دوران امامت امام صادق(ع) نقطه عطفی در نهضت تشیع و زمانی بسیار حساس برای این مکتب بوده است، چرا که این دوره، دورهای است که مکاتب و مذاهب مختلف نظیر مذاهب اهل سنت، گروه خوارج، مرجئه، قدریه و ... در حال شکلگیری یا فعالیت بودند.
عقیق:نامش جعفر و کنیهاش «ابوعبدالله» و لقبش «صادق»، پدر گرامیش امام محمد باقر(ع)، پنجمین امام و پیشوای شیعیان است. 22 سال بعد از واقعه کربلا متولد شدند، در هفدهم ربیع الاول سال هشتاد و سه هجری قمری در مدینه به دنیا آمد، مادر گرامی آن حضرت «ام فروه» است، مدت زندگیش 65 سال و امامتش 34 سال، از 114 هجری تا 148 هجری، حاکمان عصر امامت آن حضرت عبارت بود از : هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از بنی امیه، سفاح و منصور دوانیقی از بنی عباس بودند.
با توجه به دوران 34 ساله امامت حضرت شمار شاگردانش باید بیش از این رقمها باشد، شیخ طوسی در کتاب فهرست خود که نام شاگردان حضرت را به ترتیب حروف الفبا نگاشته است، شمار شاگردان حضرت را حدود 4921 نفر فهرست کرده که تعدادی از آنها شاگرد مشترک امام باقر(ع) و امام صادق(ع) میباشند و این تنها مربوط به شاگردانی است که از حضرت حدیث و روایت نقل کردهاند، در میان این افراد به نام 12 نفر از زنان که از محضر حضرت استفاده یا روایتی گزارش کردهاند وجود دارد؛ قطعاً شمار زیادی از شاگردان که روایت و آثاری از آنان نقل نشده است در جمع یاران حضرت بودهاند؛ از این روی شمار شاگردان بیش از آن است که نام و نشانی از آنها باقی مانده است.(1)
حجتالاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره فعالیتهای رئیس مکتب تشیع در مواجهه با فرقههای انحرافی آن روزگار و تعمیم آن به دوران کنونی در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس به طرح موارد زیر پرداخت:
امام صادق(ع) در سالهای آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیری بنی امیه و بنی عباس و نزاع شدید قدرت در میان آنان که موجب کاهش اختناق شده بود، نهضت علمی و مذهبی عظیمی را که پدر بزرگوارش با شکلی نوین و ابعادی وسیع تأسیس نهاده و رونق داده بود در شهر مدینه استمرار بخشید که در آن هزاران دانشجوی مشتاق، در شاخه و گرایشات گوناگون از محضر آن امام بهره میگرفتند.
شهرت علمی امام در بلاد اسلامی آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط دور قلمرو وسیع اسلامی برای کسب فیض به مدینه هجرت و در حوزه درس او حاضر میشدند و از دریای بیکران علوم الهی او بهره میبردند؛ این شهرت علمی به حدی گسترش یافت که دانشمندان پیرو اندیشه و ادیان دیگر و غیرمسلمان نیز برای درک این واقعیت و مشاهده این شهرت به مدینه آمده و به خدمتش رسیدند و سؤالاتی علمی از حضرت پرسیدند که در منابع منعکس شده است و یاران امام این گفتوگوها را در رسالههای جداگانه تحت عنوان اصول جمعآوری کرده و مینوشتند و این نوشتهها در حضور امام انجام میگرفت.(2)
این کتابها در تاریخ علم شیعه به اصول اربعه یا اصول چهارصدگانه که در موضوعات مختلف به صورت رساله جمعآوری شده بود معروف است، آنچه از این اصول برجای مانده بود، شیخ کلینی در اویل قرن چهارم با مشقات فراوان و مسافرتهای زیاد پیدا کرد و در کتابی به نام اصول کافی جمعآوری کرده است.
*روشهای اساسی مبارزات امام با انحرافات
امام برای صیانت از فرهنگ اصیل اسلام راهبردهایی به کار بستند:
-راهبرد طولانی مدت: این راهبرد که تا زمان ما برکات آن باقی است و تا قیامت باقی خواهد ماند، تأسیس مکتب فقهی جعفری است؛ زمینه این برنامه بلند مدت در زمان امام باقر طرحریزی و راهاندازی شد؛ اما در زمان امام صادق(ع) رسماً این نهاد به نام مکتب فقه جعفری شکل گرفت و استمرار یافت؛ فقه جامع اسلام با محوریت فتاوای امام صادق(ع) مقدم بر فقه مسالک فقهی اهل سنت است، ابوحنیفه و مالک هر دو بدون واسطه در محضر امام شاگردی داشتهاند.
«مالک» پیشوای فرقه مالکی میگفت: مدتی نزد جعفر بن محمد رفتوآمد میکردم، او را همواره در یکی از سه حالت دیدم: یا نماز میخواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت میکرد و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند. در علم و عبادت و پرهیزکاری، برتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.(3) «ابوحنیفه»، پیشوای مشهورفرقه حنفی میگفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیدهام.(4)
ابوحنیفه(متوفی 150 هـ) که از معاصران امام صادق(ع) بوده است و افتخار به شاگردی امام صادق(ع) میکرده و او را استاد بدون واسطه خویش میدانست. در جامع المسانید ابوحنیفه که مشتمل بر 14 کتاب حدیث است، روایاتی که به ابوحنیفه منتهی میشود جمعآوری شده است و در آن روایاتی وجود دارد که مضمون آنها دلالت بر استفاده علمی ابوحنیفه نزد امام محمد باقر(ع) و حضرت صادق(ع) دارد. ابوحنیفه امام صادق را اعلم و افقه از همه میدانست و از او نقل شده است که: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» «من از جعفر بن محمد(ع) فقیهتر ندیدم» و نیز از ابوحنیفه نقل شده است که میگفت: «لولا السنتان لهلک نعمان» اگر دو سال نبود «نعمان» (نام ابوحنیفه، نعمان بن ثابت میباشد) هلاک شده بود.
امام مالک بن انس(م 179 هـ) مؤسس مذهب مالکی نیز از کسانی میباشد که از محضر امام صادق(ع) استفاده کرده است. وی در کتاب الموطاء 40 روایت از اهل بیت(ع) نقل میکند که تعدادی از این روایات مستقیماً از شخص امام صادق(ع) است و این دلالت بر استفاده علمی مالک بن انس نزد امام صادق(ع) میکند. علاوه بر اینکه اشعار باقیمانده از وی نیز دلالت بر دوستی با اهلبیت(ع) دارد. او درباره امام صادق(ع) چنین میگوید: «هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است که از حیث علم، عبادت و تقوی برتر از جعفر بن محمد باشد».
علاوه بر ابوحنیفه و مالک بن انس عده زیادی از بزرگان اهل سنت نیز امام صادق(ع) را ستودهاند ابن حجر عسقلانی میگوید: «فقهاء و محدثانی همچون، شعبه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، مالک بن انس ابن جدیح، ابوحنیفه، و حبیب بن خالد، قطان، ابوعاصم و گروه انبوه دیگری از جعفر بن محمد حدیث نقل کردهاند»، جاحظ میگوید: «جعفر بن محمد، الذی ملأ الدنیا علمه و فقهه، و یقال ان اباحنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الثوری، و حسبک بهما فی هذا الباب» که صریحاً ابوحنیفه و سفیان ثوری را از شاگردان امام صادق(ع) میداند و بیان میکند که این دو نفر از مکتب آن حضرت استفاده میکردند.
جمالالدین ابوالمحاسن گوید: «جعفر بن محمد که به صابر و فاضل و طاهر ملقّب بود... و ابوحنیفه، ابن جریح، شعبه، سفیان ثوری و سفیان عنیه، مالک و غیر از اینها از بزرگان حدیث و علم از او حدیث نقل میکنند»، محمود بن وهیب بغدادی در کتاب جواهر الکلام میگوید: «جعفر بن محمد... و روایت کردهاند از او علماء بزرگی مانند یحیی، مالک بن انس و ابوحنیفه و دیگران» عبدالله شبراوی و محمد الحضرمی نیز میگوید: «...جعفر الصادق که از او روایت کردهاند عده زیادی، از جمله، مالک بن انس، ابوحنیفه و یحیی بن سعید و ابن جریح و الثوری» پس این مطلب یقینی میباشد که ائمه مذاهب اربعه اهل سنت بدون واسطه یا با واسطه از محضر مبارک امام صادق(ع) کسب علم کردهاند.
امام مالک بن انس(م 179 هـ) مؤسس مذهب مالکی از شاگردان رسمی آن حضرت بوده است و در کتاب خود بدون واسطه از امام صادق(ع) نقل حدیث میکند. امام شافعی (م 204 هـ) شاگرد مالک بوده است و به وسیله او و دیگران از امام صادق(ع) روایت نقل میکند که این روایات در مسند شافعی موجود میباشد. امام احمد بن حنبل (م 241 هـ) مؤسس مذهب حنبلی هم شاگرد امام شافعی است و به وسیله او از امام صادق(ع) با واسطه استفاده کرده است.
اما در پاسخ قسمت دوم سؤال، با توجه به اینکه مسلّماً ائمّه مذاهب اربعه افتخار شاگردی امام صادق(ع) را داشتهاند، شاگردی آنها از غیر امام صادق(ع)، خللی به این موضوع وارد نمیسازد و امام صادق(ع) به گفته این علمای اربعه بزرگترین فقیه و دانشمند عصر خویش بوده است؛ به طوری که در امور متعدد به وی رجوع میکردند.
از این فرایند ارتباط امام با اهل سنت و افاضه آن به آنان و کمک به رشد آنان میتوانست در وحدت جامعه اسلامی و صیانت جامعه و جوانان از انحراف مؤثر باشد؛ اگر در زمان حاضر بین مدارس و مراکز علمی اسلامی این ارتباطی که عصر امام صادق(ع) و با درایت حضرت برقرار بود، برقرار باشد، ایجاد انحرافات فکری و دخالت استعمارگران کاهش یافته و گروهی همچون داعش که فتنه بزرگ جهان اسلام است شکل نخواهد گرفت، بنابراین یکی از راهبردهای امام صادق(ع) ارتباط بزرگان علمی و استفاده از علوم اهل بیت است، مسئولان فرهنگی به روشهای مختلف زمینه حضور جوانان اهل سنت در کلاسهای درس فقهای بزرگ را ایجاد کنند، از این انحرافات کاسته خواهد شد.
*تربیت شاگردان متخصص
راهبرد دیگر امام برای صیانت فرهنگی و حراست از عقاید مردم است، این شاگردان دو وظیفه مهم را انجام دادند، نوشتن کتابهای تخصصی در علوم مختلف. فایده این راهبرد در طولانی مدت و کوتاه مدت مشخص است:
الف-تأمین محتوای غنی برای فرهنگ مکتب اهل بیت و تمدن اسلامی
ب- صیانت از عقاید مردم: پاسداری از عقاید دینی مردم نیازمند طرح و برنامه است، این برنامه میتواند در قالبهای مختلف به اجرا گذاشته شود، شاگردانی که امام تربیت کرد و به آنان مأموریت داد در شهرهای مختلف در بین مردم حضور داشته باشند و در مساجد کلاس درس تشکیل دهند و مردم آنان را بشناسند؛ هشام بن حکم در علم کلام و عقاید تخصص داشت، مناظرات کلامی و مجادلههای علمی برگزار میکرد.
از این عده مىتوان به کسانى همچون زرارة بن اعین و دو برادرش بکر و حمران، جمیل بن صالح و جمیل بن دراج و محمد بن مسلم طائفى و برید بن معاویه و هشام بن حکم و هشام بن سالم و ابوبصیر و عبیدالله و محمد و عمران حلبى و عبدالله بن سنان و ابوالصباح کنانى و بسیارى دیگر از دانشمندان اشاره کرد. در ادامه نمونههایی از این دانشوران دانشگستر و تمدنساز معرفی میشود:
1-جابر بن حیان: در شرح حال امام صادق(ع) نوشتهاند: شاگرد او ابوموسى جابر بن حیان صوفى طرسوسى است. کتابى در هزار ورق تألیف کرده و رسالههاى جعفر صادق(ع) را که پانصد رساله است در آن فراهم آورده است.(5)
2-جمیل بن دراج: از دیگر خواص و شاگردان امام بوده است که در علوم مختلف از جمله علم اخلاق متبحر بود.
3- لیث بن البخترى: از شاگردان امام صادق و امام باقر(ع) بوده و امام صادق(ع) او را از ارکان زمین و از دانشمندان معرفی میکند.
4-هشام بن حکم: از بزرگترین متکلمین شیعه و از اصحاب امام صادق(ع) بود. جایگاه او نزد امام صادق(ع) تا حدی است که در مورد او میفرماید: هشام بن حکم مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابودکننده نظرهای باطل دشمنان ماست. کسی که از او پیروی کند، از ما پیروی کرده است و کسی که با او مخالفت کند با ما مخالفت ورزیده است.
5-جابر بن یزید جعفی: از خواص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است. از امام صادق(ع) در مورد او نقل شده است که همانا او را جابر نامیدند، زیرا کمبودهای مؤمنین را با دانش خویش جبران میکند و اوست دریاییی بیکران و بابی از علم در عصر خویش.
6-حمران بن اعین شیبانى: برادر زراره است که از حواریین حضرت امام محمدباقر(ع) و امام جعفرصادق(ع) بشمار رفته و حضرت امام باقر(ع) به او فرموده که تو از شیعه مایى در دنیا و آخرت(6).
آنچه علمای دیگر از جهان اسلام که به چهار فرقه تقسیم شدهاند علوم خود را از چشمه امامت گرفتهاند.
*وسعت دانشگاه امام صادق(ع)
«حسن بن علی بن زیاد و شاء» که از شاگردان امام رضا(ع) و از محدثان بزرگ بوده (و طبعاً سالها پس از امام صادق(ع) زندگی میکرده)، گفته است در مسجد کوفه 900 نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد(ع) حدیث نقل میکردند.(7) این تنها شمار افرادی است که ابن وشاء آنها را دیده است که در یک زمان نقل حدیث کردهاند.
*پاسخگویی به شبهات
دوران امامت امام صادق(ع) نقطه عطفی در نهضت تشیع و زمانی بسیار حساس برای این مکتب بوده است. چرا که این دوره، دورهای است مکاتب و مذاهب مختلف در شرف شکل گیری بودند. از طرفی مذاهب اهل سنت و از طرفی گروه خوارج و مرجئه و قدریه و از دیگر هم گروههای منشعب شده از شیعه مثل کیسانیه و دیگر گروهها در حال شکلگیری و یا فعالیت بودند، از طرفی از پیروان عقاید دیگر مانند یهود مسیح به اسلام روی آوردند با زمینه فکری دیگر همه این عوامل سبب رویش سؤالات و شبهات بود که به اسلام عرضه میشد، امام برای حل این مشکل هم خود مستقیماً به پاسخگویی پرداخت وهم شاگردانش به پاسخگویی پرداختند، در زمینه علوم قرآن، عقاید، امامت و دیگر مباحثه مطرح پاسخ داده میشد.
بنابراین در دوره امام صادق(ع) آن حضرت با تربیت شاگردان و فرستادن آنها به مناطق دیگر و جمعآوری و تدوین و استحکام بخشیدن به عقاید و فقه تشیع و نشر آن توسط شاگردان تربیت یافته و نیز برای تفکیک از دیگر فرقهها و گروههایی که در این دوره فعالیت داشتند، شریعت اسلام و آیین محمدی(ص) در چهره مذهب تشیع که هم زمان با پیامبر(ص) شکل گرفته بود، شکل و انسجام فکری محکمتری یافت و طرفداران آنان به نام شیعه امامی و شیعه جعفری شهرت یافتند و امام صادق(ع) به رئیس مذهب مشهور شد و فقه شیعه امامی را منسجم ساخت
ابن حجر هیتمى نیز در مقام تمجید از شخصیت علمى امام اشاره به این نکته دارد که افرادى چون یحیى بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثورى، ابوحنیفه و شعبه و ایوب فقیه از آن حضرت نقل روایت نمودهاند. یک نمونه از دانشاندوزى ابوحنیفه از امام صادق(ع) را وزیر آبى در کتابش آورده که حضرت در پاسخ پرسش ابوحنیفه که پرسیده بود: یا أباعبدالله ما أصبرک على الصلاة، مطالب مفصلى را بیان فرمودند.
*ارتباط وسیع و نزدیک با مردم
حضور در بین مردم برای علما یک ضرورت است، امام صادق(ع) ارتباط نزدیک با مردم داشت، چنانکه شاگردان خود را نیز ترقیب میکرد به این اصل، ارتباط مستمر و پایدار کارشناسان مذهبی با مردم خود به خود صیانت عقاید آنان را تأمین میکند، وقتی کارشناس مذهبی و یا روحانی و عالم دین در میان مردم باشد، مردم در بروز مشکلات فکری حتی خانوادگی به آسانی میتوانند برای حل آن به مشورتخواهی و مشاوره و کمکگیری فکری و عملی به آنان مراجعه کنند. بنابراین بایسته است علاوه بر پایگاههای دینی و مساجد محلهای مشاوره دینی و حتی پاسخگویی احکام شرعی در مراکز حضور مردم مثل پاکها و...پایگاههای مشاورهای ایجاد شود.
*برگزاری جلسات اخلاق و موعظه مستمر در مراکز مختلف فرهنگی
امام صادق(ع) در برگزاری این جلسات در زمان خود به عنوان ابتکار و ابداعی بیمانند برای صیانت از عقاید و آرامش روحی مردم استفاده کرد، مسجد محل حضور دائمی حضرت بود که به هر نوعی سعی در هدایت مردم و نصیحت کردن بودند، نصایح حضرت و مجموعه از آنها ثبت و جمع و درمنابع روایی گردآوری شده است، جامعه ما امروز از کاهش ارتباط بین کارشناسان دینی و مردم به هر عللی آسیبهای جدی دیده است، بنابراین برای کاستن از این آسیبها و پیشگیری از رواج مجالس منحرف و جاذبههای کاذب انواع فرقههای نوظهور مراجعه به سیره اهل بیت کاری ضروری و استفاده از ابتکارات و روشهای آن بزرگواران ضرورت دارد. برای این منظور ابتدا باید جاذبههای مختلف(مانند حضور کارشناسان دینی ماهر و داشتن برنامههای متنوع و...) مساجد و مراکز مجاز فرهنگی بیشتر شود تا جوانان مراجعه به مساجد و مراکز فرهنگی مجاز را ترجیح دهند .
پینوشتها
1-شیخ طوسی ، الفهرست، ص155-331
2-المجلسی، بحار الأنوار، ج106،ص:59
3-حیدر اسد، الإمام الصادق والمذاهب الاربعه، ط 2، بیروت، دارالکتاب العربی،1390 هـ . ق، ج 4، ص 335.
4- ذهبی، شمس الدین محمد، تذکره الحفاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج1، ص 166.
5-شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن العماد شهاب الدین ابو الفلاح عبد الحی بن احمد العکری الحنبلی الدمشقی (م 1089)، تحقیق الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولى، 1406/1986. شذراتالذهب،ج2،ص:216
6-شیخ مفید، الإرشاد، قم، مکتبه بصیرتی، ص 271؛ حیدر، اسد، همان کتاب، ج1، ص 69.
7- نجاشی، فهرست مصنفی الشیعه، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص 40 – 39.
منبع:فارس