0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق

وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق

با یک نظاره حاجت او را روا کنی

هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق

 


×××

آموزگار مکتب اثنی عشر تویی

آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی

آن سروری که در عوض ناسزای خصم

پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی

×××

چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند

نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند

دست تو را چو حیدر کرار بسته اند

اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند

×××

پای برهنه و سر عریان به کوچه ها

تو بودی و خیانت منصور بی حیا

ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود

تو سوختی به یاد شهیدان کربلا

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

همنشین دلِ من زهرِ شرر بار شده

قاتل مادرِ من آن در و دیوار شده

یاد مادر به خدا کرده مرا دلگیرم

قصه‌ی کوچه میانِ دلِ من خار شده

 

من که در کوچه، زمین خورده به خود می‌پیچم

جگرم سوخته و سخت گرفتار شده

می‌خورم روی زمین خاک شده غمخوارم

صادقِ آلِ علی یکّه و بی‌یار شده

بسکه منصور خورانده به دلم زهرِ ستم

دلِ پژمرده‌ی من زخمی و بیمار شده

آخر از سوز شرر سینه‌ی من می‌سوزد

روز من در نظرم همچو شبِ تار شده

شکر حق روزه‌ی امروز قبولش گردید

عاقبت روزه به زهرِ عدو افطار شده

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

تا که در خانه در برابرش افتاد
شعله ی آهی میان حنجرش افتاد
بر سر سجّاده مثل جدّ غریبش
بند اسارت به جسم لاغرش افتاد
پای پیاده دوان دوان پی مرکب
در وسط کوچه ها که پیکرش افتاد ...
... ناله زد آن جا شبیه ناله ی زهرا
یاد کبودی روی مادرش افتاد
لحظه ای که مادرش به روی زمین خورد
ضربه چنان سخت بود... گوهرش افتاد
خواست که بر روی پای خویش بایستد
هر چه قَدَر سعی کرد... آخرش افتاد
تاول پاهای خویش را که نظر کرد
خاطره ای در دل مطهرش افتاد
روضه ای از روضه های داغ رقیه
شعله ی اشکی شد و به محضرش افتاد
در اثر شدّت پیاپی سیلی
دیده ی او تار شد ... معجرش افتاد

شاعر: محمد فردوسی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود

غریب شهرِ خودش نه، غریب عالم بود

چقدر روضهٔ کرب و بلا به پا می داشت !

به روی سر در خانه همیشه پرچم بود

 

!

اگر چه زخم جگر تازه می شد اما باز

برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود

همیشه در وسط کوچهٔ بنی هاشم

پر از تلاطم اشکِ مصیبت و غم بود

شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت

شکسته قامت و آشفته حال و درهم بود

شتاب مرکب و پای برهنهٔ آقا !

میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود

کبودِ زخمِ طناب و اسارت و غربت

چه قدر در نظرش کربلا مجسّم بود

خلاصه لحظة‌ آخر، زمان تدفینش

بساط غسل و بساط کفن فراهم بود

در آن زمان به خدا هر دلی پریشانِ

شهید بی کفن وادیِ محرّم بود

به زخم پیکر گل، بوریا نمی پیچید

اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای جمال کبریا آیینه‌ات

علم کل انبیا در سینه‌ات

دانش آرد سجده بر خاک رهت

ملک نامحدود حق دانشگهت

 


با نگاهت قطره دریا می‌شود

ذره مهر عالم‌آرا می‌شود

علم آرد بر درت روی نیاز

وحی کرده بر شما آغوش، باز

نام تو نام‌‌آوران را شور داد

هفت شهر معرفت را نور داد

هم سرانگشت الهی خامه‌ات

هم کتاب‌الله، دانشنامه‌ات

حیدر و زهرا و احمد کیست؟ تو

صادق آل محمد کیست؟ تو

بوبصیرت بر بصیرت جان و سر

جابر تو علم شیمی را پدر

کرسی درست مفضل‌پرور است

هر کلامت هفت‌دریا گوهر است

گرچه تا عمق زمان‌ها تاخته

علم هم قدر تو را نشناخته

نور شد نور از چراغ مکتبت

بوسۀ آیات قرآن بر لبت

هرچه دانش گشت عمرش بیشتر

باز از او دیدم تو بودی پیش‌تر

ای ندای کبریا در گوش تو

علم پیش از شیر مادر نوش تو

ای جهاد علمی‌ات از ابتدا

حاصل خون دل خون خدا

هر کلامت صفحۀ دل را جلاست

میوه‌ای از نخل سبز کربلاست

تا که هارونت نهد پا در تنور

با نگاهش گل کند از نار، نور

پیش‌تر از خلقت این روزگار

شیعه کرده مکتبت را اختیار  

ما که خود در عالم زر بوده‌ایم

پیرو آل پیمبر بوده‌ایم

مهر آل فاطمه در خون ماست

از نخست خلقت این قانون ماست

شیعه از آغاز خلقت حیدری‌ست

شیعه تا صبح قیامت جعفری‌ست

شیعه بارانی سفید از ابر توست

شیعه هرجا هست دور قبر توست

شیعه همچون مشعل افروخته

پشت دیوار بقیعت سوخته

شیعه یک شعله است از طور شما

شیعه یک جلوه است از نور شما

شیعه را چون حی سرمد آفرید

از گِل آل محمد آفرید

اهل دوزخ شعله‌ها افروختند

مثل زهرا خانه‌ات را سوختند

گرچه از کاشانه‌ات برخاست دود

همسرت آن لحظه پشت در نبود

چشم بر دریای آتش دوختی

ذکر یازهرا گرفتی؛ سوختی

گرچه شد بر تو جسارت‌ها بسی

کودکانت را نزد سیلی کسی

تو به دست بسته کردی راه، طی

رفت کی رأس منیرت نوک نی؟

ای بقیعت بقعۀ دل‌های ما

وی مزارت شمع محفل‌های ما

تا نیاز آفرینش سوی توست

اشک «میثم» وقف خاک کوی توست

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دل گرفته یاد ایوان بقیع

دیده ای داریم گریان بقیع

حیف بر خاکش بتابد آفتاب

سایه ی عرش است بر جان بقیع

 


غربتش چون شمع آبم می کند

صحن ویرانش خرابم می کند

 

نسل در نسل عشق دارم، عاشقم

چون گرفتارت کما فی السّابقم

شیعه ی فقه و اصول مذهبم

زنده از انوار قال الصّادقم

کرسی درست جهاد اکبر است

ابن حیّان و مفضّل پرور است

 

فاطمیّه سفره ی جانانه ات

بود هر شب روضه ی ماهانه ات

درس اول روضه خوانی بود و بس

تا حسینیّه است مکتب خانه ات

روزی یک عمر ما دست شماست

خرج راه کربلا دست شماست

 

باز بر بیت ولا آتش زدند

نیمه شب وقت دعا، آتش زدند

باز هم دست ولایت بسته و

پشت در صدیقه را آتش زدند

نه ردایی نه عمامه بر سرت

بود خالی جای زهرا مادرت

 

سال خورده طاقتش کم می شود

بی زدن هم قامتش خم می شود

بر زمین می افتد و در کوچه ها

تا که ضرب دست محکم می شود

... خود به خود ای وای مادر می کند

یاد خون زیر معجر می کند

 

خوب شد خواهر گرفتارت نشد

نیزه ای در فکر آزارت نشد

اهل بیتت را کسی سیلی نزد

زیور آلات کسی غارت نشد

خواهری می کرد با حسرت نگاه

دست و پا می زد حسین در قتلگاه

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

آتش زهر جفا افتاد تا بر پیكرش

پاره پاره شد دل خونین و محنت پرورش

ای دریغا زهر كین شیرازه عمرش گسست

آن كه گُل می ریخت در علم و وفا از دفترش

 

حاجتی بر آتش زهر جفا دیگر نبود

كز غم زهرای اطهر سوخت از پا تا سرش

یاد كرد از ناله های مادر و دیوار و در

تا كه دشمن زد شرار غم به دیوار و درش

گاه بین شعله ها گفتا منم پور خلیل

گاه ناله زد به یاد ناله های مادرش

راز قتل مادرش را چون كه پرسیدند گفت

 با غلاف تیغِ كینه كرد گلچین پرپرش

گاه از غم های مادر گه ز داغ كربلا

شعله ور شد جان او از آتش چشم ترش

از نماز و از شفاعت گفت با مردم سخن

در میان بستر و روز وداع آخرش

ای «وفائی» هستی از عطر وجودش با صفاست

دست گل چین ستمگر كرد گر چه پرپرش

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

من كيستم حقيقت حق را خزانه ام

بيرون ز مرز فكر و خيال و فسانه ام

بنيانگذار مذهب و مسندنشين علم

فيض مدام فلسفه ی عارفانه ام

 

سبط نبى و پور على، نخل فاطمه

الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام

آئينه دار نهضت سرخ حسينى ام

چون عابدين به نخل عبادت جوانه ام

بحرالعلوم باب من است و سخا و جود

يك قطره اى بود ز يم بيكرانه ام

استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول

پرچم فراز علم به قاف زمانه ام

با اين همه جلال در اين جوّ قيرگون

محصور كرده خصم ستم پيشه خانه ام

از يورش شبانه ابن الرّبيع پست

آيد به ناله سنگ ز سوز شبانه ام

لرزد به سان بيد تن اهل بيت من

تا مى كشد ز خانه برون وحشيانه ام

آن بى حيا سواره و من با تن ضعيف

پاى پياده در پى اسبش روانه ام

تندى كند كه تند برو در بر امير

كندى اگر كنم بزند تازيانه ام

آنان كه سوخته اند دَرِ خانه ی على

آتش زدند از ره كين درب خانه ام
شاعر: ژولیده اصفهانی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای ششمین حجت پروردگار

مذهب شیعه ز شما ماندگار

شیعه اگر به مذهبش عاشق است

به همت ولی خود صادق است

 

شرح كلام حق به انشای تو

اصول دین رد قدم های تو

دین به سخن های تو تفسیر شد

علم همه پیش تو تحقیر شد

فهم همه شد سخن تازه ات

هیچ كسی نیست در اندازه ات

حوزه به فتوای تو تاسیس شد

عشق به امضای تو تدریس شد

ای متعصب به مرام علی

هم تو مفسر كلام علی

ای حرم خاكی تو عرش ما

قبله توحید كلام شما

پایه گذار مكتب حیدری

شكر خداوند منم جعفری

ای ضربان همهٔ درس ها

حضرت استاد تصدّق لنا

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

گشته کرب‌و‌بلا شهر مدینه
 
زهرا دست عزا کوبد به سینه
 
شد کشته صادق قرآن ناطق
 
واویلا واویلا آه و واویلا

 

****
 
پرپر گشته گل باغ امامت
 
یا موسی‌بن‌جعفر سرت سلامت
 
بابا فدا شد حقش ادا شد
 
واویلا واویلا آه و واویلا
 
****
 
در سینه‌ها شده نفس شراره
 
قلب مولای ما شد پاره پاره
 
فریاد از این غم ای اهل عالم
 
واویلا واویلا آه و واویلا
 
بی‌جرم و بی‌خطا با صد بهانه
 
بردند از خانه‌اش بیرون شبانه
 
با حال خسته با دست بسته
 
واویلا و واویلا آه و واویلا
 
****
 
فرزند فاطمه حقش ادا شد
 
آخر قسمت او زهر جفا شد
 
شیخ‌الائمه نجل فاطمه
 
واویلا و واویلا آه و واویلا
 
****
 
مظلوم، یا سیدی امام صادق
 
مسموم، یا سیدی امام صادق
 
امام معصوم از حقت محروم
 
واویلا و واویلا آه و واویلا
  
صیام تا قیام 4 – استاد سازگار

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

کاش من هم به لطف مذهب نور

تا مقام حضور می رفتم

کاش مانند یار صادقتان

بی امان در تنور می رفتم

 


 

علم عالم در اختیار شماست

جبر در این مسیر حیران است

چشم هایت طبیب و بیمارش

یک جهان جابر بن حیان است

 

روز و شب را رقم بزن آخر

ماه و خورشید در مُرکّب توست

ملک لا هوت را مراد تویی

آسمان ها مرید مذهب توست

 

قصه تکرار می شود یعنی

باز هم در مدینه عاشق نیست

کوچه در کوچه شهر را گشتم

هیچ کس با امام ، صادق نیست

***

خواب دیدم که پشت پنجره ها

روبروی بقیع گریانم

پابه پای کبوتران حرم

در پی آن مزار پنهانم

 

گریه در گریه با خودم گفتم

جان افلاک پشت پنجره هاست

آی مردم ! تمام هستی ما

در همین خاک پشت پنجره هاست

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

آتش زهر جفا افتاد تا بر پیكرش

پاره پاره شد دل خونین و محنت پرورش

ای دریغا زهر كین شیرازه عمرش گسست

آن كه گُل می ریخت در علم و وفا از دفترش

 

حاجتی بر آتش زهر جفا دیگر نبود

كز غم زهرای اطهر سوخت از پا تا سرش

یاد كرد از ناله های مادر و دیوار و در

تا كه دشمن زد شرار غم به دیوار و درش

گاه بین شعله ها گفتا منم پور خلیل

گاه ناله زد به یاد ناله های مادرش

راز قتل مادرش را چون كه پرسیدند گفت

 با غلاف تیغِ كینه كرد گلچین پرپرش

گاه از غم های مادر گه ز داغ كربلا

شعله ور شد جان او از آتش چشم ترش

از نماز و از شفاعت گفت با مردم سخن

در میان بستر و روز وداع آخرش

ای «وفائی» هستی از عطر وجودش با صفاست

دست گل چین ستمگر كرد گر چه پرپرش

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع
حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه ی عرش است بر جان بقیع

 

غربتش چون شمع آبم می کند

صحن ویرانش خرابم می کند

  
نسل در نسل عشق دارم، عاشقم

چون گرفتارت کما فی السّابقم

شیعه ی فقه و اصول مذهبم

زنده از انوار قال الصّادقم

کرسی درست جهاد اکبر است

ابن حیّان و مفضّل پرور است

  
فاطمیّه سفره ی جانانه ات

بود هر شب روضه ی ماهانه ات

درس اول روضه خوانی بود و بس

تا حسینیّه است مکتب خانه ات

روزی یک عمر ما دست شماست

خرج راه کربلا دست شماست

  
باز بر بیت ولا آتش زدند

نیمه شب وقت دعا، آتش زدند

باز هم دست ولایت بسته و

پشت در صدیقه را آتش زدند

نه ردایی نه عمامه بر سرت

بود خالی جای زهرا مادرت

  
سال خورده طاقتش کم می شود

بی زدن هم قامتش خم می شود

بر زمین می افتد و در کوچه ها

تا که ضرب دست محکم می شود

... خود به خود ای وای مادر می کند

یاد خون زیر معجر می کند

  
خوب شد خواهر گرفتارت نشد

نیزه ای در فکر آزارت نشد

اهل بیتت را کسی سیلی نزد

زیور آلات کسی غارت نشد

خواهری می کرد با حسرت نگاه

دست و پا می زد حسین در قتلگاه

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

گر چه در خاک رفت، پیکر تو

دیگر از تن جدا نشد سر تو

دود آتش ز خانه ات بر خواست

پشت در جان نداد همسر تو

 

ظلم بر عترتت رسید ولی

به اسیری نرفت دختر تو

بدنت آب شد ز زهر ولی

تازیانه نخورد خواهر تو

قامتت گشت خم ولی نشکست

پشت تو در غم برادر تو

ظلم دیدی و لیک کشته نشد

کودک شیرخواره در بر تو

سوخت قلبت ولی نشد صد چاک

تن فرزند در برابر تو

زهر دادند بر تو لیک نخورد

چوب کین بر لب مطهر تو

سوخت پا تا سرت ز زهر ولی

پاره پاره نگشت پیکر تو

می سزد در غم تو گریه کند

چشم شیعه به جد اطهر تو

بوده یک عمر در عزای حسین

اشک، جاری ز دیدهٔ تر تو

نه از این غم سرشک «میثم» ریخت

اشک خونین ز چشم عالم ریخت

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

بقيع ! باز كن آغوش روح پرور را

كه در برت بِكِشي ميهمان آخر را

بقيع ! غسل زيارت كن و ضريح بساز

كه بوسه‌ها بزني پيكري مطهر را

 

بقيع ! اين تنِ مولاي سالخورده‌ي ماست

بگير در بغل آرام ياس پرپر را

بدان كه شرح غم اين غريب دشوار است

غمي كه كاسه‌ي خون كرد ديده‌ي تر را

بميرد آنكه در اين سنّ و سال زهرش داد

كه آتشي زد و سوزاند پاي تا سر را

شرار زهر شبي را به خاطرش آورد

كه ديد شعله‌ي بر چار چوبه‌ي در را

ميان دود درِ خانه با لگد وا شد

كه باز زنده كند روضه‌هاي مادر را:

-چه ضربه‌اي كه سر و روي ميخ را خون كرد

شكست شيشه‌ي عمر عزيز حيدر را-

بقيع ! روضه‌ي شيخ الائمّه سنگين است

ولي بيا كه بگويم از اين فراتر را


چه گويم از شب و پاي برهنه‌ي آقا؟

كه زنده كرد عزاي سه ساله دختر را

چه گويم از غم آن نازدانه طفلي كه

ميان همهمه گم كرده‌بود معجر را؟

گمان نكن كه تمام است مقتل‌الصّادق

بقيع ! گوش بده حرفهاي آخر را

به قصد كُشتنش آن شب كه تيغ بالا رفت

خدا رساند پيِ ياري‌اش پيمبر را

همين رسول خدا ديد شمر ملعون را

كه بُرد زير گلوي حسين خنجر را

تلاش كرد ولي جاي بوسه را نبُريد

به زورِ پا زد و گرداند پاره‌پيكر را

(علي صالحي)

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها