0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

کاش می شد بگذارند مهیا گردد
شب او صبح به محراب مصلا گردد
شب او صبح نشد،نیمه شب او را بردند
تا که با زخم زبان آن شبش احیا گردد
شعله بر خانه اش انداخت حرامی تا زود
در این خانه به یک ضربه ی پا وا گردد
در آتش زده کم بود بیافتد رویش
باز کم بود که میخی به تنی جا گردد
پیش طفلان پی مرکب پدر پیری رفت
تا که این کوچه پر از ناله ی بابا گردد
دو قدم راه نرفته به زمین می افتاد
تا که تکرار زمین خوردن زهرا گردد
فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش
قبل از آنی که نفس تازه کند پا گردد
گرچه می خورد زمین گرچه کشیدند زخاک
روضه ای خواند غمش باز مداوا گردد
روضه ی غربت پیری که به زانو آمد
به امیدی که گل گمشده پیدا گردد
پیر مردی به سر نعش جوانش آمد
شاهد کم شدنش وقت تقلا گردد
ارباً اربا بدنی دید به دستش فهمید
هرچه کردند نشد تیغ دگر جا گردد
دشنه و تیغ و تبر دست به دست هم داد
بدنی باز شود مثل معما گردد
دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد
دست و پازد پسری تا کمری تا گردد
دست انداخت به دور بدنش ریخت زمین
دست انداخت دهانش نفسش وا گردد
چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود
کاش می شد نظرش خدمت بابا گردد
چند عضو از بدن اکبرش آنجا کم بود
خواهرش بود ولی حلقه ی نا محرم بود

شاعر : حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

آن فرقه ای که تیشه به نخل فدک زدند

بر زخم کاری دل مولا نمک زدند

او را ز خانه نبمه شب برد خصم دون

از کوچه ای که مادر ما را کتک زدند

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 باید امشب بدون پر باشم
مثل پروانه شعله ور باشم
چون بریده بریده می گویم
شاید اینبار دردسر باشم
پیر مردی بدون آلایش
دلبر و دلربا و دلداده
با سر و صورت و به زور طناب
روی خاک مدینه افتاده
سرخی روی گونه اش از چیست؟
تازیانه به صورتش خورده؟
یاد آن کوچه .... مادرش زهرا....
روح او را دوباره آزرده
بی نفس ، غرق آه، پژمرده
پا برهنه ، خمیده ، بی لشکر
مثل زینب کنار دروازه
مثل فردی اسیر و بی یاور
روضه را واژه واژه می خوانم
روی پایم دگر نمی مانم
چون رسیده به جای باریکش
لال می شوم نمیخوانم
روضه امشب کنار دروازه است
پیش یک طفل و یک سر پر نور
لحظه ای که به نزد سر آمد
شد بساط غم ملائک جور
با همان لکنت زبان خودش
پدرش را فقط صدا میزد
گفت بابا بگو که شمر لعین
از چه با نیزه اش تورا می زد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

نه عمامه به سر و نه که ردا در بر داشت

در دلش حال و هوایی ز غم  حیدر داشت

نیمه شب تا که به صورت به زمین خورد آقا

با لب غرق به خون زمزمه ی مادر داشت

شاعر : رضا رسولی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

زهر اشکی شدو چشمان ترش را سوزاند
سینه ی بی رمق محتضرش را سوزاند
بارها حرمت این شیخ در این شهر شکست
ناله ی بی کسی اش هر سحرش را سوزاند
سالها بود که با روضه ی مادر می سوخت
آنقدر سوخت دلش دور و برش را سوزاند
قاتل مادر او باز سراغش آمد
هیزم آورده و دیوار و درش را سوزاند
باز هم شکر که پهلوی نحیفش نشکست
گرچه لرزیدن طفلان جگرش را سوزاند
پیر مرد است زمین می خورد و می گرید
یاد داغی که دل شعله ورش را سوزاند
یاد آن شهر که لبخند یهودی هایش
جگر دخترک رهگذرش را سوزاند
دخترک زیر پر چادر عمه می رفت
ناگهان آتش بامی سپرش را سوزاند
پنجه ی پیرزنی گیسوی او را وا کرد
ترکه ی چوب تری بال و پرش را سوزاند
دستِ در حلقه ی زنجیر به دادش نرسید
شاخه ی سوخته ی نخل سرش را سوزاند

شاعر : حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

آی شیعه ها می خوام بگم براتون از مرد خدا
مردی که پشت و پناه نبی بوده در همه جا
براتون از رشادت پهلوون عرب بگم
از اسوه شجاعت و از شکوه ادب بگم
حمزه کیه خورشیدی که نهایت شهامته
استاد رزم اهل دین معلم شهادته
تو سختی ها تو مشکلات پشت و پناه همه بود
از هیبتش توی دل سپاه کفر واهمه بود
اما امون از روزی که شهید شد اون مرد نجیب
همه دیدند روی لب رسول حق امن یجیب
پیمبر اسم حمزه رو شیری که همتایی نداشت
سید و سالار همه شهیدای احد گذاشت
اما گذشت تا یه روزی توی همین سرزمینا
یه آقای غریب اومد که شد آقای شهدا
اخه شهید کربلا حتی نداشت سر تو بدن
بوریا آوردند براش اخه آقا نداشت کفن
جراحتای بیشمار نیزه و شمشیر و سنان
تنور و سنگ کوفیا طشت طلا و خیزران
زدن سرش رو روی نی غم آفریده شد خدا
شیعه ها جون میدن براش هنوز توی محرما
کیه غریب کربلا کیه شهید بی کفن
شبای جمعه مادرش دم می گیره حسین من

شاعر : محمد مبشری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

یا مولا مددی یا امام صادق
کوچه کوچه غرق ماتم شد مدینه
خانه خانه صوت قرآن بس حزینه
میرود با دست بسته مثل حیدر
کرده یاد پشت در با زخم سینه
رئیس مذهب ما کشته ی زهر جفا شد
به یاد جد عطشان حجره یِ او کربلا شد
شده ز تازیونه خسته
تو کوچه ها با دست بسته
از روزگار دلش شکسته
یا مولا مددی یا امام صادق

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

(یارب بنگر که مرا . زهر جفا . شرر زده بر دل)2
(از ظلم خصم لعین . آتش کین . مرا بود در دل)
رسیده جان به لبم
بیا بیا پسرم
که پاره پاره شده
ز زهر کین جگرم
*******

 

(من صادقم که عدو . بر دل او . شرار غم افکند)2
(چون جدم شیر خدا. شد ز جفا . دو دست من در بند)
به آشیانه حق
چو طائر سحرم
که از جفای عدو
شکسته بال و پرم

 

 

شاعر : محمد مبشری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

سبط احمد جان پیغمبری      نور چشم و زاده ی حیدری
وارث روضه های (مادری)3
بیقرارم میکنه اسم مدینه
آرزو داره دل اون روز و ببینه
روی خاکا تو بقیع میزنه سینه
یا ابا عبدالله یا امام صادق
******
پیرمردی خسته و نیمه جون    دست و پاش دیگه نداره توون
یاد مادرش شده (روضه خون)3
بردن اسم قشنگش دل میبره
غربتش ارثیه ی باباش حیدره
روضش هم شبیه روضه ی مادره
یا ابا عبدالله یا امام صادق
******
شیعه و شاگرد این مکتبیم     عمریه که در تاب و در تبیم
ما همه جان بر کف (زینبیم)3
عشق زینب تو رگ و توی خونمه
سینه زدن از غمش آب و نونمه
روضه شام بلا قاتل جونمه
یا عقیله العرب یا سیدتی

شاعر : محمد زنجانی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دارم براي رنگ تنت گريه ميكنم
پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردن با احترام بود؟
باور كنيم شأن تو را رد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روي تو اي يار ريختند
روي سر تو از در و ديوار ريختند
هرچند بين كوچه تنت را كشيد و برد
دستِ كسي به رويِ زن و بچه ات نخورد
باران تير و نيزه نصيب تنت نشد
دست كسي مزاحم پيراهنت نشد
اين سينه ات مكانِ نشست كسي نشد
ديگر سر تو دست به دست كسي نشد

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

تو چشمای من پر از ستاره است
که مونس درد منه
با خنده دشمن شبیه خونه
آتیش به جونم می زنه
دل تموم بچه هام و
شبونه دشمنا می سوزونه
پای برهنه دست بسته
من و تو کوچه ها می کشونه
دل مضطر من پر خونه خدا
تن خسته من نیمه جونه خدا
امون از این غریبی....
تو شهر غربت جایی ندارم
کسی غم منو ندید
پای پیاده من و کشوندند
با این محاسن سپید
دشمن من به روی مرکب
می خنده بر این دل مضطر
باعث مرگ اولم شد
جسارتش به اسم مادر
توی این همه غم کسی رو ندارم
مثل ابر بهار اشک غم می بارم
امون از این غریبی....
وقتی که دشمن کشید تو کوچه
من پر آه و ناله رو
آورد به یادم آبله های
رقیه سه ساله رو
به زیر تازیونه های
دشمن به پر ز چشم الماس
همش صدا می زد با گریه
برس به دادم عمو عباس
اشکای یتیمی رو گونش می شینه
روی ناقه فقط باباشو می بینه

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

مدینه می شود پر از یاس سفید
دوباره می شود دل من نا امید
ششمین قرآن ناطقم
 من گل باغ شقایقم
غصه دار کوچه صادقم
آه و واویلا واویلتا
دوباره مرغ دل گرفته در قفس
دگر از سینه ام نمی آید نفس
گرفته این زمان هوای زمزمه
تپش های دلم شده یا فاطمه
از غم کوچه شکسته ام
بین موج غم نشسته ام
فکر آن دستای بسته ام
آه و واویلا واویلتا
بگرید آسمان بر این احوال من
ولی سالم بود تن طفلان من
بی سر و تنها نمانده ام
دردل صحرا نمانده ام
روی نیزه ها نمانده ام
آه و واویلا به کربلا

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

منو می سوزونه آتیش کینه
دیگه دارم میرم از این شهر مدینه
گوشه ی حجره ام نشسته
مادر پهلو شکسته
وااای مدینه شده کرببلا
فاطمه شده صاحب عزا
واااای امون امون ای دل
تو مدینه قلبم در تب تابه
رو دست من مثل علی رد طنابه
چشامون از گریه تر شد
خونه ی ما شعله ور شد
وااای دیگنه نبود اینجا خبری
از سیلی میخ دری
واااای امون امون ای دل
با موی سپید و قد کمونم
برای جد غریبم روضه می خونم
نیمه شب پشت مرکب
یادم اومد عمه زینب
وااای به روم اگه شمشیر کشیدن
دیگه سرم و کی بریدن
واااای امون امون ای دل

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

هستم در این زمانه   ،  تنها و بی نشانه
دشمن مرا ز خانه   ،  بیرون کشد شبانه
همچون کمان خمیدم   ،  زخم زبان شنیدم
دنبال قاتل خود   ،  در کوچه می دویدم
واویلا واویلا آه و واویلا
تنها و بیقرارم   ،  کاری به کس ندارم
از بس که من دویدم   ،  دیگر نفس ندارم
همچون علی مظلوم   ،  خون بر دلم نشاندند
با دسته بسته من را   ،  در کوچه می کشاندند
اشکی چکیده دارم   ،  رنگی پریده دارم
مانند مادر خود   ،  قدی خمیده دارم
واویلا واویلا آه و واویلا
هستم رئیس مذهب   ،  جانم رسیده بر لب
هنگام کوچه گردی   ،  هستم به یاد زینب
باشد دلم پر از خون   ،  چون لاله های صحرا
می سوزد آشیانم   ،  چون آشیان زهرا
گفتم بزن تو آتش   ،  از پای تا سرم را
اما مبر به پیشم   ،  تو نام مادرم را
شادم که کار گر شد   ،  در سینه زهر کینه
چشمم دگر نیفتد   ،  به کوچه مدینه
واویلا واویلا آه و واویلا

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

(من رفتم ای مدینه . از تو به سوز سینه )2
چون زهر کینه . شد حاصل من
داغی نهفته . شد قاتل من
پر میکشم . تا محضر .دادار داور
میراث من . باشد غریبی های حیدر
جان می دهم از . اندوه مادر . اندوه مادر
آه و واویلا . آه و واویلا
******
( ای دل شکسته مادر . سوی تو می کشم پر )2
قلبم ز داغ . جانانه ام سوخت
مثل تو مادر . کاشانه ام سوخت
کوی بنی هاشم دوباره پربلا شد
بعد از تو در کاشانه ام آتش به پا شد
چون خیمه های . کرببلا شد . کرببلا شد
آه و واویلا . آه و واویلا
******
(دلخون و بی قرارم . داغی به سینه دارم )2
چون حاجت من . آخر روا شد
تنها طبیبم . زهر جفا شد
در اهل عالم من غریب تراز همه ام
دنیا بدان کشته ی داغ فاطمه ام
با نام زهرا . در زمزمه ام . در زمزمه ام
آه و واویلا . آه و واویلا

شاعر : محمد مبشری

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:23 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها