0

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شعر غلامرضا سازگار برای حضرت معصومه(س)


ای کوثرِ کوثر رسول‌الله
زهرای مکررِ رسول‌الله

هم سوره نور موسی جعفر
هم پاره پیکر رسول‌الله

معصومه خانواده عصمت
صدیقه دیگر رسول‌الله

جایی که تو در حضور بابایی
زهراست به محضر رسول‌الله

سرچشمه گرفته روح پاک تو
از روح مطهر رسول‌الله

تو بعـد ائمـه یـک امـام استی
شایسته این چنین مقام استی

ای روح و روان عترت و قرآن
در جسم تو جان عترت و قرآن

چون آینه پیش دیده‌ات پیدا
اسرار نهان عترت و قرآن

از یمن تو ای کریمه عترت
قم گشته جهان عترت و قرآن

روی تو چراغ مکتب عصمت
نطق تو زبان عترت و قرآن

برخیز و بخوان خطابه چون مادر
ای روح بیان عترت و قرآن

قرآن به جلالت تو می‌نازد
عترت به اصالت تو می‌نازد

تو وارث معجز امامانی
تو دختر عترتی و قرآنی

تو شوی نکرده مادرِ هستی
تو در تن خود روان ایمانی

محبوبه چارده ولی‌الله
معصومه به کنیه و به عنوانی

تو فاطمه‌ای و فاطمی عصمت
تو عالمه علوم ماکانی

تو حجب و حیا و زهد و عصمت را
در مکتب اهل‌بیت، میزانی

زهد و شرف ائمه را داری
ظرفیت صبر عمه را داری

ای سوره نور موسی جعفر
ممدوحه هل‌اتی پس از مادر

مهر تو مدال سینه مریم
کوی تو بهشت ساره و هاجر

قم از قدمت مدینةالزهرا
قبر تو مزار دخت پیغمبر

معصومه‌ای و به چارده معصوم
همه عمه و خواهری و هم دختر

هم می‌بالد جواد از این عمه
هم می‌نازد رضا به این خواهر

بر جان تو دختر کلام‌الله
از زینب و فاطمه سلام‌الله

تو حق حیات بر امم داری
یک فردی و یک جهان کرم داری

شد گرچه به قم نزول اجلالت
در چشم جهانیان قدم داری

هم در عربی کریمه عترت
هم سایه به کشور عجم داری

هم در حرم ائمه مدفونی
هم دردل اهل قم حرم داری

ما ذره و تو هزارها خورشید
ما قطره و تو هزار یم داری

در شهر ائمه تا درخشیدی
قم را شرف مدینه بخشیدی

ممدوحه ذات کبریایی تو
معصومه و عصمت خدایی تو

الحق که میان آن همه خواهر
آیینه حضرت رضایی تو

با آنکه به شهر قم مکان داری
در ملک وجود، رهنمایی تو

مانند دوازده امام ما
از کار همه گره‌گشایی تو

بالله قسم ای کریمه عترت
برتر ز ثنا و مدح مایی تو

«میثم» به ثنات اگر گهر بارد
دریـای کــرامت تــو را دارد

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:19 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شعر علی اکبر لطیفیان برای حضرت معصومه(س)


حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:19 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شعر یوسف رحیمی برای حضرت معصومه(س)

هر فاطمه ای که هست سهمش آه است
با ناله و اشک و بی کسی همراه است
یک سرّ غریبانه کوثر این است:
که عمر گل محمدی کوتاه است

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:19 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شعر جواد محدثی برای حضرت معصومه(س)


شهرها انگشترند و «قم» ، نگین
قم، هماره حجّت روى زمین 
تربت قم، قبله عشق و وفاست
شهر علم وشهر ایمان و صفاست 
مرقد معصومه «ع» چشم شهر ما
مهر او جانهاى ما را كهربا 
دخترى از اهل بیت آفتاب
وارث درّ حیا، گنج حجاب 
در حریمش مرغ دل پر مى زند
هر گرفتار آمده، در مى زند 
هر دلى اینجاست مجذوب حرم
جان، اسیر رشته جود وكرم 
این حرم باشد ملائك را مطاف
زائران را ارمغان، عشق و عفاف
دیده پاكان به قبرش دوخته
عصمت و پاكى از آن آموخته 
حوزه قم هاله اى بر گِرد آن
فقه و احكام خدا را مرزبان 
قم همیشه رفته راه مستقیم
بوده در مهد هدایتها مقیم 
شهر خون، شهر شرف، شهر جهاد
شهر فقه و حوزه، علم و اجتهاد 
هركجا را هر چه سیرت داده اند
اهل قم را هم بصیرت داده اند 
نقطه قاف قیامند اهل قم
برق تیغ بى نیامند اهل قم 
اهل قم ز اوّل ولایت داشتند
در دل و در دیده آیت داشتند 
اهل قم از یاوران «قائم» اند
درقیام و پیشتازى دائمند 
دختر موسى بن جعفر «ع» را درود
كز عنایاتش تراوید این سرود

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:19 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شعر سید حمیدرضا برقعی برای حضرت معصومه(س) 

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات
زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
مربع
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان
من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم...

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

چشمامو میبندم خودم و تو قم می بینم
روبروی اون ضریح با شکوه می شینم
خودمو بین تموم زائرا جا میکنم
سفره این دلم و پیش بی بی وا میکنم
فاطمه معصومه
خورشید از طلای گنبد تو جون می گیره
هرشب ماهم از کرامتت توون می گیره
خادم گوشه ای از صحن و سرات میکاییله
کفش داریات همه زیر نظر جبراییله
فاطمه معصومه
پرواز می کنم گاهی به قم گاهی خراسان
کرده دل من هوای زعفرون و سوهان
بین شهر قم و مشهد شده آینه بندونی
شده بر پا یک دهه بزم صفا مهمونی
فاطمه معصومه

شاعر : رضا رسولی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

قم سرخوشه از برکت این مرقد
ایران دیگه شد بیمه ی صد در صد
جایی که پر از نوره و خوشحالی
بین الحرمین قمه تا مشهد

 

می خونن عاشقونه ، که دیگه شب سر اومد
عزیز قلب بابا ، یه دونه دختر اومد
غم از پنجره رفته که شادی از در اومد
امام رضا  به در بود نگاش تا خواهر اومد
یا نه شبیه زهرا ، به بابا مادر اومد
شده وارونه امشب، به دنیا محشر اومد
پدرت خندون، برادرت خندون ، شده قلباشون آیینه بندون
غم یهو گم شد ، لبا تبسم شد ، خونه شده روشن از برق دندون
 (مولاتی معصومه ، مولاتی معصومه)(2)
ای غم برو، بازار تو تعطیله
کوثر دوباره در پی تاویله
مردم همه از قم دل خوش دارن
با فاطمه بزم همه تکمیله
پر و بال فرشته ، پیش پای تو فرشه
جا داره جبرئیل پیش تو خم تا کمر شه
سرگلدسته ی صحن تو رو طاق عرشه
بابا نداره غصه اگه امشب سحر شه
کی می تونه به جای تو محرم پدر شه
مگه هزارتا جای تو صاحب پسر شه
محشر کبری ، فاطمه ی صغری ، دلخوشی بابا ، دمت مصفا
رو سر ماها ، گذاشتی منت تا، قم با تو شه زیبا ، کمت یه دنیا
(مولاتی معصومه ، مولاتی معصومه)(2)

 

 

*********
امشب بساط عیش و طرب جوره
سهم همه از مرقد تو نوره
از سفره ی تو خورده نمک بانو
واسه همینه که آب قم شوره
نمک سفره ی تو منو کرده هوایی
همه ی اهل ایران دوست دارن خدایی
تو هم یه جور برای فقیرا کربلایی
کرامت از کریمه ست و از گدا گدایی
الهی با نگاهت بدی به دل صفایی
آخر این دهه من بشم امام رضایی
خیلی شیرینه ، برات دل اینه، ایوون آیینه ، حاجت بگیرم
یه روزی دلشاد، پربکشم آزاد، تا پنجره فولاد ،پیش امیرم
(مولاتی معصومه ، مولاتی معصومه)(2)

شاعر: مظاهر کثیری نژاد

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیت‌الكرمِ قم شدم
رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر
کیست که این‌گونه جلا می‌دهد
بوی غریبیِ رضا می‌دهد
پاره‌ای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمس‌الشّموس»!
عمّه‌ی مظلومه‌ی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضه‌ی معصومیت آفتاب!
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است
بُقعه‌ای از کوی بنی‌هاشم است
مدرسه‌ی عالمه و عالِم است
دل تپش از بزم محبت گرفت
در ملکوتش سرِ خلوت گرفت
لحظه‌ای آرام به کنجی نشست
حضرت معصومه! دل من شکست
اشک! خدا را، تو به من بد نکن
حضرت معصومه! مرا رد نکن
اشک! به راهِ سخنم سد شدی
خوب من این باره چرا بد شدی؟
اشک! خدا را، تو بگو: این منم
شمع همین خانه‌ام و روشنم
من نگرانم که مرا رد کنند
خواستنی‌هام به من بد کنند
عمّه‌ی مظلومه‌ی صاحب زمان!
روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!
نام تو یادآور زینب شده
موجبِ آوارگیِ شب شده
هم‌سخنِ خلوتِ تنهای من!
دخترِ خورشید و مسیحای من!
مریم قدّیسه‌یِِ آلِ علی!
سیّده‌یِ نسلِ زلالِ علی!
کوثری از سلسله‌ی حیدری
پاره‌ای از عصمتِ پیغمبری
شیفتگانت به طواف آمدند
در «حرم ستر عفاف» آمدند
جرعه‌ای از آب حیاتم بده
حضرت معصومه نجاتم بده
با دل آغشته به داغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم

شاعر : قادر طراوت پور

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

امشب از آسمـان، مه انـور رسیده است
آئینـــه ای ز نـور پیمبــــر رسیده است
این جلوه و جلال کدامیـن ستـاره است
کزآسمــان به جلـوۀ دیگـر رسیده است
کـم کـم طلـوع صبـح وفـا دیـدنی بود
گوئی شب فـراق بـه آخــر رسیده است
از مشـرق مـدینــه پی عـرض احتـرام
مهـر فلک بـه دامـن پـرُ زر رسیده است
وقتی طنیـن بـال مـلائـک بلنــد شـد
آمـد خبـرکـه جلـــوۀ داور رسیده است
یک گل به نام حضرت معصومـه از خـدا
امشب بـرای مـوسی جعفر رسیده است
هفت آسمـان نظـاره گـر او بـود کـه او
با شوکت و جـلالت و بـا فـَر رسیده است
آئینـه دار زُهــرۀ زهــرا رسیــد و بـاز
گفتنــد نـور زُهــرۀ ازهــر رسیده است
این است بـانـوئی که مقــام رفیـع او
تا طاق عـرش خـالق اکبــر رسیده است
این است گوهری که ز دریای علم و دین
بـر ســاحل حقیـقتِ بــاور رسیده است
این است آن کریمه که از جـود و مکرمت
فیضش به ناتوان و تـوانگـر رسیده است
این است آن شفیعه که از قـدر و منزلت
آوازه اش به عـرصۀ محشر رسیده است
کـم گفتـه ام اگـر کـه بگــویم برای او
همچون مقـام ساره و هاجر رسیده است
هـرچه رسیده است بر آن حضرت از خدا
از قـدر روزگــار فــزون تـر رسیده است
از داستـــان غُـربـت درد آشنـــای او
خوناب سینــه بـر مـژۀ تـر رسیده است
کی نـا امیـد می رود از درگهش بــرون
هرکس که با امیـد به این در رسیده است
بـر زائـربهشتی کــویش نــدا دهنــد
لب تشنه ای به چشمۀ کوثر رسیده است
بـا التفــات اوست«وفــائی»اگــر تـو را
از کـــردگــار رزق مقــدّر رسیده است

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

بانوی واجب السلام ، سلام
بر تو در اوج احترام ، سلام
ای کریمه سلام بر کرَمَت
همه دلهاست راهیِ حرمت
ای حریمت بهشت هر دو جهان
حرم اهل بیت در ایران
زائرانت مسافر توحید
چاکرانت مراجع تقلید
ای مطاف تو ملجأ شهدا
تربت پاک تو حریم خدا
مظهر رحمت خدایی تو
کوثر آل مصطفایی تو
پدرت هست موسی جعفر
نَسَبت منتهی به پیغمبر
ای به روحت جلالتِ زهرا
وی به دوشت رسالت زهرا
فاطمیات بر تو می نازند
جان به شکرانۀ تو می بازند
صابره ، عابده ، کریمه تویی
فاطمه ، فاضله ، شفیعه تویی
من چه گویم ز تو کرامت را
دیده در تو امام ، عصمت را
از تو باید شناخت زهرا را
با تو باید نگاشت اسما را
آنچه که موجب قیامت بود
نصرتِ عترت و امامت بود
مثل تو حامی ولایت کیست
مثل تو پرچم هدایت کیست
بندگی را تو از که آموزی
که بما بندگی میاموزی
این تویی عبد زینب کبری
بانوی بانوان دو دنیا
تا که نام تو می رود بر لب
به نظر می رسد فقط زینب
فطرتم می شناسدَت بانو
دل من می سپاسدَت بانو
در ثنای شجاعتت این بس
که ندارد دلِ ترا هر کس
همچو زینب مهاجرت کردی
دین حق را مراقبت کردی
هجرتت بسکه آسمانی شد
نهضتت نهضتی جهانی شد
این تویی که عزیز و خوشنامی
مادر انقلاب اسلامی
دید جبریل هر طرف را جُست
که فقط مرکز زمین قُمِ تست
پیش گوییِ حضرت صادق
کرده ما را به حب تو لایق
به تو ایل و تبار می نازد
صاحبِ ذوالفقار می نازد
دختر بوتراب یعنی تو
مادر آفتاب یعنی تو
هرکه اهل اطاعت تو شود
بهره مند از شفاعت تو شود
ای کنیز خدا ، قسم بخدا
به غلامی قبول کن ما را
وصف تو ای محدّثه این است
که حدیثِ از تو هدیۀ دین است
دین اسلام از تو جاری ماند
که غدیر از تو یادگاری ماند
نیست در حال و روز اُمّت قم
سخن از بی وفاییِ مردم
اهل ایران چه خوب حُرمت داشت
قَدرَت ای بانوی ولایت داشت
آه از سرگذشت زینب و آل
کوفه با سنگ آمد استقبال
روی نیزه کجا برابرِ تو
سنگ بود و سرِ برادر تو
دست و چشمی به معجر تو نخورد
پنجۀ کس به چادر تو نخورد

شاعر : محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

هدایت می‌وزد از مکتب توحید چشمانت
خدا را شکر بانو ٬ گشته ام امشب مسلمانت
بشارت می‌رسد بر من ٬ طلوعی می‌کند روشن
سحر از مشرق آیینه‌ها ٬ خورشید چشمانت
ترنم می‌کنم امشب ٬ تبسم‌های نورت را
به شوق وصف نور تو ٬ شدم بانو غزلخوانت
تو نور عصمت هفتم ٬ گواه هشتمین مهری
زمین آیینه ی عشقت ٬ فلک آیینه گردانت
اگر معصومه ی مهرت ٬ بخندد بر شب هستی
چو قلب قم شود بانو ! دل خلقت چراغانت
تبسم کن به زیبایی ٬ که مهری عالم آرایی
بُود نورت اهورایی ٬ دل آیینه حیرانت
نسیم کوثر فطرت ٬ سحاب رحمت عصمت !
مرا خیس کرامت کن ٬ شبی در زیر بارانت
قسم بر لیلة القدری ٬ که قرآن تو نازل شد
تو نوری از خدا هستی ٬ خدا باشد ثنا خوانت
شمیم جلوه زار « هو » ٬ تو هستی از خدا گلبو
شبی می‌آیم ای بانو ! به گلگشت گلستانت
زیارت می‌کنم عاشق ٬ کرامات نگاهت را
دو رکعت نور می‌خوانم ٬ سحر در صحن چشمانت
ز دنیا من نمی خواهم ٬ به جز سرمایه ی مهرت
نظر هرگز نمی دوزم ٬ مگر بر دست احسانت
نخواهم کرد من بیعت ٬ مگر با ضامن نورت
مُرید کس نخواهم شد ٬ مگر پیر خراسانت
طلوع نو بهار تو ٬ مبارک باد بر هستی
تو ای معصومه ی زهرا ! جهان بادا گل افشانت

شاعر : رضا اسماعیلی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

شکر بر منّت خدا داریم
باز هم شوق ربّنا داریم
ما ز یمن حضور سبز شما
دلی از عشق با صفا داریم
امشب از لطف یک نگاه شما
حال زیبای یک گدا داریم
ما گدا و تویی کریمه ی عشق
چشم امید بر شما داریم
با حساب دو شهر قم – مشهد
ما در ایران دو کربلا داریم
گرچه از خاک کربلا دوریم
لا اقل مشهدالرضا داریم
ما درون حرم کنار ضریح
از تو امید اعتنا داریم
قبر مخفی فاطمه اینجاست
باز حس مدینه را داریم
تا نگاه تو را به خود بخریم
روی لب ذکر یا رضا داریم
ای دل آرام حضرت سلطان
خواهر با کرامت سلطان
دست خالی ما و رحمت تو
چشم داریم بر عنایت تو
سالها بوده ایم مهمانِ
چشمه ی فیض با کرامت تو
قدر تو بی حساب چون شب قدر
بی حساب است قدر و قیمت تو
بر دلت ماند حسرت دیدار
ای فدای نگاه حسرت تو
آسمان با همه بزرگی اش
خیره مانده است بر جلالت تو
غصّه ها از دل رضا می رفت
تا که می دید قد و قامت تو
در تو می دید روح زهرا را
بس که چون فاطمه است هیبت تو
به زنان درس بندگی داده است
چادر تو ، شکوه و عفّت تو
پیش مردم بدم نکن بی بی
دست خالی ردم نکن بی بی
بی شمار و عدد گدا داری
به غم عشق مبتلا داری
اینکه ما را کشانده ای یعنی
نظر دیگری به ما داری
درد دوری چه درد جانکاهیست
حسرت دیدن رضا داری
پیر کرده تو را غم دوری
از زمانه گلایه ها داری
عمّه ی دوم امام زمان
صبری از جنس کربلا داری
بی بی از عمّه ات بخوان امشب
ای امان از غم دل زینب
پیش چشمت برادر تو نرفت
سایه اش بود و از سر تو نرفت
از کنارت به کهنه پیراهن
آه امّید آخر تو نرفت
دست کم محرمی کنارت بود
بر سرت بود و معجر تو نرفت
بدنی زیر سمّ مرکب ها
روی نی رأس دلبر تو نرفت
جرعه آبی کنارتان بود و
طفل شش ماهه از بر تو نرفت
آخرین لحظه ها رضا آمد
به سرت بود و از سر تو نرفت
تازیانه به پیکرت نزدند
طعنه بر داغ مادرت نزدند

شاعر : وحید محمدی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

بر دامن خويش زينتِ اَب دارد
دائم صلوات بر روي لب دارد
دلشوره ي زندان بلا كم شده است
مي خندد
از اين ببعد
زينب دارد

شاعر : اصغر چرمی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

یامولاتی حضرت   معصومه 3
شب شب میلاده
دل زغم آزاده
خنده بزن امشب
امام رضا شاده

*********
زآسمان دل
 سرزده منظومه
خوش آمدی بی بی
حضرت معصومه
       یامولاتی حضرت معصومه3
روح عباداته
 باب عنایاته
نوردل زهرا
عمه ی ساداته
*********
بردراین خانه
غرق تمنایم
کنار قبراو
زایرزهرایم
یامولاتی حضرت معصومه3
خدانوشت اینجا
چه خوش سرشت اینجا
گشوده میگردد
دربهشت اینجا
*********
حریم پاکت را
ملک شده حاجب
شده بزوارت
بهشت حق واجب
یامولاتی حضرت معصومه3

 

 

شاعر : محمد خرم فر

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها
که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها
اگر قرار بر این است بی قرار شوم
خدا کند که شوم بی قرار فاطمه ها
خوشا به حال کسی که تمام زندگی اش
مدام چرخ زند در مدار فاطمه ها
نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان
زبانزد است همیشه وقار فاطمه ها
رسیده چون شب میلاد من کجا بروم
مدینه هست و یا قم مزار فاطمه ها
عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت
بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها
گره به کار من افتاده می روم سوی قم
دخیل بسته ام امشب فقط به بانوی قم
تمام کشور ما خاک زیر پای شما
که هست این همه امنیت از دعای شما
چه ارزشیست به ناقابلی جان چو من
هزار جان گرامی شده فدای شما
نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند
بگو که سر بتراشیم ما برای شما
زنان کشور ما گوشه گوشه ی این خاک
چه مادران و چه خواهر کنیز های شما
رسیده صبح ، گدایی به خاکبوسی تان
به عرش می رود امشب همان گدای شما
دوباره باز کلامی بگو تو فاطمه جان
دل از امام رضا برده چون صدای شما
خوش آمدی به جهان زینب امام رضا
عنایتی برسان زینب امام رضا
اگرچه دختر موسی ابن جعفر آمده است
دو باره فاطمه با شکل دیگر آمده است
عجیب نیست که امشب دلم به تاب و تب است
ببین که در بغل نجمه محشر آمده است
رسیده است که خوشحال شود امام رضا
و باز مونس جان برادر آمده است
شنیده ایم که وقتی رسید وادی قم
سوار محمل و با شال و معجر آمده است
شنیده ایم که گل بود دست مردم قم
چنان که دختر پاک پیمبر آمده است
هزار مرتبه اتش بگیر شام خراب
کسی نگفت که غمدیده خواهر آمده است
کسی به سنگ پران های شهر شام نگفت
نزن که حوصله ی زینبش سر آمده است
تفاوتیست به شهر قم و به شام بلا
به حد نیزه ی راس شهید کرببلا

شاعر : سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

 
 
دوشنبه 2 مرداد 1396  7:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها