0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

هزار جام محبت به غربتت تقدیم
هزار غنچه عطوفت به تربتت تقدیم
سلامت است تشیّع ز رنج دیدن تو
سلام خاصِ الهی به همّتت تقدیم
در آن زمانه ی تاریک جهل ای خورشید
تو نور علم نمودی به امّتت تقدیم
شبی نبود که همیان کهنه ات نکند
به سائلان مدینه کرامتت تقدیم
بپای روضه ی تو سالیانه یک دفعه
بهار اشک شود بر مصیبتت تقدیم
تو را شبانه کجا پا برهنه می بردند؟
سرشک دیده و دل ها به غربتت تقدیم
خدا نکرده به کوچه مگر زمین خوردی؟
هزار آیه شفا بر جراحتت تقدیم
به جای حرف جسورانه که نثارت شد
سرود مهر به قلب پر عصمتت تقدیم
به جای سرزنش دست سیلیِ گلچین
تمام بوسه ی گل ها به ساحتت تقدیم
زمان خوردن سیلی نسیم شاهد بود
سلام یاس نبی شد به غیرتت تقدیم
بیا و بانی یک سفره ی حسینی باش
ثواب روضه ی جدت به خدمتت تقدیم
همانکه تشنه سر از پیکرش جدا کردند
حسین آنکه سرش را به نیزه ها کردند
***

شاعر : سید محمد میرهاشمی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

کسی با روح من آمیخت در طوفان دلتنگی
مرا در حسرتی پیچید در کوران دلتنگی
تمام آن­چه با خود داشتم با خود از اینجا برد
و اشکم روی دستم ماند بر دامان دلتنگی
دلم سیر است از این دست شادی ها، شبی ای کاش
 به پای سفرۀ غم می شدم مهمان دلتنگی
دلم شد بیت  الاحزانی، همه اشک و همه اندوه
بقیعی تازه شد دل، این غریبستان دلتنگی
در این حال و هوا همراه با اندوه شیرینت
طراوت می دهد جان مرا باران دلتنگی
صدایم کن، و گرنه در سکوتی گنگ می  پوسم
رهایم کن رهایم کن، ازین زندان دلتنگی
در این فصل پریشانی، نگاهت را مگیر از من
کنون من ماندم و یک روح سرگردان دلتنگی
سلام ای غربت معصوم ای روح سترگ عشق
درود ای بهترین آغاز بر پایان دلتنگی
تمام شعر من اندوه شد ای عاشق صادق
مگر از خاطراتت پر شده دیوان دلتنگی

شاعر : سید مهدی حسینی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

شد لحظه ی وصالم تا اوج بیکرانه / پر زد کبوتر جان رو سوی آشیانه
گر مبتلا شدم من گرچه فدا شدم من / حاجت روا شدم من راحت از این زمانه
با غم شدم هم اواز آمد زمان پرواز / پر میزنم خدایا رو سوی بیکرانه
وای مادرم وای مادرم
در تیر شام دنیا همچون فروغ عشقم / من روشنای نورم در ظلمتی شبانه
نور هدایتم من بر مردمان عالم / هر عالمی گرفته از علم من نشانه
با این همه ولیکن چون جد خود غریبم / این غربتم ز حیدر شد ارث جاودانه
یک شب نماز شب را خصم زمانه بشکست / دستان عشق را بست دشمن چه وحشیانه
شکر خدا که من هم مانند بیت زهرا / در شعله خانه ام سوخت بی عذر بی بهانه
مداح:سید مهدی میرداماد

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

غم رو دلم می شینه
آرزوم همینه
برم از مدینه
غم دل من قدر وسعت یه آسمونه
شکسته قلبم با دست های جُور این زمونه
یه عده نامرد آتیش زدن دلِ پر از ملالمو
به پیش چشم های جوجه هام، طناب زدن دو بالمو
کمی نکردند بی غیرتا رعایت سن و سالمو
من بس که غصه دیدم
زهر غم چشیدم
زهر غم چشیدم
غم رو دلم می شینه
آرزوم همینه
برم از مدینه
شبی که دشمن اشک غربت چشمامو ندید
با دست بسته من رو بین کوچه ها می کشید
به یاد اون لحظه افتادم
که یک شبی تو کوچه ها
مادر خسته ام نفس می زد
میون دود و شعله ها
دخیل دستای آسمون
نگاه مأیوس بچه ها
ای دلِ من تو ببین
قاتلم شده همین
مادرو رو زمین
غم رو دلم می شینه
آرزوم همینه
برم از مدینه
اگر منو رها کنی
کسی برام نمی مونه
سر از تنم جدا کنی
چون و چرا نمی کنم
همه درا بسته به روم
غیرِ درِ همین خونه

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

گر چه آخر به لبانم گل لبخند آمد
آه مادر، نفسم از عطش بند آمد
بال و پر می زنم و بال و پرم می سوزد
جرعه آبی که تمامِ جگرم می سوزد
منم آن دل که ز داغ تو به دریا می زد
روضه خوانی که شرر مرهم دریا می زد
نیمه جانی که در آتش پیِ طفلانش بود
شعله وقتی ز درِ سوخته بالا می زد
مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند
پیرمردی که نفس در پیِ آن ها می زد
آن طرف گریه ی طفلان منو در این سو
خنده بر خستگی ام، دشمن زهرا می زد
آه از آن بزم شراب که در آن افتادم
یاد آن زخم که نامرد به لب ها می زد
یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود
تا ببیند که به آن چوب کجا را می زد
همه ی قدرت خود جمع نمود، اما دید
خیزران را به لب زخمیِ بابا می زد
ترکه اش گاه به رخ، گاه به دندان می خورد
در عوض عمه ی ما بود که خود را می زد

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

فروزنده شده آتش قهر خدا
ز داغ جگر و سوزشِ زهر جفا
نشان از کبودی به چهره ی تارش
نشسته آثار تازیانه به جسم بیمارش
کاری تر از آتش، زخم خاطراتش
می سوزد به یاد درب خانه ی مادرش
زخم مدینه بر جگر او
بر سر بالینش پسر او
می کشد از این غم نفس آخرش
مظلوم، آقام آقام آقام
غریب، آقام آقام آقام امام صادق
چکد خون به زمین از جراحات تنش
مهیا کند از باب و غسل و کفنش
ز بغضی لبالب به وسعت صحرا
که می رسد به مشام او عطر مادرش زهرا
در این بی قراری
این چشم انتظاری
دارد روی گونه اشک روضه ی کربلا
پر شده از غم کاسه ی صبرش
وسعت این دنیا شده قبرش
پر کشد امشب سوی لقای خدا
مظلوم، آقام آقام آقام
غریب، آقام آقام آقام امام صادق
پریشان همگی از نصارا و یهود
که جرم و ستمِ این نبی زاده چه بود
خروشید به پا در سراسر عالم
ادا شده بار دیگر اجر پیمبر خاتم
شد مزد رسالت
آزار و جسارت
بر آل پیمبر از ذریه ی فاطمه
از غم حجت آلِ پیمبر
وارث صاحب سوره ی کوثر
آمده سیل اشک به چشم همه
مظلوم، آقام آقام آقام
غریب، آقام آقام آقام امام صادق
مداح:حاج محمود کریمی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

مادر بیا به دادم برس
آتش زده شد ای دل بر خانه ی من / شد همچو سرای فاطمه کاشانه ی من
از بس که در این مدینه غربت غوطه ور است / جایی نرسد نوای غریبانه ی من
دست بسته میان کوچه روان / پا برهنه دلم پر از غم فغان
پیر خسته شکستگی من عیان    وااای
گرچه بیمار پیر قد خمیده ام / کوچه ها را شبانه من دویده ام
در مدینه چه ها که من کشیده ام   وااای
مادر بیا به دادم برس
از موی سپید من ندارن شرم حیا / این دشمن دین مرا برد آخر به کجا
در آتش دود، خانه ی خود می شنوم / آوای حزین گریه های فاطمه را
همچو حیدر کشان کشان به سوی غم / همچو زهرا میان دود آتشم
ای مدینه ببین دوباره این ستم   وااای
دست پایم تهی ز قدرت توان / پیر مردم مرا نبر دوان دوان
خاطرات علی دوباره شد عیان    وااای
مادر بیا به دادم برس
از آتش غم نوای زهرا می شنوم / گویا که فشار میخ در را می شنوم
از کوچه و از طناب بر دسته بسته شده / فریاد غم علی تنها می شنوم
یاد یاس کبود یاس پرپرم / یاد تنهایی عزای حیدرم
یاد آن قامت کمان مادرم   وااای
یاد آن دست بازوی شکسته ام / یاد درد علی دست بسته ام
یاد آن زینب منون خسته ام   وااای
مادر بیا به دادم برس
مداح:مهدی اکبری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

حسرت گرفته باز حصار مدینه را / غم تیره کرده است، دیار مدینه را
 آثار حزن فاطمه و غربت علی / پُر کرده است گوشه کنار مدینه را
در کوچه هاي شهر چو ماه علی گرفت / رنگی دگر نماند عذار مدینه را
داغ عزاي حضرت صادق فکنده باز /  با اشک و آه ما سر و کار مدینه را
 تا خاك ریختند بر اندام آن امام / کردند دفن دار و ندار مدینه را
 گویا فشانده اند بر آن قبر بی چراغ / غمهاي بی نشانه مزار مدینه را
می گریم از مصیبت جانسوز او / مگر بر دیده ام زنند غبار مدینه را
 در خلوت بقیع بجز اشک مهدیش / شمعی کجا بود شب تار مدینه را
 من جان نثار مکتب اویم مؤیدم / دارم از او امید جواز مدینه را

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 ای دو صد یوسف صدّیق به صدق تو گواه
ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه
دو جهان زنده ی چشم تو به یک نیم نگاه
تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه
شهریاران سر کوی تو گدای سر راه
شیخ والای ائمّه ولی امر الّه
صدق تابنده چراغی بود از مکتب تو
علم تا علم شود بوسه زند بر لب تو
عرشیان دسته ای از خاک نشینان تواند
فرشیان از همه سو دست به دامان تواند
علم ها گوهری از لعل دُر افشان تواند
حلم ها ذکر خوشی بر لب خندان تواند
بحرها تشنه ی یک قطره ی باران تواند
سرو قدّان جهان سر به گریبان تواند
علم از روز ازل سائل دیرینه ی تو است
آنچه در سینه خلق است در آیینه ی تو است
لاله ای نیست که از دامن بستان تو نیست
طایری نیست که در باغ ثنا خوان تو نیست
آیه ای نیست که محتاج به برهان تو نیست
گوهری نیست که از بحر خروشان تو نیست
ذرّه ای نیست که از مهر درخشان تو نیست
پدر شیمی جز جابر حیّان تو نیست
علم تو مشعل و خلق و دو جهان انجمنی
آیة الکرسی از کرسی درست سخنی
سرّ سروّ علن از تو است امام صادق
فیض هر انجمنی از تو است امام صادق
حسن خلق حسن از تو است امام صادق
سبزی این چمن از تو است امام صادق
سیر چرخ کهن از تو است امام صادق
همگان را سخن از تو است امام صادق
تا که این چار ام و هفت اب و نه طاق است
مؤمن طاق تو در عالم هستی طاق است
دهر دانشگه و استاد سخن دانش تو
کلّ قرآن سخن داور و برهانش تو
حق به دور تو کند گردش و میزانش تو
مؤمن پاک بود پایه ی ایمانش تو
درد جان نیز طبیبش تو درمانش تو
علم نور است ولی مشعل تابانش تو
تا زمان است و به هر مرحله می تازد علم
از تو می گوید و دائم بتو می نازد علم
پشرو تر بسی از دور زمان مکتب تو است
ثمر خون حسین ابن علی بر لب تو است
راه حق مذهب تو مذهب تو مذهب تو است
آسمان شیفته ی زمزمه های شب تو است
نفس سوختگان شعله ی تاب و تب تو است
نور قرآن ز درخشنده گی کوکب تو است
اهل توحید که این قدر مجلّل دارند
هر چه دارند ز توحید مفضّل دارند
باغبانی و بود ملک جهان گلزارت
گرم تا دامنه ی حشر بود بازارت
گوهر وحی فرو ریخته از گفتارت
بوسه ی علم بود بر لب گوهر بارت
دیدن روی خداوند بود دیدارت
ای طبیبانِ همه خلقِ جهان بیمارت
ای خوش آن یار که تو یار و طبیبش باشی
خوشتر آن درد که تنها تو طبیبش باشی
ای که خوانده است خداوند به قرآن نورت
نوری و سینه خوبان دو عالم طورت
ملک جان خانه ی دلها همگان معمورت
انس و جنّ و ملک و حور و پری مأمورت
چه جفاها که رسید از ستم منصورت
کرد از خانه و از شهر پیمبر دورت
بود آگاه عدو از محن جانکاهت
برد با فرق برهنه سوی قربانگاهت
کثرت سنّ تو و این همه آزار ای وای
آفتاب حق و بیداد شب تار ای وای
برق شمشیر و رخ حجّت دادار ای وای
دوست در سلسه ی دشمن غدّار ای وای
خانه ی حجّت حقّ و شرر نار ای وای
صدمۀ خار ستم بر گل بی خار ای وای
پاسخ آنهمه خوبی شرر آذر بود
بیت آتش زده ارثیّه ای از مادر بود
آخر از زهر جفا رفت وجودت در تاب
جگر خونجگر پاره ی زهرا شد آب
ریخت از دیده ی یاران به عزای تو گلاب
جگر موسی جعفر شد از این داغ کباب
بعد از آن غریب و مظلومیت و رنج و عذاب
بوتراب دگری باز نهان شد به تراب
در عزای تو جهان صحنه ی محشر گردید
تازه در ماتم تو داغ پیمبر گردید
ای سلام همه بر تربت بی زوّارت
غم بسیار محبّان ز غم بسیارت
به چه تقصیر عدو این همه داد آزارت
وامصیبت که چه کردند به قلب زارت
برد سر بر فلک از خانه شرار نارت
ریخت اعجاز خلیل از لب گوهر بارت
شد خموش آتش و بهر تو دل عالم سوخت
بیشتر از همه زین غم جگر «میثم» سوخت

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

تو بگو از کدام طایفه ای ؛ که همیشه خدای عاطفه ای
لطفها می کنی برای کسی  ؛ که برایت نمی کند کاری
پس کجایند نافله خوان ها که دل نافله شبانه شکست
کی به درد  تو می خورد آقا ! نافله های سرد و تکراری
پس کجایند عالمان سحر یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند  پا برهنه به خفت و خواری
کوچه ای در مدینه منتظر است ؛ تا که روضه بخوانی از دیوار
تا تو هم مثل مادرت آنجا  ؛حس کنی بین درب و دیواری
تا که کوچه به کوچه پخش شود ؛ هم صدایی غربتت با او
تا بفهمند فاطمی هستی  ؛ مثل مادر به غم گرفتاری
تا که دست تو را نبندند و هی به یاد علی نخندند و
نکشندت پیاده اینگونه هی به قصد امام آزاری
تا به تو زهری از جفا ندهند  ؛ تا به پیش تو ناسزا ندهند
تا مگرشرمی از رسول کنند نبرندت به بزم میخواری
شب شد و یک عبا و عمامه  باز هم بین کوچه افتاده
باز هم اهل خانه می ریزند  ؛ پشت پای تو گریه و زاری
می برند به قصر سرخ بلا  ؛ کوفه یا شام یا که کرببلا
بهتر است یک کمی با خود  ؛ تربت از قتلگاه برداری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

منی که مشهدالرضا رو دیدم / منی که صحن کربلا رو دیدم
نمیتونم ببینم حرم نداری
منی که مُهر عشقته رو سینم / منی که زائرِ شهر مدینم
نمیتونم ببینم حرم نداری
قبر مادر بی نشونه / قبر پسر ویرونه
شاهه بی حرم
آسمون باز هوای گریه داره / که بقیع پُرِ از گرد و غباره
خادم و زائر و روضه خون نداره
به خدا همه ی درد من اینه / بمیرم توی گرمای مدینه
روی قبرت آقا سایبون نداره
قبر مادر بی نشونه / قبر پسر ویرونه
شاهه بی حرم
پای تو همه زندگیم رو باختم / خواب دیدم یه ضریح برا تو ساختم
زیارت نامه توی حرم میخونم
به خدا اگه من حاجت روا شم / دوباره زائر کرببلا شم
سلام تورو به ارباب میرسونم
قبر مادر بی نشونه / قبر پسر ویرونه
شاهه بی حرم
مداح:عبدالرضا هلالی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

صحنه ی درد و ملال است اینجا / خون سادات حلال است اینجا
دل جبرئیل امین می سوزد / خانه ی کیست چنین می سوزد
دل شب کوچه پر از دود شده / کوچه از دود مه آلود شده
بین کوچه چه مگر رخ داده / پیرمردی روی خاک افتاده
شاید او پیر حقایق باشد / نکند حضرت صادق باشد
نه عبایی نه ردایی دارد / کاش عمامه به سر بگذارد
سر سجاده وی را آزردند / بکشیدند به خاکش بردند
به دلش لَخت شراره ها را / او پیاده است سواره ها را
هر زمان خورد زمین مادر گفت / بین کوچه شه دین مادر گفت
تا از آن کوچه به آن کوچه رسید / مقتل مادر خود را چو دید
یاد غصب فدک افتاده دلش / آتش افتاد به گُر یاد دلش
مداح:مهدی اکبری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

نمی دونم چرا امشب دل من گرفته بونه
شده بیقرار و مضطر به سوي بقیع روونه
سوي اون مزار خاکی که ازش غربت می باره
نه چراغ داره نه یک شمع قبري که گنبد نداره
می خوام آي مردم دنیا از آقاي مهربونم
از همون که اهل درده براتون قصه بخونم
گمونم تو عالم ما هر کی از فاطمه باشه
به جاي جواب خوبیش سیلی و لگد سزاشه
چرا هر کی از علیِ دو تا دستاشو می بندن
حرمتش رو می شکنند و به غریبی هاش می خندن
وا غربتا وا غربتا
مداح:مهدی مختاری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

سبط احمد جان پیغمبری         نور چشم و زاده حیدری
وارث روضه های (مادری)3
بیقرارم میکنه اسم مدینه
آرزو داره دل اون روزو ببینه
روی خاکا تو بقیع میزنه سینه
یا ابا عبدالله یا امام صادق(ع)
******
پیرمردی خسته ونیمه جون    دست وپاش دیگه نداره توون
یاد مادرش شده (روضه خون)3
بردن اسم قشنگش دل میبره
غربتش ارثیه باباش حیدره
روضش المثنی روضه مادره
یااباعبدالله یا امام صادق(ع)
******
شیعه و شاگرد این مکتبیم   عمریه که در تاب و در تبیم
ما همه جان بر کف (زینبیم)3
عشق زینب تو رگ و توی خونمه
سینه زدن از غمش آب و نونمه
روضه شام بلا قاتل جونمه
یا عقیله العرب یا سیدتی

شاعر : محمد زنجانی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

حضرت موسي بن جعفر گفت با اطرافيان
در همان منزل كه صادق، داد مظلومانه جان
تا سحر، هر شب چراغ حجره‌اش، روشن كنيد
راضي از اين كار، قلب داغدار من كنيد
جاي دارد گويم اكنون، اي امام هفتمين
اين زمان، آرامگاه حضرت صادق ببين
آن حريم بي‌چراغ و خلوت و بي‌ زائرش
چون كلام‌ الله بي ‌جلد است، قبر طاهرش
بارگاه آن جناب از كينه ‌ي دشمن خراب
روز و شب در معرض باران و باد و آفتاب
در شگفتم، دشمن آيا شرم از زهرا نكرد
كاين بناي علم و تقوي را چنين ويرانه كرد
مي‌كشد غيرت مرا، اي حجت ثاني‌ عشر
تا بكي مظلوم و بي‌ كس، عترت خير البشر؟
دشمن از هر سو، به قصد محو قرآن در كمين
العجل، اي مجري عدل خدائي در زمين
تا بكي در انتظارت چشم ياران اشكبار
بي‌ تو اي دلبند زهرا، شد خزان صدها بهار
العجل، اي چشمه‌ ي فياض و لطف دائمه
اين توئي، تنها، تسلي ‌بخش قلب فاطمه
من«حسانم» ريزه‌خوار خوان احسان توام
هر كجا در سايه‌ ي لطف تو، مهمان توام

شاعر : جواد حیدری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها