پاسخ به:مشاعره رضوی
دل تو سوخته از درد به خود می پیچی لب خشکیده تو دیده تر می خواهد
دوید بر سر دامان نشست خوابش برد که زجر آمد و چشمش به نیمه جان افتاد
درون جسم گدازد دل حسودانش
چنانکه شمع گدازد میانه ی فانوس
محمد حسین صغیر اصفهانی
سوره های قدر و نور و،آیه های کوثری تو بر مشامِ آل طاها عطر یاس مادری تو
وقتی که لحظه لحظه پرواز میشود
پر میکشد دلم به هوای طواف تو
وارث درّ حيا، گنج حجاب
دخترى از اهل بيت آفتاب
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
الحق که میان آن همه خواهر آیینه حضرت رضایی تو
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
یک نامه می نویسم با عطر ناب باران
بر روی کاغذ دل، از خشکی بیابان
کارگاه آموزشی غدیر ( آنلاین)
مسابقه امتیازی سالار شهیدان
یک سلام از ما جواب از سمت مرقد با شما فطرس نامه بر تهران به مشهد با شما باز هم میل زیارت کرده ایم از راه دور نیت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما
ای مهربان عالم و ای هشتمین امام بر آستان قدس شما بارها سلام
مرده را زنده کند خواب نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دم عیسا نشود
درلطف تو تحمل آه فقیر نیست ....
فیاض راصدای گرفتارهابس است ...
این نفس مانع است،خودت برطرف نما
بین من وتو چیدن دیوارها بس است
تویی که داده ای احساس، قلب ایران را
بهشت کرده ای از مقدمت خراسان را
تمام مملکت شیعه شد قدمگاهت
دمی که لطف تو بارید کشور جان را
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله