دلخون چو رضا گشتی

خون شد دلت از اعدا یا حضرت معصومه

ای آینه ی تقوی وی شاخه گل طوبی

هستی ز تو شد زیبا یا حضرت معصومه

از جود و سخای تو از لطف و عطای تو

قم گشته بسی احیا یا حضرت معصومه

ای دخت ولی ا... وی اخت ولی ا...

ای عمّ بنی الزهرا یا حضرت معصومه

از داغ پدر گریان وز هجر رضا نالان

بودی تو در این دنیا یا حضرت معصومه

مهدی ز غمت نالد شیعه به تو می بالد

ای شافعه ی فردا یا حضرت معصومه

ای حامی محرومان بر «جعفری» از احسان

لطف و کرمی بنما یا حضرت معصومه

 رضا جعفری 

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

رواق دختر موسى بن جعفر است اینجا

دَر ِ بهشت برین گر طلب كنى به خدا

 

زمین قم به مَثَل چون صدف بود، آرى

 ببند عقد نماز اندرین مقام رفیع

مخوان به خلد برینم ز كوى او واعظ!

حبیبه حق و ریحانه رسول و على

ببوس از سر صدق و صفا ضریحش را

مسیحْ زنده شود در حریم این بانو

زمین موكب اجلال فاطمه بنگر

فروغ روضه او پرتو افكن است به مهر

اگر به دیده ادراك بنگرى، بینى

از آن شدند سلاطین مقیم در كویش

كند به درگه او سجده صبحدم خورشید

اگر تجلّى حق بینى از در و دیوار

تبارك الله از این روضه بلند رواق

برو طهارت دل كن، بیا به روضه او

از آن پناه به كوى تو آرم اى بانو

مرا كه نام بود (حیدر) آمدم به درت

زمین قم شد روشن از آن به غیب و شهود

ز آفتاب قیامت غمى نخواهد بود

سزد كه «معجزه»! قم همچنان بهشت بود

حریم فاطمه، بنت پیمبر است اینجا

ببوس با ادب آن را كه آن در است اینجا 

 وجود حضرت معصومه، گوهر است اینجا

كه جاى گفتن اللهُ اكبر است اینجا    

براى من ز دو صد خلد برتر است اینجا

یگانه دختر زهراى اطهر است اینجا

كه موردنظر حىّ داور است اینجا

عجب ز فیض دمش روح پرور است اینجا

كه دُرّ تاج سر هفت كشور است اینجا

چرا كه مطلع خورشید انور است اینجا 

كه مهر و ماه هم از ذرّه كمتر است اینجا

كه خاك درگه او زیب افسر است اینجا

كه از فروغ ولایت منوّر است اینجا

عجب مدار كه دخت پیمبر است اینجا

كه از تصوّر و از وصف برتر است اینجا

كه جاى مردم پاك و مطهّر است اینجا 

كه فیض روح، ز لطف میسّر است اینجا

چرا كه نور دو چشمان حیدر است اینجا

كه نور حق به جمالت برابر است اینجا

مرا كه سایه لطف تو بر سر است اینجا

چرا كه دختر موسى بن جعفر است اینجا 

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

به دیوار و در این بیت توحید

بود این بارگاه خلد، آذین

 

مزار حضرت معصومه اینجاست 

چو اینجا شد چراغ عشق روشن

بُوَد این درگه از ابواب رحمت 

 كه اشك عاشقان شد جویبارش

تو اى زائر به تعظیم شعائر

 بیا اینجا به اشك خود وضو كن

بپاخیز و بخوان اذن دُخولش

به اذن حیدر و زهراى اطهر

قدم چون مى‎نهى داخل از این در

زند چون حلقه بر این در گدائى

كه: اى سائل! دعایت مستجاب است

بخواه از رحمت حق هر چه خواهى

"حسانا"، قم كه دارُالمؤمنین است 

فروغ عترت و قرآن توان دید

حریم دخت هفتم خسرو دین

رضا را خواهر مظلومه اینجاست

به دل‎ها این حرم شد پرتو افكن

در باغى است از باغ جنّت

نمى‎گردد خزان هرگز بهارش 

ببوس این درگه پر نور و طاهر

بیا جان خود اینجا شست و شو كن

اجازت از خدا گیر و رسولش

به اذن یازده معصوم دیگر

بگو بسم الله و الله اكبر

به گوش جان او آید ندائى

 محبّ آل عصمت، كامیاب است

كه بى حدّ است الطاف الهى

در ِباغ بهشت اندر زمین است

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

مرثیه_حضرت_معصومه


دل شده راهی دوباره سوی قم
بر مشام جان رسیده بوی قم
پر زدم تا کعبه دلجوی قم
سائلم من سائل بانوی قم

فاطمه اینجا پناهم داده است
حضرت معصومه راهم داده است

این حرم بوی خراسان می دهد
بوی الطاف فراوان می دهد
بهترین ها را به مهمان می دهد
مردگان را خادمش جان می دهد

تا اید قم خانه امید ماست
کاظمین و مشهد و کرببلاست

چون نگینی در جهان پیداست قم
مرکز فقه و اصول ماست قم
شعبه ای از عالم بالاست قم
یار ما در شادی و غم هاست قم

جای جای قم معطر گشته است
مرجع تقلید پرور گشته است

واشده از قم دری سوی جنان
گشته قم سنگ صبور عاشقان
دارد این شهر ملائک پاسبان
از مزار مخفی زهرا نشان

حضرت معصومه از روز الست
فاطمه در فاطمه در فاطمه است

اوست که اعجاز عیسی می کند
درد را نامش مداوا می کند
مثل بابایش گره وا می کند
دخت موسی کار موسی می کند

در قیامت هم قیامت می کند
خوب و بدها را شفاعت می کند

بود آن نور دو چشمان رضا
سخت دلتنگ و پریشان رضا
روز و شب دلواپس جان رضا
پیر شد از داغ هجران رضا

از مدینه تا به قم بی تاب بود
چشم او از غصه ها پر آب بود

گرچه بار غم روی شانه کشید
پای دوری رضا قدش خمید
جز ادب چیزی ازین مردم ندید
پیش دنیا شهر قم شد رو سفید

خیره بر قم بود چشم آسمان
احترامش کرد هر پیر و جوان

حرف مهمان است و حرف احترام
آی مردم هست ناموس امام
واجب التعظیم چون بیت الحرام
داد قم مهمان نوازی یاد شام

قبر خانم بین ویرانه نبود
دفن و تشییعش غریبانه نبود

بین ویرانه رقیه پیر شد
با لگد با تازیانه سیر شد
خسته از زخم غل و زنجیر شد
غیر زینب از همه دلگیر شد

زنده کرد او داغ هجده ساله را
کشت غسل او زن غساله را

شاعر:
محمدحسین_رحیمیان

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 




اِمشَب برایِ مَطلَعِ شعرِ پُر ازآهـَم
ماتَم گرفتَم آهـ! "بیت النور" میخواهـَم!

شُڪرِخُدا شَهـرَم خیابانِ ارَم دارَد
مَن خوب میدانم ڪہ زهـراهـَم حَرَم دارَد

پَرمیڪِشَم دَر خاطراتِ ڪودَڪے هـایَم
انگار دَستَم را گرفتہ باز بابایَم

پَس پابہ پایَش میرَوَم تا جانِ آیینهـ
سے سالِ قَبل از این و دَر ایوانِ آیینهـ

بَہ بَہ چہ دورانِ خوشے بَہ بَہ چہ دورانی
سوهـان برایَم میخَرَد بابا چہ سوهـانی

از دَستِ بابا میڪِشَم این دستِ ڪوچَڪ را
هـے میدَوَم سَرتاسَرِ صَحنِ اَتابَڪ را

ناگاہ میبینَم  ڪہ بابا رَفتہ از پیشَم
حالا خودَم بابا شُدَم با ڪودَڪِ خویشَم!


بعدَش بہ خود مے آیَم و خود را ڪہ میجویَم
میگریَم و زیرِلَبَم آهـستہ میگویَم:

آرے بَدَم امّا دِلَم دیگَر چہ غَم دارَد؟
شُڪرِخُدا ، شُڪرِخُدا شَهـرَم حَرَم دارَد

اینبار اَگَر رَفتے حَرَم شَب بود دقَّت ڪُن
غیراَز ڪَبوتَر صَحنِ او  خُفّاش هـَم دارَد!

پَس مَن چِرا دَر نااُمیدے غوطہ وَر باشَم
وقتے ڪہ بانو این هـَمہ لُطف وڪَرَم دارَد

هـَرجایِ این دُنیا ڪہ باشَم غیرِ شَهـرِ خود
حِس میڪُنَم دُنیایِ مَن یڪ چیز ڪَم دارَد

هـَرچَند شَهـرِ مَن پُراَز غَمهـایِ پنهـان است
هـَرچَند شَهـرِ مَن  هـَوایَش سَخت دَم دارَد

اَمّا بہ دُنیایے نَخواهـَم داد این دَم را
یڪ تارِمویِ ڪاج هـایِ سَبزِ شَهـرَم را

اینجا شَمیمَش اختیارِ دلبَرے دارَد
اینجا مُحَرَّم هـَم صَفایِ دیگَرے دارَد

((بَر سَنگفَرشِ صَحنِ او بال ِمَلَڪ خوردهـ
اَز سُفرہ ے او آب هـَم اینجا نَمَڪ خوردهـ))

هـَربار اینجا پیشِ او بے اختیارِ خود
میگریَم و میگویَم از رَسمِ دیارِ خود

عُمْریست رویِ حُرمَتِ سادات پابَندیم
مارویِ مهـمان آب را هـَرگِز نمیبَندیم

ما رَسمِمان این بودہ مِهـمان را نَرَنجانیم
اَز بام هـا گُل بَر سَرِ مِهـمان بیَفشانیم

خواهـَر فَراوان دوست مے دارَد بَرادَر را
اصلاً نمے خواهـَم بِخوانَم روضہ ے "سَر" را

اَشڪَم چِڪید و عاشقانہ روسپیدَم ڪَرد
بانو نگاهـے ڪَرد و انسانے جَدیدَم ڪَرد

این روسپیدے یادِ مَن آوَرد بابا را
میشُست دَر حوضِ حَرَم او صورتِ مارا

حالا مَن و فَرزَندَم و یڪ عشقِ دیرینهـ
حالا مَن و فَرزَندَم و ایوانِ آیینهـ

از دَستِ گَرمَم میڪِشَد یڪ دَستِ ڪوچَڪ را
هـے میدَوَد سَرتاسَرِ صَحنِ اَتابَڪ را ...!
 

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)


مرثیه_حضرت_معصومه


مثل پدر ،مثل برادر بوده ای تو
غربت به عشق عشق را نوشیده ای تو

کردی معطر از وجودت شهر قم را
آری برای حفظ دین غم دیده ای تو

خیلی شباهت برده ی بانو به عمه
زیرا شبیه اش بهر دین کوشیده ای تو

در وصف تو تنها همین کافی است بانو
اسمت کریمه هست و زهرا زاده ای تو

مزد کسی را که تو را کرده زیارت
باشد بهشتی که به او،تو داده ای تو


الهام_نجفی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

(تقدیم به کریمه ی اهل بیت)

السلام ای عزیزه ی حیدر
گل موسی سلاله ی جعفر
جلوه ای از تبار آئینه
عصمت الله و چندمین کوثر
لقبت ای کریمه هردم شد
سبب دلخوشی این نوکر
رو به من کرده بخت و اقبالم
که گرفته دلم به سویت پر
کن دعا تا الی الابد بی بی  
خادمت باشم ای گل اطهر  
که غلامی تو شرف دارد   
مثل گنجی که هر صدف دارد    

شهد شیرین ترین کلامی تو
روشنی در دل ظلامی تو
یم اکرام و چشمه ی جودی
با محبت و با مرامی تو
در مقام شما همین بس که
دختر و خواهر امامی تو  
مهربانی و باب حاجاتی  
فصل خیر علی الدوامی تو  
راه حق را نشانه ای بی بی  
جاودانی و ناتمامی تو
به تو مدیونم آبرویم را
تو اجابت کن آرزویم را  

آرزو دارم آشنا باشم
نوکر خانه ی شما باشم  
یا میان حریم تو در قم
یا که درخدمت رضا باشم
اوج آمال من بود بی بی
بردرت همچنان گدا باشم
از کرم ذره پروری کن تا   
خاک پای تو باصفا باشم
میشود که اجازه ام بدهی
راهیه شهر کربلا باشم
درشب رحلت تو غم دارم     
تا تو هستی دگر چه کم دارم        

ای فدای تو جان من بانو
ای تو روح و روان من بانو
مهرتان بوده،هست،می ماند
در نهان و عیان من بانو
در میان هجوم شیطانها
دست لطفت امان من بانو
می سراید لک الفدا نفسی
همه لحظه لبان من بانو  
در عزایت دلم غمین شده و
رفته تاب و توان من بانو  
رفتی و عالمی دگرگون شد
قلب شیعه زماتمت خون شد   

رفتی و در دلم شرر افتاد
این کبوتر زبال و پر افتاد  
کن نگاهی ز رفتنت ای گل
شبنم از دیدگان تر افتاد   
شعر من رفت! سوی کرببلا
پیکری در دل خطر افتاد  
خنجر کینه روی حنجر خورد  
وای ازآن لحظه ای که سر افتاد  
خواهری بر فرازتل غش کرد
مادری از غم پسر افتاد
عرش حق نقطه نقطه اش لرزید    
نجل خاتم میان خون غلتید

#رضا_آهی
 

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

مثل کبوترهای صحنت جا بده ما را
لانه بده این بینوای بی سر و پا را

تنهایی ما را ببین ای حضرت بانو
زنجیر کن در خانه ات مفلوک تنها را

ما جز حریم قدسی ات جایی نرفتیم و...
آرام کن با آب و دانه قلب شیدا را

راهی مشهد بودی ، اما سهم ما گشتی
خوشبخت کردی با قدومت ما عجم ها را

حالا دو قبله روزی ایرانیان گشته
ممنون و مدیونیم ، این اکرام موسی را

ما قدر اولاد علی را خوب میدانیم
مهمان نوازی میکنیم ، اولاد زهرا را

بانوی رحمت ، حضرت معصومه ی دنیا
با رفتنت ، بیچاره کردی اهل دنیا را

اما خدا را شکر ، ایران شد مسیر تو
دیگر ندیدی ظلمت و اندوه صحرا را

تابوت تو بر دوش سلمان های ایران بود
ای دختر زهرا ببین دلدادگی ها را...

یک جمله هم از زینب کبری و دیگر هیچ...
سنگش زدند آن شاخه ی سرسبز طوبی را

"اصلا تو باید سهم این کشور شوی بانو
تسکین جای خالی مادر شوی بانو"


#پوریا_باقری

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

السلام علیک یافاطمه المعصومه



هرلحظه لحظه با نفست خو گرفته ام 

از عطر ناب پیرهنت بو گرفته ام

بی باده می ز جام طهورایی ات زدم    

سرمستم و ترانه ی یا هو گرفته ام

تا با تو روبرو شوم ای آسمان عشق 

من از تمام آینه ها رو گرفته ام

با تو همان تلاطم دریای آبی ام 

بی تو شبیه کشتی پهلو گرفته ام

تو ماه آسمانی خورشید هشتمی 

مهر تو را ز ضامن آهو گرفته ام

حق دارم این چنین به تو وابسته تر شوم 

من ناگرفته را ز تو بانو گرفته ام
 

یوسف_محمودی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

چندبیتی از یک قصیده تقدیم به فاطمه معصومه(س)


ساقی از لطفش نهاده گوییا ما را به چشم
کین چنین غلطان کند امروز صهبا را به چشم

ما خماران قدر می دانیم نه باده فروش
صبح را فهمد کسی که دیده یلدا را به چشم

دست می شوید ز انکار و کند اقرار عشق
هر که رو در رو کند چشم فریبا را به چشم

چشم یوسف در غنای مستی خود میسرود
احتیاجی نیست یعقوب وزلیخا رابه چشم

بی زبان افتاد نزدیک دل و زد آتشش
شعله ایی که آمده از دور موسی را به چشم

وحی آمد تا به من مدح ولی نعمت بگو
واژهها بگذاشتند از شوق او پا را به چشم

خواستم مدحش کنم که گفت پیری با عتاب
کی توان جا داد بی اعجاز دریا را به چشم...

اهل قم هستم که از بدو تولد داشتم
منت لطف مدام بنت موسی را به چشم

در سرای این کریمه بارها همچون گدا
اسم تا آمد به لب دیدم مسما را به چشم

گریه باید در حرم چون بهتر از روی زبان
میشود فهماند فریاد تمنا را به چشم

دید هر کس گنبد زردش دگر در کل عمر
کی بیارد گنبد آبی مینا را به چشم

خط بگیرد تاجنان دیده است هرکس درحرم
گاه ثلث و کوفی و گاهی چلیپا را به چشم

کام ما شیرین شود از دیدن عکس حرم
روزه داران میخورند از دور خرما را به چشم

گر چه چون آیینه لب خوانی نمیدانم ولی
می‌شنیدم گاه از زوار نجوا را به چشم

نیست فرقی در کریمه با کریم اهلبیت
بارها دیدم ز احسان کار این ها را به چشم


با زبان بودم اگرچه زایرش لیک از خدا
خواستم زایر شوم یکبار زهرا را به چشم

ناگهان دیدم ندا آمد ز عرش کبریا
واگذارند ابلهان کار تماشا را به چشم

همچو نوزادی کنار مادرش در نزد تو
با زبانی بسته میگویم تقاضا را به چشم

ما به دنبال تو نه تو باید آیی سوی ما
مرده کی دارد توان یابد مسیحا را به چشم

در میان مژه هایش قطره ی اشک غریب
فرد چون بیند تو را خواند فرادا را به چشم

بر مس قلبم نظر کن که شنیدم بارها
کیمیاگر میکند کار مداوا را به چشم...

 #محسن_قاسمی

 
 
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:16 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها