0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اگه مي بيني كه دل شيعه پر از تاب و تبه
آخه عزادار غم و داغ رئيس مذهبه
اگه لباس سياه به تن در به در مدينه ايم
سياه پوشان آخرين كبوتر مدينه ايم

 

پرپر شد از كين، گل شقايق
مي سوزد از درد، امام صادق
واي از غريبي(4)
*****
يه نيمه شب مدينه با تازيونه مي بردنش
جلو چشاي بچه هاش وحشيونه مي بردنش
وقتي زمين خورد روضه ي فاطميه زنده شده
انگار بازم علي جلو فاطمه شرمنده شده
به ياد ياس، پهلو شكسته
زد زير گريه، با دست بسته
واي از غريبي(4)
*****
اونا كه با زخم زبون به قلب مولا نيش زدند
بازم تو شهر مدينه يه خونه رو آتيش زدند
وقتي كه دود شعله ها از رو خونه شد بر ملا
شير خدا گريه مي كرد به حال پير كربلا
با دل سوزان، با لب تشنه
حسين به زير، نيزه و دشنه
واي از غريبي(4)

شاعر:علیرضا نژاد الحسین

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم
شیخ الائمه صادق آل پیمبرم
من آخرین امام بقیع مدینه ام
زهر جفای خصم شرر زد به سینه ام

 

در لحظه های آخر عمرم به زمزمه
ابراز می کنم غم دل را به فاطمه
مادر بیا و حال پریشان من ببین
از سوز زهر سینه سوزان من ببین
هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شده
مسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده
از یاد ماتم تو پریشان و مضطرم
مثل تو غصه دارم و هم درد حیدرم
دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زد
در پیش اهل خانه ام آتش به خانه زد
از درب خانه شعله آتش زبانه داشت
آن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت
ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرد
از پیری و سفیدی مویم حیا نکرد
با دست بسته ام به بر کودکان من
انگار داشت از سر کین قصد جان من
در بین شعله ها به زمینم کشید و برد
مانند مرتضی به زمینم کشید و برد

شاعر:سرلج

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای پسر فاطمه صادق آل عبا

چشم وچراغ همه صادق آل عبا

ای به خلایق ولی صادق آل عبا

صادق آل علی صادق آل عبا

 

سرور اهل یقین صادق آل عبا

ناشر احکام دین صادق آل عبا

وارث ختم رسل صادق آل عبا

هادی کل سبل صادق آل عبا

توئی امام ششم صادق آل عبا

ره نکنم با تو گم صادق آل عبا

زادۀ پیغمبری صادق آل عبا

امام وروشنگری صادق آل عبا

شیخ الائمه توئی صادق آل عبا

کاشف غمّه توئی صادق آل عبا

وای به منصور دون صادق آل عبا

قلب تورا کرده خون صادق آل عبا

نکرده شرم وحیا صادق آل عبا

نموده با تو جفا صادق آل عبا

که عاقبت آن پلید صادق آل عبا

تورا نوده شهید صادق آل عبا

شیعه عزا دار توست صادق آل عبا

همیشه غمخوار توست صادق آل عبا

بر سر وسیبنه زنیم صادق آل عبا

یاد مدینه کنیم صادق آل عبا

تو با مقام رفیع صادق آل عبا

قبر تو باشد بقیع صادق آل عبا

بقیع ویران شده صادق آل عبا

مدفن خوبان شده صادق آل عبا

قبر تو ای روح پاک صادق آل عبا

نیست به جز سنگ وخاک صادق آل عبا

نه بارگاه ورواق صادق آل عبا

طاقت ما گشته طاق صادق آل عبا

نه روشنی نه چراغ صادق آل عبا

داغ بود روی داغ صادق آل عبا

سرور اهل ولا صادق آل عبا

کشتۀ زهر جفا صادق آل عبا

شفیع هر دو سرا صادق آل عبا

برس بفریاد ما صادق آل عبا

شاعر:خیراللهی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع
حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه­ی عرش است بر جان بقیع

 

غربتش چون شمع آبم می­کند
صحن ویرانش خرابم می­کند
نسل در نسل عشق دارم، عاشقم
چون گرفتارت کما فی السّابقم
شیعه­ی فقه و اصول مذهبم
زنده از انوار قال الصّادقم
کرسی درست جهاد اکبر است
ابن حیّان و مفضّل پرور است
فاطمیّه سفره­ی جانانه ات
بود هر شب روضه­ی ماهانه ات
درس اول روضه خوانی بود و بس
تا حسینیّه است مکتب خانه ات
روزی یک عمر ما دست شماست
خرج راه کربلا دست شماست
باز بر بیت ولا آتش زدند
نیمه شب وقت دعا، آتش زدند
باز هم دست ولایت بسته و
پشت در صدیقه را آتش زدند
نه ردایی نه عمّامه بر سرت
بود خالی جای زهرا مادرت
سالخورده طاقتش کم می شود
بی زدن هم قامتش خم می شود
بر زمین می افتد و در کوچه ها
تا که ضرب دست محکم می شود
... خود به خود ای وای مادر می کند
یاد خون زیر معجر می کند
خوب شد خواهر گرفتارت نشد
نیزه ای در فکر آزارت نشد
اهل بیتت را کسی سیلی نزد
زیور آلات کسی غارت نشد
خواهری می­کرد با حسرت نگاه
دست و پا می­زد حسین در قتلگاه

شاعر:احسان محسنی فر

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

بيا مادر که دلگيرم  دارم از غصه مي ميرم
ديگه از ناسزا سيرم   واي واي واي واي
دل من پر ز ماتم شد  قدم از غصه ها خم شد
شب و روزم محرم شد   واي واي واي واي

 

منو با خود ببر تو مادر ازاين مدينه دلم گرفته
داره چشمام کوچه ي داغ تو رو مي بينه دلم گرفته
امون اي دل (6) واي واي واي واي

غريب و بي طرفدارم  که گره خورده بر کارم
دارم از غصه مي بارم واي واي واي واي
رفته از سن و سال من  شده وقت زوال من
خنده دارن به حال من واي واي واي واي
شبونه مي ريزن تو خونم نامردا مي شن بلاي جونم
نميذارن اينا که حتي نمازم و من کامل بخونم
امون اي دل (6) واي واي واي واي

يه مدينه پر از دشمن  کينه دارن همه از من
مي شم آماده ي رفتن واي واي واي واي
پسر پير تو امشب   مي برن پشت یک مرکب
رسيده جون من بر لب   واي واي واي واي
خدا اون روزي رو نياره که پيرمردي غريب و مضطر
با خواهش از نفس بيافته به پيش يک عده قوم کافر
امون اي دل (6) واي واي واي واي

شاعر:رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق!
وی مکتب پاینده­ی تو کهفِ خلایق یا حضرت صادق!


با نور احادیث تو دنیاست منوّر، ای مظهرِ حیدر!
شد نور حق از مشرق رخسار تو شارق یا حضرت صادق!

 

با همّت تو شرع نبی گشته جهانگیر، ای علم تو اکسیر
الحق که تویی حجّت حق مصحف ناطق یا حضرت صادق!


آیین مبین نبوی بر تو رهین است، آری که ره این است
در مکتب عشق تو شود کشف، حقایق یا حضرت صادق!


خورشید کند کسب ضیا از رخ ماهت وز طرز نگاهت
افکار تو روشن­تر از انوار مشارق یا حضرت صادق!


ای فاضل و ای کامل و ای فاطر و قاهر، وی صابر و طاهر!
ای منجی و ای باقی و ای قائم و صادق یا حضرت صادق!


هرگز نبرد بهره­ای از دین محمد، آن کس که نباشد
با مذهب پُر رونق و ناب تو موافق یا حضرت صادق!


ای صاحب باغ وچمن و گلشنِ خوبان! رفتی چو به رضوان
پژمرد ز هجران تو گل­های حدایق یا حضرت صادق!


در دشت و دمن لاله کند ناله ز داغت، بر غربت باغت
کز زهر جفا گشته دلت مثل شقایق یا حضرت صادق!


با آه دلم سوخت دلِ خامه و دفتر، همچون دلِ مضطر
در ماتم تو گشته سیه­پوش، هر عاشق یا حضرت صادق!


می­سوزم و می­نالم و گویم به عبارت، هر آینه لعنت
بر قاتل بی شرم تو منصور دوانق یا حضرت صادق!


این فخرِ«بشیر»است شده شاعرکویت، سرخوش زسبویت
هر چند که شعرش نبُوَد بهرِ تو لایق یا حضرت صادق!

شاعر:سید بشیر حسینی میانجی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

باز گرفته دلم برای مدینه
باز نشسته دلم به پای مدینه
شکر خدا عاشق دیار حبیبم
شکر خدا که شدم گدای مدینه

بال فرشته است، سایبان قبورش
بال فرشته است،خاک پای مدینه
در کفنم تربت بقیع گذارید
صحن بقیع است، کربلای مدینه
کرب و بلا می­شود دوباره مجسم
تا که به یاد آورم عزای مدینه
دست من و لطف دست با کرم تو
جان به فدای بقیع بی حرم تو
سنّ تو، قدّ تو را کشیده خمیده؟
یا که خداوند آفریده خمیده؟
منحنی قدت از کهولت سن نیست
شاخه ی سیبت ز بس رسیده، خمیده
بس که غریبی تو ای سپیده محاسن
شیعه اگر چه تو را ندیده، خمیده
نیست توان پیاده رفتنت ای مرد
پس به کجا می روی خمیده، خمیده
هر که صدای تو را میان محله
وقت زمین خوردنت شنیده، خمیده
در وسط کوچه ها صدای تو این بود
مادر من، مادر شهیده، خمیده
کیست که دارد تو را ز خانه می آرد؟
در وسط کوچه ها شبانه می آرد؟
وقتی درِ خانه در برابرت افتاد
خاطره ای در دل مطهرت افتاد
مرد محاسن سپید شهر مدینه
کاش نگویی چگونه پیکرت افتاد
گرم خجالت شدند خیل ملائک
حرمت عمامه ات که از سرت افتاد
راستی این کوچه آشناست، نه آقا؟
یعنی همین جا نبود مادرت افتاد؟
تکیه زدی تا تنت به خاک نیفتد
حیف ولی لحظه های آخرت افتاد...
شاعر:علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اي دل، آخر يه روز در بقيع وا مي شه
اي دل، قرار روضه خوني ما مي شه
مي باريم، يه دعا داريم، مگه ما صاحب نداريم
رو قبرش، تا بياد مهدي، دو تا شاخه گل ميذاريم

 

واويلا - آه و واويلا 2 - واي
اي دل، حريم آقامون شده ويرونه
اي دل، نگاه شيعه تا ابد، حيرونه
دل خونم، زار و محزونم، به ياد آقام مي مونم
تو ختم، پسرش صادق، روضه مادر ميخونم
واويلا - آه و واويلا 2 - واي
اي دل، اگه مي بيني بي کس و دلخستن
اي دل، چهار امام ما با هم عهد بستن
روزي که، ميون کوچه، چادر زهرا خاکي شد
تو رويا، مزار پاک، اين چهار آقا خاکي شد
واويلا - آه و واويلا 2 - واي

شاعر:رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_khoshghamat
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

شيعيان رهبر ما را كشتند

صادق آل عبا را كشتند

نور چشم علي و فاطمه را

وارث كربوبلا را كشتند

 

دل او را دل شب آزردند

از درو بام هجومش بردند

ريسمان چونكه به دستش بستند

غنچه هايش به حرم پژمردند

هرزمان رنگ جفا را مي ديد

كوچه و كرب و بلا را مي ديد

خانه اش چونكه در آتش مي سوخت

خيمه ي آل عبا را مي دید

 

شاعر:باسر

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اي بقيع اي روز وشب روياي من

اي حريمت قرب او ادناي من

وادي توازطوي برده سبق

خاک پاکت صفحه سيناي من

 

اشک وچشم وسينه ودل از غمت

باده و جام و خم و ميناي من

هجر –غربت- بزم بي شمع و چراغ

هر سه يکجا گشته جانفرساي من

روز و شب از دوريت اي با صفا

اشک در چشم و به لب آواي من

نور زهرا آن مه مدفون تو

چلچراغ خلوت شبهاي من

خاک پاي مجتبايت اي بقيع

مرحمي بر اين دل شيداي من

ناله هاي سيد سجاد تو

شد شررافروخت سر تا پاي من

قبر باقر گر ندارد بقعه اي

ليک باشد جنت الماواي من

گردي از خاک قدوم صادقت

توتياي چشم نابيناي من

جان دهم بهر وصال کوي تو

آري آري اين بود سوداي من

صد چو شيرين در رهت فرهاد وش

صدچو مجنون در پي ليلاي من

گشتم اما واي من افشانشد

مهبط آن سر ناپيداي من

مانده اندر بغض نايم اين نوا

واي من زهراي من زهراي من

منتظر اين شعر مهر يار بود

تومگو آمد برون از ناي من

شاعر:یاسر رحمانی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

گل کرد ردپای کسی که به یمن او

 

با یک گل شکفته زمستان، بهار شد

 

مردی رسید با سبد نور از بهشت

 

نوری که شهد و شربت و سیب و انار شد

 

پس برتن کویر و در انبوه تشنگان

 

شهدی چکاند و خاک کویر آبشار شد

 

از سیب و از انار به هر جاهلی خوراند

 

علمش شکفت و عالم دهر و دیار شد

 

بر سستی فلاسفه و هر چه که حکیم

 

دستی کشید و سستیشان استوار شد

 

در انجما جبر که نوری دمید، جبر

 

ذره ذره ذوب شد و اختیار شد

 

در دشت علم، هرچه غزال رمنده بود

 

با تیر آسمانی فکرش شکار شد.

 

مردی که چشمش آینه کائنات بود

 

چشمی که هر که دید، دلش بی قرار شد

 

اما چه حیف! دوره آیینه هم گذشت

 

چرخید چرخ و نوبت گرد و غبار شد

 

از دست روزگار به یک باره آینه

 

افتاد و وقت واقعه احتضار شد

شاعر:مهدی زارعی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

می سوزم اگر از سوزش تب

من عمرم به پایان آمد امشب

دارم این زمزمه ، ای یاور همه

مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه

 

مادر یا فاطمه(2)

مادر صادق تو گشته راحت

راحت گشته از جور وشقاوت

منصور دون مرا، داده زهر جفا

مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه

مادر یا فاطمه(2)

آتش زد عدو کاشانه ام را

سوزاند آن ستمگر خانه ام را

اشکم شد از بصر، از یاد میخ در

مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه

مادر یا فاطمه(2)

نیمه شب عدویم وحشیانه

وارد گشته از دیوار خانه

بردندم بی ردا، مانند مرتضی

مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه

مادر یا فاطمه(2)

دشمن روی مرکب من پیاده

یک لحظه به من مهلت نداده

بستندم بارسن، مثل ابالحسن

مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه

مادر یا فاطمه(2)

دیگر عمر من آمد به پایان

طی شد مکادرم دوران هجران

ایم به سوی تو ، قربان کوی توئ

مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه

مادر یا فاطمه(2)

شاعر:احسان محسنی فر

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

در عزای صادق آل رسول

تسلیت بادا به زهرای بتول

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

حجت خلاق سرمد کشته شد

 

صادق آل محمد کشته شد

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

بارها و بارها و بارها

دیده از منصور دون آزارها

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

در دل شب آن شهید بی‌گناه

دست‌بسته رفته سوی قتلگاه

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

یوسف زهرا به قلب چاک‌چاک

گشته پنهان پیکرش در زیر خاک

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

شیعه مثل مشعل افروخته

دور قبر بی‌چراغش سوخته

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

تا قیامت ناله‌اش بر گوش ماست

چوبۀ تابوت او بر دوش ماست

شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

شاعر:حاج غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

مادر بيا که گيرد مرغ دلم بهانه

گيرد بهانه تو با ذکر عاشقانه

مادر بيا نظر کن کز باب خانه من

از فتنه زمانه آتش کشد زبانه

 

منصور بهر جلبم مأمور مي فرستد

کز بهر بردن من آيد زبام خانه

پاى پياده شبها دشمن به سوى مسلخ

از خانه ام کشاند با ضرب تازيانه

منصور بى مروت گردد چو روبرويم

شمشير بهر قتلم دارد به کف شبانه

گاهى کند تعارف بر من شراب و گاهي

خواهد ز من بخوانم اشعار عارفانه

با زهر کينه آخر آسوده شد دل من

از ضرب و شتم دشمن از کينه زمانه

از درگه خدايم اين است آرزويم

همسايه با تو باشم با قبر بى نشانه

شاعر:ژولیده نیشابوری

 

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

میدویدم پی شان نیمه شب از کوچه تنگ
با دلی خون که به یاد شب صحرا افتاد

یاد آن دخترکی که عقب قافله ای
چشمهایش به دو چشمان عمو تا افتاد

 

پلک آتش زده اش گرم شد و خوابش رفت
ناقه کوشید نیفتد ولی آنجا افتاد

آسمان تیره، بیابان همه خارستان بود
خواست تا آه کشد از نفس، اما افتاد

عمه، بابا و عمو را همه را کرد صدا
در عوض زجر رسید و به رخش جا افتاد

یک طرف دخترکی دست به روی سر داشت
یک طرف زجر چه ها کرد که از پا افتاد

یک طرف دخترکی دست به پهلو می رفت
یک طرف از سر نیزه ، سر بابا افتاد

شاعر:حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  12:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها