0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اشکم روان و آه شرربار من حزین
می سوزد از درون جگر از زهر آتشین
گاهی به خاک می کشم از درد پای خود
گه بر دهان بگیرم از این درد آستین
هرکس دمی کنار من آید فغان کند
گویا ز رنگ من کند از مرگ من یقین
رنگ محاسنم به خدا که سفید نیست
با رنگ لاله ی جگر من شده قرین
من پیر مرد و حرمت من را عدو شکست
باید که گفت: خصم ستمگر صد آفرین!!!
آتش زبانه زد ز در خانه ام شبی
از این ستم دوباره فرو ریخت رکن دین
سجّاده ی مرا کسی از زیر پا کشید
بر خاک حجره خوردم از این ظلم با جبین
با دست بسته برد مرا بین کوچه ها
از بین دود و آتش بیداد، آن لعین
گویا دوباره حیدر کرّار شد اسیر
گویا دوباره فاطمه می خورد بر زمین
موی سفید من که به کوچه کشیده شد
سر رشته ی هزار ملک بود و حورالعین
بردند با عتاب مرا سوی کاخ کفر
بودم دوان پیاده و دشمن به روی زین
دیگر نگویم از لطمات زبانشان
از ناسزا و تهمت و ای وای نقطه چین...
گاهی که پای خسته ام از درد می گرفت
بودم به یاد زینب و غمهای اربعین

 

شاعر : مجتبی صمدی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
فقط نه اینکه برای تو مرثیه دارد
یکی دو دفتر اشعار مدحیه دارد
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه
به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام
من از دعای شما بوده حیدری شده ام
تو عشق هر دل مجنون و عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم گدای دستان ات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی
هر آن که عاشق تان شد "زراره" اش کردی
ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
ششم ترانه ی زیبای آسمان هایی
ششم مقرب محبوب حق تعالی یی
فقط نه جان جهان و جهان جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن
حضور میطلبم سینه را مصفا کن *
زشوق دیده ی من را شبیه دریا کن
تنور خانه ی خود زودتر مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطره ی خونم
خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
همیشه با کرمت عشق و شور و حالی هست
سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست
در آسمان بقیع سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضه خوان نداری که...
شبی که خانه ات آقا پر از خطر گردید
شبی که قلب حزینت پر از شرر گردید
شبی که مادر مظلومه نوحه گر گردید
شبی که دشمنت از بام حمله ور گردید
توروبه قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافله ات غرق ربنا...بودی
میان خانه ی آتش گرفته مویت سوخت
میان خانه ی آتش گرفته رویت سوخت
همین که ساقی لب تشنه ام سبویت سوخت
شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت
سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
به دست بسته ولی خدا کجا رفتی؟؟
میان کوچه رسیدی به ضربت افتادی
کشید بند طناب و به سرعت افتادی**
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
بگو که شرطه چرا تازیانه ات میزد
گهی به سینه و گاهی به شانه ات میزد
چه کرده با دل زارت جفای پی در پی
زبان درازی و آن ناسزای پی در پی
شکنجه و تبعات بلای پی در پی
تنت کبود شد از ضربه های پی در پی
حسین زاده شریف  است مگر نه آقاجان؟
تن سه ساله ظریف است مگر نه آقاجان؟
سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد
سه ساله گفتم و زهرا به روضه مان آمد
سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
سـ ه سا سا لـ له گ  گفت و............
خروش دخترکی را سراغ دارم که...
دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...

شاعر : علیرضا خاکساری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

آتش گرفته بیت ولایت
سوزد در آتش قلب امامت
آه و ویلا
با قلب پر کین سویش دویدند
با دست بسته هر سو کشیدند
******
بر خاک غربت سر می گذارد
در سینه دیگر نفس ندارد

شاعر : مجید احدزاده

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند
مثل حیدر درمیان کوچه هایش می کشند
نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند
پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند
بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود
(پیرمرد)ی را(پیاده)،(بی عصا)یش می کشند
با(طناب)و(دست بسته)،(سیلی) و آتش به در(ب)
لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند
نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور
درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند
روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند
از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند
***
((زینت دوش نبی))*افتاده (بی سر بر زمین)
وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند**
شاه غیرت روی خاک افتاده وبی غیرتان
نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند
چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند
کاروان عصمت وتوحید را،(نامحرمان)
کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند
***
اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده
با سر باباش جان را از صدایش می کشند
***
در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها
ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند

 

شاعر : مجتبی خرسندی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 باز هم پشت در خانه صدا پیچیده
بوی دود است که در بیت ولا پیچیده
عده ای بی سرو پا دور حرم جمع شدند
باز هم، همهمه در کوچه ما پیچیده
آن طرف نعره شیطانیِ« آتش بزنید»
این طرف صوت مناجات و دعا پیچیده
خلوت پیرترین مرد مناجات شکست
حرف حمله ست که در زمزمه ها پیچیده
چکمه از پای درآرید حرم محترم است
عطرِ سجاده آقا کفِ پا پیچیده
آبرو دارد وپیراهنِ او را نکشید
پیرمرد است به پاهاش رَدا پیچیده
دور تادور گلویش شده زخمی بس کن
خُب! ببین گوشة عمامه کجا پیچیده
بین درگاهی خانه نفسش بَند آمد
گوئیا زمزمة فضه بیا پیچیده
شکر حق روسریِ دختری آتش نگرفت
چه صداهاست که در کرببلا پیچیده
دختری داد زد عمه عموعباس کجاست؟
به پرو پای همه شمر چرا پیچیده؟
هر چه سر بود که اینان همه بر نیزه زدند
پس چرا حرمله دور شهدا پیچیده؟
یک نفرنیست بگیرد جلوی چشم رباب
یک سری را به سرِ نیزه جدا پیچیده

شاعر : قاسم نعمتی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

هرم آتش حال انسان را دگرگون می کند
درد تنهایی انسان را صد افزون می کند
هر کسی یک بار شرح ماجرایش را شنید
کوه هم باشد دلش را سخت محزون می کند
حرف بد ، زخم زبان ، دشنام ، بی حرمت شدن
هر که باشی باز هم چشم تو را خون می کند
دل ندارد بی حیایی که به تاریکی شب
مرد حق را بی عبا از خانه بیرون می کند
قصه ویرانی قبرت عزیز فاطمه
قلب های شیعیان را سخت محزون می کند
زائر تو بودن و گریه نکردن ساده نیست
حال قبرت حال ما را هم دگرگون می کند
روز محشر باز هم لطف خدایی شما
این بدهکار تو را این بار مدیون می کند

شاعر : حسین صیامی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 آتش گرفت خانه سرت درد می کند
انگار باز هم کمرت درد می کند
سنی ازت گذشت تو شیخ الائمه ای
دارد تمام دور و برت درد می کند
وقت نماز بود گمانم رسید و بعد
دنیا دوباره در نظرت درد می کند
آن قدر بد تو را وسط کوچه ها کشید
دارد تمام بال و پرت درد می کند
عمامه ات کجاست؟چرا پا برهنه ای؟
از خجلت است چشن ترت درد می کند
دشنام مثل نقل و نبات است بر سرت
این بار قلب پر شررت درد می کند
دستت سپر شده نخورد تازیانه ها
نقطه به نقطه سپرت درد می کند
این روضه یادگاری گودال قتلگاه
با این سخن دوباره سرت درد می کند
یا حضرت حسین فدای لبت شوم
از فرط تشنگی جگرت درد می کند
یا حضرت حسین چرا زیر سم اسب
این جسم ریز و مختصرت درد می کند
بانی روضه ها وسط روضه حسین
اشک روان ز چشم ترت درد می کند

شاعر : حسین صیامی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 ولین حادثه این بار نبود
ولی انگار که تکرار نبود
 صحنه انگار شبیه آن روز ...
 شهر را طاقت دیدار نبود
 وقتی آمد که تو تنها باشی
 نیمه شب بود و تو را یار نبود
 در دل ابن ربیع نامرد
 رحم و مردانگی انگار نبود
 من بمیرم که برایت آقا
 فرصت بستن دستار نبود
 خوب شد وقت عبورت از در
 حرفی از تیزی مسمار نبود
 لااقل وقت عبور از کوچه
 شادی و هلهله در کار نبود
 سر تو روی نی و ناموست
 سر هر کوچه و بازار نبود

شاعر : وحید محمدی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 سلام الله، مولانا ! سلام الله ای رهبر
سلام الله یا صادق، سلام ای حضرت جعفر
چه شبهایی نمازت را بنی العباس بر هم زد
و بُردت با جسارتها ، همانند پدر ، حیدر
میان کوچه ها بهرت ، مجسم گشت غمهایی:
همان ایام تاریکی، که آمد بعد پیغمبر
گـَـهی یک ابر تاریکی، به اوج آسمان دیدی
همان ابری که زد رعدی ، به رخسار گل ازهر
گـَهی باران پر بغضی، ز اشک مجتبی دیدی
که راه رجعت منزل ، نشان میداد بر مادر
گـَه از فریاد بیجانی ، "خذینی فضّه" می آید
"همانا کشته شد محسن"، که افتاده به رویش در
و دَر گفتم به یاد آمد، حکایتهای آتش را
که تفتیده کند میخی، و سوزد مو و هم معجر
و باز از آتشم روضه، میان ذهن من جاری:
غروب کربلا وقتی ، که از تل آمده خواهر
خبیثی داد فرمانی ، که سوزاندن روا باشد
و خیمه خیمه ها سوزد، و چوب و پرده خاکستر
حسین آن غیرت حق بر، شکسته نیزه زد تکیه
شعار راد مردی را، بیان فرمود بر کافر
صدای "عمه جان عمه"، فضای دشت را پیچد
و دخترها به گرد او ، مثال یاس و نیلوفر
به یکسو جمع می سازد، زنان دل پریشان را
ز یکسو میشود فکرِ ، نجات مردِ در بستر
تپشهای دلش اما، "حسین بن علی" گوید
هنوزش قلب زینب در میان مقتل دلبر
... چقدر اشکت روان گشته، وبی تابی بر این حرفم
شوم خاموش یا مولا، نخوانم روضه ی دیگر
همان تاریخ عاشورا ، همان عهد غدیر خم
دعای حضرت ساجد، و ذکر منجی آخر
اگر بر ما رسید اینک، یقین از "قال صادق" شد
تو کوثر را شدی کوثر ، "و من شانئ ،هو الابتر"

شاعر : ابراهیم لایق بر حق

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 بالت شكسته است و چه پرواز ميكني
اين كار را به نيت اعجاز ميكني
بابا كه آمده به خرابه سخن بگو
داري چرا براي پدر ناز ميكني
راحت بگو چه شد كه نگاهت كبود شد
بغضت به سينه مانده و آهت كبود شد
من شاهدم چگونه به رويت كشيده زد
آنگونه زد كه صورت ماهت كبود شد
بالت شكسته است پرت را تكان مده
بابا رسيده است كنار تو جان مده
از پنجه هاي زبر و حرامي سخن بگو
اما دو گوش غارتي ات را نشان مده

شاعر : محمدحسن بیات لو

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

صادق ال حیدرم.رسیده وقت سفرم
غصه میاد تو نظرم.از همه من غریب ترم
توچنگ غصه اسیرم.دلم میخواد که بمیرم
تا حاجتم بشه روا.روضه زهرا می گیرم
خدا منم و ستم.خدا من و کوه غم
جونم رسیده به لب.میرم پیش مادم
گل فاطمه صادق ۳
کی دیده که یه پیره مرد.دنبال اسبا بدوه
پاهاش به هم بپیچه و. روخاک بیفته یه دفه(دفعه)
توکوچه هامی دویدن.همه به من می خندیدن
دستامو بسته بودنو.تو کوچه ها می کشیدن
خدا زخمیه دلم.دلش سنگه قاتلم
خدا اجلم کجاست.شده غصه حاصلم
خدا می دونه که نمک.براین دل ریشم زدن
با ناسزا وناروا.صد دفه اتیشم زدن
میون شعله اتیش.چشمم افتاد به میخ در
به یاد زخم مادرم.هی می زدم به روی سر
مادر چی اومد سرت.منم گل پرپرت

شاعر : مجید احدزاده

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

خون شده قلب شیعه ها  ،  آه و واویلا
چی به سرت اومد آقا  ،  آه و واویلا
مدینه شد کرببلا  ،  آه و واویلا
واویلا آه و واویلا
دلا شده از غصه آب  ،  آه و واویلا
قلب نبی(ص) گشته کباب  ،  آه و واویلا
شما کجا ؟ بزم شراب؟  ،  آه و واویلا
واویلا آه و واویلا
نیمه شب کشوندنت  ،  برات بمیرم
پای برهنه بردنت  ،  برات بمیرم
ز زهر کینه کشتنت  ،  برات بمیرم
ای آقا برات بمیرم
میون آتیش بلا  ،  روضه می خوندی
یاد غروب کربلا  ،  روضه می خوندی
آتش بین خیمه ها  ،  روضه می خوندی
واویلا روضه می خوندی
امون ز دشت کربلا  ،  آه و واویلا
والشمر جالس و علی  ،  آه و واویلا
بریدن سر ز قفا  ،  آه و واویلا
واویلا آه و واویلا

شاعر : رضا رسولی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت
در كهكشان علم هزاران ستاره داشت
عطر كلام وحی ز لعل لبش چكید
فضل و مقام و منزلتی بی شماره داشت
در مكتب فضیلت و جاوید دانشش
او بوبصیر و مؤمن طاق و زُوراره داشت
كس پی نبرده است بر این نور لایزال
دریای فضل او مگر آخر كناره داشت
هرگز خزان ندید گلستان علم او
زیرا كه این بهشت بهاری هماره داشت
سوگند بر ترنم قرآن كه هل اتی
بر جود و بر سجیت او استعاره داشت
آتش برای خادم او چون خلیل شد
وقتی تنور شعله كشید و شراره داشت
پوشانده بود ابر غمی آفتاب را
هرگه به سوی كرببلا او نظاره داشت
لرزید بندبند تنش در عزای او
وقتی به داغ و ماتم زهرا اشاره داشت
حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود
زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت
تنها نه در بقیع «وفائی» كه این امام
در سینه های ما همه دارالزیاره داشت
 

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 وقتی کسی زمین بخورد درد می کشد
هر کس نفس زنان بدوَد درد می کشد
او هم شبیه مادر سادات فاطمه (س)
از ضربه های دست و لگد درد می کشد
با دست سفت و سخت ، کسی هم بیاید و
سیلی به صورتش بزند درد می کشد
بر ساحت مقدس زهرای مرتضی
وقتی جسارتی بشود درد می کشد
با یاد معجری که به آتش کشیده شد
آقا بدون حد و عدد درد می کشد
با دیدن بقیع ، بگویم برایتان
حتی درون قبر  و لحد درد می کشد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

وقتی آن بی صفت از چشم، حیا را انداخت
با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت....
دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست
تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت
ذکر یا فاطمه بر روی لبش داشت ولی
ضربهء سیلی آن مرد، صدا را انداخت
با سر شیخ حرم تا سر شوخی وا شد
یکی عمامهء آن مرد خدا را انداخت
وسط کوچه که افتاد، صدا زد: وای از
نیزه هایی که شه کرببلا را انداخت
یکی انگشت اشاره سوی نسوان می برد
آهِ زینب زد و آن بی سر و پا را انداخت

شاعر : حسین قربانچه

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها