0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق!
وی مکتب پاینده­ی تو کهفِ خلایق یا حضرت صادق!

با نور احادیث تو دنیاست منوّر، ای مظهرِ حیدر!
شد نور حق از مشرق رخسار تو شارق یا حضرت صادق

 

!


با همّت تو شرع نبی گشته جهانگیر، ای علم تو اکسیر
الحق که تویی حجّت حق مصحف ناطق یا حضرت صادق!


آیین مبین نبوی بر تو رهین است، آری که ره این است
در مکتب عشق تو شود کشف، حقایق یا حضرت صادق!


خورشید کند کسب ضیا از رخ ماهت وز طرز نگاهت
افکار تو روشن­تر از انوار مشارق یا حضرت صادق!


ای فاضل و ای کامل و ای فاطر و قاهر، وی صابر و طاهر!
ای منجی و ای باقی و ای قائم و صادق یا حضرت صادق!


هرگز نبرد بهره­ای از دین محمد، آن کس که نباشد
با مذهب پُر رونق و ناب تو موافق یا حضرت صادق!


ای صاحب باغ وچمن و گلشنِ خوبان! رفتی چو به رضوان
پژمرد ز هجران تو گل­های حدایق یا حضرت صادق!


در دشت و دمن لاله کند ناله ز داغت، بر غربت باغت
کز زهر جفا گشته دلت مثل شقایق یا حضرت صادق!


با آه دلم سوخت دلِ خامه و دفتر، همچون دلِ مضطر
در ماتم تو گشته سیه­پوش، هر عاشق یا حضرت صادق!


می­سوزم و می­نالم و گویم به عبارت، هر آینه لعنت
بر قاتل بی شرم تو منصور دوانق یا حضرت صادق!


این فخرِ«بشیر»است شده شاعرکویت، سرخوش زسبویت
هر چند که شعرش نبُوَد بهرِ تو لایق یا حضرت صادق!

سید بشیر حسینی میانجی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اگر چه عاشقی نالایقم من

مرید محض قال الصادقم من

دل ما لایق هر برتری شد

چو دینش دین حق جعفری شد

 

چو گویم ذکر اهل بیت مولا

 

 

شود دلشاد از من قلب زهرا

نمایم شادی قلبش مکرر

چو گویم از رئیس شیعه جعفر

ز شهری می گذشت آن بی قرینه

میان مکه و شهر مدینه

میان کوچه ها آن ماه می رفت

عجب مانند حیدر راه می رفت

زمین زیر قدومش مفتخر بود

زمان غرق گل خیر البشر بود

به دور شمس رویش همچو اختر

همه اصحاب و شاگردان جعفر

ملائک جملگی در بین راهش

همه در التماس یک نگاهش

رسد آن معدن نور و تجلی

میان راه در کوئی به طفلی

به کوچه کودک خرد سیه روی

به بازی بود با بازیچه گوی

به سوی طفل عاشق گشت راهی

به رخسارش نمود از دل نگاهی

گرفت از دست طفل آن گوی کوچک

تعجب کرد از این کار کودک

نگاهی کرد بر رخسار صادق

چو بلبل خیره شد او بر شقایق

گل زهرا سوالی کرد از او

الا ای نونهال پاک بر گو

عزیزم بیشتر از والدینت

ز که داری به قلب خود محبت

جواب آمد سوالت قلب برد

به زخمم باز هم اینک نمک خورد

منم دلداده یار غریبی

که از او نیست چشمم را نصیبی

دلم را برده و دلتنگ هستم

ز بوی باده‌اش از دور مستم

همیشه گفته ام هرشب به مادر

بگو قصه مرا از وصف جعفر

اگر چه گفته ام هر شب به بابا

ببر طفلت به سوی پور زهرا

ولی داغش نهان دارم به سینه

نبرده او مرا سوی مدینه

چو بشنید این سخن از طفل عاشق

ز دیده ژاله جاری کرد صادق

درون جام کودک پر عسل کرد

ز رافت طفل کوچک را را بغل کرد

بفرمود او به یارانش پیامی

بدین مضمون فرموده کلامی

که آیا غیر حب ،دین پایه دارد

به غیر عشق بر سر سایه دارد

بله در مکتب و دین ولایت

محبت هست مصداق شهادت

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

( داغ صادق(ع

داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد
جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد
جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود
باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

 

بر جگر آنکه ولایت به موالی همه داشت
محنت کشتن اولاد بنی فاطمه داشت
آن امامی که لوای شرف افراخته بود
زهر منصور به جانش شرر انداخته بود
آه از آنروز که بگرفت زطاغوت زمان
آتش از چار طرف خانه او را به میان
وندر خرمن آتش ولی رب جلیل
راه می رفته و میگفت منم پور خلیل
شعله را چون به در خانه تماشا می کرد
یاد آتش زدن خانه زهرا می کرد
آنکه هم ظاهر رو هم باطن ما می داند
با دلش زهر چه کرده است خدا می داند
روح دین بود ولی بی تب و بی تابش کردند
شمع کانون وفا بود که آبش مردند
چارمین قبله عشق است به دامان بقیع
رونق دیگر از او یافت گلستان بقیع
                                             
سید رضامؤید

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت 

 دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت

 

چو جد خویش علی سال‎ها به خانه نشاند 

 ز دیده‎ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

هنوز خانه زهرا نرفته بود ز یاد

  که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت

سپاه کفر به کاشانه‎ام هجوم آورد 

 مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت

ز باغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را 

 دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت

سر برهنه و پای پیاده برد مرا 

 پی اذیتِ من بارها بهانه گرفت

هنوز خستگی راه بود در بدنم  

که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد 

 مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

که گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت

گرفت تا سمت نوکری ز ما «میثم» 

 مقام سروری و جاودانه گرفت

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ششم ماه فاطمیّ بقیع

 دلم هوای بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

 

دوباره بیرق مشکی به دست می گیرم

زنم به سینه که آمد محرم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق

سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع

سلام من به بقیع و کبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق

که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمیّ بقیع

سلام من به گل یاس هاشمیّ بقیع

ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد

هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا

ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

امام پیر و کهن سال شیعه را کشتند

امان که روح سبکبال شیعه را کشتند

فضای شهر مدینه بیاد او تار است

هنوز سینه ی آن پیر عشق خونبار است

هنوز می کشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخی کامش به حسرت شهدی است

هنوز چشم دلش بر رسیدن مهدی است

سید محمد میرهاشمی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای چراغ دانشت گیتی­فروز
تا قیامت پیشتاز علم روز
آفرینش را کتاب ناطقی
اهل بینش را امامِ صادقی

 

نور دانش از چراغ علم تو
لاله می­روید ز باغ حلم تو
اهل دانش سائل کوی تواند
تشنه­کامان لب جوی تواند
خضر در این آستان هویی شنید
بوعلی زین بوستان بویی شنید
قلب هستی شد منیر از این چراغ
بوبصیر آمد بصیر از این چراغ
مکتب فضلت مفضّل ساخته
شورها در اهل فضل انداخته
شعله در دست غلامت رام شد
صبح باطل از هشامت شام شد
آسمان معرفت خاکِ دَرت
سائل درس زُراره­پرورت
ای فروغت تافته در سینه­ها
روشن از تصویر تو آیینه­ها
تا تو هستی پیشوای مذهبم
ذکر حق آنی نیفتد از لبم
مذهبم را بر مذاهب برتری است
ایده و مشی و مرامم جعفری است
از تو دل دریای نور داور است
چون بِحار مجلسی پر گوهر است
شیعه باشد تا قیامت روسفید
کز تواش پیریست چون شیخ مفید
مشعل تقوا و دین­داری ز توست
شیخ طوسی شیخ انصاری ز توست
گوهر بحرالعلوم از بحر توست
ابن شهر آشوب­ها از شهر توست
مکتبت شیخ بها می­پرورد
سید طاووس­ها می­پرورد
این شعار ما به هر بام و دریست
اهل عالم! مذهب ما جعفریست
ذبیح­الله احمدی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دلم هواى بقيع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بيرق مشكى به دست دل گيرم

زنم به سينه كه آمد محرم صادق

 

سلام من به بقيع و به تربت صادق

سلام من به مدينه به غربت صادق

سلام من به مدينه به آستان بقيع

سلام من به بقيع و كبوتران بقيع

سلام من به مزار معطّر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقيع

سلام من به گل ياس هاشمىّ بقيع

ز غربتش چه بگويم كه سينه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدينه محزون است

دلم دوباره به ياد رئيس مذهب سوخت

كه ذكر غربت ليلى حديث مجنون است

همانكه غربتش از قبر خاكى‏اش پيداست

امام صادق شيعه سلاله زهراست

ز بسكه كينه و غربت به هم موافق شد

هدف به تير جسارت امام صادق شد

همانكه فاطمه را بين كوچه زد گويا

ز كينه قاتل اين پيرمرد عاشق شد

امام پير و كهنسال شيعه را كشتند

امان كه روح سبكبال شيعه را كشتند

براى فاطمه از بى كسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاك حجره‏اش از سوز سينه مى‏غلطيد

پسر به مادر خود از كتك زدن مى‏گفت

از آن شبى كه زد او را ز كينه اِبْن‏ربيع

دوانده در پى‏اش اندر مدينه ابن‏ربيع

فضاى شهر مدينه بياد او تار است

هنوز سينه آن پير عشق خونبار است

هنور مى‏كشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدويش دلش به آزار است

هنوز تلخى كامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسيدن مهدى است

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند

بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند

اساتید جهان باید به سوک علم بنشینند 

 که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند

به جرم پاسداری از حریم عترت و قرآن

رئیس مذهب و الگوی عدل و داد را کشتند

بجای اشک و خون دل، ببار ای آسمان زین غم  

که نور دیدگان سید امجاد را کشتند

دریغ و درد کز بیداد منصور ستمگر

به جرم یاری دین مظهر امداد را کشتند

به جنّت مادرش زهرا پریشان کرده گیسو را  

که بهر حفظ قرآن شافع میعاد را کشتند

من ژولیده می‎گویم ز نسل ساقی کوثر

 امام جانشین و پنجمین اولاد را کشتند

"ژولیده نیشابوری"

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دل او را دل شب آزردند 

از درو بام هجومش بردند 

ريسمان چونكه به دستش بستند 

غنچه هايش به حرم پژمردند

 

*** 

 

 هرزمان رنگ جفا را مي ديد 

كوچه و كرب و بلا را مي ديد 

خانه اش چونكه در آتش مي سوخت 

خيمه ي آل عبا را مي ديد

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

لبالب شد ز خون دل ایاغِ(1) حضرت صادق 

 دلم چون لاله مى‎سوزد ز داغ حضرت صادق

چو در خاك مدینه زائرش منزل كند از جان

به هر جا اشك مى‎گیرد سراغ حضرت صادق

در این شب‎ها بود روشن، مزار بى رواق او

كه باشد اشك مهدى چلچراغ حضرت صادق

خزان هرگز نمى‎گردد بهار دانش و بینش  

از آن گل‎ها كه بشكفته به باغ حضرت صادق

معطر مى‎كند بوى دل آویزش فضاى جان 

 همان گل‎هاى علم باغ و راغ(2) حضرت صادق

نشسته در عزا موسى‎بن جعفر با دلى سوزان

زند آتش به جانش سوز داغ حضرت صادق

ز شعر جانگدازت شعله خیزد «حافظى» زیرا

 شد از خون جگر لبریز ایاغ حضرت صادق

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

گوشه ای از حرای حجرهء خویش
نیمه شبها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد

هر ملک در دل آرزویش بود 
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیرلب با صدای بغض آلود
روضهء تلخ کوچه را می خواند
عاقبت در یکی از آن شبها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیلهء ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن وسالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عباوعصا کجا بردید؟
نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده
ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر وخُولی نبوده دوروبرت
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفتهء محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی

سروده ی  وحيد قاسمي

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

شهادت امام صادق عليه السلام

رنج اين روضه مرا سوزانده

كه لعيني دل تو لرزانده

خانه اي را كه ملك در آن است

دشمنت با شرري سوزانده

 

آن چنان سخت هجوم آوردند

 

 

كه دهان همگي وا مانده

بسكه بي رحم تو را مي بردند

كفشهايت دم در جا مانده

به جفا كاري و حرمت شكني

دشمنت كينه به دل مي رانده

بخدا سخت تر از اين غم نيست

كه عدو چشم تو را گريانده

بارالها تو نيار آن روزي

كه شود حجت حق درمانده

دل من هم به تسلاي غمت

پشت ديوار بقيع جامانده

سروده كمال مومني

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اى مهر تو بهترین علایق 

جان‎ها به زیارت تو شایق

ما را نبود به جز خیالت

یارى خوش و همدمى موافق

 

بیمارى روح را دوا نیست

جز مهر تو اى طبیب حاذق

اى نور جمال كبریائى

اى نور تو زینت مشارق

روزی كه دمید نور خلقت 

رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو تبارك الله

فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهراست

اى زاده بهترین خلایق

بر تخت كمال و تاج عصمت

آخر كه بود به جز تو لایق

تفسیر كمال ایزدى بود

گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى

بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهید، آخر

از حیله ناکسی منافق

از داغ تو شد جهان عزادار

زیرا به تو عالمى است عاشق

ماتم زده‎ایم و غم چو دریاست

 دل‎ها همه چون شكسته قایق

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ما اگر بر نام حیدر عاشقیم

شیعه ی درس امام صادقیم

شیعه ی اشکیم، اشک جعفری

اشک او کرده به دلها رهبری

اشک، یک درس امام صادق است

اشک، همواره مرام صادق است

 

گاه در سجده صفا می کرد او

اشک را خرج خدا می کرد او

گاه اندر خلوت شیدائیش

یاد می کرد از گل زهرائیش

آنکه می اید برای انتقام

آنکه صادق داده بر نامش سلام

گاه گریان گلی پژمرده بود

یاد آن رخسار سیلی خورده بود

گاه تا یک روضه خوان می دید او

شاعر شیرین زبان می دید او

امر می کرد تا عزا برپا شود

نهضت کرببلا احیا شود

گاه آتش می زدند آن خانه را

گاه می بردند صاحب خانه را

خاک کوچه شاهد غمهای اوست

یک سند از غربت شبهای اوست

شاعر: ؟؟؟

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق 

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

 

دوباره بیرق مشكى به دست دل گیرم

 زنم به سینه كه آمد محرم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق 

 سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع 

 سلام من به بقیع و كبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق 

  كه مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع

 سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع

ز غربتش چه بگویم كه سینه‏ها خون است   

براى صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت 

 كه ذكر غربت لیلى حدیث مجنون است

همان كه غربتش از قبر خاكى‏اش پیداست 

 امام صادق شیعه سلاله زهراست

ز بس كه كینه و غربت به هم موافق شد  

 هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همان كه فاطمه را بین كوچه زد گویا   

امام پیر و كهنسال شیعه را كشتند

 امان كه روح سبكبال شیعه را كشتند

براى فاطمه از بى كسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

به خاك حجره‏اش از سوز سینه مى‏غلطید

پسر به مادر خود از كتك زدن مى‏گفت

از آن شبى كه زد او را ز كینه اِبْن ‏ربیع  

  دوانده در پى‏اش اندر مدینه ابن ‏ربیع

فضاى شهر مدینه به یاد او تار است

هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است

هنور مى‏كشد او را عدو به دنبالش

 هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخى كامش به حسرت شهدى است 

هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها